زندگی به شرط اخلاق

نوع مقاله : کیمیا

10.22081/mow.2017.64402

زندگی به شرط اخلاق 

محمد احمدی فیروزجایی

نظری

نکته

از جامعه کنار نکش

انسان باید در اجتماع باشد و در آتش جامعه بسوزد. اگر توانست بسوزد و قدرت پیدا کرد که آتش جامعه را تحمل کند، آن وقت احیای اموات هم می‌تواند بکند. این مقام را مجانی به کسی نمی‌دهند. آدمی که بخواهد از گرفتاری‌ها دربرود، همان‌جا باید بماند. اگر از گرفتاری‌ها درنرفت و  مثل انبیا، اولیا و صلحا خودش را وقف اجتماع کرد، از مواهب الهی استفاده می‌کند. خاکستر بر سر پیغمبر خدا ریختند و او دست از کارش برنداشت. مواهب الهی، علم، قدرت و همه‌چیز در دستگاه خدا هست.

(آیت‌الله سیدرضا بهاءالدینی)

کودکانه

توقع عقل پنجاه‌ساله نداشته باش

الحاصل این‌که طفل در اول امرش غالباً قبیح‌الافعال است. دروغ‌گوست. دزدی کن است. حسود است. نمام است و لجوج. صاحب ملکات رذیله است. پرخور، پرخواب و پرگوست، ماشاءالله. اولاً باید نهی کنی از مخالطۀ کسانی که ضد قول تو را از او می‌شنوند و ثانیاً مراقب باشی تا منتقل شود از حالی به حالی؛ چون هنوز ملکۀ او نگردیده و بهترین چیزها برای اطفال، یاددادن اوست محاسن اخبار اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ را و اشعاری که سبب تأدیب او گردد.

اگر نهی کردی از چیزی و مخالفت کرد، توبیخ مکن او را چندان؛ خصوصاً اگر دیدی از تو پنهان می‌کند. باید بعض اوقات، او را بازگرداند به بازی‌کردن بی‌ضرر تا از تعب تأدیب قدری راحت گردد و همچنین عادتش دهد به احترام پدر و مادر و معلم و اطاعتشان و توقع عقل پنجاه‌سالۀ خود را که به تجربه‌ها حاصل نموده از اطفال نداشته باشد و زیاد او را اذیت و آزار ننماید و به طریق مدارا و محبت با او پیش آید.

(آیت‌الله شیخ‌محمد بهاری)

همسرانه

اطاعت با تکیه بر اصول الهی

زن باتقوا، عفت، عصمت و پاک‌دامنی خود را حفظ می‌کند. با شور و شوق به کار خانه می‌رسد. زمینۀ رفع خستگی شوهر را فراهم می‌نماید که محصول کار بیرون است. از فرزندان خود به نحو شایسته نگه‌داری می‌کند. با شوهر و فرزندان خود، براساس اخلاق اسلامی رفتار می‌نماید.

زن باتقوا از همسرش با تکیه بر اصول الهی اطاعت می‌کند. به خواسته‌های بحق او پاسخ مثبت می‌دهد. از عصبانیت و خشم و کبر می‌پرهیزد. وقت آمدن شوهر از عرصۀ کار و کسب، تا درب خانه به استقبال می‌رود. وقت خروج شوهر او را بدرقه می‌کند و از وی می‌خواهد که جز حلال خدا به خانه نیاور که ما به حلال خداوند گرچه اندک باشد، قناعت می‌کنیم و زیر بار حرام نمی‌رویم. مبادا به بهانۀ داشتن زن و فرزند و خرج و مخارج، از محدودۀ مقررات الهی تجاوز و زندگی را به حرام آلوده کنی!

