اقتصاد خانواده

نوع مقاله : جمجمک

10.22081/mow.2017.64765

اقتصاد خانواده

محمدمهدی مهتدی

 

صفحۀ اقتصاد خانواده، قبلاً یکی از صفحات مجله بود که به دلیل محدودیت تعداد صفحات نشریه حذف شد؛ اما در این مدت، پیام­های تعدادی از مخاطبان و همین‌طور طرح سؤالاتی از سوی آنان در موضوعات اقتصادی، تیم تحریریه را به این نتیجه رساند که دوباره این صفحه را فعال کند.

شما هم می­توانید سؤال‌ها و موضوعات پیشنهادی خود را از طریق پست، تلفن، پیامک و شبکه­های اجتماعی، به دفتر مجله ارسال کنید تا در اختیار کارشناس اقتصادی نشریه قرار گرفته و پاسخ آن را در شماره­های بعدی مطالعه کنید.

***

 

صدای مشاور: آموزش مهارت‌های مالی به فرزندان

کودک خردسالی دارم. گاهی فکر می­کنم، کاش بتوانم از بچگی او را طوری تربیت کنم که از لحاظ اقتصادی توانمند باشد. به نظر شما مهارت‌های مالی و اقتصادی را از چه سنی و چگونه به او آموزش بدهم؟ آیا دچار وسواس نشده­ام؟

 

به شما برای دقت نظرتان تبریک می­گوییم. خیلی از خانواده­ها به این موضوعات هیچ توجهی ندارند. شاید اگر سال­ها قبل به نسل جوان امروز، آموزش­های اندکی در این باره داده شده بود، امروز اوضاع و احوال جامعۀ ما خیلی بهتر از وضع کنونی بود!

اما دو نکته را از یاد نبرید. نخست آن‌که توجه شما به این موضوع، نباید به‌نحوی بر فرزندتان اثر بگذارد که او دربارۀ مسائل مادی حریص باربیاید و باید این موضوع کنار دیگر ابعاد تربیتی‌اش، به نحو متعادلی مورد توجه قرار گیرد. شاید شما آرزوهای برآورده­نشده­ای در این باره داشته باشید! قرار نیست فرزند شما در آینده، صرفاً نماد تبدیل آرزوهای شما به واقعیت شود. او هم حق یک زندگی منطقی و عقلانی خواهد داشت که در آن، هم از مهارت خوبی برای کسب درآمد و مدیریت هزینه­ها برخوردار باشد و هم از بقیۀ زندگی لذت ببرد.

نکتۀ دوم این‌که کودکان علاوه بر قرارگرفتن تحت تأثیر گفته­های بزرگ‌ترها، از رفتار آنان نیز به‌شدت اثر می­پذیرند. اگر مادری قانع و صرفه­جو باشد، فرزند او نیز همین خصیصه را پیدا خواهد کرد و از مادران و پدران تجمل­گرا نیز، فرزندانی پرخرج به جامعه روانه خواهد شد.

اگر این نکته را از یاد نمی­برید که سن کودک را در تربیت اقتصادی او لحاظ کنید، ما به‌طور کلی توصیه­های زیر را برای شما داریم.

