نوع مقاله : گفتوگو
حجاب یک مهارت است در زندگی، مقدمهایست برای شروع یک زندگی آرام
از حاشیه تا متن زندگی!
آزاده منصوری
دربارۀ حجاب و نحوۀ پوشش زنان، زیاد خواندهایم و همهچیز را دربارۀ چگونگی رعایت آن میدانیم؛ اما سؤال اصلی این است که چرا اسلام دربارۀ حجاب زنان، اینقدر سفارش کرده و جزو واجبات دین ماست؟ مگر لازم است؟ چه میشود که زنها هم مانند مردها، در پوشش آزادیهایی داشته باشند؟ یعنی روسری و چادر نپوشند و در جامعه، مثل مردان ظاهر شوند. اصلاً فلسفۀ حجاب چیست؟ چه نقشی در زندگی زن دارد؟ در ادامه میخوانیم که حجاب چه منفعتی برای زنان دارد.
حجاب به تواناییها معنا میبخشد
لباسهای سفید بپوشید، مسواک بزنید، عطر بزنید، موهایتان را شانه کنید، همیشه پاکیزه و منزه باشید. پاکیزگی نشانۀ ایمان است و... در آیات قرآن و سیرۀ ائمه و معصومین(علیهمالسلام) مدام به این نکات اشاره شده است. اسلام مخالف زیبایی نیست و اگر بیحجابی زیبا بود، بیشک منع نمیشد. پوشیدگی، حجاب و پوشش شرعی، اجازه خواهد داد که تواناییهای واقعی و انسانی شما بیشتر دیده شود.
سالمسازی محیط کار
قبل از ظهور اسلام در عصر جاهلیت، دختران را زندهبهگور میکردند. به زن نگاه ابزاری داشتند؛ ابزاری که باید در خدمت مرد باشد، بدون هیچ حق و حقوقی. با ظهور اسلام و نزول قرآن کریم، همۀ این اعمال ممنوع شد. دیگر کسی حق زندهبهگورکردن دختران را نداشت و برای زن حق و حقوقی مانند نفقه، مهریه و... تعیین شد و پرچم برابری حقوق زن و مرد به اهتزار درآمد. حجاب مقدمهایست برای برابری حقوق زن و مرد؛ مقدمۀ یک نگاه غیرابزاری و برابر به زن. زن محجبه با پوشش، نشان میدهد که هیچ مردی حق ندارد به او برای یک ابزار نگاه کند و حق و حقوقی دارد. هیچ مردی حق ندارد از او سوءاستفاده کند. هیچ مردی حق ندارد نگاهها و افکار شیطانی دربارۀ او در سر بپروارند. برای همین است که حجاب و پوشش شرعی، از مزاحمتهای آینده در محل کار مصون نگهمیدارد و شما را در نظر کارفرما، فردی دارای جدیت در کار و پرهیزکننده از حاشیه نشان میدهد. مهمتر اینکه اگر کارفرما نیتی دیگر جز جذب شما برای انجام کارهای عرفی و مرتبط داشته باشد، از همان ابتدا قطع امید میکند یا از جذب شما برای روابط مخرب و نیتهای سوء چشم میپوشد.
ازدواج، شغل و موفقیت
امروزه در جوامع غیراسلامی، آمارهای ازدواج بسیار پایین و در برخی جوامع منفیست و کمتر مردی تن به ازدواج میدهد؛ چراکه ازدواج را یک عامل محدودکننده میدانند. وقتی مردان یک جامعه بدون ازدواج، میتوانند بیهیچ قیدوبندی زندگی متأهلی داشته باشند و هر وقت بخواهند به این رابطه پایان دهند، چه لزومیست که دیگر ازدواج کنند و زیر باز مسئولیت یک زن بروند؟ جامعه و اعتقادشان به آنها حق میدهد که از زنان سوءاستفاده کنند و بعد هر وقت دلشان خواست، کنار بگذارندشان. زنان غیرمسلمان مانند کالایی بدون پوشش و حجاب، زینتهای خود را نمایان میکنند و مردها از میانشان دست به انتخاب میزنند. امروز این کالا را میپسندند و فردا دیگری را. زنان این جوامع، محکوماند به این نوع زندگی. غرور و شخصیتشان پایمال میشود و ناخواسته مجبورند تن به زندگیای بدهند که هیچ زنی راضی نیست به این حقارت بیفتد. آمار شیوع بیماریهای روانی در زنان کشورهای غربی و احساس پوچگرایی ناشی از نگاههای ابزاری در این کشورها، گویای این حقیقت تلخ و تکاندهنده است. افراد بیحجاب ـ حتی در روابط زناشویی هم ـ با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکنند. هیچ مردی یک رقیب را تحمل نمیکند. زن بیحجاب ناخواسته رقیبان زیادی برای همسرش میطلبد؛ رقیبانی که دستبردار نیستند و آنقدر تلاش میکنند تا بنیان خانواده را سست کنند. نگاههای تلخ و رفتارهای غیرمتعارف برخی مردان در مواجهه با زنان بیحجاب، روی دوش همسران این زنان نیز سنگینی میکند. این خود باعث بروز اختلافاتی بین زوجین در رابطه با اشتغال زن در خانواده میشود؛ در حالی که حجاب میتواند به همسر و شریک زندگیتان، حس بهتر و اطمینان بیشتری به زندگی شغلی شما بدهد تا آنجا که شریک زندگیتان به جای مخالفت و تقابل با کارکردن شما در خارج از محیط خانه، کنارتان میایستد و دوشادوش برای موفقیت شغلی شما تلاش میکند.
