نوع مقاله : کیمیا

10.22081/mow.2017.64290

زندگی خانوادگی به روایت اهل دین

زندگی به‌شرط اخلاق

 محمد احمدی فیروزجایی

نظری

نکته

خانواده منشأ خیرات است

اگر انسان‌ها رها بودند که هرطور می‌خواهند غریزۀ جنسی را اشباع کنند، یا خانواده تشکیل نمی‌شد و یا یک‌چیز سست، پوچ، تهدیدپذیر و ویرانی‌پذیر ایجاد می‌شد که هر نسیمی آن را به هم می‌ریخت؛ لذا در هر جای دنیا که می‌بینید آزادی‌های جنسی هست، به همان نسبت خانواده ضعیف است؛ چون مرد و زن برای اشباع این غریزه، احتیاجی به این کانون ندارند. در جایی که دین حاکم است و آزادی جنسی نیست، همه‌چیز برای مرد و زن هست؛ لذا این حفظ و نگه‌داشته می‌شود. اصل قضیه این است که باید کانون خانواده به وجود بیاید. اسلام این را خواسته است. یک دختر از جایی و یک پسر از جای دیگری می‌آیند و با یک‌دیگر آشنا و متصل می‌شوند که یک خانواده به وجود می‌آید. این خانواده، منشأ خیرات است (مقام معظم رهبری).

کودکانه

قلدری با بچه غلط است

در روایتی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «با بچه‌های بزرگت مشورت کن و آن‌ها را به‌حساب بیاور!»

تا هفت سال حرف بچه را بشنویم و تا آن‌جا که می‌شود نازش کنیم. در هفت سال دوم کار یادش دهیم، از او کار بکشیم و آدم فعالی بسازیم تا دختر یا پسر تنبلی بارنیاید؛ اما وقتی سنّش از چهارده بالا رفت، باید از او استفادۀ فکری کنیم؛ یعنی در جریان کارها قرارش دهیم. اگر بخواهیم بچه‌های ما در جامعه شخصیت داشته باشند، باید به آن‌ها شخصیت بدهیم؛ پدر است که به بچه شخصیت می‌دهد و مادر است که به دخترخانمش شخصیت می‌دهد. با دختر چهارده ـ پانزده‌ساله، قلدری غلط است. خیلی غلط است. از خانم‌ها مخصوصاً و از آقایان تقاضا دارم که دخترهایتان را باشخصیت بارآورید. توهین به دخترها نکنید. توهین به پسرها نکنید. توهین یعنی کوبیدن و اگر شخصیت دختر کوبیده شود، با یک حرف محبت‌آمیز از سوی دیگران، ممکن است از جمع خانواده برود. اگر شخصیت یک جوان کوبیده شود، حاضر است دست به هر جنایتی بزند (آیت‌الله حسین مظاهری).

همسرانه

دنبال شادی باشید

اولین توصیه که به زوج‌های جوان دارم شادبودن در زندگی، احساس شیرینی و احسان رضایت از پروردگار است؛ این یکی از اصول دین ماست! کسی که ادعای دین‌داری و مذهبی‌بودن دارد، باید انسان شادی باشد. در خود متن قرآن داریم که تعداد انسان‌های بانشاط کم‌اند؛ به این دلیل که مؤلفۀ انسان شاد، یعنی شاکربودن از خداوند و این باید در متن زندگی موج بزند.توصیه‌ای که به زوج‌های جوان دارم، این است که هر وقت غم به سراغتان آمد، مانند زمان کودکی که قایم‌باشک بازی می‌کردید و دنبال گم‌شدۀ خود بودید، الآن هم همان‌گونه باید دنبال شادی باشید. سروری را که در اول زندگی حاکم است، حفظ کنید و اجازه ندهید از بین برود. باید زوجین هم‌دیگر را در این امر کمک کنند. وظیفۀ آقایان این است که محبوب همسرانشان بمانند و با الفاظ خوب، با خانم‌ها در موقع عصبانیت صحبت کنند و تلاششان بر این باشد که دل آن‌ها را  نشکنند. اگر این موارد رعایت شود، زندگی منبع شادی خواهد بود و نگرانی از بابت تربیت فرزند وجود نخواهد داشت؛ چون زن در خانه، محبوب و ملکۀ خانواده است و مرد پادشاه خانواده؛ در این صورت، فرزندان خوب و متعادل به ثمر خواهند نشست (استاد پناهیان).