  • کتاب­ها و بازی­هایی که دربارۀ مدیریت مالی کودکان نوشته شده، تهیه و در اختیار فرزندان قرار دهید.
  • به او کمک کنید تا طعم کسب درآمد را بچشد؛ مثلاً گاهی برای بعضی از کارهایی که در خانه به شما کمک می‌کند، دست‌مزدی به او بدهید. البته خیلی بهتر است فرزند شما یاد بگیرد که باید دنبال کسب درآمد بیرون از خانه باشد. می‌توانید از اقوام خود در این زمینه کمک بگیرید.
  • مسئولیت­پذیری اقتصادی او را تقویت کنید. این کار می­تواند حتی از طریق نگه‌داری از چند پرندۀ خانگی و فروش آن‌ها انجام شود.
  • متناسب با سن فرزندتان، دربارۀ مفاهیم پولی و اقتصادی مثل پس­انداز، سرمایه­گذاری، بیمه، بورس، کارآفرینی، کسب و کار و... صحبت کنید.
  • برای آنان پول توجیبی تعیین کنید و دربارۀ نحوۀ خرج‌کردن آن صحبت کنید.
  • دربارۀ پس­انداز و نقش آن در آینده، برای او صحبت کنید. او را همراه خود به بانک برده و حسابی برایش افتتاح نمایید.
  • کودکان خود را در خرید همراه ببرید و از آن‌ها در این باره نظرخواهی کنید. گاهی کودکان بزرگ‌تر را به‌تنهایی برای خرید بفرستید. اگر یک کارت بانکی به نام خود داشته باشد، برای این کار خیلی خوب است. هزینه­های او را حساب کرده، پس بدهید و بگذارید جریان­های پولی و مالی را تجربه کند.
  • دربارۀ هزینه­های مختلف زندگی مثل قبض، غذا، بهداشت، پوشاک، اقساط، تعمیرات و... با او صحبت کنید.

می­بینید؟ بسیار ساده هستند! مهم این است که به موضوع توجه کرده و برای آن وقت بگذارید؛ همین! البته مطالعۀ مطالب بیشتر در این باره، حتماً می­تواند مهارت­های شما را افزایش دهد.

 

این‌جا آخر دنیا! سوغات: شال پشم شتر، محصول دست­باف بی­بی‌قمر

همراه گروه جهادی «باسلام» راه‌افتاده‌ایم برای بازدید از روستای «صدآباد». این روستا با این‌که تنها حدود چهل دقیقه با شهر نسبتاً بزرگی مثل قم فاصله دارد، یکی از هزار نقطۀ کاملاً محروم کشور است. برخورد اهالی روستا چندان هم بد نیست! هرچند آب و هوای کویر آن‌ها را تا حدودی زمخت کرده، باز هم وقتی به در خانه‌شان می­رویم، با روی گشاده به استقبال ما آمده و ما را به داخل می­برند.

یکی از اهالی روستا که مهمان خانه­اش شده­ایم «بی­بی‌قمر شهبازی»ست؛ پیرزنی 65 ساله که اگرچه غبار رنج و پیری بر چهره­اش نشسته، همچنان دست از کار و تلاش برنمی­دارد. از بی­بی می­پرسیم که صنایع دستی شما چیست؟ اهالی دیگر روستا به فرش­بافی اشاره کرده­اند؛ اما بی­بی‌قمر، پشم­بافی را هم نام می­برد. سراغ نمونۀ کاری او را می­گیریم. با تردید، بلند می­شود و از بقچۀ لحاف و لباس­های زمستانی، دو شال بافته‌شدۀ کهنه از پشم شتر برای‌مان می­آورد. یکی از بچه­ها آن‌ها را به گردن می­اندازد؛ ولی بی­بی توضیح می­دهد که این‌ها شال کمر است، نه گردن و برای حفاظت کمر و شکم از سرمای زمستان استفاده می­شود. همراهان ما ذوق­زده می­شوند و همان‌جا هر دو شال را از او می­خرند. دست بر قضا این شال­ها هرچه بیشتر استفاده شوند، نرم­تر شده و استفاده از آن‌ها راحت­تر است. بماند که همراهان ما پول نقد برای خرید این شال‌ها نداشتند و کارت‌خوان هم که طبیعتاً در این روستا پیدا نمی­شد. دست آخر مجبور شدیم پول‌های نقد ته جیب‌مان را روی هم بگذاریم تا پول جور شود.

بی­بی‌قمر، هر شال را با سه گلوله پشم شتر می­بافد. البته همۀ کارها از اول تا آخر، برعهدۀ خود اوست. بی‌بی اول پشم را از روی شترها می­چیند و پشم­های زبر و سیاه را از بین آن‌ها جدا کرده و دور می­ریزد. باقی پشم­ها را شست‌وشو می­دهد، بعد از خشک‌شدن آن‌ها را می­ریسد و با یک دوک چوبی خیلی ساده، می­تاباند و دست آخر، نخ تابانده‌شده را با میل قلاب می­بافد. طول هر شال، پنج وجب بی­بی‌قمری و عرض آن یک پهنای دست اوست. سر شال هم، رشته‌رشته بافته شده تا محکم‌کردن آن به دور کمر راحت باشد.

