نگاه مهربان خدا همراه همیشگی این کارگاه تولیدی است

نوع مقاله : مصاحبه

10.22081/mow.2017.64398

نگاه مهربان خدا همراه همیشگی این کارگاه تولیدی است

گپ و گفت با دو کارآفرین جوان که هدفشان تولید کالایی ایرانی‌ست و یاری زنان خودسرپرست

بحثش که پیش می‌آید، خیلی‌ها با دلایل منطقی و غیرمنطقی مخالف خرید کالای وطنی هستند. هر دلیلی که گفته می‌شود، بهانه‌ای برای انتخاب‌نکردن جنس ایرانی وجود دارد؛ اما پای صحبت آدم‌های این تولیدی که بنشینی، بی‌هیچ دلیل و منطقی به سرت می‌زند که از این پس کالای ایرانی بخری. وارد کارگاه کوچکشان که می‌شوی، خانم‌ها با لباس‌های فرم یک‌رنگ نشسته‌اند گوشه و کنار سالن؛ بعضی از روی الگو برش می‌زنند، چند نفری پشت چرخ هستند، یکی در حال دوختن پاپیون‌ها و دکمه‌هاست، یکی بسته‌ها را درست می‌کند، دیگری لباس تا شده را می‌گذارد توی بسته و چند نفری هم با کنار گذاشتن لباس‌هایی که نقصی دارند و از زیر دست خیاط‌ها دررفته‌اند، مشغول‌اند. استکان چای روی میزهای کار، خستگی را از تن خانم‌ها به در می‌کند. آرامش و رضایت در صورتشان پیداست و این را از حرف‌هایشان هم می‌توان متوجه شد. آقای «منصوری» و خانم «ظریفی» کم‌کم برای مصاحبه مهیا می‌شوند. حالا ما هستیم و دو تولیدکنندۀ جوان که با انرژی و توکل، هفت سال است چرخ این تولیدی را می‌چرخانند.

 

از کجا و چطور کارتان را شروع کردید؟

خانم ظریفی: سال ۸۹ بود که ایدۀ این کار به ذهنمان رسید و تحقیقاتمان شروع شد. همۀ جوانب را بررسی کردیم. سال 91 بود که کارمان را شروع کردیم. محل اولیۀ کارگاه، زیرزمین خانۀ آقای منصوری بود. سرمایۀ اولیۀ کارمان سی‌میلیون تومان بود. مقداری پارچه و لوازم اولیه خریدیم. چون سرمایۀ زیادی نداشتیم، بسیاری از کارها را مثل اتوزدن لباس‌ها و دوختن دکمه یا کارهای تزئینی مثل گل یا پاپیون روی لباس‌ها، خودمان انجام می‌دادیم.

 

از همان اول با خیاط‌ها قرارداد بسته بودید و برای ارائۀ محصول نیروی کار داشتید؟

آقای منصوری: خیر، خیاط ثابت و قراردادی نداشتیم. ما آن تیراژی که می‌خواستیم به کمک برشکار برش می‌زدیم و کارها را برای خیاط مزددوزی می‌بردیم که از قبل با او آشنایی داشتیم؛ بعد از دوخت لباس‌ها، من و خانم ظریفی شروع می‌کردیم به اتوزدن لباس‌ها و دوختن دکمه یا کارهای تزئینی مثل گل یا پاپیون روی آن‌ها. یادم هست برای بار اول، تیراژمان سه‌هزار نمونه کار بود. شاید آن اوایل از کارمان استقبال نشد؛ اما ناامید نشدیم و کارمان را به‌مدت هفت‌ماه ادامه دادیم؛ چراکه این کار را به‌خاطر پول انجام نمی‌دادیم. آن زمان اگر سفارشی از شهرستان داشتیم هم، خودمان برای تحویل محصول دست به کار می‌شدیم تا هزینۀ کمتری بپردازیم.

 

حسن بزرگ تولیدی شما این است که نیروی کارتان زنان خودسرپرست هستند؛ چطور شد که با ستاد توانمندسازی زنان آشنا شدید؟

خانم ظریفی: بعد از این‌که تولیدات اولیه‌مان با استقبال زیادی روبه‌رو نشد، با  تلاش شبانه‌روزی و گذراندن سختی‌های راه، موفق شدیم در یک نمایشگاه فروش بهاره در تهران غرفه‌ای بگیریم و محصولاتمان را به مشتریان نشان دهیم. بانی برگزاری آن نمایشگاه ستاد توانمندسازی بانوان شهرداری تهران بود. حضور ما در نمایشگاه، موفقیت بزرگی برایمان بود؛ زیرا موفق شده بودیم تمام محصولاتمان را در آن‌جا بفروشیم. از طرفی ما با ستاد توانمندسازی زنان شهرداری تهران آشنا شدیم و طی چند جلسه، قرار شد که به کمک آن‌ها کارمان را توسعه دهیم و زنان سرپرست خانوار را در کارگاه تولیدیمان استخدام کنیم؛ زنان سرپرست خانواری که به این ستاد مراجعه کرده بودند و قصد داشتند تا درآمد مالی‌ای برای خود کسب کنند. این مسئله باعث می‌شد تا هم کار «آی نور بیبی» توسعه پیدا کند و هم نانی بر سر سفرۀ چند خانواده برود.

الآن چند نفر نیروی کار دارید؟ یعنی چند نفر از طریق آی نور بیبی کسب درآمد می‌کنند؟

خانم ظریفی: در تولیدی آی نور بیبی 35 کارگر به‌صورت مستقیم مشغول به کارند و 25 نفر دیگر هم به‌صورت غیرمستقیم در حال همکاری با این تولیدی هستند. به جز خانم‌های که این‌جا مشغول‌اند، بخشی از کار‌هایمان را برون‌سپاری می‌کنیم؛ چون بعضی از زنان به دلیل کهولت سن یا مسیر طولانی، توانایی آمدن به تولیدی را ندارند و کارهایی مثل پاپیون‌زدن را در منزل به آن‌ها می‌سپاریم تا درآمد اندکی از این راه به دست بیاورند.

