معصومه محمدیسیف
کارشناس ارشد جامعهشناسی
خرداد را همچون ماههای دیگر به تقویم آوردهاند و همچون دیگر ایام، صفحه یا سطری از یک دفتر را به آن اختصاص دادند؛ اما گویا تاریخ در این سطر و صفحه عریض شد، وسعت یافت، عمیق و و ژرف شد. قیام پانزده خرداد 1342 یکی از مهمترین حرکتهای اعتراضآمیز در سدهی اخیر است که با رهبریِ منسجم امام خمینیq، منشأ تحولهای عظیمی در تاریخ معاصر ایران شد؛ از این رو، همواره توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. وقایع حماسهی پانزده خرداد و خاستگاه اصلی این حرکت تاریخی، «نقطهی عطفی بود در تاریخ مبارزههای ملت قهرمان ایران، که امام، آفریننده و شکلدهندهی آن قیام الهی بود. روحانیان انقلابی در تداوم آن حرکت عظیم و پرخروش امت مسلمان ایران، طی یک دورهی پانزدهساله، نقشی اساسی داشتند (حائری و همکاران، 1386، 88).»
شاه در برابر قیام قهرآلود ملت، با رگبار مسلسل به جنگ ملت آمد، تظاهرکنندگان را با وضع فجیعی قتلعام کرد و تهران را در پانزده خرداد 1342، جوی خون ساخت. همزمان با قتل عام مردم مبارز در تهران، کشتارهای فجیعی در قم، شیراز، مشهد، تبریز و دیگر شهرستانها، بهدست دژخیمان رژیم بهوقوع پیوست و برای ادامهی سیاست سرکوب با وجود سانسور شدید، خبرهای مربوط به دستگیری رهبر نهضت اسلامی ایران و قیام پانزده خرداد و کشتارهای قم، تهران، مشهد و دیگر شهرستانها، در مدت کوتاهی در سراسر کشور پخش شد و موجی از خشم و نفرت علیه شاه راهافتاد.
همزمان با دستگیری رهبر نهضت اسلامی و بسیاری از علما و وعاظ و شخصیتهای ذینفوذ در قم، تهران و شهرستانها، زمینهی یک سرکوب وحشیانه و خونین فراهم شد. اجتماعها و تظاهرات مردمی زنان و مردان در اعتراض به بازداشت امام در قم، تهران و برخی دیگر از شهرستانها، با هجوم نیروهای مسلح، به خاک و خون کشیده شد. دانشگاه تهران با تانک و مسلسل و افراد مسلح به محاصره درآمد. سیل خروشان کشاورزان غیور و کفنپوش ورامین، دهقانان کَن و مردم جماران به سوی تهران سرازیر شد و انبوه جمعیت، تهران را به لرزه درآورد.
«خبرگزاریها بازتاب گستردهی قیام مردم را، در حمایت از رهبر نهضت و واکنش شخصیتهای سیاسی، علمی و مذهبی اعتراض به دستگیری امام و کشتار مردم بیگناه به سراسر جهان مخابره کردند. یکی از آنها اعلامیهی اعتراضآمیزِ شیخ محمد شلتوت، مفتی و رئیس دانشگاه الأزهر مصر بود که ششروز بعد از دستگیری امام و فاجعهی خونین پانزده خرداد صادر شد و در آن، دستگیری علما و اهانت به ساحت مقدس آنان، داغ ننگی بر پیشانی بشریت معرفی شد (مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت، 1379، 154).» وی طی تلگرافی خطاب به شاه، خواست از تجاوز به حریم روحانیت و علمای اسلام ـ که پاسداران قوانین الهی هستند ـ خودداری کند و علمای بازداشتشده را هرچه زودتر آزاد سازد. حوزههای علمیهی نجف اشرف، کربلا و کاظمین نیز به محض دریافت خبر بازداشت امام و کشتار پانزده خرداد بپاخاستند و با تشکیل اجتماعها و طی تلگرافهایی به سلاطین و رؤسای جمهوری کشورهای اسلامی و سازمانهای بینالمللی، حمایت خود را از امام و تنفر خویش را از اعمال وحشیانهی رژیم اعلام کردند. جمعی از علما در تهران و شهرستانها نیز، هر کدام بهگونهای حمایت خود را ابراز کردند و خواستار آزادی حضرت امام شدند.