توصیه

گرچه در حد اعلای زیبایی نباشد

زیبایی امری‌ست مطلوب و در گزینش همسر باید به آن توجه شود؛ ولی نباید از حد معمول تجاوز کند، به‌صورت مشکل‌پسندی درآید و انسان را از ازدواج بازدارد. افراد را به‌طور کلی به سه دسته می‌توان تقسیم کرد: اول در کمال زیبایی، دوم بدقیافه و زشت، سوم متوسط. قسم اول و دوم چندان زیاد نیستند و بیشتر افراد در حد متوسط‌اند. معمولاً افراد از زیبایی نسبی برخوردارند؛ گرچه در حد اعلا نباشند. در انتخاب همسر اگر زشت، بدقیافه و منفور نبود، بهتر است به همان زیبایی نسبی اکتفا کنید و در وادی وسواس و مشکل‌پسندی نیفتید که غالباً عاقبت خوبی ندارد.

اگر دین، اخلاق و عقل طرف مقابل خوب است و جمال نسبی نیز دارد، با او ازدواج کنید. به‌تدریج با هم مأنوس می‌شوید و برایتان جاذبیت بیشتری پیدا خواهد کرد. عقل، ایمان و اخلاق نیک، بسیاری از کمبودها را جبران می‌کند و حتی ممکن است زشت را زیبا جلوه دهد (آیت‌الله ابراهیم امینی).

 

عملی

یادگاری

هر آرزویی که اطفال می‌کنند بی‌تأمل برآور

عزیز من! نماز را به‌وقت بکن. اذان در خانه را بلند بگو که باعث دفع همۀ ناخوشی‌هاست. دعای صبح و شب را بخوان و به جمیع اهل خانه امر کن که بخوانند. با والده، برادران و همشیرگان خود بسیار سلوک خوش کن و دل هر یک را به دست آور که هم خدا، هم پدر و هم استادت که پدر است، از تو راضی باشند. پدر و مادر را از یاد خود بیرون مکن؛ اگرچه در قنوت نماز باشد. صبح زود برخیز که وقت اذان لامحاله بیدار باشی، تا خداوند وسعت روزی به تو بدهد. تصدق در هرماه و هفته را ترک مکن و هر آرزویی که اطفال می‌کنند بی‌تأمل برآور.

متوجه تعمیر خانه باش و در وقت باران و برف، ملاحظۀ ناودان و بام‌های آن را بنما و درها را نیکو متوجه باش و در وقت خوابیدن، به خدا بسپار و آیت‌الکرسی بر اطراف خانه بدم. بی‌اتفاق بزرگ‌تر از خود، جایی مرو، معاشرت با ناجنس مکن و احترام بزرگ‌تر را بسیار بدار (وصیت‌نامۀ آیت‌الله سیدمحمدباقر خوانساری به پسرش).

سیره

کفش همسرش را جفت می‌کرد

مادر که نابینا شده بودند، پدر همیشه کفش‌های او را جلو پایشان جفت می‌کردند. زمانی که مادر برای شست‌وشوی لباس یا استحمام به حمام می‌رفتند، پشت در می‌نشستند تا اگر چیزی نیاز داشته باشند، خودشان تحویل بدهند. یک روز پدر خیلی خسته بودند، مادر که حمام رفتند، پدر طبق معمول پشت در نشستند تا مبادا مادر چیزی بخواهند و ایشان صدایشان را نشنوند. در همان حال چندبار خوابشان برد و از خواب پریدند؛ اما هرچه اصرار کردیم، حاضر نشدند آن‌جا را ترک کنند. طی این سال‌ها حتی یک‌بار، ندیدیم که پدر کمترین ناراحتی و دلخوری برای مادر ایجاد کنند. کوچک‌ترین بی‌احترامی و عصبانیتی از ایشان ندیده‌ایم (حضرت آیت‌الله سیبویه به نقل از فرزندشان).

قصۀ زندگی

برای خودش زاهد، برای دیگران کریم

مساحت منزل ایشان (آیت‌الله محمدحسن نجفی معروف به صاحب جواهر)، شصت متر است که الآن هم با توسعۀ حرم امام علی(علیه‌السلام)، در صحن امام حسین(علیه‌السلام) واقع ‌شده است. ایشان تا آخر عمر در همین منزل ساده زندگی می‌کرد؛ البته او برای خودش زاهد و ساده بود و برای مهمان و طلابش بسیار بخشنده و مهمان‌نواز؛ طوری ‌که وقتی مهمان از ایران آمده بود، می‌بینند ایشان برای آن‌ها سفره‌ای تدارک دیده که در آن بیش از یک نوع غذاست. سفره را که متنوع می‌بینند، تصمیم می‌گیرند از آن‌ پس پول خود را به ایشان ندهند و به نزد شیخ انصاری می‌روند. شیخ انصاری می‌گویند که چرا حقوق طلاب را به صاحب جواهر ندادید؟ آن‌ها می‌گویند که ما رفتیم، سفرۀ ‌ا‌یشان را دیدیم و تصمیم گرفتیم از این ‌پس، حقوق را به کس دیگری بدهیم. شیخ انصاری در جواب آن‌ها گفت: «خود ایشان قانع است؛ اما این به آن معنا نیست که به مهمان و طلابش نیز سخت بگیرد. ایشان کریم شریعت است.»