نوع مقاله : کلید
رضا شکوهی ستا
خواهرانۀ پنجم: شاد باش
نازدانۀ من! از لحظه لحظۀ زندگیات استفاده کن تا شاد باشی.
ملکۀ آراستۀ روزهای زندگی!
شاد باش.
شادبودن نه نیاز به حساب بانکی پروپیمان دارد و نه دیگر شاخصهای مادی و دنیایی، تضمینکننده شادبودن است.
اختصاص زمانهایی از زندگی روزمره به شادیها و تفریحهای سالم، از ملزومات زندگی است؛ چون:
«اوقات سرور و شادمانی، فرصت مناسبی برای طراوت روح و جان است.»[1]
«سرور و شادمانی، مایۀ انبساط روان و افزایش طراوت است.»[2]
خواهرجان! خود و اطرافیانت را با هنرمندی، از تجربۀ انواع تفریحهای سالم بهرهمند ساز.
باید در حد بضاعت، لذتها و شادیهای حلال مختلف را تجربه کرد:
سفر،
پارک،
سینما،
موزه،
کوه،
و...
دستت را در دستان طبیعت بگذار:
قدمزدن در باران،
آببازی،
برفبازی،
و...
میتوان شادیها را با دیگران تقسیم کرد:
عیادت از مریض،
کمک به افراد بیبضاعت،
برنامههای شاد گروهی،
احوالپرسی تلفنی از اقوام و آشنایان
و...
میتوان شادی را در فضای اطراف منتشر کرد:
وقتی همۀ اعضای خانواده دور هم هستند، بهترین لباست را بپوش.
از لحظههای خوب زندگی عکس بینداز، آن را قاب بگیر و در معرض دید خودت بگذار.
در سرگرمیها و مسابقات فکری و ورزشی مشارکت[3] یا حضور[4] داشته باش.
با کودکان همکلام شو و بازی کن.
با ابتکار، خلاقیت هنری و کدبانوگری، شور حیات را در زندگی منتشر کن:
آشپزیهای ویژه، مثل پختن کیک و مربا.
نگهداری و تکثیر گُل و گیاه.
تهیۀ یک کارت تبریک دستساز برای هدیه به یک عزیز.
و...
ماهبانوی من! خاتون من!
زیبا زندگی کن.
خاتون من!
برای شادزیستن، همین لحظه را دریاب.
زمانی برای بازگشت نیست.
خواهرانۀ ششم: برای میزبانبودن، آماده باش
مهمان به مهمانی میآید تا روحش را به روح میزبان گره بزند و ساعتی را فارغ از هجمههای دنیا سپری کند. مهمان به مهمانی میآید تا لحظات شیرینی را بگذراند، چند کلامی گپ و گفت... چند خاطره... چند جملۀ محبتآمیز... و چند نکتۀ قشنگ... پس میزبان باید وقتش را بهنحوی مدیریت کند و کارها را طوری برنامهریزی نماید که بتواند با فراغبال، همنشین مهمان باشد.
اگر مهمانی چند روز قبل دعوت شده است، قرار نیست وقتی از راه میرسد، میزبان را با هجمهای از کار، روبهرو ببیند. تازه میزبان در صدد درستکردن سالاد، شستن میوه، شستن ظرفهای قبلی و... است که مهمان از راه میرسد و متناسب با میزان صمیمیت یا رسمیبودن روابط، یا باید آستینها را بالا بزند و به کمک بیاید؛ یا مینشیند و به در و دیوار زل میزند؛ یا اینکه چون مهمان غریبهتری در مجلس حضور دارد، با وجود همۀ دغدغه و دلنگرانی که برای میزبان دارد، مسئولیت همصحبتی با مهمان غریبهتر را برعهده میگیرد.
مهمان میآید تا با میزبان همنشین باشد، نه با در و دیوار خانه؛
مهمان میآید تا روی خوش میزبان را ببیند؛ نه جسم خسته و ذهن کلافۀ او را؛
پس به دور از تجمل و تشریفات مشقتبار، تا حد امکان آمادگی برای پذیرایی باید قبل از ورود مهمان انجام شده باشد.
نازنینخواهرم!
«خودت را برای مهمان، به سختی نینداز؛ زیرا با این کار از او خسته میشوی.»[5]
اما برای میزبانبودن، آماده باش و با آرامش و آراستگی به استقبال مهمان برو.