اعتصاب سراسری تهران، در 21 خرداد، به مناسبت هفتم فاجعهی خونین فیضیه، ضربهای بود که رژیم را درماندهتر کرد. مهاجرت مراجع قم و مشهد، علمای سرشناس شهرستانها به تهران موجب شد که رژیم، به سیاست آرامسازی و تشنجزدایی تندهد و با آزادکردن امام، خشمها را فرونشاند. 11مرداد 1342 امام را آزاد و در مدت کوتاهی این آزادی به حصر بدل شد. رژیم از ترس سیل خروشان جمیعت ـ که برای دیدار امام میشتافتند ـ نخست وی را از زندان پادگان عشرتآباد به داودیه و از آنجا به قیطریه انتقال داد و بدین ترتیب، ایشان در یک منزل، تحت نظر و مراقبت شدید مأموران قرار گرفت. گرچه مردم با اطلاع از وضع امام، آرامش خاطر یافتند، اقامت مراجع قم و مشهد و علمای شهرستانها در تهران تا مدتی ادامه داشت.
ماه محرم هر سال، یادآور قیام امام حسینa است که همواره مشعلی فروزان برای نهضتهای اسلامی است و جامعهی تشیّع در طی قرنها، به یاد ایشان میگرید و خون ایشان را، حیاتبخش نهال آزادی، حق و عدالت میداند. مسلمان شیعه در هر کجای دنیا که باشد، دهم محرم را، عاشورای حسینی میداند و پیوندی معنوی و نامرئی با امام حسینa برقرار کرده و برحسب استعداد، نکتههایی از پیامِ ایشان را از فراز نسلها فرامیگیرد. چه بسیار انسانهای والا که با لحظههایی در یاد امام حسینa همهی عوامل ذلت و خواری را کنار گذاشتهاند و در راه حق و پیوستن به مکتب او جان باختهاند. با حضور این نقطهی درخشان، فرارسیدن محرم 1383 قمری و پابرجا بودن حوزهی قم ـ با وجود تلاشی که دولت در تعطیل آن کرد ـ معنای بسیار داشت؛ معنای حضور امام حسینa در مبارزهای بزرگ؛ از این رو رژیم حاکم، تدابیر لازم را اندیشیده بود تا به هر ترتیب از محرم گذر کند.
«اعلامیهی شهربانی کل کشور، عبارتهایی داشت که نگرانی دولت را میرساند و از مردم مسلمان، سوگواری مشروع میخواست؛ یعنی سوگواریای که توأم با دعا به تاجوتخت شاه باشد و زیانی به منافع امپریالیسم آمریکا و انگلیس نرساند؛ اما رهبر بیدار نهضت، تمام قوا را مجهز کرد تا محرم شکل واقعی خود را بازیابد؛ به همینخاطر، در پیامی که امام خمینیq به وعاظ، گویندگان دینی و هیأتهای مذهبی داد، فرمود: «خطر امروز بر اسلام، کمتر از خطر بنیامیه نیست... خطر اسراییل و عمال آن را به مردم تذکر دهید... سکوت در این ایام، تأیید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است... اگر به علت سکوت شما به اسلام لطمهای وارد آید، نزد خدای تعالی و ملت مسلمان مسئول هستید... (مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت، 1379، 149).»
در سحرگاه پانزده خرداد 1342، دژخیمان رژیم ستمشاهی به خانهی ساده و بیآلایش امام در قم یورش بردند و امام را که سه روز پیش از آن، به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسهی فیضیه، طی سخنان کوبندهای، پرده از جنایتهای شاه و اربابان آمریکایی و اسراییلی او برداشته بود، دستگیر و دور از چشم مردم، به زندانی در تهران بردند.
خبر دستگیری مرجع تقلید مردم، به سرعت در قم و سپس در تهران و دیگر شهرها پخش شد. مردم قم به خیابانها ریختند و با تقبیح عمل دولت، در دستگیری امام به راهپیمایی اعتراضآمیز پرداختند. «شاه که در برابر قیام قهرآلود ملت، تاجوتخت خود و سلطهی آمریکا را در حال زوال و سقوط میدید، با رگبار مسلسل به جنگ ملت آمد و بهدست نیروهای جهنمی و خونآشام خود، تظاهراتکنندگان را با وضع فجیعی قتلعام کرد و تهران را در پانزده خرداد 1342، به کشتارگاه مخوف و حمام خون بدل ساخت. همزمان با قتلعام مردم مبارز در تهران، کشتارهای فجیعی در قم، شیراز، مشهد، تبریز و دیگر شهرستانها بهدست دژخیمان رژیم بهوقوع پیوست. از تعداد مقتولین پانزده خرداد، آمار صحیحی در دست نیست؛ ولی تعداد شهدا را بین پنج تا پانزدههزار نفر تخمین زدهاند (حائری و همکاران، 1386، 88).»
