نوع مقاله : شهربانو

10.22081/mow.2017.64710

همین روزها چهل سال پیش

اخبارزن وخانواده در روزنامه های دهه پنجاه 

«کیف پولم راخالی کنیدوخوشگلم کنید»

مرداد 54

 اغفال

«زهرا نوروزی» زنی که در فاصلۀ میان خانۀ شوهر و خانۀ پدر خود گم شده بود، نامه‌ای به شوهرش نوشت و در آن توضیح داد که به دست دو تن از دوستان شوهرش ربوده شده است: «آن‌ها مرا اغفال کرده‌اند...»

«حسن شمشیری» شوهر زهرا، به خبرنگار روزنامۀ اطلاعات در اول مرداد 1354 گفت: «ده روز قبل، همسر جوانم همراه فرزند دوساله‌مان با اجازۀ من برای دیدن پدرش راهی لشت نشا شد. چند روز بعد برادرم را برای برگرداندن زهرا و فرزندم فرستادم؛ ولی با ناراحتی برگشت و خبر داد که همسرم به لشت نشا نرفته و در بین راه تهران و شمال ناپدید شده است. روز بعد که به خانه برمی‌گشتم، فرزندم را دیدم که جلوی در خانه نشسته و به شدت گریه می‌کند؛ بدون آن‌که معلوم باشد چه کسی او را آورده و به حال خود رها کرده است. چهارم مرداد، زهرا در نامه‌اش نوشته بود که ربایندگان، اغفالش کرده و او را در جایی پنهان کرده‌اند. او دیگر روی برگشتن به خانه را ندارد.»

نیروهای ژاندارمری هم همۀ سعی‌شان را کردند تا این زن و ربایندگانش را پیدا کنند.

 

مرداد 55

خاله‌بنداندازها

 «کیف پولم را خالی کنید و خوشگلم کنید»

تیتر گزارش جراید مرداد 55 تهران، دربارۀ آرایشگاه‌های زنانه بود؛ آرایشگاه‌هایی که با کمبود متخصص روبه‌رو بوده و اغلب خانم‌های تهرانی، از آرایشگاه ناراضی برمی‌گشتند. بسیاری از خانم‌های امروزی، حاضرند با این عقیده زیر دست آرایشگر بنشینند و خوشگل شوند؛ اما غالباً فقط کیف پول آن‌ها خالی می‌شود و از زیباشدن خبری نیست. بیشتر آن‌ها ناکام برمی‌گردند و دلیل آن هم این است که افزایش روزافزون آرایشگاه‌ها، تعداد افراد کارآزموده این آرایشگاه‌ها را کم کرده است. خانم‌های تهرانی از طرز کار آرایشگاه‌ها به‌شدت گله‌مند هستند و آن‌ها را خاله‌بنداندازهای صد سال پیش معرفی می‌کنند و می‌گویند: «تازه آن‌ها ما را خوشگل می‌کردند و کمتر پول می‌گرفتند!» یک خانم اصفهانی می‌گفت: «تعریف یکی از آرایشگران تهرانی را خیلی شنیده بودم. یک ماه قبل وقت گرفتم، راهی تهران شدم و از آرایشگر خواستم موهایم را مدل کلئوپاترا کوتاه کند؛ چون به یک میهمانی مجلل دعوت بودم. چشمتان روز بد نبیند! شدم مادر فولادزره.» کنار این موارد، دست و دل‌بازی بی‌مورد بعضی خانم‌ها، باعث افزایش تصاعدی نرخ آرایش شده است؛ مثلاً یک نوکیسه، برای آرایش عروسی خود ده‌هزار تومان به آرایشگر پرداخت کرد.

