نوع مقاله : جمجمک
اقتصاد خانواده
محمدمهدی مهتدی
صفحۀ اقتصاد خانواده، قبلاً یکی از صفحات مجله بود که به دلیل محدودیت تعداد صفحات نشریه حذف شد؛ اما در این مدت، پیامهای تعدادی از مخاطبان و همینطور طرح سؤالاتی از سوی آنان در موضوعات اقتصادی، تیم تحریریه را به این نتیجه رساند که دوباره این صفحه را فعال کند.
شما هم میتوانید سؤالها و موضوعات پیشنهادی خود را از طریق پست، تلفن، پیامک و شبکههای اجتماعی، به دفتر مجله ارسال کنید تا در اختیار کارشناس اقتصادی نشریه قرار گرفته و پاسخ آن را در شمارههای بعدی مطالعه کنید.
***
صدای مشاور: آموزش مهارتهای مالی به فرزندان
کودک خردسالی دارم. گاهی فکر میکنم، کاش بتوانم از بچگی او را طوری تربیت کنم که از لحاظ اقتصادی توانمند باشد. به نظر شما مهارتهای مالی و اقتصادی را از چه سنی و چگونه به او آموزش بدهم؟ آیا دچار وسواس نشدهام؟
به شما برای دقت نظرتان تبریک میگوییم. خیلی از خانوادهها به این موضوعات هیچ توجهی ندارند. شاید اگر سالها قبل به نسل جوان امروز، آموزشهای اندکی در این باره داده شده بود، امروز اوضاع و احوال جامعۀ ما خیلی بهتر از وضع کنونی بود!
اما دو نکته را از یاد نبرید. نخست آنکه توجه شما به این موضوع، نباید بهنحوی بر فرزندتان اثر بگذارد که او دربارۀ مسائل مادی حریص باربیاید و باید این موضوع کنار دیگر ابعاد تربیتیاش، به نحو متعادلی مورد توجه قرار گیرد. شاید شما آرزوهای برآوردهنشدهای در این باره داشته باشید! قرار نیست فرزند شما در آینده، صرفاً نماد تبدیل آرزوهای شما به واقعیت شود. او هم حق یک زندگی منطقی و عقلانی خواهد داشت که در آن، هم از مهارت خوبی برای کسب درآمد و مدیریت هزینهها برخوردار باشد و هم از بقیۀ زندگی لذت ببرد.
نکتۀ دوم اینکه کودکان علاوه بر قرارگرفتن تحت تأثیر گفتههای بزرگترها، از رفتار آنان نیز بهشدت اثر میپذیرند. اگر مادری قانع و صرفهجو باشد، فرزند او نیز همین خصیصه را پیدا خواهد کرد و از مادران و پدران تجملگرا نیز، فرزندانی پرخرج به جامعه روانه خواهد شد.
اگر این نکته را از یاد نمیبرید که سن کودک را در تربیت اقتصادی او لحاظ کنید، ما بهطور کلی توصیههای زیر را برای شما داریم.
- کتابها و بازیهایی که دربارۀ مدیریت مالی کودکان نوشته شده، تهیه و در اختیار فرزندان قرار دهید.
- به او کمک کنید تا طعم کسب درآمد را بچشد؛ مثلاً گاهی برای بعضی از کارهایی که در خانه به شما کمک میکند، دستمزدی به او بدهید. البته خیلی بهتر است فرزند شما یاد بگیرد که باید دنبال کسب درآمد بیرون از خانه باشد. میتوانید از اقوام خود در این زمینه کمک بگیرید.
- مسئولیتپذیری اقتصادی او را تقویت کنید. این کار میتواند حتی از طریق نگهداری از چند پرندۀ خانگی و فروش آنها انجام شود.
- متناسب با سن فرزندتان، دربارۀ مفاهیم پولی و اقتصادی مثل پسانداز، سرمایهگذاری، بیمه، بورس، کارآفرینی، کسب و کار و... صحبت کنید.
- برای آنان پول توجیبی تعیین کنید و دربارۀ نحوۀ خرجکردن آن صحبت کنید.
- دربارۀ پسانداز و نقش آن در آینده، برای او صحبت کنید. او را همراه خود به بانک برده و حسابی برایش افتتاح نمایید.
- کودکان خود را در خرید همراه ببرید و از آنها در این باره نظرخواهی کنید. گاهی کودکان بزرگتر را بهتنهایی برای خرید بفرستید. اگر یک کارت بانکی به نام خود داشته باشد، برای این کار خیلی خوب است. هزینههای او را حساب کرده، پس بدهید و بگذارید جریانهای پولی و مالی را تجربه کند.
- دربارۀ هزینههای مختلف زندگی مثل قبض، غذا، بهداشت، پوشاک، اقساط، تعمیرات و... با او صحبت کنید.
میبینید؟ بسیار ساده هستند! مهم این است که به موضوع توجه کرده و برای آن وقت بگذارید؛ همین! البته مطالعۀ مطالب بیشتر در این باره، حتماً میتواند مهارتهای شما را افزایش دهد.
