نوع مقاله : خانه های آسمانی
■محبوبه ابراهیمی
ثانیههایش با پاکی و خوبی پیوند خورده بود؛ حتی پیش از ایمانآوردن به نبی اسلام صلی الله و علیه و آله، او را «طاهره »، «مبارکه» و «سیدۀ زنان» میخواندند.
فضایل اخلاقیاش آنقدر زبانزد بود که بسیاری از بزرگان و صاحب منصبان عرب را به فکر ازدواج با وی میانداخت؛ اما پاسخش به تمام خواستگاران منفی بود.
دو غلامی که برای تجارت همراه پیامبرصلی الله و علیه و آله فرستاده بود، مطالب و معجزاتی را که از وی دیده بودند، برای خدیجه3 نقل کردند. خدیجه3 شیفتۀ اخلاق، کمال و مقامات معنوی او شد. نیمۀ گمشدهاش را یافت و برای این وصلت پیشقدم شد...
«اخلاق» کنار معنویت، فصل مشترک زندگی خدیجه و پیامبر اسلامصلی الله و علیه و آله بود و عامل یک ازدواج فرخنده!...
*****
در همسری از همه سر بود. تمام دارایی، مقام و جایگاه فامیلیاش را فدای پیشرفت مقاصد همسرش کرد؛ بدون هیچگونه منت و سرزنش.
او شیفته و واله همسرش بود و از هیچ محبتی در قبال شویش دریغ نمیکرد. شعرهایش در وصف نبی خداصلی الله و علیه و آله، گویای این محبت بینظیر هستند. نمونهای از سرودهاش برای آن حضرت چنین است:
فلواننی امسیت فی کل نعمة و دامت لی الدنیا و تملک الاکاسره
فما سویت عندی جناح بعوضة اذا لم یکن عینی لعینک ناظره
اگر تمام نعمتهای دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها و پادشاهان را داشته باشم، در نظرم هیچ ارزش ندارد، زمانی که چشمم به چشم تو نیفتد!...
تاریخ کمتر سراغ دارد، زنی را که برای همسرش اینگونه عاشقانه از «محبت»حکایت کند!...
******
نوشتهاند که هشتادهزار شتر، اموال تجاری او را حمل و نقل میکردند. بارگاهی از حریر سبز با ابریشم بر بام خانهاش افراشته بودند که مردم رفتوآمد میکردند و به فقرا کمک میشد. چهارصد غلام و کنیز، امور اقتصادی و شخصی او را اداره میکردند.
با اینهمه بلافاصله پس از ازدواج، عمویش «ورقة بن نوفل» را شاهد گرفت و همۀ ثروت خود از غلامان، کنیزان، املاک، دامها، مهریه و هدایای فراوان را به محمدصلی الله و علیه و آله بخشید... (بحارالانوار، ج 16، ص 75 تا 77).
در محاصرۀ اقتصادی شعب ابیطالب، آنقدر در راه اسلام انفاق کرد که پیامبر فرمود: «هیچ ثروتی، هرگز مثل ثروت خدیجه به من سود نرساند (بحارالانوار، ج 19، ص 63).»
هرچه داشت در راه پیشرفت و موقعیت پیغمبر اسلامصلی الله و علیه و آله انفاق کرد؛ تا جایی که هنگام ارتحال، پارچهای برای کفن نداشت.
«انفاق» او، حتی حاتم طایی را انگشت به دهان میسازد!
*******
صبر و تحمل را در زندگی با رسول خداصلی الله و علیه و آله پیشۀ خود ساخت و در برابر فشارهای مختلف همسایههای مشرک، زنان متعصب، محاصرۀ اقتصادی و... بردباری و تحمل ویژه از خود نشان میداد.
در واقعۀ شعب ـ در آن گرمای داغ تابستان و بیابان خشک ـ او که بانویی 63 تا 65ساله بود، میان محاصرهشدگان بود. او در سنی نبود که تحمل آنهمه رنج برایش آسان باشد. از کسانی هم نبود که در جریان زندگی با تنگی معیشت خو گرفته باشد؛ در عین حال و با وجود کهولت سن، سختیهایی را که در اثر محاصره در شعب وارد میشد، تا سرحد مرگ تحمل کرد و تنها با فاصلۀ کمی از پایان محاصره وفات یافت.