آرامش و حفظ حریم شخصی در محیط فعالیت
حجاب یک پرچم است و یک نماد بزرگ؛ پرچمی که نشان میدهد زن محجبه، پیرو یک قانون است؛ مقررات و قوانین اسلامی؛ مقرراتی که حکم میکند، رابطۀ زن و مرد باید در چهارچوب باشد و در آرامش و امنیت کامل. مرد باید برای بهدستآوردن زن مورد علاقهاش، مسئولیتهایی را بپذیرد و از قوانینی پیروی کند؛ قوانینی که به زن اطمینان میدهد، مورد سوءاستفاده قرار نخواهد گرفت. در محیط کار نیز، تمام همکاران در مواجهه با زنان محجبه، بیش از پیش حریم شخصی را رعایت میکنند. فراموش نکنید که در محیط فعالیت، حجاب حس اعتماد و واگذاری کارهای مهم به شما را در کارفرمایان برمیانگیزد.
مهار غریزۀ سرکش جنسی و شکوفایی مهارتها
غریزۀ جنسی، غریزهای نیرومند، عمیق و دریاصفت است که هرچه بیشتر اطاعت شود، سرکشتر میگردد؛ مثل آتشی که روی آن هیزم بیشتری بریزند و شعلهورتر شود. نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بدون چهارچوب، هیجانها والتهابهای جنسی را زیاد میکند و تقاضای روابط جنسی را بهصورت یک عطش روحی غیرقابلکنترل و سیریناپذیر درمیآورد؛ مانند همان اتفاقی که امروزه در کشورهای غربی رخ داده است. در این کشورها، خیلیها معتاد جنسیاند؛ تا آنجا که برای رفع این معضل بزرگ اجتماعی، کلینیکهای ترک اعتیاد جنسی برپا شده است! جوانان بسیاری در این کشورها بهجای کار و اشتغال، درگیر مسائل جنسی هستند. هرچند این کشورها به لحاظ تکنولوژی پیشرفته هستند، آمار تکاندهندۀ معتادان جنسی در این کشورها، نشان میدهد که بیبندوباری جنسی ضربات جبرانناپذیری به برخی از جوانان وارد کرده است؛ جوانانی که هیچگاه فرصت شکوفایی پیدا نکردهاند و استعدادشان در نطقه قربانی هوسرانیهای سیریناپذیر شده است.
حائلی برای محافظت از زنان در اجتماع
حجاب در اسلام، از یک مسئلۀ کلیتر واساسیتری ریشه میگیرد؛ اینکه اسلام میخواهد انواع لذتهای جنسی ـ چه بصری و چه لمسی ـ را به محیط خانواده و در چهارچوب ازدواج قانونی قرار بدهد؛ برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که این مسائل را به جامعه و بیرون از حریم خود کشاندهاند. در اسلام محیط خانوادگی و اجتماع، از لحاظ این مسائل تفکیک میشود؛ یعنی جامعه برای کار و فعالیت است و محیط خانواده، برای مسائل شخصی.
میگویند که در جوامع اسلامی، زن حق ندارد با مردان نشست و برخاست کند و از جامعه ترد شده است؛ اما اصلاً اینطور نیست و برعکس در محیطهای پاک اسلامی، این مرد است که حق ندارد در نشست و برخاستها از زن بیگانه بهرهبرداری کند و این مرد است که نمیتواند زن را وسیلۀ چشمچرانی وکامجویی خود قرار دهد. حجاب، حائلی است میان مرد و زن که هر وقت این حائل از میان برداشته شود، کسی که برنده میشود مرد است و بازنده زن.