مردم از جنس ایرانی استقبال می‌کنند؟

آقای منصوری: ما مشتری‌هایی داشتیم که از برند خارجی استفاده می‌کردند؛ اما حالا دارند کارهای ما را می‌خرند. شاید اگر فرهنگ‌سازی‌ و به تولیدات داخلی اهمیت داده شود، دیگر مشتری‌ها به سمت محصولات خارجی نروند و از محصولات داخلی استقبال کنند. هر چند تولیدکنندگان کشور ترکیه کارهای خوبی ارائه می‌دهند؛ اما چون قیمت محصولات آن‌ها به‌گونه‌ای نیست که با تولید داخلی رقابت کنند، در این زمینه برگ برنده در اختیار تولید داخلی است. کیفیت، ثبات بالا، دقت و ظرافت، نکاتی است که اگر هر تولیدکننده‌ای آن‌ها را رعایت کرد و رضایت مشتریان را در نظر گرقت، مشتری به‌راحتی و با خیال آسوده می‌تواند محصولات آن شرکت را بخرد. خوشبختانه در ایران تولیدکنندگانی وجود دارد که توانستند رضایت مشتریان را جلب کنند!

آی نور بیبی برای چه رِنج سنی لباس تولید می‌کند؟ چند درصد کار ایرانی است؟

خانم ظریفی: ما برای رنج سنی از بدو تولد تا بچه‌های دوسال‌ونیم پوشاک تهیه می‌کنیم. از صفر تا صد اجناس ما ایرانی است و فقط زیپ و دکمه را از خارج وارد می‌کنیم. از آن‌جا که تمام محصولات ما برای گروه سنی نوزادان است، نمی‌توان از هر دکمه و زیپی به‌علت حساسیت پوست نوزادان استفاده کرد. از طرفی، از آن‌جا که لباس نوزاد زیاد شسته می‌شود، باید از اجناس باکیفیت استفاده کنیم تا کیفیت محصول زیر سؤال نرود. از آن‌جا که همۀ محصولات ما به‌صورت دست‌دوز تولید می‌شود، از کیفیت بالایی برخوردار است. گاهی مشتریان ما معترض هستند که چرا فقط برای نوزادان لباس تولید می‌کنیم.

چه مشکلاتی در کار تولید لباس وجود دارد؟

آقای منصوری: با این‌که معضل قاچاق بسیار جدی شده، تولیدکنندگان چینی نتوانسته‌اند در زمینۀ پوشاک ردۀ سنی نوزاد دوساله با تولیدکنندگان ایرانی رقابت و استاندارد و الگوسازی خوبی برای این رده پیاده کنند. این موضوع باعث می‌شود که رقابت بین تولیدکنندگان ایرانی و خارجی به وجود بیاید و ما تمام توان و نیروی خود را به کار بگیریم تا در رقابت عقب نمانیم. تولیدکنندگان خارجی در زمینۀ مواد اولیه از ما جلوتر هستند و تنها مشکل ما این مواد است؛ اما در هر صورت باید در این عرصۀ رقابت باقی بمانیم.

 

سخت مشغول کار بود که سراغش رفتیم و از او خواستیم تا از زندگی‌اش بگوید و نحوۀ آشنایی و کارش در آی نور بیبی. او یکی از خیاط‌های کارگاه است.

ـ وقتی که 25ساله بودم، شوهرم به دلیل تمور مغزی فوت کرد. آن موقع پسرم سه‌ساله بود و ما هم ساکن یکی از شهرهای اطراف کرمانشاه بودیم. پدر و مادرم فوت کردند و طبق رسم شهرمان، بعد از فوت شوهرم باید به خانۀ پدرشوهرم می‌رفتم و با آن‌ها زندگی می‌کردم. حدود دو سال با خانوادۀ شوهر در یک خانه بودم؛ اما شرایط روحی و مالی خیلی بدی داشتم. خانوادۀ همسرم راضی به کارکردن من نبودند. یک روز برادرم که ساکن تهران بود، به من زنگ زد و خواست برای ادامۀ زندگی به خانۀ او بروم. دل به دریا زدم و با پسرم به تهران آمدم. دنبال کار در یک جای مطمئن بودم. روزی دخترعمه‌ام گفت که برو شهرداری، شاید کاری معرفی کنند. شهرداری هم به من این تولیدی را معرفی کرد. روزی که آمدم این‌جا، هیچ کاری بلد نبودم و اصلاً نمی‌دانستم کار در یک تولیدی لباس به چه صورت است. کم‌کم با محیط آشنا شدم و خیلی چیزها را یاد گرفتم.

 

شنیدن فراز و نشیب‌های آی نور بیبی از شروع کار تا امروز شیرین بود؛ شیرینی که با کمی تفکر و تصمیمی کامل می‌شد. تولیدی‌های ایرانی، خانواده‌های زیادی را دل‌گرم کرده‌اند و کم نیستند تولیدی‌های مانند تولیدی آقای منصوری و خانم ظریفی که ر‌اهی شده‌اند برای کسب درآمد زنان بی‌سرپرست و جوانان معلول. انتخاب کالای وطنی، علاوه بر این‌که بر فردای ایران اثرگذار است، دل‌های زیادی را شاد می‌کند؛ مثل دل زن‌های بی‌سرپرستی که با اشتغال در آی نور بیبی، کمی از بار مشکلاتشان کم شده است؛ پس ایرانی بخریم.

فاطمه دولتی