خواهرانۀ هفتم: خواهری کُن
میزبان خوب، با درایت بساط پذیرایی از مهمان را فراهم میکند؛ اما بدیهیست که در زمان برگزاری مهمانی، حجم کارهای متنوع زیادی خواهد بود؛ پذیرایی از تک تک افراد، بهویژه اگر همزمان به محفل وارد نشوند، رفع نیازهای غیرمترقبۀ میهمانان و...
حال اگر در این شرایط میزبانان چند نفر باشند، مهمانی بهخوبی میگذرد؛ ولی اگر میزبان دست تنها باشد یا یک یا چند بچۀ کوچک هم داشته باشد، آن وقت است که نیاز به یاری دارد.
مهربانبانو! در این شرایط برای میزبان، خواهری کُن و دوستانه، لحظات شادی را برایش فراهم ساز تا برای تو نیز لحظههای شادی فراهم شود.[6]
خوبِ من! اگر طول زمان مهمانی یا تعداد مهمانان، مشغلۀ زیادی برای میزبان ایجاد کرده است، پیشنهاد میدهم:
1- برای میزبان خواهری کن؛ نگاه نکن که بقیۀ مهمانها دور هم، مشغول گپوگفت هستند. خطشکن باش و برای رفع نیازهای دیگران، مهربانانه بکوش[7] و خدمت کن.[8]
2- قبل از ترک مجلس، تا حدی که شرایط خودت و میزبان اجازه میدهد، سعی کن منزل میزبان را به آرایش و نظم اولیه بازگردانی تا حجم کار کمتری برای روزهای آتی برای او باقی بماند.
3- اگر میزبان کودک خردسالی دارد و با روی باز اجازه داده که کودکانِ مهمان از امکانات اتاق کودک استفاده کنند، خواهرانه به مادرهای مهمان یادآوری کن که بر فعالیتهای کودکانشان نظارت داشته باشند تا مبادا با غفلت، سبب خسران شوند. قرار نیست میزبان در انتهای مهمانی، با انبوه اسباببازیهای شکسته و فرش رنگشده و دیوار سوراخشده، روبهرو شود.
خواهر پُرمِهرَم!
مهمان خوب، میزبان را تنها نمیگذارد و خواهرانه همراهیاش خواهد کرد.
[1]. امیرمؤمنان (ع): «اوقاتُ السّرورِ خَلسةٌ (غررالحکم، ص 319 و مفاتیحالحیات، ص 203).»
[2]. «السّرور یَبسُطُ النَّفسَ و یُثیرُ النّشاط (غررالحکم، ص 319 و مفاتیحالحیات، ص 203).»
[3]. رسول خدا با اسبش در مسابقه شرکت کرد و سبقت گرفت (عوالیالئالی، ج 3، ص 265 و مفاتیحالحیات، ص 203).
[4]. «إنّه کانَ یَحضُرُ الرَّمیَ و الرُّهان؛ (امام صادق (ع)) در میادین مسابقات تیراندازی و اسبدوانی حاضر میشد (کافی، ج 5، ص 50).»
[5]. پیامبر اکرم (ص): «لاتَکَلّفی لِلضَّیفِ فَتَمَلّیه (کنزالعمّال، ج 9، ص 251، ح 25890 و فرهنگنامۀ مهمانی، ص 88).»
[6]. رسول خدا (ص): «مَن سَرَّ مُؤمِناً فَقًد سًرًّنی و مَن سَرَّنی فَقَد سَرَّ الله؛ هر کس مؤمنی را شاد کند، مرا شاد کرده و هر کس مرا شاد کند، خدا را شاد کرده است (کافی، ج 2، ص 188).»
[7]. امام صادق(ع): «قال ا... عزّوجل: ألخَلقُ عِیالی فَأَحبُّهُمْ إلیَّ أَلْطَفُهمْ بِهمِ وَ أَشعاهُمْ فی حَوائِجِهِمْ؛ خداوند متعال میفرماید که مردم خانوادۀ من هستند و محبوبترین آنان نزد من، کسانی هستند که با مردم مهربانتر و در راه برآوردن نیازهای آنان کوشاتر باشند (کافی، ج 2، ص 199).»
[8]. رسول خدا (ص): «أیّها مُسلمٍ خَدَمَ قوماً مِنَ المسلمینَ إلّا أعْطاهُ اللهُ مِثلَ عَدَدِهِم خُدّاماً فی الجَنَّةِ؛ هر مسلمانی که گروهی از مسلمانان را خدمت کند، خداوند به تعداد آنان در بهشت به او خدمتکار دهد (کافی، ج 2، ص 207).»