نوع مقاله : رهیافته
از یتیمخانۀ محلۀ «اسون» تا کابارههای مجلل پاریس
«من 48ساعت مثل سنگ جلوی تلویزیون میخکوب شده بودم و اخبار را میدیدم. باور کنید من نیز همچون دیگران، از این موج خشونت که بر سر فرانسه آمده، وحشتزده و شوکه شدهام.
با کلمات خیلی سخت، میتوان احساسات را بیان کرد. من نمیتوانم از ترس و وحشت مطلقی سخن بگویم که در این کشور پهناور ایجاد شده است.
آری، من فرانسوی و مسلمان هستم. من هم درگیر این حادثه و متأثر از آنم. در فضایی که با وجود چنین حادثهای، هرگز قابل تحمل نیست. از این همه خشونت و وحشیگری که به نام اسلام صورت میگیرد، من هم نگران و ناراحتم!
من نیز از ترس حادثه و به نشانۀ نفرت از خشونت، درب خانهام را بسته و کنح خانه نشستهام.
این دیوانهگریها که با جنایت و خونریزی توأم است، همۀ مردم را تحت تأثیر خود قرار داده است. اسلام تروریسم را منع کرده و خواستار صلح و آرامش است. چنین مکتبی، انتقام یا کشتار را رواج نمیدهد؛ بلکه بهنام گسترش نور، دنبال نیکی و تعالی در رفتار است.
جرم و جنایت، مربوط به کسانی است که تفکرات نژادپرستانه دارند و گرفتار جهل و جمودند!
امروز فرانسه درگیر هرج و مرج است و من از سویدای دل، از همه میخواهم که اجازه ندهیم بازی شیطان ادامه یافته و نفرت و کینهورزی بیشتر شود. من این پیام را که از قلبی پردرد ریشه میگیرد، برای شما ارسال میکنم و از همین طریق، تأسف خود را بهصراحت اعلام میدارم.»
اینها عباراتیست که «میلانی جورجیا دیز (دیامز)»، رقاص و رپر فرانسوی، پس از حملۀ تروریستی به دفتر مجلۀ طنز «شارلی ابدو» و تیراندازی و کشته و زخمیشدن عدهای از فرانسویان، در صفحۀ اجتماعی خود گذاشته است.
دیامز، ستارۀ سرشناس رپ که قهرمان امروز داستان ماست، ژوئیه 1980، در نیکوزیای قبرس از پدری یونانی و مادری فرانسوی به دنیا آمد. چهارساله بود که همراه خانوادهاش، به محلۀ فقیرنشین «اسون» در حومۀ پاریس رفت و همانجا ساکن شد. از هفتسالگی بهدلیل جدایی پدر و مادرش، تنها شد و به اجبار در یتیمخانهای روزگار گذراند.
سال 1994، در حالی که هنوز بیش از چهارده بهار از عمر دیامز نگذشته بود، با عدهای نوجوان فرانسوی گره خورد که گروه کوچکی از خوانندگان را تشکیل میدادند. او بهدلیل استعداد شگرف، شخصیت قوی و صدای ویژهای که داشت، بهسرعت پلههای ترقی را طی کرد و پس از مدت کوتاهی به شهرت رسید.
اما همۀ ماجرا این نبود. هر سکهای دو رو دارد و اینها همه، یک روی سکۀ زندگی دیامز نوجوان بودند!
مشکلات روحی و عاطفی ناشی از فقر، مهاجرت و طلاق والدین، دست به دست یکدیگر داده و دیامز افسرده و گوشهگیر را تا ورطۀ خودکشی پیش برد. خودکشی ناموفقی که تا سالها بعد، آثار روانی آن با دیامز همراه بود.
سال 2007، مدتی در بیمارستان بستری شد و سال 2008، در حالی که جوانی 28ساله بود، به آیین اسلام گروید. گرایش به اسلام، بهراستی مهمترین نقطهعطف زندگی دیامز بود.
