نوع مقاله : کیمیا
محمد احمدی فیروزجایی
نکته
درس اخلاق بروید
... من به آقایان همکار خودم و به محصلان معارف اسلامی دانشگاهی، هشدار میدهم که اگر میخواهند توفیق تحصیل علم برایشان ادامه پیدا کند، باید در درس اخلاق شرکت کنند! نزدیک منزلتان هرجا که هست، شمال شهر، وسط شهر، جنوب شهر و... جلسهای پیدا کنید و حتماً در آن شرکت کنید! آخر باید ببینید که آن سوی عالم هم چه خبر است!
پس در هر مرتبهای که هستید، ولو اینکه در مراتب عالی علمی حوزۀ علمیه هم باشید، باید مذاکرۀ اخلاقی داشته باشید.
(حضرت آیتالله حقشناس)
کودکانه
آزاد و مختار
کودک در رغبت به لجامگسیختگی و ارضای خواستههای درونی، در حدی نیست که به مهار نفس سرکش برخیزد و خود را به حسنات بیاراید و قاتل شخصیت خود نشود؛ بنابراین در سن بازی و انتخاب همبازی و کشش بهسوی وسایل بازی، مسئولیت عظیم کنترلش و آراستهشدنش به حالات خوب و انسانی ـ البته در حد ظرفیت و امکانش ـ برعهدۀ پدر و مادر است؛ پدر و مادری که آگاهانه و با علم به قوانین رشد شخصیت همهجانبۀ کودک با او برخورد منطقی و حکیمانه کنند.
آری در دوران لعب و بازی، جهتدادن به غریزه، میل به بازی و انتخاب معاشر و همبازی، وظیفهای الهی و انسانی برعهدۀ پدران و مادران است که کوتاهی و تقصیر در این باره، آیندۀ کودک را با خطرها و زیانهای غیرقابلجبرانی روبهرو خواهد کرد.
(استاد حاجحسین انصاریان)
همسرانه
شوهرت را دلداری بده
دشواریهای زندگی بر دوش مرد است. او باید مخارج زندگی را از هر راه ممکن تأمین کند. او در بیرون از خانه با صدها مشکل روبهرو میشود. انسان در اینگونه مواقع، نیاز شدیدی به همدمی دلسوز و مهربان دارد تا دلداریاش دهد و روان و اعصابش را آرامش ببخشد.
خانم گرامی! همسر شما دلسوز ندارد، احساس غربت و تنهایی میکند، از مشکلات فرار کرده و به محیط خانه و شما پناه میآورد. به دلجویی شما نیازمند است. اگر با روی درهمکشیده و اوقاتتلخ وارد خانه شد و آثار ناراحتی را در چهرهاش مشاهده کردی، سلام و تعارف شما از روزهای دیگر گرمتر باشد. اسباب استراحت و غذای او را زود فراهم کن. دربارۀ موضوعات دیگر هرگز سخن نگو، ایراد نگیر و تقاضا نکن. آنگاه که از خستگی درآمد و اعصابش راحت شد، باز با خوشی علت ناراحتیاش را بپرس. اگر باز هم میل به صحبت نداشت، اصرار نکن؛ اما اگر شروع به درددل کرد، خوب به سخنانش گوش بده...
(آیتالله امینی)
توصیه
چشم ببند تا مقایسه نکنی
نگهداشتن چشم، باعث میشود مرد زنش را با دیگران مقایسه نکند. آنوقت وقتی میآید خانه و زنش را میبیند، او را زیباترین زن دنیا میداند؛ چون زن دیگری را ندیده است. حتی اگر نمرۀ زنش سیزده هم باشد، برای او بهترین نمره است؛ برای همین است که در قرآن سفارش شده، مردها و زنها نگاه خود را نگهدارند. به زنها هم توصیه شده که زینتهایشان را آشکار نکنند. این باعث میشود که زن خودش را به رقابت با زنهای دیگر نیندازد. معلوم است که اگر زنی بخواهد با دویست زن دیگر رقابت کند (در زیبایی، در آرایش و در لباس) حتماً شکست میخورد.
