فرمانده تنبل و سربازان مغلوب!

نوع مقاله : کلید

10.22081/mow.2017.64444

مغز انسان چه‌طور او را از موفقیت بازمی‌دارد؟

فرمانده تنبل و سربازان مغلوب!

رها شیرازی

 هر اتفاقی که در زندگی انسان‌ها رخ می‌دهد، ارتباط مستقیم با افکاری دارد که از ذهنش می‌گذرد. بیش‌تر افراد تصور می‌کنند که عوامل بیرونی، تأثیر بسیاری در افکار و ذهنیات آنان دارد. این فرضیه‌ی درستی است؛ اما در این گزارش می‌خواهیم بُعد نهفته و کم‌تر شناخته‌شده‌ی مغز را بشناسیم؛ بُعدی که کاملاً به‌صورت درونی و ذاتی، انسان را از مسیر موفقیت بازمی‌دارد و غیرمستقیم به او دستور می‌دهد که دنبال تغییر تازه‌ای در زندگی نباشد. در ادامه در این رابطه بیش‌تر می‌خوانید.

مغز تنبل

مغز انسان پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد و طبیعتاً به انرژی زیادی نیاز دارد؛ ولی برای این‌که مصرف انرژی را به بهترین حالت برساند، سعی می‌کند هر کاری را که به تمرکز بالا نیاز دارد، انجام ندهد. تعداد قابل توجهی از کارهایی که در طول روز انجام می‌دهیم، به‌صورت ناخودآگاه و از روی عادت است؛ زیرا مغز برای حفظ انرژی، تلاش می‌کند که راحت‌ترین کار ممکن را انجام دهد. همان‌طور که می‌دانید، کارهایی که از روی عادت انجام می‌شوند، کم‌ترین مصرف انرژی را دارند؛ طوری که خیلی از آن‌ها را متوجه نمی‌شویم. هر موضوع و مسئله‌ی جدیدی که رخ دهد، مغز ما سعی می‌کند به‌سرعت درباره‌ی آن تصمیم‌ بگیرد تا مصرف کم‌تری داشته باشد؛ پس مغز ما برای بقای انسان و رسیدن به اهدافش، کم‌ترین انرژی را مصرف می‌کند و نکته‌ی جالب این است که در مسیر موفقیت و نیل به آن هم، همین اتفاق رخ می‌دهد. این مغز تنبل در مقابل تغییرات جدید واکنش نشان می‌دهد و از راه‌های مختلف سعی می‌کند، انسان را از ادامه‌دادن و انتخاب عادت و مسیری تازه منصرف کند.

مغز منحرف

برخی افراد از همان ابتدای هرکاری، توقع دارند بتوانند مانند کسانی که در این باره تخصص پیدا کرده‌اند، موفق عمل کنند.  به باشگاه ورزشی می‌روند تا مثلاً در رشته‌ی دو استقامت فعالیت کنند و همان روز اول، اولین اقدامشان شناسایی خبره‌ترین ورزشکار باشگاه و مقایسه‌ی خودشان با اوست. این سنجش اشتباه، باعث می‌شود که در همان پنج دقیقه اول از  کار سرخورده شوند و به‌اصطلاح جابزنند. مشکل بزرگ و اصلی خیلی از افراد ناموفق، این است که به‌جای فراگیری، دانش‌اندوزی و کسب تجربه از الگوهای زندگیشان، دست به مقایسه‌ی غیرمنصفانه‌ی خود با الگوها می‌زنند. چرا من مثل او نیستم؟ چرا نمی‌توانم؟ سخت است؟ و در پایان بی‌آن‌که گذشته و تلاش‌های الگوی زندگی را رصد کنند، ناامیدانه اهداف خود را ترک می‌کنند و جای آن را به حسرتی همیشگی می‌دهند. اگر گاهی برایتان ایجاد یک رفتار کمی سخت است، هرچه می‌توانید آن را برای خودتان تکه‌تکه و مجزا کنید و درنهایت کنار هم بچینیـد. این روش در رسیدن به اهداف، بسیار پاسخ‌گوست.