در جریان ازدواج با نبی خدا صلی الله و علیه و آله، تمامی زنان همسایه و فامیل، از او روی گرداندند. در تولد دخترش فاطمه سلام الله علیها، هنگامی که درد وجودش را فراگرفته بود و تقاضای کمک کرد، برایش پیغام فرستادند: «تو با ما مخالفت و با یتیم ابوطالب ازدواج کردی؛ ما هرگز نزد تو نمیآییم و در هیچکاری کمکت نمیکنیم!» آنان از کمک به او دریغ کردند و هنگام زایمان، یاریش ننمودند!
خدیجه سلام الله علیها در تمام این روزهای تلخ و طاقتفرسا، تنها «صبر» کرد و صبر و صبر!...
*****
بانوی بانوان عالم، فاطمۀ زهرا سلام الله علیها، مظهر حیا و عفت بود و این حیا را از مادرش به ارث برده بود. خدیجه سلام الله علیها در حیا یکهتاز بود. در برابر نامحرم همیشه از پشت پرده صحبت میکرد؛ حتی در جلسۀ خواستگاری، به نقل تاریخ از پشت پرده صحبت میکرد؛ مگر جایی که با پیامبرصلی الله و علیه و آله صحبتهای آخر را کردند (ریاحینالشریعه، ج 2، ص 214).
از خدا حیا مینمود. با آنهمه رنجی که برای دین متحمل شده بود، هیچ طلبی از او نداشت و در پایان عمر، از همسرش تقاضای دعا میکرد تا بخشیده شود...
آرزو داشت در عبایی که نبی خداصلی الله و علیه و آله در اولین نزول وحی بر تن داشته، کفن شود؛ اما حیا میکرد از اینکه این مطلب را با همسرش مطرح کند؛ پس از دخترش فاطمه سلام الله علیها خواست تا واسطۀ این تقاضا باشد.
«حیا» از بارزترین ویژگیهای اخلاقی بانو بود!...
*****
در زمانهای که جهالت بیداد میکرد و نبی خداصلی الله و علیه و آله بعثت خود را اعلام نمود، اولین زنی بود که به رسالت ایمان آورد؛ بیآنکه ترسی به دل راه دهد. دوستان، اقوام و همسایهها، بهدلیل این انتخاب از دوروبرش پراکنده شدند و از وی روی برگرداندند. در تمام روزها و شبهایی که پیامبرصلی الله و علیه و آله به جنگ میرفت یا در غار حرا با خداوند خلوت میکرد و یا چهل شب که پیاپی در غار حرا معتکف بود، خدیجه سلام الله علیها تنهایی را به جان میخرید و ترسی به دل راه نمیداد؛ حتی شبی که دشمنان به رسول خداصلی الله و علیه و آله حمله آوردند و در خانۀ خدیجه سلام الله علیها به حضرت سنگ پرتاب میکردند، مردانه پیش روی حضرت ایستاد تا هدف سنگها باشد و آسیبی به پبامبر نرسد (بحارالانوار، ج 18، ص 243).
در محاصرۀ شعب ابیطالب، پابهپای رسول خداصلی الله و علیه و آله ایستادگی کرد و هیچ باکی از دشمنان نداشت. در هنگامۀ سخت زایمان که تمام زنان تنهایش گذاشتند و از کمک دریغ کردند، استوار و محکم بود و لحظهای تردید نکرد. تصدیق و تأیید پیامبرصلی الله و علیه و آله در روزگاری که هیچ کس تأییدش نمیکرد و یاری ایشان در برابر آزار مشرکان و تمام خدمات ارزشمند بانو به نبی خدا، همه و همه مصادیق بارز شجاعتاند که در وجود مبارکش متجلی شدند.
همین «شجاعتِ» مثالزدنیست که در وجود نوادگانش نیز جلوه نموده و نسلهای پس از او، هر یک مظهر واقعی شجاعت میشوند؛ حتی زنانی چون زینب سلام الله علیها!...