نوه­اش انگار مدتی است تلاش می­کند تا این کار را از مادربزرگ یاد بگیرد! از بی‌بی‌قمر سراغ چیزهای دیگری را می­گیریم که با پشم شتر می­بافد. بی­بی اشاره می­کند به قدیم­ها که اوضاع بهتر بوده و جز شال، بالش، دستکش، سیاه­چادر و چیزهای دیگری هم می­بافته است؛ اما حالا چندوقتی‌ست که به‌ندرت محصولی می­بافد. آن‌طور که خودش می­گوید، گویا سابق یک بازرگان، پشم شترهای آن‌ها را می­خرید و به عربستان صادر می­کرد؛ اما چندسالی‌ست که از او هم خبری نیست و حالا پشم شتر، در بیابان دور ریخته می­شود.

پشم شتر قابلیتی عالی در جذب رطوبت دارد. سر همین حساب، یکی از همراهان ما می­پرسد: «بی­بی جوراب هم می­بافی؟» با شنیدن این سؤال، انگار بی­بی‌قمر آتش می­گیرد و با خشم می­پرسد: «مگر مادرهای‌تان یادتان نداده­اند که پیامبر بر شتر می­نشست؟ شتر حرمت دارد؛ با پشم آن جوراب ببافیم؟» تندی او یک لحظه، همۀ ما را غافل‌گیر می­کند. برای عوض‌کردن بحث، از او می­پرسیم: «بی­بی اگر با فروش شال‌هایت پول‌دار شوی، با پولت چه کار خواهی کرد؟» بی­بی کمی می­خندد. اولش از مسائل روزمره می­گوید؛ از این‌که کمک‌خرج پسرش باشد که برای ساربانی به بیابان می­رود و گاهی که موتورش خراب می‌شود، آن را تعمیر کند. بعدتر اشاره می­کند که دوست دارد پسرش را داماد کند. رسم آن‌ها این است که قبل از عقد، پول سه شتر بالغ یا شش بچه شتر، به خانوادۀ عروس شیربها بدهند. همۀ آرزوهای بی­بی‌قمر یک‌جوری به شتر برمی‌گردد. او حتی دوست دارد چند شتر بخرد تا برای بچه­هایش ماندگار شوند.

با بی­بی‌قمر خداحافظی می­کنیم؛ اما گروه جهادی باسلام، حالا تصمیم جدی دارد به بی­بی‌قمر کمک کند تا شال‌های بیشتری ببافد و بفروشد.

 

 


 

مهارت­های خرید حرفه­ای (اصول خرید لباس)

مطالب زیادی دربارۀ اصول انتخاب لباس مناسب، اعم از جنس، رنگ و مدل وجود دارد که حتماً مرور آن‌ها می­تواند مفید باشد؛ اما می­خواهیم چند نکتۀ ساده را دربارۀ اصول اقتصادی خرید لباس با شما در میان بگذاریم.

1-      به هر حال باید قبول کنید که لباس یک کالای مصرفی‌ست و بخشی از درآمد خود را باید به آن اختصاص دهید. اگر شما یک بانو هستید، حتماً به این موضوع توجه می­کنید؛ اما مراقب پدر، پسر و همسر خود باشید؛ آن‌ها معمولاً به این موضوع بی­­توجه هستند.