 

مرداد 56

 پنجاه‌هزار شوفره

 مرداد 56، پنجاه‌هزار خانم تهرانی برای گرفتن گواهی‌نامۀ رانندگی اسم‌نویسی کردند. با این‌که رقم مذکور تاکنون سابقه نداشته است، هنوز عدۀ داوطلبان زن در این زمینه، یک ـ پنجم عدۀ داوطلبان مرد است. یک بررسی ثابت کرده که هر سال، حدود هشتادهزار نفر داوطلب دریافت گواهی‌نامۀ رانندگی می‌شوند که از این عده، بیش از پانزده‌هزار نفر در آزمایش‌های آیین‌نامه و شهر موفق می‌شوند و بقیه مجبور به شرکت در آزمایش مجدد می‌گردند. همین بررسی نشان می‌دهد که عدۀ متقاضیان زن برای دریافت تصدیق رانندگی، در سال جاری پنج‌درصد از سال گذشته افزایش یافته است. کارشناسان معتقدند که اغلب خانم‌ها، بدون نیاز واقعی داشتن تصدیق یا اصولاً بدون داشتن اتومبیل، اقدام به دریافت تصدیق می‌کنند. بعد هم که تصدیق می‌گیرند، اغلب اوقات بدون هدف و برای تماشای ویترین مغازه‌ها به خیابان‌های مرکزی شهر سرازیر می‌شوند و بر کندی ترافیک پایتخت می‌افزایند؛ در صورتی که اغلب متقاضیان مرد، برای رفع نیازهای روزانۀ خود اقدام به دریافت تصدیق می‌کنند. کثرت متقاضی در ادارۀ صدور گواهی‌نامۀ رانندگی، باعث شده که نوبت شرکت در آزمایش‌ها، بعد از مراحل ثبت‌نام و دریافت کارگاه تا چهار ماه به طول انجامد و اگر یک متقاضی در امتحان آیین‌نامه یا شهر مردود شود، برای شرکت در امتحان مجدد باید گاه تا شش ماه منتظر بماند.

 

مرداد 57

 سنگ‌باران ترکیه

 مرداد 57 خبری در مطبوعات منتشر شد، مبنی بر این‌که چندتن از دانشجویان دختر مدرسۀ عالی پارس، در حملۀ چند مهاجم ناشناس در راه سیواس به ارزروم ترکیه، گلوله‌باران شده‌اند که دو روز بعد، مجروحان با هواپیما به تهران منتقل شدند. این دانشجویان تیرماه 57 در قالب دو اکیپ با اتوبوس برای گذراندن تعطیلات تابستان و گردش علمی به ترکیه رفته بودند. بعد از گذشت چند روز، گروهی از آنان از ادامۀ حضور در ترکیه اعلام نارضایتی کرده و قصد بازگشت به ایران را می‌نمایند که با موافقت مدیر تور، دانشجویان خواهان بازگشت با یک اتوبوس راهی ایران می‌شوند. در میانۀ راه اتومبیلی به‌شدت از اتوبوس سبقت گرفته، چندصد متر جلوتر توقف می‌کند و به محض نزدیک‌شدن اتوبوس، اقدام به تیراندازی می‌کند. در این حملۀ خرابکارانه، دانشجویان ایرانی از ناحیۀ ران، مچ پا و نیز استخوان لگن خاصره دچار جراحت شدند. «شیوا عقدایی» که دانشجوی سال اول رشتۀ زبان بود، به خبرنگاران گفت: «هنگام وقوع حادثه من خواب بودم. ناگهان صدای رگبار گلوله به گوش رسید. اتوبوس از مسیر خود منحرف شد و من درد و سوزشی شدید در ناحیۀ ران پا احساس کردم. دیگر چیزی نفهمیدم تا این‌که به بیمارستان پارس منتقل شدم.»

شیوع این خبر موجی از اندوه و نگرانی را میان والدین و بستگان دانشجویان ایرانی پدید آورد که از طرف مدرسۀ عالی پارس عازم ترکیه شده بودند.

