بانویی از عصر غیبت


معصومه زارعی

کارشناس ارشد فقه و حقوق


وقتی معرفت و محبت یار در عمق وجودت ریشه دوانده، در هر کجای عالم که باشی، نگاه ولایی امام تو را در منظومه‌ی عشقش وارد می‌کند. مرد یا زن فرقی ندارد؛ اصلاً فرقی نمی‌کند نصرانی باشی یا یهودی؛ در آیین مجوس باشی یا سر در مکاشفه‌های هندوئیسم داشته باشی؛ کافی است جان و دل و فطرتت، پیوند خورد با محبتی که تو را به آسمان متصل کند؛ محبتی که تو را تا سدرﺓ‌المنتهای قرب الهی پیش می‌برد.

 ملیکا زنی از دیار محبت، معرفت و قرب است! همان بانوی رومی که مادر موعود جهانی شد. مژده‌ی آمدن فرزندش را امام هادیa به او داده بود، وقتی امام او را بین ده‌هزار درهم و بشارتی ابدی مخیر گذاشت. نرجس، خواهان شنیدن بشارت ابدی شد. حضرت فرمود: «تو را به فرزندی بشارت می‌دهم که پادشاه مشرق و مغرب عالم گردد و زمین را پر از عدل و داد کند؛ بعد از آن که از ظلم و جور، پُر شده باشد.»

 کشتی پُرتلاطم وجود نرجس، سال‌ها پیش از این در ساحل نجات اهل‌بیتf آرام گرفته؛ وقتی او مسیحی بود و شاه‌زاده‌ی امپراطوری روم. او از طرف پدر، دختر «یشوعا» فرزند امپراطور روم شرقی بود و جد مادری‌اش به شمعون می‌رسید، حواری عیسیa. نرجس در رؤیای خود با خطبه‌ی عقد رسول اسلامh، شد عروس آل محمد و همسر امام حسن‌عسکریa. رؤیایی که در فاصله‌ی کمی، جامه‌ی حقیقت پوشید. در رؤیای او، پیامبرh با امیرالمؤمنین علیa و ده امام پس از او حضور داشتند و رسول گرامی اسلامh او را از شمعون برای فرزندش خواستگاری کرد. چه مجلس باشکوهی بود! مسیح رو به شمعون کرد و گفت: «به‌به! سعادت به تو رو کرده، خود را با دودمان محمدh پیوند بده.» شمعون از این پیشنهاد، بسیار خوش‌حال شد. آن‌گاه حضرت محمدh به منبر رفت و خطبه‌ی عقد را خواند و «ملیکه» را به عقد امام حسن‌عسکریa در آورد. دیری نگذشت که این رؤیا در واقع به حقیقت بدل شد و ملیکا که در جنگ بین مسلمانان و روم، به کنیزی آورده شده بود، از سوی امام هادیa خریداری شد و به عقد امام حسن‌عسکریa درآمد. پس از آن، امام هادیa او را به حکیمه‌خاتون سپرد تا معارف و احکام دین را به تازه‌عروسش بیاموزد.

حکیمه، خود بانویی است که او را محرم اسرار اهل‌بیتa نامیده‌اند؛ کسی که بارها حضرت مهدیa را مشاهده کرده و بعد از شهادت امام حسن‌عسکری a یکی از سفیران امام بوده که مردم با مراجعه به او، نیازهای دینی خود را پاسخ می‌گرفتند.

حکیمه در سحرگاه نیمه‌ی شعبان، شاهد به‌دنیا آمدن نوزادی است که با همه‌ی ظرافت و فراست‌های زنانه‌اش، حمل مادر طفل را متوجه نبوده است. پاسی از شب گذشته و حکیمه به رسم دیدار برادر، در منزل اوست. وقتی عزم رفتن می‌کند، امام او را مژده‌ی آمدن موعود می‌دهد؛ خبری که در عین فرح‌بخشی، مایه‌ی تعجب خواهر است. آخر بانو که نشانی از حمل ندارد!

آری مَثَل نرجس، مَثَل مادر موسیa است. چنان‌که در زیارت ایشان آمده است: «سلام بر تو! ای شبیه مادرِ موسی و دخترِ حواری عیسی!... سلام بر تو که وجودت محل ودیعه و امانت خدای رب‌العالمین بود!» نرجس، انسانی از این دیار است؛ بانویی که چنان شناخت و معرفت در عمق وجودش ریشه دوانده که به صفت زیبای بصیر، مزین گشته و با اقتدای به صالحان عالم، به مقام قرب «راضیـﺔً مرضیه» رسید. چنین بانویی، باید که حکیمه به خدمت‌کاری‌اش بنازد و امام عسکری او را از این جهت، تحسین کند.

 نرجس، تنها بانوی عصر غیبت نیست. حکیمه بنت الجواد،a زنی جلیل‌القدر و معتمد امام است. واگذاری مسئولیت به او نشان از جایگاه و عظمت او دارد؛ اما او با چنین شأنی، شیعیان را در عصر غیبت صغری به سوی حُدَیث راهنمایی می‌کند. وقتی احمد بن ‌ابراهیم از حکیمه، دختر امام جوادa درباره‌ی موعود آخرالزمان پرسید. پاسخ داد: «در پس پرده‌ی غیبت است.» و در پاسخ به سؤال دوم او که شیعیان به چه کسی مراجعه کنند، فرمود: «جدّه‌ی مادر امام حسن‌عسکریa است که او را سلیل، حُدَیث و سوسن نیز نامیده‌اند. در زمان غیبت به نام جده‌ی امام قائمk معروف شد.» امام هادیa در شأن ایشان فرمودند: «سلیل» از هر نقص، آفت، پلیدی و ناپاکی مبراست.

ابن‌ابراهیم هنوز سؤال دیگری در ذهن می‌پروراند؛ آیا کسی را مقتدا و امام خود بدانم که به زنی وصیت کرده!

وقتی شناخت در منظومه‌ی معرفت امام رشد نکرده باشد باید که در ظواهر زن‌بودن و مردبودن متوقف بماند! مگر نخستین بانوی مدافع ولایت، کسی جز صدیقه‌ی طاهرهd است؟ و مگر نه این است که این بانوان، خود در امتداد سیره‌ی زهرایی و زینبی، طی طریق می‌کنند! و چه زیبا حکیمه پاسخ می‌دهد که: «این مطلب اقتدای به حسینa است که در ظاهر به خواهرش وصیت کرد تا جان امامa از دست دشمنان مصون بماند.»

 ارجاع شیعیان به جده، نه‌تنها «بیان‌کننده‌ی نهایت عظمت مقام، کمال و شرافت ایشان است که واسطه‌ی بین امام مهدیk و امت شده و شایستگی حمل اسرار امامت را یافته است.» بلکه این بزرگوار، سپر بلای امام زمان خویش گشته تا بتواند امام معصومa را محافظت کند؛ حفاظتی که نرجس‌خاتون نیز سهمی بسزا در آن داشت؛ چنان که در زیارت نامه‌ی ایشان آمده است: «گواهی می‌دهم که نیکو امام زمانk را پرستاری کردی و ادای امانت کردی و کوشش کردی در راه خشنودی خدا و شکیبایی کردی در حق خدا و نگه‌داشتی راز خدا را و حمل کردی ولیّ خدا را و کوشیدی در نگه‌داری حجت خدا.»

 

منبع:

1. محلاتی، ذبیح‌الله (1370)؛ ریاحین الشریعه، ج 5، تهران: دارالکتب الاسلامیه.