گفت‌وگو با «نیکو دیالمه»، خواهر شهید «دکتر عبدالحمید دیالمه»

نوع مقاله : گفت‌وگو

10.22081/mow.2017.65122

 

هر زنی ابتدا مادر است

حمیده وحیدی

این روزها صحبت از هویت و اندیشۀ مدرن کنار آموزه‌های اسلامی، بحثی‌ست که در هر محفلی شنیده می‌شود. هر کسی به فراخور اعتقاداتش، نظرهایی در این باره دارد؛ در صورتی که در فرهنگ و تاریخ ایران، افراد بزرگی بودند که نظریات آن‌ها، راه را برای ما روشن کرده است. شهید دیالمه، یکی از شهدای بزرگی‌ست که متأسفانه اندیشه‌های او این روزها کم‌رنگ شده است؛ در صورتی که بسیاری از دانشجویان با ایده‌های این شهید بزرگوار، مسیر و خط زندگی‌شان تغییر کرد. سعی کردیم در گفت‌وگویی صمیمانه، مصاحبه‌ای با خواهر شهید داشته باشیم و جایگاه زن را در نگاه شهید دیالمه بررسی کنیم.

* چرا این سال‌ها با این‌که شهید دیالمه در تمام ابعاد انسانی کار کرده‌اند، کمتر دربارۀ عمل‌کردها و ایده‌های‌شان صحبت شده است؟

ـ واقعیت این است که شهید دیالمه، شهید عرصۀ تفکر و جنگ نرم بود. او به طرح خالص مفاهیم دینی بین جوانان پرداخت و با دادن معیارهایی، این امکان را برای مخاطبان خود به وجود آورد که میزان نزدیکی یا دوری افکار و اندیشه‌ها، گروه‌ها و احزاب را در عصر خود و در همۀ زمان‌ها، با خط ناب اسلام و انقلاب تشخیص دهند. طبیعی‌ست این برای کسانی که اندیشه‌های‌شان مملو از التقاط و گرایش‌های چپ و راست بود، نگران‌کننده باشد. البته سیاسی‌بودن شدید جامعه در سال‌های بعد از انقلاب، مانع طرح  اندیشه‌های ایشان پیرامون مسائل مختلف از جمله  مسائل اعتقادی بود. 

 

* نظر ایشان دربارۀ عمل‌کرد و حقوق زنان، چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن چه بود؟

شهید دیالمه یکی از بحث‌های عمیقی که آن سال‌ها مطرح کرد، مسئلۀ جایگاه و موقعیت زن بود. تأکید ایشان بر مسئلۀ مادری به عنوان  یک ارزش  و ضرورت توجه زنان به این امر،  گرچه مخالفان جدی داشت؛ لکن شجاعت و خلوص شهید در طرح مساله ، سبب شد در بسیاری از دانشجویان آن روز تحول ایجاد کند.

