نوع مقاله : کیمیا
زندگی خانوادگی به روایت اهل دین
زندگی بهشرط اخلاق
محمد احمدی فیروزجایی
نظری
نکته
کمبهرگی دوجانبه
این، یک واقعیت است که در بسیاری از خانوادهها داشتن فرزندان اضافه بر ظرفیت، خللهایی در سلامت جسم و جان پدر و مادر و فرزندان به وجود میآورد. این، یک واقعیت است. از آنجا هم که همهسونگری و همهجانبنگری یکی از واجبات است و مخصوصاً مردم اینطرف دنیا، باید به کسب آن بیشتر همت بگمارند، بد نیست این را هم عرض کنم: این نیز یک واقعیت عینی است که داشتن فرزندان بسیار کم (یکی ـ دوتا) در بسیاری از خانوادهها عامل مؤثری در خللها در سلامت جسم و جان پدر و مادر و فرزندان است. مورد اول ظاهراً روشن است. خانوادهایست از نظر اقتصادی با درآمد کم، از نظر وقت و فراغت پدر و مادر با فراغت و وقت کم و محدود و... در چنین خانوادههایی حتی پدر و مادر هم، در غالب اوقات عصبانیاند و با یک کلاف زندگی سردرگم روبهرو هستند؛ اما مورد دوم، خانوادههای بسیار کمفرزند. ما در محیطهای خودمان و تا حدودی در محیط غرب، مشاهده کردیم که در خانوادههای بسیار کمفرزند هم، مشابه این خطرها وجود دارد. بچههای لوس و ننر، متعلق به خانوادههای بسیار کمفرزند هستند. این بچههای لوس و ننر و عزیزدردانه، از نظر کمبهرگی از سلامت و قدرت و قوت جسمی، روحی و اخلاقی، غالباً نهتنها دستکمی از بچههای خانوادههای بیبضاعت و دارای ده ـ پانزده فرزند ندارند، گاهی بیبهرگی و کمبهرگیشان از آنها هم بسی شدیدتر است.
کودکانه
در امانت خیانت مکن
فرزند انسان علاوه بر توحید که مربوط به عقل نظری اوست، بسیاری از دستورهای عقل عملی را نیز درک میکند. او در همان اوان کودکی، میفهمد که ظلم قبیح و عدل، حَسَن است. او فطرتاً میداند که فحش، دروغ و خیانت دور از انسانیت است. اینها نیز جز فطریات او بوده و مربوط به عقل عملی است؛ بنابراین بسیاری از دستورهای عقل نظری و عملی، در فطرت انسان به ودیعه گذاشته شده است.
بر این اساس وظیفۀ والدین در امر تربیت، تنها این است که زمینۀ شکوفایی این فطریات را مهیا سازند؛ بلکه فرزند خودش در بعد الهی و انسانی، سرمایه دارد و نیازی به سرمایهگذاری والدین نیست. تنها کاری که والدین باید انجام دهند، آن است که وقتی او به دنیا آمد، خرابکاری نکرده و با رفتار و گفتار خود، فطرت الهی او را از بین نبرند! انسان اگر با دست خود به فرزندش ضربه نزند، او رشد خواهد کرد؛ پس در این امانت الهی خیانت نکن! (آقامجتبی طهرانی)
همسرانه
نمیتواند تصور بدیهایش را داشته باشد...
این همسر هست که میتواند آرامش بدهد که ضعف اعصاب پیدا نشود؛ تبسمهای یک زن، گفتوشنود و درددل با او، منزل را تفریحگاه میکند. و اگر محبت و دلسوزی در منزل از بین برود، محیط خانه فوقالعاده آلوده میشود؛ آنهم نه آلوده برای خودش. ایکاش این محیط آلوده برای زن و شوهر تنها بود! برای بچهها از هر جای فاسدی، فاسدتر میشود. بعضی اوقات اتفاق میافتد که مرد میخواهد در گوشۀ کوچه یا قهوهخانه تا نصف شب بنشیند و به خانه نرود. بعضی اوقات، زن حاضر نیست به شوهرش نگاه کند. تقصیر خود ماست که این تکیهگاه را با این حرفهای ناهنجار، توقعات بیجا و بالأخره تحمیلها شکستیم یا میشکنیم. باید ولو زن و مرد پیر شده باشند، با جمالترین افراد باشند. شما خیال نکنید که جمال، فقط آن است که کسی آرایش بکند. نه؛ جمال واقعی آن است که در چشم انسان دارای جمال باشد. اگر زن به شوهرش محبت داشته باشد، نمیتواند تصور بدیهایش را بکند؛ ولو اینکه کسی هم دلسوزی بکند و بگوید که شوهرت بد است که در مقابل او ایستادگی میکند. (آیتالله حسین مظاهری)
توصیه
توشۀ سفر عقبا
(نکتۀ دیگر) سعی نمودن در صلۀ ارحام و احسان به آنهاست که منشأ رفع درجات و برکت مال و طول اعمار و رضای حضرت کردگار است؛ هرچند سلامدادن بوده باشد و غیر از آن ممکن نشود؛ بهویژه والدین که حقوق ایشان بیشمار و عقوق، موجب خسران و وبال است؛ خواه در حیات و خواه در ممات.
