نوع مقاله : مشاوره

10.22081/mow.2017.64452

دریغ بر تنهایان

نویسنده: علی اکبر مظاهری                                                                  

دریغ است که جوانان، در بهاران عمرشان، تنها باشند و زندگانی را «بی دوست» بگذرانند. «زندگی، بی دوست، جان فرسودن است.»

چرا بی همسر؟ چرا بی مونس؟ چرا بی همدم؟ چرا بی شریک حیات؟ چرا زندگی مجردی؟ چرا محرومیت از نعمت همسر و از موهبت های دوران جوانی؟!

احتیاط عقلانی، خوب است. اندیشناکی دورنگرانه، ممدوح است؛ اما وسواس مفلوکانه و ترس زبونانه، نامبارک و مذموم است.

راستی که دریغ است بر آن جوانان که خویشتن را در دایره ای از تردیدها سرگردان می کنند و بال های اراده خود را به تارهای موهوم وسواس ها می بندند و جان های طربناکشان را با گرفتار کردن خویشتن در قفس های آداب و عادات ناروای اجتماعی، از پرواز باز می دارند و روان های شادابشان را در فضای بویناک سنت ها و رسوم ناخجسته فرهنگ های رسوبی و یا وارداتی، پژمرده می کنند. 

به تأخیر افکندن ازدواج، از دورانی که آفریدگار برای انسان معین کرده است، زیانبار است. وجود این زیان را همه عاقلان تصدیق می کنند. دانش روز نیز بر این زیانمند بودن، مهر تایید می نهد.

 

خیزش همگانی

از این رو، می باید و می شاید که همگان، این زیان افسار گسیخته را مهار کنیم و ریشه های آفت خورده و نامیمون این پدیده ناخجسته را بیشتر بشناسیم و به اصلاح آن پردازیم.

حقیقت آن است که از شعار گفتن، کاری برنمی آید. زمان، زمان اندیشیدن و تدبیر کردن و به تصمیم رسیدن و عمل کردن است. باید که همگان، در این میدان، پرتلاش باشند؛ والدین، بزرگان قوم، اندیشمندان جامعه، روحانیان، رجال دین و سیاست، فرهیختگان عرصه های دانش و معرفت، نهادها و سازمان های متولی امور جوانان و ازدواج، سخنرانان، نویسندگان. و از همه چالاک تر و سزاوارتر، خود جوانان! آری، همگان مسئول اند؛ اما خود جوانان مسئول ترند، خواهان ترند، تواناترند، حق پذیرترند، حق گراترند. 

پس شمایان، هان! جوانان! نهراسید، که خداوند سبحان یاورتان است. آن مهربان، نوید داده که یاری تان فرماید. پیامبراکرم و امامان علیهم السلام نیز وعده داده اند که اگر با توکل به خدای رحمان و برای پاسداشت عفت و ایمان، اقدام به ازدواج نمایید، امدادهای معنوی، پشتوانه تان است.

 سخنی با بزرگتران

هنگامی که با جوانان، در باب ازدواج، سخن گفته می شود و ضرورت اقدام بهنگام همسرگزینی و نیز ناروا بودن تأخیرافکندی کار ازدواج بیان می گردد، بسیاری از آنان می گویند: «ما که مشکلی نداریم. ما حاضر به ازدواجیم. این حرف ها باید به پدران و مادران و بزرگترها گفته شود که یاری و همراهی کنند و مانع تراشی و سنگ اندازی نکنند تا مسأله حل شود.»

راستی که چنین است و بخش عظیمی از مسأله و مشکل ازدواج جوانان، باید به دست بزرگتران حل شود. خداوند سبحان نیز به همین بزرگتران امر فرموده است که:

«بی همسرانتان را همسر دهید.» (سوره نور، آیه 32)

سزاوار است که به فرمان خداوند حکیم، دل سپاریم و به پاداش او امید بندیم: 

«خداوند سبحان به آن کسان که برای سامان بخشی ازدواج دیگران، گامی بردارند یا سخنی بگویند، برای هر گام و هر کلمه، پاداش کرداری یک ساله عنایت می فرماید؛ یک سالی که روزهایش را روزه بدارند و شب هایش را به عبادت برخیزند.» (وسائل الشیعه، ج 14، ص 26 و 27)

خوشایند آنکه: خواه اقدام ما به نتیجه برسد و وصلت صورت پذیرد و ازدواج سربگیرد یا نه، این پاداش عظیم  داده می شود. چه سودای پرسودی!

ما، همه مان، آن توان را داریم که در این عرصه فرخنده، گامی برداریم؛ هرکداممان به گونه ای و اندازه ای. چرا خویشتن را از این میدان مسابقت پرفضیلت، کنار کشانیم و خود را از این موهبت ارجمند محروم گردانیم؟

می گویید: توان مالی نداریم. می گویم: آبرو و اعتبار که دارید.

می گویید: دختر نداریم که به آن پسر بدهیم. می گویم: همسایه تان که دارد.

می گویید: پسر نداریم که آن دختر را برایش بگیریم.  می گویم: آن خویشاوندتان که دارد.

می گویید: اگر زندگی شان خوب شود، می گویند خودمان کردیم و اگر بد شود، می گویند فلانی کرد. می گویم: شما وظیفه تان را به درستی، انجام دهید، پاداش و سپاس را از خدا بخواهید.

این سخن امام صادق علیه السلام را بشنوید و دلگرم شوید:

«کسی که بی همسری را همسر دهد، خداوند در قیامت، به دیده لطف و عنایت به او می نگرد.» (همان)

و همان بزرگوار، که «صادق آل محمد» است، می فرماید: 

«ارجمندترین شفاعت ها آن است که در کار ازدواج دو نفر شفاعت کنی تا خداوند میان ایشان را پیوند دهد.» (همان)

 

فرجام سخن 

اکنون هنگامه اقدام است. درنگ و اهمال، روا نیست. بیاییم همگی مان «دست در دست هم دهیم به مهر» و خانه و کاشانه عزیزمان را آباد سازیم.

خدایا! جوانانمان را، این ثمره های فرخنده حیاتمان را، پژمرده و افسرده مپسند.

ای مهربان! این فاخته های بوستان زندگی مان را «جداآشیانه» مخواه؛ آنان را «هم آشیانه» فرما!

یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن!