پدرم، شوهرم را انتخاب کرد

نوع مقاله : پیشنهاد سردبیر

10.22081/mow.2017.65134

 

رازهای یک زندگی عاشقانه از زبان زن و شوهری که بعد از بیست‌وچند سال، زندگی هنوز با هم دعوا نکرده‌اند!

 

مهسا امامی

«سال 64 بود. شوهرخواهرم رفته بود جبهه. غروب که می‌شد، به خانۀ خواهرم می‌رفتم که تنها نباشد. یک روز تا به آن‌جا رسیدم، خواهرم با لبخندی مرموز به استقبالم آمد و گفت: «باید خودت را آماده کنی! پنج‌شنبۀ این هفته مراسم عقد داریم.» پرسیدم: «عقد کیست؟» پاسخ داد: «خودت!»

هاج‌وواج مانده بودم. دست‌پاچه پرسیدم: «کیه؟ کی گفته؟» خواهرم خندید و همۀ ماجرا را برایم تعریف کرد. فهمیدم که پدرم، پسر حساب‌داری را برایم در نظر گرفته است. اتفاقاً نسبت فامیلی دوری هم داشتیم. به همین دلیل می‌شناختمش. پسر خوبی بود و می‌دانستم که پدرم وقتی کسی را انتخاب می‌کند، همۀ جوانب را می‌سنجد. دم نزدم و به انتخابش شک نکردم.»

فردا شب اسدآقا به خواستگاری دختری رفت که مهرش را به دل داشت. با رضایت خانواده‌ها و عروس و داماد، مراسم عقدی برگزار شد. ازدواج آقای «امینی» و خانم «بیگوند»، درست مانند همۀ ازدواج‌های دیگر سرگرفت. حاصل این ازدواج، سه دختر است که همگی به خانۀ بخت رفته‌اند. زندگی زناشویی آقای امینی و خانم بیگوند، به‌ظاهر عادی و معمولی است؛ اما چیزی که باعث شده ما سراغ این زن و شوهر برویم، سازش و زندگی عاشقانه‌ای‌ست که بعد از بیست‌وچند سال میان‌شان جریان دارد. آن‌ها هنوز بعد از این‌همه سال زندگی مثل دوران جوانی به یک‌دیگر عشق می‌ورزند، طاقت دوری هم‌دیگر را ندارند، نمی‌توانند ناراحتی هم را ببینند، دعوای‌شان نمی‌شود، کسی با دیگری قهر نمی‌کند و دغدغه‌شان فقط بودن کنار هم و محبت به یک‌دیگر است. به نظرتان این زوج میان‌سال خاص نیستند؟ اگر مثل ما فکر می‌کنید، گفت‌وگویی را مرور کنید که در ادامه با آن‌ها شده است. رازهای مهمی در این گفت‌وگوی ساده نهفته است که می‌تواند به هر زن و شوهری، کمک کند تا با شروع یک زندگی عاشقانه، خوشبخت شوند.

خوشبختی از نظر شما چیست؟

تعریف خوشبختی بسیار دشوار است؛ اما بیشتر زوج‌ها می‌دانند که شاد و خوشبخت هستند یا خیر! افراد زیادی باور دارند که خوشبختی، شکلی از شانس است و بعضی افراد سرنوشت‌شان این است که شاد و خوشبخت باشند؛ در حالی که سرنوشت بعضی دیگر با بدبختی عجین شده است. حقیقت این نیست! همۀ آدم‌ها می‌توانند با به‌کارگیری چند اصل مهم در زندگی موفق، شادی و خوشبخت باشند.

از نظر شما مهم‌ترین اصلی که با رعایت آن، زندگی مشترک‌تان عاشقانه و شاد شده، چیست؟

خیلی مهم است که درک کنیم شایستۀ خوشبخت‌شدن هستیم. آن‌هایی که باور دارند لیاقت خوشبختی را ندارند، به‌طور ناخود‌آگاه، تلاش‌شان را برای دست‌یافتن به خوشبختی خراب می‌کنند. هر روز به خودمان بگوییم که لیاقت شادبودن را داریم و به راهکارهایی برای رسیدن به شادی و خوشبختی فکر کنیم؛ مثلاً پیداکردن نکاتی خنده‌دار در موقعیت‌های مختلف، راهی برای رسیدن به شادی و خوشبختی است. با این‌که زمان‌هایی وجود دارد که مشکلات زندگی مشترک بسیار است و لازم  است که جدی باشیم، در مواقع مناسب راهی برای شوخی و شوخ‌طبعی پیدا می‌کنیم و همه‌چیز برای‌مان ساده‌تر و قابل‌تحمل‌تر می‌شود. ما هر روز زمانی را به انجام کارهای ساده و خوب برای خودمان اختصاص می‌دهیم؛ با مهمان‌کردن خودمان به یک ناهار خوشمزه، یک پیاده‌روی دونفره، نوشیدن دو فنجان چای پای یک میز و...