(و دیگر) زیارت برادران دینی و مذاکرۀ ایشان است، در امور دین و آخرت که از مذاکره با ایشان، استعداد تام و توشۀ سفر پرخطر عقبا حاصل گردد...
(و نکتۀ دیگر) معاشرت با مردم دنیا برای مدارا درخور فهم و تاب عقل ایشان؛ معامله نمودن و اعراض نمودن در معارف از آنچه ایشان منکر میشمارند و به عقل ناقص راست نمیآورند؛ و مزاولۀ (ممارست) حسن خلق، کظم غیظ، تواضع، رفع کبر و عجب و خودبینی و نخوت و درخواست اصلاح اعمال خود و ایشان از درگاه احدیت است. سررشتۀ جمیع امور، در اخذ به تقوا و پرهیزکاری و دوام مراقبه و نگاهبانی جناب اقدس الهی و توسل به اهلبیت اطهار (صلوات الله علیهم) میباشد. ( از توصیههای مرحوم علامه میرحسین قزوینی)
عملی
یادگاری
به همسرش
سعی کن فاطمه و ریحانه را طوری تربیت کنی که با فهمیدن و درک واقعی معنی حجاب، آن را رعایت کنند؛ همچون خودت که برای بنده و آشنایان، آینۀ حجاب بوده و هستی و به شما افتخار میکنم.
حلالم کن. خیلی اذیتت کردم. خیلی ناراحتت کردم. خیلی زحمت کشیدی و نتوانستم جبران کنم .دست و بالم خالی از هرگونه عمل صالح است. برایم دعا و طلب مغفرت کن. به دوستان هم سفارش کن؛ خصوصاً به پدر و مادرم. همیشه از طرف من دست آنان را ببوس؛ همچنان که خودم این کار را میکردم.
به دختر ششسالهاش:
فاطمهجان سلام!
باباجان! خیلی دوست دارم. درسهایت را مرتب بخوان و به حرف مادرت گوش کن. نماز و حجاب یادت نرود.
یادت نرود که وقتی چادر به سر میکردی، خوشگل و ناز میشدی.
همیشه به یادت هستم؛ تو هم به یاد من باش، باباجونی!
به دختر هشتماههاش:
ریحانهخانم سلام!
همیشه بهت میگفتم: «قربونت بشم بابایی!» حالا وقتی بزرگ شدی و تونستی بخونی و بنویسی، بدون که تو رو هم خیلی دوس دارم.
(وصیتنامۀ شهید مدافع حرم: علیرضا قلیپور به همسر و دو فرزندش)
سیرۀ سیاسی
ایران را ارزان فروختید!
روزی وثوقالدوله بعد از تنظیم قرارداد معروف خود با انگلیس، به خانۀ مدرس آمد و گفت: «آقا! شنیدهام شما با قرارداد تنظیمی بین ما و دولت انگلیس مخالفت کردهاید.» مدرس پاسخ داد: «بله.» وثوقالدوله گفت: «آیا قرارداد را خواندهاید؟» مدرس گفت: «نه!» وثوقالدوله پرسید: «پس به چه دلیل مخالفید؟» مدرس گفت: «قسمتی از آن قرارداد را برای من خواندهاند. جملۀ اولش را که نوشته بودید، دولت انگلیس استقلال ما را به رسمیت شناخته است. انگلیس کیست که استقلال ما را به رسمیت بشناسد؟ آقای وثوق! چرا شما اینقدر ضعیف هستید؟» وثوقالدوله گفت: «آقا به ما پول دادهاند!» مدرس در جواب گفت: «آقای وثوق! اشتباه کردید. ایران را ارزان فروختید!»
سیرۀ اجتماعی
حقوق حیوانات
روزی که ساختن آسیاب، حمام و کاروانسرای (افسه) را شروع کردم، قرار گذاشتم از پنج رأس الاغ، دو قاطر و یک اسب گاری، روزانه بیش از هفت ساعت کار نکشند؛ چهار ساعت صبح و سه ساعت بعدازظهر. بار آنها بیش از پانزده من نباشد و هر شب به هرکدام، ده سیر جو همراه با علف تازه بدهند. کسی به آنها چوب نزند و بر پشتشان نمد بیندازند که نرم و گرم باشد و بار، پوست آنها را نیازارد. (شهید مدرس)