2-      حواس‌تان باشد در مقابل پولی که پرداخت می‌کنید، صاحب چه چیزی می‌شوید. اگر فرد ثروتمندی هستید، حساب آن جداست؛ وگرنه توصیه می­کنیم که هرگز به فکر خرید لباس­های گران­قیمت مارک­دار نباشید. درست است که کیفیت این لباس­ها معمولاً بالاست؛ اما پولی که شما پرداخت کرده­اید، بیشتر برای مارک آن است، نه کیفیت. البته ما هم موافقیم که نباید پول خود را برای خرید لباس بی‌استفاده هدر بدهید. قبل از خرید مطمئن شوید که حتماً از لباس مورد نظر خوش‌تان آمده و اگر آن را خریدید، مورد استفادۀ بسیار دارد. به‌علاوه همیشه به یاد داشته باشید که هر جنس باید به نسبت قیمتش، کیفیت مناسبی داشته باشد.
خوب بگردید تا لباسی با کیفیت و قیمت مناسب پیدا کنید. حوصله داشته باشید و اصرار نداشته باشید که در همان چند مغازۀ اول خرید خود را انجام دهید. مراقب باشید در موقع شلوغی، خستگی و گرسنگی خرید نکنید تا حوصله و وقت کافی برای جست‌وجو داشته باشید. سعی کنید هم قیمت لباس­های مختلف در یک فروشگاه را با هم مقایسه کنید و هم قیمت یک لباس را در چندین فروشگاه مختلف بسنجید.

3-      بازارهای منطقه­ای مناسب لباس را شناسایی کنید. از تجارب خرید دوستان هم در این باره کمک بگیرید. بعضی مغازه­ها، بورس لباس­های شیک و با قیمت نسبتاً مناسب هستند.

4-      مراقب باشید تحت تأثیر اغواگری فروشنده قرار نگیرید. مطمئن شوید واقعاً لباسی که می­خواهید بخرید، مناسب شماست و بعد برای آن پول پرداخت کنید.

5-      چانه­زنی را فراموش نکنید. حاشیۀ سود فروش لباس بالاست و شما هرچقدر هم که چانه بزنید، باز هم فروشنده سود خوبی خواهد برد.

6-      خارج از فصل خرید کنید. شاید کمی از مد عقب بمانید؛ اما در عوض می­توانید لباس­هایی ارزان‏تر برای خود تهیه کنید!

7-      لباسی که انتخاب می­کنید، حتماً پرو نمایید و به حرف فروشنده و سایز روی لباس اعتماد نکنید. یادتان باشد سایزبندی­­ها خیلی استاندارد نیستند؛ حتی برای نظردادن دربارۀ اندازۀ لباس هم، سراغ مغاز­ه­دار نروید. خودتان و همراهان‌تان باید در این باره نظر بدهید. خریدن لباس از فروشگاه­های اینترنتی هر منفعتی هم داشته باشد، نمی‌توان از این ایراد بزرگ به‌راحتی چشم­پوشی کرد که قابل ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

8-      به تغییر رنگ و مدل لباس­هایتان فکر کنید. اگر بیشتر آن‌ها شبیه هم باشند، کم‌کم از پوشیدن‌شان زده خواهید شد. 

9-      حتماً لباس انتخاب‌شده را، در مغازه کنترل کنید تا درز، پارگی، رنگ­پریدگی و خلاصه هیچ ایراد و اشکال ظاهری نداشته باشد. این کار را حتی برای پیراهن­های جعبه­دار هم انجام دهید. چک‌کردن دکمه­ها و زیپ­های لباس را فراموش نکنید. همین‌طور مطمئن شوید که درزهای لباس، کمی اضافۀ پارچه داشته باشد تا در صورت نیاز به گشادکردن یا رفو، راه‌حلی برای آن  وجود داشته باشد.

10-    اگر به قول خیاط­ها ایراد اندامی داشته باشید، لباس مناسب سایز شما در بازار به‌راحتی پیدا نخواهد شد؛ پس حتماً مناسب­ترین لباس را پیدا کرده و بعد هم کمی برای سایزکردن آن پیش خیاط­ها پول خرج کنید.

11-    جنس و کیفیت پارچه و دوخت، عامل تعیین­کننده­­ای روی قیمت لباس است. سعی کنید اصول تشخیص آن‌ها را یاد گرفته و در موقع خرید، دقت کنید تا پول خود را هدر ندهید.

مواردی زیاد دیگری را می­توان به فهرست بالا اضافه کرد؛ اما مهم این است که شما تصمیم بگیرید در خرید لباس، رفتار اقتصادی صحیحی از خود نشان بدهید و آن را در هر خرید تمرین کنید.