نوع مقاله : پسغام زن
وقتی خانمها رانندگی میکنندیا وقتی شیطنت ما مردها گلمیکند!
عبدالله مقدمی
اصلاً طبق آمار من (مگر بنده چهام از رئیس پلیس راهنمایی رانندگی که هر روز یک آمار باحالتر از دیروز رومیکند، کم است؟)، نوددرصد از تصادفات روزمرهی ایرانیان، در اثر همین مشکل پیش میآید! خب همهی اینها را گفتم که آخرش بگویم: «رانندگی هر وسیلهی متحرکی در دنیا، حق مسلم هر خانم محترمهای میباشد!»
تک مضراب: حالا همهی خانمها یکصدا: «رانندگی ماشین، حق مسلم ماست. دو دودو رو دو!»
اصولاً هر انسانی در لحظاتی از زندگی، ظالم و در لحظاتی دیگر مظلوم میشود. ما مردها و زنها هم، از این قاعده مستثنا نیستیم. واقعاً من نمیدانم چرا این جنس نرینه، وقتی خانمی را پشت رل میبیند، بالفعل ظالم میشود! و جالبتر، همین خانمها که ایمان فلک از دستشان رفته به باد و حکومت مرکزی همهی خانهها در دستهای باکفایتشان میچرخد و آب هم از آب تکان نمیخورد، به طرز ترحمبرانگیزی مظلوم میشوند! آخه نامرد! مگر این بندهخدا جرم کرده که اینطوری بهش میگویی: «خانم! گاز تو آشپزخونهاس!» (یخ کنی!) احتمالاً هر خانم پشترلنشینی، خاطراتی از این دست را در گوشهی ذهن خود دارد که احتمالاً الآن دارد مثل خوره، گوشهای از روحش را میخورد و... اصلاً ولش کنید؛ بیایید طور دیگری به قضیه نگاه کنیم. حالا شما فوق فوقش در راه محل کارتان، چندتا از این جملات گهربار را شنیدهاید؛ اما اگر رانندهی تاکسی بانوان یا نسوان سابق بودید، چهکار میکردید؟ حال هر چی مرد را میکردید توی قوطی؟ نمیشود که! آنطوری شما باید به جای تاکسی پراید 141، وانت نیسان میخریدید و پشتش را میکردید پر لنگه کفش، تا تن مردان ظالم را سیاه و کبود کنید! پس چه باید کرد؟
البته این سؤالی است که بشریت از پاسخدادن به آن عاجز مانده است؛ درست مثل آن حیوان شریف بارکش در گل! ولی خب، فاجعه به آن عمقی که شما فکر میکنید هم نیست. اگر به ابتدای این نوشته مراجعه کنید، اصل قضیه دستتان میآید. بله، به دل نگیرید.