از آن‌جا که دیدگاه او همه‌جانبه‌نگر بود و نه نقطه‌نگر، مسائلی چون حجاب، الگوی زن مسلمان و بررسی مشاغل گوناگون دربارۀ زن (مانند دیپلمات، نمایندۀ مجلس، خلبان، قاضی، جهاد، حتی تا مرجع تقلید، پیش‌نماز و...)، از نگاه تیزبین شهید دیالمه مخفی نمانده و تقریباً همۀ سؤالات مخاطبان در آن روز را به‌خوبی پاسخ داد . این کلام شهید که برای‌تان می‌خوانم، نشان فضای سنگین آن عصر دربارۀ این حرف‌هاست: «بدبختانه به‌واسطۀ این‌که می‌ترسیم نیروهای چپ‌زده و چپ‌مآب ما رو به تمسخر بگیرند، زنان را وارد اشتغال می‌کنیم؛ چون فکر می‌کنیم که اگر ما نیروی اشتغال به کار بیشتری برای زن ایجاد کنیم، ارزش بیشتر به او داده‌ایم. ما حتی نتوانسته‌ایم به نیروهای داخل جمهوری اسلامی و خانم‌های مسلمان، این درک را تفهیم کنیم که صرف وارد میدان کار و شغل اجتماعی شدن، دلیل بر ارزش خلق‌کردن و ارزشمندبودن نیست.» شهید با تأکید بر این سخن امام خمینی(ره) که «‌بزرگ‌ترین شغل، شغل مادری‌ست که مع‌الاسف اجانب این شغل را پیش ما مبتذل کرده‌اند!» مهم‌ترین نقش زن را در اجتماع اسلامی، تربیت کودک و مادری طرح کرد و جملۀ معروف او در فضای جمهوری اسلامی، با وجود همۀ مخالفت‌ها، چنین طنین‌انداز شد: «بزرگ‌ترین مسئولیت زن مسلمان ما امروز بعد از انقلاب، مسئولیت ایجاد یک نسل مهذب است.» شرح خود شهید در این باره را در نوار زن و موقعیت اسلامی برای‌تان می‌خوانم: «بازگشت به خانه، به مفهوم این نیست که در آن محصور شویم؛ زیرا زمانی که قرار است ما در آن محیط کار انجام دهیم، احتیاج هست که بدانیم حول و حوش مملکت ما چه می‌گذرد؛ احتیاج هست که بدانیم چه زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... وجود دارد؟... این مادر برای تربیت نسل، نیازمند یادگیری علومی مانند انسان‌شناسی، تعلیم و تربیت کودک، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، علوم روز و همچنین شناخت اسلام، به‌ویژه  روایات اسلامی‌ست؛ زیرا دقیقه به دقیقه و سال به سال آن، در اسلام آمده است.»  البته سخنان او تنها نظری و شعاری نبود؛ بلکه طرحی نیز برای عملیاتی‌کردن آن داشت ؛ زیرا  به‌شدت نگران نسلی بود که در آینده با آرمان‌های انقلاب و اسلام واقعی فاصله داشته باشد .   نرم‌افزار شمارۀ 5، از سلسله سخنرانی‌های «رایت بیداری» به این مباحث اختصاص دارد.

در سال‌های اخیر نیز، مقام معظم رهبری در ملاقاتی با زنان اندیشمند، به این مهم اشاره کردند که متأسفانه توجه لازم به آن نشد!

 

* چه خاطره‌ای از ایشان دارید؟

واقعیت این است که همۀ فرصت‌های زندگی با او، برای ما خاطره بود؛ زندگی با کسی که می‌دیدی به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و درواقع از راه رفته سخن می‌گوید، نه از راهی که فقط می‌خواهد به دیگران نشان دهد . خداوند ـ تبارک و تعالی ـ برای ما و همۀ کسانی که کنار او بودند، حجتی را تمام کرد و نعمتی ارزانی داشت که اگر همۀ عمر خود را در سپاس آن سپری کنیم، باز هم نمی‌توانیم شکرش را به‌جای آوریم. حقی که او بر گردن من و امثال من از شاگردان و دوستانش دارد، حقی نیست که به این سادگی‌ها بتوان ادایش کرد. یکی از خاطراتی که همواره در ذهنم حک شده است، روز سخنرانی عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر بود. علی‌رغم این‌که ایشان اولین کسی بود که قبل از ریاست‌جمهوری بنی‌صدر، به‌صراحت گفت: «ریاست‌جمهوری بنی‌صدر برای ایران و انقلاب اسلامی یک فاجعه است...» لکن روزی که قرار بود ایشان اسناد و مدارک‌شان را در مجلس ارائه کنند، متأسفانه وقت زیادی اختصاص داده نشد... تا جایی که مجبور شدند از رئیس مجلس تقاضا کنند که از نمایندگان، برای پنج دقیقه بیشتر وقت ایشان رأی‌گیری شود. ما که از رادیو مذاکرات مجلس را پی‌گیری می‌کردیم، بسیار ناراحت و غضبناک شدیم. وقتی ایشان به منزل آمدند، من در حالی که خیلی عصبانی بودم، گفتم: «برای چه به شما وقت ندادند؟... این چه وضعی بود؟»

یادم نمی‌رود که با چهره‌ای آرام و فکورانه گفتند: «من برای تاریخ حرف زدم... همین‌قدر هم که برای گرفتن وقت اضافی اصرار کردم، به‌دلیل این بود که ترسیدم مبادا آیندگان مشروح مذاکرات مجلس را ببینند و چنین قضاوت کنند که مجلس، اولین ریاست‌جمهوری خود را عزل کرد؛ بدون این‌که دلیل کافی و متقنی داشته باشد...» 

در شرایطی که هر کس می‌کوشید از آب گل‌آلود ماهی بگیرد و قضیه را به نفع خود تمام کند، آینده‌نگری و آرامش ایشان، واقعاً مثل آبی بر آتش وجودمان بود و انسان را به یاد رفتارهای امامان شیعه و شاگردان این مکتب می‌انداخت.