اینجا آخر دنیا! سوغات: شال پشم شتر، محصول دستباف بیبیقمر
همراه گروه جهادی «باسلام» راهافتادهایم برای بازدید از روستای «صدآباد». این روستا با اینکه تنها حدود چهل دقیقه با شهر نسبتاً بزرگی مثل قم فاصله دارد، یکی از هزار نقطۀ کاملاً محروم کشور است. برخورد اهالی روستا چندان هم بد نیست! هرچند آب و هوای کویر آنها را تا حدودی زمخت کرده، باز هم وقتی به در خانهشان میرویم، با روی گشاده به استقبال ما آمده و ما را به داخل میبرند.
یکی از اهالی روستا که مهمان خانهاش شدهایم «بیبیقمر شهبازی»ست؛ پیرزنی 65 ساله که اگرچه غبار رنج و پیری بر چهرهاش نشسته، همچنان دست از کار و تلاش برنمیدارد. از بیبی میپرسیم که صنایع دستی شما چیست؟ اهالی دیگر روستا به فرشبافی اشاره کردهاند؛ اما بیبیقمر، پشمبافی را هم نام میبرد. سراغ نمونۀ کاری او را میگیریم. با تردید، بلند میشود و از بقچۀ لحاف و لباسهای زمستانی، دو شال بافتهشدۀ کهنه از پشم شتر برایمان میآورد. یکی از بچهها آنها را به گردن میاندازد؛ ولی بیبی توضیح میدهد که اینها شال کمر است، نه گردن و برای حفاظت کمر و شکم از سرمای زمستان استفاده میشود. همراهان ما ذوقزده میشوند و همانجا هر دو شال را از او میخرند. دست بر قضا این شالها هرچه بیشتر استفاده شوند، نرمتر شده و استفاده از آنها راحتتر است. بماند که همراهان ما پول نقد برای خرید این شالها نداشتند و کارتخوان هم که طبیعتاً در این روستا پیدا نمیشد. دست آخر مجبور شدیم پولهای نقد ته جیبمان را روی هم بگذاریم تا پول جور شود.
بیبیقمر، هر شال را با سه گلوله پشم شتر میبافد. البته همۀ کارها از اول تا آخر، برعهدۀ خود اوست. بیبی اول پشم را از روی شترها میچیند و پشمهای زبر و سیاه را از بین آنها جدا کرده و دور میریزد. باقی پشمها را شستوشو میدهد، بعد از خشکشدن آنها را میریسد و با یک دوک چوبی خیلی ساده، میتاباند و دست آخر، نخ تاباندهشده را با میل قلاب میبافد. طول هر شال، پنج وجب بیبیقمری و عرض آن یک پهنای دست اوست. سر شال هم، رشتهرشته بافته شده تا محکمکردن آن به دور کمر راحت باشد.
نوهاش انگار مدتی است تلاش میکند تا این کار را از مادربزرگ یاد بگیرد! از بیبیقمر سراغ چیزهای دیگری را میگیریم که با پشم شتر میبافد. بیبی اشاره میکند به قدیمها که اوضاع بهتر بوده و جز شال، بالش، دستکش، سیاهچادر و چیزهای دیگری هم میبافته است؛ اما حالا چندوقتیست که بهندرت محصولی میبافد. آنطور که خودش میگوید، گویا سابق یک بازرگان، پشم شترهای آنها را میخرید و به عربستان صادر میکرد؛ اما چندسالیست که از او هم خبری نیست و حالا پشم شتر، در بیابان دور ریخته میشود.
پشم شتر قابلیتی عالی در جذب رطوبت دارد. سر همین حساب، یکی از همراهان ما میپرسد: «بیبی جوراب هم میبافی؟» با شنیدن این سؤال، انگار بیبیقمر آتش میگیرد و با خشم میپرسد: «مگر مادرهایتان یادتان ندادهاند که پیامبر بر شتر مینشست؟ شتر حرمت دارد؛ با پشم آن جوراب ببافیم؟» تندی او یک لحظه، همۀ ما را غافلگیر میکند. برای عوضکردن بحث، از او میپرسیم: «بیبی اگر با فروش شالهایت پولدار شوی، با پولت چه کار خواهی کرد؟» بیبی کمی میخندد. اولش از مسائل روزمره میگوید؛ از اینکه کمکخرج پسرش باشد که برای ساربانی به بیابان میرود و گاهی که موتورش خراب میشود، آن را تعمیر کند. بعدتر اشاره میکند که دوست دارد پسرش را داماد کند. رسم آنها این است که قبل از عقد، پول سه شتر بالغ یا شش بچه شتر، به خانوادۀ عروس شیربها بدهند. همۀ آرزوهای بیبیقمر یکجوری به شتر برمیگردد. او حتی دوست دارد چند شتر بخرد تا برای بچههایش ماندگار شوند.
با بیبیقمر خداحافظی میکنیم؛ اما گروه جهادی باسلام، حالا تصمیم جدی دارد به بیبیقمر کمک کند تا شالهای بیشتری ببافد و بفروشد.