«بیماری فرسایندهای داشتم و راه مداوای آن را، در مراجعه به پزشکان متعدد جستوجو میکردم. آنان از عهدۀ درمان من برنمیآمدند و من، روزبهروز افسردهتر و مأیوستر میشدم. باور نمیکنید که من گشتم و گشتم و سرانجام درمان بیماری خود را در دین یافتم. من پیش از آن به شهرت و ثروت رسیده بودم؛ اما آنها هرگز نتوانستند مرا بهبود بخشند. من به خدا روی آوردم و بهبود یافتم.»
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
مجلۀ فرانسوی «قالا» که اخبار اختصاصی چهرههای سرشناس موسیقی و هنر فرانسه را پوشش میدهد، خبر مسلمانشدن دیامز را تأیید کرد. فرانسویها ناباورانه به این ماجرا مینگریستند.
«قالا» به نقل از یکی از بستگان نزدیک دیامز، نوشت: «او برای حل مشکلات روحی و عاطفی خود، چیزی را در اسلام یافت که در دیگر ادیان نیافته بود.»
سه سال گذشت. دیامز در طول این مدت، در انظار عمومی ظاهر نشده و دوستداران خود را در انتظار، بهت و شگفتی فروبرده بود. اکنون پس از سه سال، ستارۀ رپ فرانسه در حالی که با ظاهری متفاوت به صحنه میآمد، در شبکۀ «TF1» فرانسه حضور یافت و اسلام خود را اعلام کرد. شگفتآور بود؛ اما او کاملاً محجبه به جامعۀ فرانسه بازمیگشت!
دیامز در 30 سپتامبر 2012، در حالی که در اوج شهرت بود، به دلایلی کاملاً آرمانگرایانه از دنیای خوانندگی کناره گرفت.
از لحظه اعلام مسلمانی دیامز تا امروز و تا آیندۀ تاریخ، این سؤال مهم و اساسی وجود دارد، جز سامانی که او برای آشفتگیهای روحی خویش یافته بود، چه عوامل دیگری در اسلامآوردن دیامز مؤثر بود؟
برخی از دوستان و نزدیکان وی، علت را در معاشرت زیاد او با فرانسویهای آفریقاییتباری میدانند که بیشتر مسلمان بودند. دوستی بسیار نزدیک با «آمال بنت»، خوانندۀ مسلمان و مراکشیتبار و «جمال دبوز» بازیگر کمدی آفریقاییتبار که هر دو تابعیت فرانسه را داشتند، بیتردید در این امر، مهم و اثرگذار تلقی میشود.
بیهوده نیست که گفتهاند شما در پنج سال آینده، همان کسی خواهید شد که طی این سالها با او معاشرت کرده و همان چیزی خواهید شد که طی این دوران، مطالعه نمودهاید!
آخرین آلبومی که از این خوانندۀ رپ به بازار آمد و طرفداران بسیاری نیز پیدا کرد، «کودکان صحرا» نام دارد که دربارۀ مشکلات و سختیهای کودکان فقیر حاشیۀ شهر پاریس است؛ کودکانی که از آن همه زرقوبرق پاریس، تنها فقر و فلاکت به آنها رسیده است. دیامز در این آلبوم، نژادپرستی مفرطی را نکوهش میکند که این کودکان و خانوادههای آنان را رنج میدهد.
دوستان عزیز! هنوز یک دهه از مسلمانی دیامز نگذشته است. او در همین مدت کوتاه، با مشکلات و موانعی دستوپنجه نرم کرده که تصور آن نیز سخت و آزاردهنده است.
قدری فکر کنید! عدهای بهعلت شهرت وی و عصبانی از آیین جدیدی که برگزیده است، تصاویر مستهجن و نامناسب این مسلمان معتقد و محجبه را ـ که پیش از مسلمانیاش در جامعۀ آزاد فرانسه بهوفور دیده میشد ـ بهطور گسترده چاپ کرده و رواج دادند، تا او را در معرض سختترین شرایط قرار داده و آبرو و حیثیتش را هدف گیرند؛ اما او با استعانت از خداوند بزرگ، لحظهای از راهی که خود به زیباترین صورت برگزیده بود، بازنگشته و دست نشست، تا با تمام وجود به جهانیان اعلام کند که عاشق شده است و این، کمترین بهای عاشقی است!
چو عاشق میشدم، گفتم که بردم گوهر مقصود
ندانستم که این دریا، چه موج خونفشان دارد!