مغز بدزبان و بی‌ادب

با خودتان درست صحبت کنید. این نکته‌ی مهمی است که باید همه‌ی ما یاد بگیریم. خیلی از افراد عادت کرده‌اند که بلافاصله قبل از شروع هر کار، واکنش نشان دهند و غر بزنند: «وای دوباره باید امروز فلان کار و بهمان تلاش را انجام بدم!» یا «خسته شدم از این وضعیت؛ بسه دیگه!» این کلمات و جملات، هرچند به‌صورت عادت درآمده و شاید فردی که آن‌ها را به زبان می‌آورد، از درون به آن اعتقادی نداشته باشد؛ اما بار منفی بسیاری دارد! هرگز و در هیچ حالتی، منفی‌گرایانه با خود صحبت نکنید. برای رسیدن به موفقیت در طول مسیر، باید تلاش کرد و فقط و فقط به پاداش‌ها و نتایج مثبتی که درنهایت حاصل می‌شود، فکر کرد. اگر همیشه و در هر شرایطی بر این نوع نگرش و تلقین‌های مثبت و پرانرژی متمرکز شوید، مطمئناً هیچ‌گاه در دست‌یابی به هدف متوقف نخواهید شد؛ پس همین الآن، لیستی از تلقینات را که احساس می‌کنید مانع پیشرفت در کارهایتان می‌شود، یادداشت کنید و مثل یک تکلیف، سعی کنید ضرورت ترک آن‌ها را آن‌قدر به خود یادآوری کنید که از شرشان خلاص شوید.

مغز بهانه‌جو

یکی از بهترین کارها برای ازبین‌بردن بهانه‌ها، استفاده از زمان‌های مرده است؛ چراکه بسیاری از افراد، مسیر موفقیت خود را به‌بهانه‌ی تکراری زمان رها می‌کنند. از هر زمان مرده‌ای، برای تغییرات موردنظر خود استفاده کنید. هرگز تصور نکنید که زمان از دست رفته و فرصت‌ها سوخته است. این تصورات پنهان‌ترین بهانه‌جویی‌هاست که اجازه نمی‌دهد، انسان‌ها برای رسیدن به اهدفشان تلاش کنند. اگر حسرت ادامه تحصیل بر دلتان مانده، به این حسرت پایان دهید و از هیمن امروز، برای  تحصیل دوباره دست به کار شوید. مهم نیست در چه موقعیت و سن‌وسالی هستید، مهم این است که اراده داشته باشید و  بهانه‌جویی‌ها را کنار بگذارید. قبول که شرایط برایتان سخت‌تر شده و کاری که قبلاً می‌توانستید انجام دهید، به هر دلیلی شرایطش مهیا نبوده و نتوانستید انجام دهید و حالا برای دست‌یابی به آن، باید چندین برابر تلاش کنید؛ اما باید این نکته را مد نظر بگیرید که اگر قرار باشد همیشه به بهانه‌ها پاسخ مثبت دهید و اجازه بدهید افکارتان را تسخیر کنند، هیچ‌وقت طعم موفقیت را نخواهید چشید. زمان‌های مرده برای هر فردی یک‌سان نیست؛ پس همین الآن لیستی از آن‌ها بنویسید و سعی کنید، عادت‌هایی را هم که می‌توانید در آن زمان‌های خاص انجام دهید، یادداشت کرده و شروع به تلاش کنید.

مغز تنبل را دور بزنید

خودتان را به موفقیت نزدیک کنید. اگر هدف و تعریفتان از موفقیت در زندگی ادامه تحصیل است، اقداماتی انجام دهید که با آن‌ها، خود را در این مسیر قرار دهید؛ برای مثال در اولین قدم، برای خرید کتاب‌های دانشگاهی اقدام کنید و بعد سری هم به چند کلاس آموزشی بزنید و نام‌نویسی کنید. با افرادی که هدفشان با شما یکسان است، معاشرت کنید تا از این رابطه انرژی مثبت کسب کنید. حتماً در برنامه‌های روزانه، ساعاتی را به برنامه‌ی درسی اختصاص دهید. شهامت داشته باشید و به نزدیکان بگویید که تصمیم گرفته‌اید برای رسیدن به آرزوی دیرینه‌تان دست به کار شوید. هر اقدامی که تصور می‌کنید با انجامش، احساس در مسیر موفقیت قرارگرفتن به شما دست می‌دهد، از انجام و پرداختن به آن دریغ نکنید؛ چراکه با این اقدامات، به موفقیت نزدیک‌تر می‌شوید و انگیزه‌ی ادامه‌دادن پیدا می‌کنید.