نوع مقاله : خانه های آسمانی
نگاهی کوتاه به فضایل اخلاقی هشتمین معصوم
محبوبه ابراهیمی
در عصری که بشر، پرسهزدن در فضای مجازی را بر معاشرت در فضای حقیقی ترجیح میدهد، چه بسیار فضیلتها و خوبیها که در میان فاصلهها گم شدند و کمرنگ!...
چقدر جای خالی خوبیهای انسانهای خوب، نمایانتر از قبل شده!...
انسانهایی که به همهچیز نظر داشتند ـ از مور گرفته تا انسان و گیاه ـ همه سیراب فضایل اخلاقیشان بودند؛ انسانهایی بیبدیل همچون هشتمین معصوم، صادق اهل بیت (ع). آنچه در پی میآید، گلهایی از گلستان فضایل این امام بینظیرند.
******
گاهى امام مىشنید که یکى از خویشاوندان نزدیکش او را به بدى یاد کرده و وى را ناسزا گفته است. امام فوری آمادهی نماز مىشد و پس از آن، دعایى مىخواند و با اصرار از پروردگار خویش مىخواست که آن شخص را در برابر عمل ناروایش موأخذه نکند و او را به سبب ستمى که در حق امام روا داشته، گرفتار نسازد (اصول کافى، ج ۲، باب صلهی رحم، ص ۱۵۶).
***
روزى شخصى بهنام ابوحنیفه که مدیر کاروان حج هم بود، با دامادش سر میراثى مشاجره و بگومگو میکردند. مفضل بن عمر که وکیل و نمایندهی امام صادق (ع) در کوفه بود، بر آنها گذر کرد و پس از لحظهاى توقف و مشاهدهی نزاع و کشمکش، آنها را به خانهاش دعوت کرد و با پرداخت چهارصد در هم میان آنها را آشتى داد. پس از آنکه هر یک از طرفین رسید تسویه حساب گرفت، مفضل گفت: «فکر نکنید که این پول را از دارایى خودم به شما دادم. ابوعبدالله (ع) به من دستور داده که هرگاه میان شیعیان اختلافى رخ داد، از مال ایشان (وجوه شرعى) که نزد من هست، میانشان را اصلاح کنم و این پول هم از مال ابوعبدالله (ع) است (همان، ص 209).»
****
هرگز به نکوهش و دشنام کسی سخن نفرمود، بر کسی صدای مبارکش را بلند نکرد، با هیچکس به خدعه برخورد نکرد و سخنچینی نفرمود، به ذم مردمان زبان نگردانید و شکمباره و پرخور نبود، در اموری که نبایست عجله نمینمود، به بیهوده نمیپرداخت، به کسی طعنه نمیزد و لعن نمیگفت و هرگز مال و منال نمیانباشت (ناسخالتواریخ، زندگانی حضرت جعفر بن محمد، ج 1، ص50).
***
فرمود سه چیز است که خداوند با آنها پیوسته عزت و شرافت مرد مسلمان را میافزاید: 1. چشمپوشى از کسى که به تو ستم نموده؛ 2. بخشیدن به کسى که تو را محروم کرده؛ 3. پیوند خویشاوندى با کسى که از تو قطع رابطه نموده است (همان، صص186 و 187).
****
هشام بن سالم در بیان سیرهی صادق اهل بیت (ع) گفت: «هر وقت تاریکى شب همهجا را میگرفت و مقدارى از آن میگذشت، حضرت انبانهایى از نان، گوشت و پول برمیداشت، بر شانه میگرفت، بر در خانهی مستمندان مدینه میرفت و بین آنها تقسیم میکرد. مردم او را نمیشناختند؛ اما پس از شهادتش دیگر آن شخص را نیافتند و فهمیدند که آن شخص، امام صادق (ع) بوده است (موسى خسروى، زندگانى حضرت امام جعفرصادق (ع)، ص 29).»
****
وقتی که فصل میوه میشد و خرماها میرسید، دستور میداد که بخشی از دیوار باغ را خراب کنند و شکافی ایجاد نمایند تا مردم بتوانند از آنجا وارد شوند و از میوهاش بخورند... و نیز دستور میداد برای همسایگان باغ، پیرمردان، کودکان، زنان و بیماران که نمیتوانستند به باغ بیایند، برای هر نفر بهاندازهی مشتی پر از خرما ببرند (علامه مظفر، صفحاتی از زندگانی امام جعفرصادق (ع)، ترجمه سید علوی، ص 306).
****
وقتی امام در خانهاش مهمانی میگرفت، سفرهی غذا را میگشود، به مهمانان خیلی تعارف میکرد و آنان را به خوردن غذای بیشتر ترغیب میفرمود. گاهی پس از آنکه مهمانان سیر میشدند، دوباره خوراکی میآورد و در پاسخ آنان که میگفتند ما دیگر سیر شدهایم و اشتها نداریم، میفرمود: «نه، هنوز چیزی نخوردید! بدانید که مهربانترین شما برای ما، کسانی هستند که سر سفرهمان خوب غذا میخورند.» آنگاه برای تشویق مهمانان به غذا خوردن و برای اینکه مبادا برخی، از روی خجالت و شرم گرسنه بمانند، از قول پیامبر (ص)، احادیثی دربارهی خوردن نقل میکرد تا با رغبت، علاقه و طیب خاطر غذا بخورند (همان، ص 304).
****
آن حضرت میفرمود: «اینکه پنج درهم به دست گیرم، وارد بازار شما شوم، با آن غذایی تهیه کنم و چند نفر مسلمان را دعوت کرده و اطعام نمایم، نزد من دوستداشتنیتر از آن است که بردهای را آزاد کنم (همان، ص 305).»