(شیخ‌حسین انصاریان)

توصیه

حفظ فضای حیاتی واجب است

بعضی‌ها خیال می‌کنند که اگر زنی کارش عبارت از همان کار داخل خانه باشد، این اهانت به زن است. نه، این هیچ اهانت نیست؛ بلکه مهم‌ترین کار برای زن این است که زندگی را سرپا نگه‌دارد. یک عنصر کارگر داریم که مرد است و یک عنصر نگهبان داریم که زن است. حال اگر زن هم خواست برود کار و کارگری کند، اسلام مانع نمی‌شود و اشکالی ندارد که بخواهد در فعالیت‌های گوناگون کاری درآمدزا شرکت کند؛ اما این وظیفۀ او نیست و بر وی واجب و لازم نیست. چیزی که بر او واجب و لازم است، عبارت از همین حفظ فضای حیاتی برای مجموع خانواده است که فعلاً زن و شوهرند و بعد فرزندان هم به این‌ها ملحق می‌شوند که آن هم خودش داستان دیگری است؛ لذا محیط
آرام خانواده، یکی از مهم‌ترین امکاناتی است که انسان به آن احتیاج دارد.

(مقام معظم رهبری ـ مد ظله العالی ـ)

عملی

یادگاری

مواظبت بر اعمال صالحه

دخترم! سرگرمی به علوم حتی عرفان و توحید، اگر برای انباشتن اصطلاحات است ـ که هست ـ و برای خود این علوم است، سالک را به مقصد نزدیک نمی‌کند که دور می‌کند؛ اگر حق‌جویی و عشق به او انگیزه است که بسیار نادر است و چراغ راه و نور هدایت. برای رسیدن به گوشه‌ای از آن، تهذیب، تطهیر و تزکیه لازم است؛ تهذیب نفس و تطهیر قلب از غیر او؛ چه رسد به تهذیب از اخلاق ذمیمه که رهیدن از آن بسیار مجاهده می‌خواهد و چه رسد به تهذیب عمل از آنچه خلاف رضای او ـ جل و علا ـ است. مواظبت به اعمال صالحه از قبیل واجبات که در رأس است و مستحبات به‌قدر میسور و به‌قدری که انسان را به عجب و خودخواهی دچار نکند.

(نامۀ عرفانی امام خمینی ـ رحمه الله ـ به خانم فاطمه طباطبایی)

سیره

شما بنشینید، من عذا درست می‌کنم

جامعیت در آقای حداد از همۀ جهات کاملاً پیاده شده بود؛ هم دنیوی و هم اخروی. خیلی به منزل رسیدگی داشتند. مراقب بودند که به کسی فشار نیاید یا کسی اذیت نشود. روزهایی که خانمش حال نداشت یا نمی‌توانست، خود چیزی را تهیه می‌کردند؛ مثلاً اگر زمستان بود، گوشت می‌خرید، می‌شست و روی بخاری نفتی می‌پخت. گاهی به مادر می‌گفتند که دوست دارم شما بنشینید و من غذا درست کنم. به تمام امور جزئی و کلی اشراف داشتند؛ اما بعضی کارها را مستقیم خودشان انجام می‌دادند. خرید منزل بیشتر با خودشان بود و از هیچ‌کاری، حتی شستن دستشویی ابایی نداشتند.

(احوالات سیدهاشم حداد)

قصۀ زندگی

روزه را من می‌گیرم، پولش را به او بدهید

خدمت شیخ انصاری عرض کردند، یکی از سادات که از فضلای حوزه است، بسیار مضطر شده و عیالش در حال وضع حمل است؛ کمکی به او بفرمایید.شیخ فرمود: «فعلاً چیزی ندارم، جز مقداری وجه روزه و نماز؛ خوب است دو سال نماز و روزۀ استیجاری به او بدهم.» گفتند: «فلانی آقازاده است و اهل نماز و روزۀ استیجاری نیست؛ به‌علاوه اهل درس است و نماز و روزۀ استیجاری، مانع درس او می‌شود.» شیخ تأملی نموده و فرمود: «پس من دو سال عبادت را خود به‌جا می‌آورم، پولش را برای او ببرید.» این در حالی بود که شیخ خود مشاغل زیادی داشت.