مهارتهای خرید حرفهای (اصول خرید لباس)
مطالب زیادی دربارۀ اصول انتخاب لباس مناسب، اعم از جنس، رنگ و مدل وجود دارد که حتماً مرور آنها میتواند مفید باشد؛ اما میخواهیم چند نکتۀ ساده را دربارۀ اصول اقتصادی خرید لباس با شما در میان بگذاریم.
1- به هر حال باید قبول کنید که لباس یک کالای مصرفیست و بخشی از درآمد خود را باید به آن اختصاص دهید. اگر شما یک بانو هستید، حتماً به این موضوع توجه میکنید؛ اما مراقب پدر، پسر و همسر خود باشید؛ آنها معمولاً به این موضوع بیتوجه هستند.
2- حواستان باشد در مقابل پولی که پرداخت میکنید، صاحب چه چیزی میشوید. اگر فرد ثروتمندی هستید، حساب آن جداست؛ وگرنه توصیه میکنیم که هرگز به فکر خرید لباسهای گرانقیمت مارکدار نباشید. درست است که کیفیت این لباسها معمولاً بالاست؛ اما پولی که شما پرداخت کردهاید، بیشتر برای مارک آن است، نه کیفیت. البته ما هم موافقیم که نباید پول خود را برای خرید لباس بیاستفاده هدر بدهید. قبل از خرید مطمئن شوید که حتماً از لباس مورد نظر خوشتان آمده و اگر آن را خریدید، مورد استفادۀ بسیار دارد. بهعلاوه همیشه به یاد داشته باشید که هر جنس باید به نسبت قیمتش، کیفیت مناسبی داشته باشد.
خوب بگردید تا لباسی با کیفیت و قیمت مناسب پیدا کنید. حوصله داشته باشید و اصرار نداشته باشید که در همان چند مغازۀ اول خرید خود را انجام دهید. مراقب باشید در موقع شلوغی، خستگی و گرسنگی خرید نکنید تا حوصله و وقت کافی برای جستوجو داشته باشید. سعی کنید هم قیمت لباسهای مختلف در یک فروشگاه را با هم مقایسه کنید و هم قیمت یک لباس را در چندین فروشگاه مختلف بسنجید.
3- بازارهای منطقهای مناسب لباس را شناسایی کنید. از تجارب خرید دوستان هم در این باره کمک بگیرید. بعضی مغازهها، بورس لباسهای شیک و با قیمت نسبتاً مناسب هستند.
4- مراقب باشید تحت تأثیر اغواگری فروشنده قرار نگیرید. مطمئن شوید واقعاً لباسی که میخواهید بخرید، مناسب شماست و بعد برای آن پول پرداخت کنید.
5- چانهزنی را فراموش نکنید. حاشیۀ سود فروش لباس بالاست و شما هرچقدر هم که چانه بزنید، باز هم فروشنده سود خوبی خواهد برد.
6- خارج از فصل خرید کنید. شاید کمی از مد عقب بمانید؛ اما در عوض میتوانید لباسهایی ارزانتر برای خود تهیه کنید!
7- لباسی که انتخاب میکنید، حتماً پرو نمایید و به حرف فروشنده و سایز روی لباس اعتماد نکنید. یادتان باشد سایزبندیها خیلی استاندارد نیستند؛ حتی برای نظردادن دربارۀ اندازۀ لباس هم، سراغ مغازهدار نروید. خودتان و همراهانتان باید در این باره نظر بدهید. خریدن لباس از فروشگاههای اینترنتی هر منفعتی هم داشته باشد، نمیتوان از این ایراد بزرگ بهراحتی چشمپوشی کرد که قابل ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
8- به تغییر رنگ و مدل لباسهایتان فکر کنید. اگر بیشتر آنها شبیه هم باشند، کمکم از پوشیدنشان زده خواهید شد.
9- حتماً لباس انتخابشده را، در مغازه کنترل کنید تا درز، پارگی، رنگپریدگی و خلاصه هیچ ایراد و اشکال ظاهری نداشته باشد. این کار را حتی برای پیراهنهای جعبهدار هم انجام دهید. چککردن دکمهها و زیپهای لباس را فراموش نکنید. همینطور مطمئن شوید که درزهای لباس، کمی اضافۀ پارچه داشته باشد تا در صورت نیاز به گشادکردن یا رفو، راهحلی برای آن وجود داشته باشد.
10- اگر به قول خیاطها ایراد اندامی داشته باشید، لباس مناسب سایز شما در بازار بهراحتی پیدا نخواهد شد؛ پس حتماً مناسبترین لباس را پیدا کرده و بعد هم کمی برای سایزکردن آن پیش خیاطها پول خرج کنید.
11- جنس و کیفیت پارچه و دوخت، عامل تعیینکنندهای روی قیمت لباس است. سعی کنید اصول تشخیص آنها را یاد گرفته و در موقع خرید، دقت کنید تا پول خود را هدر ندهید.
مواردی زیاد دیگری را میتوان به فهرست بالا اضافه کرد؛ اما مهم این است که شما تصمیم بگیرید در خرید لباس، رفتار اقتصادی صحیحی از خود نشان بدهید و آن را در هر خرید تمرین کنید.