 

*‌ نگاه ایشان تا چه اندازه روی شما تأثیر گذاشته است؟

من هرچه دارم از فهم و درک اسلام و مکتب تشیع، مرهون زندگی  با ایشان بوده است. البته این اختصاص به من ندارد و همۀ جوانانی که با شهید به‌نوعی ارتباط پیدا می‌کردند ـ در هر سطحی که بودند ـ آرام‌آرام می‌پذیرفتند که ایشان از همۀ آن‌ها آگاه‌تر است؛ هم اطلاعات دینی بالاتری دارد، هم آدم متدین‌تری در عمل است و هم توانمندی رهبری دارد. خود ایشان علاقه‌ای به چنین جایگاهی نداشت؛ ولی جذبه، خلوص، اخلاق و منشش، همه را به این نتیجه می‌رساند.

 

*‌ شهید دیالمه در کلاس‌های خود، تا چه اندازه بر دیگر دانشجویان اثرگذار بود؟

اگر قرار باشد در یک تحقیق با روش‌های علمیِ مصاحبه این تأثیر را بررسی کنیم، گمان کنم نتوانیم کسی را با این خصوصیات و این سن و این حد از اثرگذاری پیدا کنیم. کسانی در جلسات ایشان شرکت می‌کردند که قصد شبهه‌افکنی و مخالفت علنی داشتند؛ افرادی که اساسا مذهبی نبودند و در اثر شرکت د رجلسات ایشان متحول می‌شدند؛ حتی خانم‌هایی که کاملاً بی‌حجاب بودند، بعدها با علاقه حجاب می‌پوشیدند؛ بدون این‌که شهید مستقیم در موضع حجاب صحبتی کرده باشد. دربارۀ آقایان هم، کسانی که دارای افکار التقاطی یا کمونیستی بودند و یا گرفتار گروهک‌های منافق و فرقان بودند، بر اثر شرکت در کلاس‌های ایشان به‌طرز جدی تغییر می‌کردند.

گرچه همواره  نیروهای منفی و ضداسلام، به‌شدت با ایشان مخالف بودند؛ یعنی شهیددیالمه را شخصیتی می‌یافتید که جاذبه و دافعه‌اش به یک اندازه بود.

 

* خودتان یکی از فعالان عرصۀ زنان در جامعۀ امروز هستید؛ تا چه اندازه حضور بانوان را در این عرصه مؤثر می‌دانید؟

باید مقصودمان را از حضور اجتماعی زنان معنا کنیم. این‌که ما حضور اجتماعی را تنها در شاغل‌بودن زنان و حضور در ادارات و سازمان‌ها معنا کنیم، صحیح نیست. مطابق ارزش‌های اسلامی در درجۀ اول، بزرگ‌ترین حضور اجتماعی زن، نقش مادری و تربیت فرزند صالح است که نباید تحت‌الشعاع مسائل دیگر قرار بگیرد؛ بعد از آن لازم است با تبیین صحیح حضور اجتماعی، عرصه‌هایی را که متناسب با اهداف و معیارهای اسلامی دربارۀ جایگاه زن است، به بانوان نشان دهیم؛ برای مثال جامعۀ ما، داشتن یک قلم توانمند برای یک زن را نمونه‌ای از حضور اجتماعی نمی‌داند یا حداقل در نگاه اول، به نظرش این حضور اجتماعی نیست؛ در حالی که دنیای امروز، نیازمند کسانی‌ست که حقیقت اسلام را خوب فهمیده باشند و بتوانند به زبان‌های زندۀ دنیا، در سطوح مختلف بیان کنند. آیا ما برای بانوان، این عرصه را به عنوان  یک عرصۀ مؤثر و نمونۀ حضور اجتماعی معرفی کرده‌ایم؟ آیا برای تربیت چنین بانوانی سیاست‌گذاری نموده‌ایم؟ به نظرم مسئولان و سیاست‌گذاران جامعه، پس از گذران بیش از سه‌دهۀ انقلاب اسلامی، باید به حالت‌های انفعالی در برابر دنیای غرب خاتمه داده و ارزش واقعی زن و نقش مؤثر او در دنیای امروز را، به دور از کلیشه‌های تعیین‌شده در فرهنگ غرب و مبتنی بر ارزش‌های اسلامی به او برگردانند.

