نوع مقاله : گزارش
گروههای مادرانه در آلمان، بیش از بیست سال است که تشکیل شدهاند. داستان گروههای مادران آلمانی، میتواند برای ما ایده باشد؛ اینکه چطور شروع کردهاند، چطور حمایت نهادها و مراکز را جلب کردهاند، الآن چه برنامههایی دارند، در این مرحله چه فوایدی عاید بچهها و خانوادهشان کردهاند و چه برنامههایی برای آینده دارند.
مردم برای مردم
سال 1990 میلادی، چند مادر آلمانی دور هم جمع شدند تا بچههایشان با هم بازی کنند، خودشان با هم معاشرت نمایند و گپ بزنند. بعد از چند جلسه، به این فکر افتادند که دنبال جایی باشند تا هم شرایط بازی بچهها فراهم شود، هم جایی غیر از خانه باشد که زحمتی بر دوش خانوادهها نباشد و بچهها آزادی کامل در بازی داشته باشند. بعد از مدتی جای کوچکی اجاره شد و بهمرور، حمایت مراکز خیریه و شهرداری برای تأمین محل جلب شد. امروز بیش از چهارصد مرکز اینچنینی در آلمان وجود دارد؛ جایی که تازهمادرها، میتوانند با زنان و خانوادههای شبیه خودشان تبادل تجربه کنند. وقتی خودشان استراحت میکنند، کتاب میخوانند یا با والدین دیگر در تریای مرکز گرم صحبتاند، بچهها میتوانند در اتاق بازی، با همسالان خود سرگرم باشند. این مراکز، امروز با شعار «مردم برای مردم، از سوی خانوادهها» و «زندگی با هم، یادگیری از یکدیگر» کار میکنند. اتصال نسلها هم، هدفیست که به اهداف قبلی اضافه شده؛ با شعار «گفتوگو بین پیر و جوان».
مهدکودکی برای تمام فصول
خیلی از خانوادههای آلمانی، مهاجر یا از خانوادههای خود دورند. مواقعی که هوا هم سرد است، امکان حضور در پارکها و فضاهای روباز نیست. مدیریت فرهنگی کشور هم، تأکید بسیاری بر ارتباط اجتماعی مادران دارد. برایشان مهم است که مادرها بهخاطر داشتن بچه، دچار انزوا و خانهنشینی نشوند. همین مسئله یکی از راههای تشویق مادران به فرزندآوریست؛ چون مادر میبیند که با آمدن فرزند، هنوز هم با اجتماع ارتباط مؤثر دارد و در فعالیتهای فرهنگی ـ اجتماعی فعال است. در آلمان، تولد هر فرزند باید در شهرداری ثبت شود. همان موقع شهرداری، نامهای به خانهی نوزاد میفرستد و از مادر دعوت میکند که به نزدیکترین مرکز مادران بپیوندد. اتاق بازی در این مرکز رایگان است. خانوادهها میتوانند برای جشن تولدها، فضای مرکز را با هزینهای پائین اجاره کنند. مادران میتوانند بچههای دلبندشان را به مهدکودک مرکز بسپارند و با مادران دیگر در کافهتریای مرکز قهوه بنوشند یا مطالعه کنند. برنامهها و کلاسهای مختلفی با هزینهی کم در مرکز برگزار میشود؛ از کلاس رقص، ورزش، نقاشی و خیاطی، تا برگزاری جشنهای ملی و مذهبی. همه میتوانند بهصورت خیریه در این مرکز، کلاس برگزار کنند. برای مثال، بعضیها به مهاجران زبان آلمانی آموزش میدهند. گاهی هم سخنرانیهای روانشناسی، حقوقی و... برگزار میشود.
مادربزرگ مسئول اتاق بازی
کارکردن در این مرکز ـ چه بهصورت کارآموزی و چه داوطلبانه ـ مجانیست؛ مثلاً خانمهای سالمند مسئول اتاق بازی میشوند. سالمندان آلمانی در خانه نمیمانند؛ روزانه پیادهروی میکنند، در برنامههای خیریه و عامالمنفعه شرکت میکنند و خلاصه به روشهای مختلف، ارتباط با اجتماع را قطع نمیکنند. آنها احساس مفیدبودن میکنند و فعالیت بدنی و فکریشان را حفظ مینمایند. افراد جویای کار هم تا زمانی که کار مناسب پیدا کنند، میتوانند در این مراکز مشغول باشند. کار در این مراکز، در رزومهشان میآید و در یافتن شغل مناسب کمکشان میکند.
آشرشته در فرانکفورت
مرکز مادران، یک آشپزخانه هم دارد که یک روز در هفته، به غذای محلی اختصاص دارد. شهرداری از همه دعوت میکند که غذای محلی خود را در آشپزخانهی مرکز مادران طبخ کنند. یک روز آشرشته است، یک روز شیرینی ترکی و یک روز نان هندی. مواد اولیه را خود فرد به آشپزخانه میآورد و همانجا غذا را میپزد. دیگران هم میتوانند در آشپزخانه باشند و کمک کنند یا مراحل پخت را ببینند، یاد بگیرند و در آخر بچشند. در آخر هم، غذای طبخشده با هزینهای کمتر از بیرون، در تریا به فروش میرسد. در آلمان قرارهای صبحانه خیلی مرسوم است. اعضا این مرکز، میتوانند غذا و صبحانه برای تریای مرکز طبخ کنند و به فروش برسانند؛ البته باز هم با قیمتی کمتر از بیرون.
تبادل اسباببازی
گوشهای از مرکز مادران، کمدی قرار داده شده که همه میتوانند کتابها و اسباببازیهایی را که دیگر استفاده نمیکنند، آنجا قرار دهند. در آلمان بازار خرید و فروش اجناس دست دوم گرم است. خانوادهها اجناس استفادهشدهی خودشان را تروتمیز میکنند و در بازارچههای موقتی که برای همین برپا میشود، میفروشند. بچهها هم به این کار تشویق میشوند. این کار، روحیهی مصرفگرایی را از بین میبرد و در مقابل صرفهجویی و مصرف درست را نهادینه میکند. بچهها در طول استفاده از اسباببازیها و حتی لباسها و کفشها، گوشهی چشمی هم به فروش آنها دارند و سعی میکنند خرابشان نکنند. از آن طرف هم، خرید و استفاده از اجناس دست دوم عار نیست؛ نشانهی فقر و خسیسی هم نیست. کلاً هر عملی که به درآمدزایی یا کاهش هزینهها منجر شود، پسندیده است.
زنان و ادیان
برنامههای جنبی هم در مرکز مادران برقرار است؛ برای مثال در یکی از مراکز، برنامههای آشنایی با ادیان برقرار بود. کارشناسان و مؤمنان، برای سخنرانی دعوت شده بودند. دربارهی خصوصیات یهودیت سخنرانی شد. در میان سخنرانیها هم، با چای و کیکی که در آشپزخانهی مرکز تهیه شده بود، از مادران پذیرایی شد.