(حجتالاسلام قرائتی)
عملی
یادگاری
ترک ماسویالله
اگر جناب شیخ بگوید که با این ابتلا به معاش زن، بچه، رفیق و دوست، چطور میشود آدم ترک ماسویالله کند و در قلبش غیر یاد او چیزی نباشد، این فرض بهحسب متعارف بعید است و شدنی نیست.
میگوییم: آن مقداری که تو باید ترک کنی، آن هر کس است که تو را از یاد او جلّ شأنه نگاهدارد، با آن شخص باید به مقدار واجب و ضرورت، بیشتر محشور نباشی؛ اما هر کس که خدا را به یاد تو بیندازد، ترک مجالست او صحیح نیست. حضرت عیسی فرمودند: «معاشرت کنید با کسانی که رؤیت آنها خدا را به یاد شما میاندازد.»
الحاصل، طالب خدا اگر صادق باشد، باید انس خود را یواشیواش از همهچیز ببرد و همواره در یاد او باشد؛ مگر اشخاصی که در این جهت مطلوب، به کارش بیایند.
(نامۀ آیتالله محمد بهاری به شیخ احمد کربلایی)
سیرۀ اجتماعی
دیگر در اتاق من نخواب
من مدتها در اتاق امام میخوابیدم؛ مواقعی که مادرم سفر بود. ایشان میگفتند که نمیخواهد در اتاق من بخوابی؛ چون تو خوابت سبک است و این برای من مشکل دارد. حتی ساعتی را که برای بیدار شدنشان بود، یکوقتی لای یکچیزی پیچیدند و بردند دو اتاق آنطرفتر که وقتی زنگ میزند، من بیدار نشوم. فردا صبح من بیدار شده بودم؛ اما به روی خود نیاوردم که بیدار شدهام؛ چون ایشان میخواستند نماز شب بخوانند. فردا صبح برای اینکه ببینند من بیدار شدهام یا نه، به من گفتند: «تو صدای زنگ را شنیدی؟» من میخواستم نه راست بگویم و نه دروغ. گفتم: «مگر توی اتاق شما ساعت بود که من بیدار شوم؟» ایشان هم متوجه شدند که من دارم زرنگی میکنم. گفتند: «جواب مرا بده؛ تو از صدای ساعت بیدار شدی؟» ناچار بودم راست بگویم؛ لذا گفتم: «من احتمالاً بیدار بودم (برای اینکه واقعاً صدای ساعت خیلی دور بود و خیلی ضعیف).» پس از این، آقا گفتند: «دیگر نباید در اتاق من بخوابی؛ برای اینکه من همهاش ناراحت این هستم که بیدار میشوی.» گفتم: «من مخصوصاً میخواهم که کسی در اتاق شما بخوابد (موقعی بود که ایشان ناراحتی قلبی داشتند و به تهران آمده بود) که اگر شبی ناراحتی پیدا کردید، بیدار شود.» گفتند: «نه، برو به دخترت لیلی بگو بیاید پیش من.» بعد از چند روزی که گذشت، گفتند: «لیلی هم دیگر لازم نیست بیاید!» فرموده بودند لیلی هم به این دلیل نیاید که او مرتب پتویش را کنار میاندازد و من ناچار میشوم شبی چندبار، پتویش را روی او بیندازم.
(زهرا مصطفوی، دختر امام)
سیرۀ سیاسی
تبلیغ عملی و نظری برای کالای ملی
آخوند خراسانی در 1315قمری، به دعوت تنی چند از علمای ایران، همراه با گروهی دیگر از مراجع تقلید، فتواهایی در تحریم کالاهای خارجی و حمایت از کالاهای داخلی و برای رفع نیاز کشور به بیگانگان صادر نمود و در تأیید «شرکت اسلامیه»، علاوه بر خرید منسوجات آن، بر کتاب «لباس التقوی» واعظ هم تقریظی نوشت: «بر مسلمان لازم است که لباس ذلت [تولید خارج] را از تن بیرون کنند و لباس عزت [ساخت داخل] را بپوشند.»همچنین در نامهای به مظفرالدینشاه، او را به حمایت از این شرکت تحریض نمود.