 

مرداد 58

جنجال اختلاط

 در آستانۀ شروع اولین سال تحصیلی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سال 1357 میان این‌که آیا در مدارس بین دختران و پسران خط فاصله کشیده خواهد شد، اختلاف نظرهایی پدید آمد؛ حتی صحبت از انحلال مدارس مختلط هم شد. اولیای دانش‌آموزان به مدارس مختلط می‌رفتند و با سرسختی بسیار با جداسازی مدارس دخترانه از پسرانه مخالفت می‌کردند. بیشترین مراجعات را اولیای دانش‌آموزانی دارند که به‌صورت خواهر و برادر در مدارس تحصیل می‌کردند و تفکیک‌شان در دو مدرسۀ دخترانه و پسرانه، با مشقت فراوان همراه بود. مسئلۀ بعدی، کمبود مدارس در روستاها و شهرهای کوچک بود و برای روستایی که یک مدرسه داشت، دخترانه یا پسرانه‌کردنش مشکلات عدیده‌ای به وجود می‌آورد. یک پزشک به خبرنگار کیهان گفته بود که حاضر نیستم بچه‌ام را به مدرسه تفکیک‌شده بفرستم؛ چراکه باعث اختلال در رفتارش خواهد شد. باید بگویم با ازبین‌بردن دبستان‌های مختلط، مسئلۀ شدید و ریشه‌ای انحرافات اخلاقی از بین نخواهد رفت. انحلال مدارس مختلط، تنها یک مسئله را ثابت می‌کند؛ آن هم تفاوت قائل‌شدن بین زن و مرد.

 

مرداد 59

 جمعیت زنان

 در دو ماه نخست تابستان 59، بین «فریده گرمان» مسئول جمعیت زنان ایران در روزنامۀ انقلاب اسلامی، ارگان «ابوالحسن بنی‌صدر» و نیز «مهدوی کرمانی» رئیس دادگاه‌های مدنی خاص، در روزنامه‌های اطلاعات و جمهوری اسلامی، بحثی دربارۀ احکام دادگاه‌های مدنی و جمعیت زنان ایران طرح شده بود که صفحات مربوط به این مباحث، مخاطبان خاص خود را داشت. فریده گرمان، دادگاه‌های مدنی خاص را که از سوی شورای انقلاب تأسیس شده بود، محکمه‌ای خلاف شرع مقدس اسلام و نیز اهداف عالیۀ انقلاب اعلام کرده و خواستار بازگشت به همان ساختار «قانون حمایت خانواده» دورۀ سابق شده بود. حتی وی از مجلس شورای اسلامی هم خواسته بود که در جایگاه نهاد قانون‌گذار، آن‌طور که شایسته است مقام زن انقلابی را حفظ کند و قدمی برای این مهم بردارد. مهدوی کرمانی نیز در روزنامۀ اطلاعات مورخ 7 مرداد 59، در پاسخ به این مطلب روزنامۀ انقلاب اسلامی اظهار کرد: «دادگاه‌های مدنی خاص، همان دادگاه شرع مقدس اسلام است و بایستی همۀ احکام اسلامی، در محدودۀ این دادگاه موبه‌مو اجرا شود. شما که خودتان را مسئول جمعیت زنان ایران قلمداد می‌کنید، چقدر از مسائل و احکام شرع اسلام اطلاع دارید؟ مطمئنم که به‌کلی از فقه اسلامی اطلاعی ندارید؛ آن‌طور که از پاسخ شما به دست می‌آید؛ زیرا طبق اصلاحیه‌ای که بر مواد دادگاه‌های مدنی خاص ‌در شورای انقلاب به تصویب رسیده است، این دادگاه‌ها دربارۀ آیین دادرسی مدنی مسئولیتی ندارد و تابع احکام شرع مقدس اسلام، فقه اسلامی و مجری احکام شرع هستند و قانون مدنی را می‌پذیرد تا آن‌جا که مخالفتی با شرع مقدس ندارد  و هرجا که مخالف با صریح دستورهای اسلام باشد، به دیوار می‌زند.»