در مقابل مشکلات زندگی چه می‌کنید؟

وقتی چیزی خوب پیش نمی‌رود، به جای افسوس‌خوردن دنبال راه‌حل هستیم. ما اجازه نمی‌دهیم که مشکلات زندگی بر روحیه‌مان اثر بگذارد؛ چون اطمینان داریم که با کمی فکرکردن، می‌توانیم وضعیت موجود را به نفع خود تغییر دهیم.

چطور این‌همه سال توانسته‌اید روابط عاشقانۀ خود را حفط کنید؟

راز زندگی عاشقانۀ ما، در یک کلمه خلاصه می‌شود: «محبت»! همسر هر آدمی، مى‌تواند مهم‌ترین محبوب و همراه او باشد. ما تجربه کرده‌ایم که اگر در زندگی زناشویی ایمان و عشق به پروردگار در جریان باشد، در آن خانه محبت نیز جاری می‌شود. باور کنید یکی از دلایل مهم مشکلات زوج‌های جوان، خالی‌شدن دل‌ها از محبت و ایمان به خداست. اگر عشق به خدا در دل باشد، مشکلات کوچک می‌شوند، اختلاف‌ها بر سر کم‌وکاستی‌های زندگی به حاشیه می‌روند و به جای آن، محبت و عشق بین زن و شوهرها ایجاد می‌شود.

مخاطب مرد: چطور دل همسرت را به دست می‌آوری که این‌همه سال، زندگی عاشقانه‌ای برایت فراهم کرده است؟

برای همسرم ارزش قائلم. او حق دارد در زندگی از برخی مسائل ناراحت شود. به ناراحتی‌های او توجه می‌کنم. وقتی حرف می‌زند و گلایه می‌کند، بدون هیچ رفتار ناشایستی پای حرف‌هایش می‌نشینم. خوب می‌دانم که او از من چیز زیادی نمی‌خواهد؛ تنها می‌خواهد که به حرف‌هایش گوش بدهم و بدانم که با وجود مشکلات، برای این زندگی تلاش می‌کند. به احساساتش احترام می‌گذارم؛ حتی اگر خودم خلاف آن را پذیرفته باشم. طوری رفتار می‌کنم که بداند کنارش هستم و گوش شنوایی، حرف‌هایش را می‌شنود و درک می‌کند. حتی اگر نتوانم مشکلات و ناراحتی‌هایش را برطرف کنم، همین که مرا کنار خود حس کند، آرام می‌شود و به من عشق می‌ورزد.

مخاطب زن: چطور دل همسرت را به دست می‌آوری که این‌همه سال، زندگی عاشقانه‌ای برایت فراهم کرده است؟

شاید ابتداى زندگى، زیبایی و خصوصیات جسمانى یک زن اهمیت داشته باشد؛ اما پس از مدتى، این ویژگی رنگ مى‌بازد و آنچه برای یک مرد مهم و ضرورى است، ویژگى‌هاى شخصیتى زن است! من همیشه شاد هستم و  به نظرم، زنانى که همیشه شاد هستند و دربارۀ خود احساس خوبى دارند، بیشتر مورد توجه همسرشان هستند و از جذابیت بیشترى برخوردارند. برخی زنان همواره از همه‌چیز شکایت می‌کنند، مردشان را با گلایه‌های بیهوده خسته می‌کنند و شور و نشاط زندگى را از او و خودشان مى‌گیرند. برای این‌که دل شوهرم را به دست آورم، دست از شکایت دائمى از زمین و زمان برداشته‌ام. همان‌طور که مردان مى‌توانند با جملۀ «دوستت دارم» قلب همسر خود را تسخیر کنند، زنان  هم مى‌توانند با گفتن جملاتی مثل «من کنار تو در آرامشم» یا «خیلى خوشحالم که مى‌توانم به تو تکیه کنم» و... قلب مردان را تسخیر و همسر را به خود علاقه‌مند کنند.

به نظر شما زوج‌ها با به‌کارگیری چه نکاتی، می‌توانند عاشقانه زندگی کنند؟

زن و شوهر نباید حسرت زندگی دیگران را به دل راه دهند. میان تمام افراد خانواده، هیچ‌کس را به همسرمان ترجیح ندهیم؛ اگر این‌طور باشد، باید برای به‌دست‌آوردن رضایت شخصی که به همسرمان ترجیح داده‌ایم، وقت و انرژی بگذاریم. این خودش باعث اختلاف می‌شود. شاید اغلب ما، والدین خود را بیشتر دوست داشته و محترم بشماریم؛ ولی وقتی ازدواج می‌کنیم، باید نفر اول زندگی همسرمان باشد؛ چه زن و چه مرد! اگر همه این مسائل را رعایت کنند، خوشبخت می‌شوند.