 

*‌ چرا برخی‌ها می‌خواهند بگویند که انقلاب قصد منزوی‌کردن بانوان را دارد؟

البته همیشه دشمنان اسلام درصدد طرح شبهاتی برای تضعیف مبانی اعتقادی در نسل جدید هستند. این خود هشداری‌ست که ضرورت توجه به تربیت عقیدتی در نسل جوان را روشن می‌کند و البته یکی از ترفندها هم همین است که تا شما بخواهید از اهمیت تربیت فرزند و ضرورت استحکام خانواده صحبت کنید، بلافاصله سخن از انزوای زنان را به میان آورند تا این رسالت مهم فراموش گردد. شهیددیالمه در این باره، مثال زیبایی می‌زد و می‌گفت: «فرض کنید در یک میدان جنگ، کسانی در کارخانۀ تولید اسلحه کار می‌کنند و کسانی در میدان می‌جنگند. اگر زمانی کسانی که در کارخانۀ تولید اسلحه کار می‌کنند، تصور کنند که چرا آنان در میدان نمی‌جنگند و همه بیایند به میدان تا رودرو بجنگند، این امر در کوتاه‌مدت اثر خوبی خواهد داشت، نیروها را چندبرابر خواهد کرد و ممکن است حتی پیروزی‌هایی را رقم بزند؛ اما در درازمدت به شکست می‌انجامد؛ زیرا دیگر  تولیدکننده‌ای نیست که سلاح در اختیار افراد رزمنده قرار دهد. جایگاه زن در اسلام، جایگاه همان کسانی‌ست که در کارخانۀ اسلحه‌سازی کار می‌کنند. قراردادن زنان در همۀ عرصه‌های حضور مردان هم (مطابق دیدگاه فمینیستی)، در کوتاه‌مدت ممکن است پیروزی‌هایی را برای ما به ارمغان آورد؛ اما در درازمدت به بی‌ثباتی و عدم توازن در جامعه می‌انجامد؛ لذا در منطق اسلام با توجه به تفاوت‌های تکوینی زن و مرد، مسئولیت‌ها نیز متفاوت است؛ هرچند که در طی مسیر کمال و رشد انسانی، هیچ تفاوتی میان زن و مرد از دیدگاه اسلام نیست و حتی قرآن کریم، حضرت مریم3 را به‌منزلۀ الگویی برای هم زنان و هم مردان معرفی می‌کند.

*‌ نظرتان دربارۀ چهارشنبۀ سفید و موج جدیدی که راه افتاده چیست؟

اول باید توجه کنیم که حجاب، لباس عقیده است. زنی که حجاب دارد، یعنی اعلام می‌کند که من به خداوند واحد اعتقاد دارم و به رسالت پیامبر گرامی اسلام. همانند لباس یک پلیس که بدون حتی صحبتی با ما، لباسش می‌گوید که من مسئول امنیت شما هستم یا لباس سفید یک پزشک، به ما می‌گوید که من مسئول حفظ سلامت شما هستم. به نظرم در تبیین این مسئله، کاستی‌های جدی داشته و داریم و اگر بخواهیم حجاب را در جامعه نهادینه کنیم، باید روی باورهای جامعه به‌طور جدی کار شود؛ اما واقعیت این است که حرکت‌هایی مثل چهارشنبۀ سفید، حرکاتی سازمان‌دهی‌شده از جانب دشمنان اسلام و انقلاب است که درصدد هنجارشکنی هستند و می‌خواهند تأثیر آن را در جامعه بررسی کنند. ممکن است چندنفری هم از مردم عادی، ناآگاهانه به این حرکت‌ها بپیوندند؛ اما اصل حرکت را نباید از جانب مردم دانست. در عین حال باید از چنین افرادی سؤال کرد: «شما که خود را از مدافعان آزادی در فرهنگ غرب می‌دانید، یکی از ویژگی‌های دنیای غرب، احترام به قانون است. اساساً ما به اسلام و ارزش‌های انقلاب هم کاری نداریم؛ شما در جامعه‌ای زندگی می‌کنید که نوعی پوشش خاص، جزء قوانین اساسی آن است؛ کجای دنیای متمدن امروز به شما اجازۀ این  قانون‌شکنی را می‌دهد؟» اگر غربی هستیم، باید در همۀ زمینه‌ها غربی باشیم و یکی از موارد آن هم، احترام به قانون است.