مقدمهها، حاکی از تظاهرات گستردهی روز عاشورا بود. موضعگیری صریح امام علیه شاه، زمینهساز قیام ملت ایران در پانزده خرداد 42 بود که در تظاهرات، شعار مردم در آسمان تهران و شهرستانها طنینانداز شد و زمینهی واژگونی رژیم شاه را در سال 1357 فراهم آورد. خطبا و وعاظ در دههی محرم، گفتنیها را بیان کردند. روزنامههای دولتی و رادیو سعی کردند، آرامش حفظ شود و کمتر مردم به آگاهیها دست یابند. از نظر این رسانههای گروهی، در کشور، خبری نبود. تمام تبلیغها در اطراف نتایج رفراندم و انقلاب سفید شاه دور میزد و ثمرههای آیندهی آن، یکی بعد از دیگری شمرده میشد و به دهقان، کارگر و دیگر طبقهها، نوید زندگی مرفه را میداد و دین، مذهب و روحانیت را ارتجاع و خطر برای تهدید انقلاب سفید میدانست. روز عاشورا دههاهزار نفر از مردم که در جریان دقیق مبارزه بودند، با در دست داشتن عکسهای امام به خیابانهای تهران ریختند. محل اجتماع، در مسجد و مدرسهی حاجابوالفتح از صبح زود در محاصرهی پلیس قرار گرفت؛ ولی در اثر ازدحام جمعیت برای مراسم عزاداری و فریاد شعارهای ضدرژیم، کنترل از دست پلیس خارج، و مسجد و اطراف آن در اختیار مردم قرار گرفت و با شعار به راهپیمایی پرداختند. تظاهرکنندگان، به میدان بهارستان رسیدند و پس از نصب عکس امام در میدان، به خیابان فردوسی و دانشگاه تهران رفتند.
در بازگشت، وقتی جمعیت به مقابل کاخ مرمر رسید، فریادِ «مرگ بر این دیکتاتور» طنینانداز شد. در واقع، هدف از تظاهرات در همین جمله خلاصه شده بود و سقوط شاه را طلب میکرد. راهپیمایی و تظاهرات آن روز، در ساعت سه بعدازظهر، پس از بازگشت به بازار پایان گرفت و تظاهرات فردای آن روز از مسجد شاه اعلام شد. شب یازدهم هم، تظاهراتی از جانب دانشجویان دانشگاه تهران در حمایت از رهبری نهضت با شعار «خمینی پیروز است» انجام شد. این تظاهرات از مسجد هدایت خیابان استانبول تا میدان شاه ادامه یافت و جمعیت تظاهرکننده به عزاداران مدرسهی حاجابوالفتح پیوستند. پانزدهم خرداد روز تاریخیای که قریب به پانزده هزار نفر از ملت مظلوم و ستمکشیدهی کشور به خاک و خون کشیده شد؛ روزی که روحانیت به اعتراض برخاست و عصر عاشورا پس از حادثهای ناگوار، اعتراض با موج عظیم انسانی اسلامی بالا گرفت و به اوج رسید و پس از آن دست ناپاک استعمار از آستین شاه مخلوع درآمد و غائلهی پانزده خرداد و دوازده محرم را، هرچه دردناکتر پدید آورد... اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه، در عاشورای پانزده خرداد رقم خورد و پیشتاز انقلاب کسی است که با آگاهی، انقلاب را در آغوش گشود و چنین کسی، هرگز در نشیب و فراز راه، تسلیم نشد و از گامنهادن در این راه تا پیروزی، تسلیم تردید، سازش و ترس نشد. «پانزده خرداد را بشناسید و مقصد آن را بشناسید و کسانی که پانزده خرداد را پدید آوردند، بشناسید، و کسانی که پانزده خرداد را دنبال کردند، بشناسید (صحیفه، ج 8، ص 54).»
با پانزده خرداد، تاریخ ایران اسلامی ورق خورد و فصل جدیدی در کارنامهی رویارویی مستضعفان با مستکبران گشوده شد. درود بر عاشورا، درود بر «پانزده خرداد» و «22 بهمن»، درود بر ایامالله و بر ملت شریف و ارزشمند ایران.
منابع:
1. حائری، علی و همکاران (1386)؛ روزشمار شمسی، مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما و انتشارات دفتر عقل.
2. مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت (1379)؛ روزها و رویدادها، قم: انتشارات پیام مهدی(عج).