آزادی مطلق نداریم

نوع مقاله : مشاوره

10.22081/mow.2018.65849

اصول تربیت کودک در هفت سال اول*

بهاره بهدانی

 

یکی از سؤالاتی که همواره از طرف پدر و مادرها مطرح می­شود و درباره‌ی آن ابهام دارند، مسئله‌ی نوع تربیت کودکان در هفت سال اول زندگی‌ست.

واقعیت این است که عده‌ای، کودک زیر هفت سال خود را آزاد می‌گذارند و در بیان علت این کار، به روایات استناد کرده و می‌گویند که کودک در این سنین «سید» است و بایستی آزاد و رها باشد؛ پس با این اعتقاد در مقابل شلوغ‌کاری کودک خود، عکس‌العمل مناسب، درست و جدی بروز نمی‌دهند و از آن طرف، هم عده‌ای هستند که مدام به کودک خود در این سنین باید و نباید می‌کنند و حتی اجازه‌ی بازی را که از نیازهای ضروری این دوره هست نیز، از کودک خود دریغ می‌کنند و از او انتظار رفتارهای بزرگانه دارند. کدام روش تربیتی درست است؟

برداشت‌های غلط از معنای سیادت و اصل رهابودن فرزند

از رسول اکرم (ص) روایت شده است: «الوَلَدُ سَیِّدٌ سَبعَ سِنین؛ فرزند در هفت سال اول آقاست.» یا در روایت دیگری داریم از امام جعفر صادق (ع) که می‌فرمایند: «فرزندت را رها کن تا هفت سال بازی کند»؛ اما این سیادت به چه معناست؟ رهاکردن یعنی چه؟ بعضی‌ها فکر می‌کنند که این دو تعبیر روایات، به آن معناست که فرزند آقاست؛ پس باید بگذاریم پادشاهی کند و حتی اگر همه را اذیت کرد، همه‌جا را بهم ریخت، وسایل را خراب کرد، در میهمانی به بشقاب همه دست زد و... رهابودن کودک را هم این‌طور درک می‌کنند که آزادی مطلق داشته باشد و هر کاری انجام دهد که دلش می‌خواهد؛ اما آیا این برداشت‌ها از سیادت و رهابودن درست است؟

حتماً این برداشت‌ها درست و کامل نیستند؛ زیرا انسان موجودی‌ست که با باید و نباید زنده است و اگر باید و نبایدی نباشد، خواهد مرد و از طرفی با توجه به نارسایی درک و ناتوانی جسم کودک در هفت سال اول، توصیه‌ی رهابودن او، حتماً معنایی جز اجازه‌ی بی‌قیدوشرط برای هر درخواستی را همراه خواهد داشت. از طرفی یکی از حقوق فرزند که بر گردن پدر و مادر است و در روایات هم بر آن تأکید شده، تربیت‌کردن است و با توجه به این‌که روان و فطرت کودکان در هفت سال اول مثل موم است و هر طور که پدر و مادر آن را شکل دهند، شکل می‌گیرد؛ پس بایستی سخت‌ترین تدابیر و دقیق‌ترین راهکارهای تربیتی در این دوره اجرا شود؛ اما نکته‌ی مهم، چگونگی اجراست. اگر معنای صحیح سیادت و رهابودن را متوجه شویم، راهکارهای تربیتی صحیح هم به دست خواهند آمد.

معنای صحیح سیادت کودک

پذیرش سیادت برای کودک در سنین زیر هفت سال، یعنی این‌که برای او ارزش قایل شویم و به او به چشم این بنگریم که ممکن است در آینده یک رهبر، یک مرجع تقلید، یک زن سرنوشت‌ساز، یک پزشک زبردست و... شود. یعنی او را یک شخصیت بزرگ ببینیم؛ اما در اندازه‌ی کوچک. به عبارت دیگر از کوچکی، بزرگی او را ببینیم و بزرگی‌اش را با حفظ سیادت او در کوچکی بسازیم. هر رفتاری را با او نکنیم، توبیخ و تنبیه و دعوا  نکنیم و مراقب باشیم کرامتش حفظ شود؛ یعنی طوری با او رفتار کنیم که احساس کرامت و ارزشمندی کند. نگوییم او بچه است و کاسه‌ی کوچک برای او، میوه‌ی کوچک برای او و...؛ اتفاقاً دیده‌ایم که در این موارد، بچه دست روی همان کاسه و میوه‌ی بزرگ می‌گذارد. اصلاً خیلی از بچه‌ها دوست دارند که در پذیرایی‌ها، اول از آن‌ها شروع کنیم. خب ما باید دنیا را از نگاه او ببینیم و درک کنیم که اگر او خود را بزرگ می‌داند و بشقاب بزرگ را می‌خواهد، ما هم همراهش شویم؛ برایش شخصیت قائل شوی و حرف او را بشنویم تا او هم حرف‌شنیدن و توجه به نیازهای دیگران را درک کند.

کودکم را رها کنم، یعنی چه؟

کودک را رها کنیم، یعنی به او باید و نباید نکنیم؛ بلکه به‌جای آن، فضا را کم‌آسیب و مطمئن کنیم تا ضمن این‌که او احساس آزادی و رهایی می‌کند، از طریق تجربه‌کردن‌های مختلف، زمینه‌ی مناسب برای شکوفایی استعدادها و توانایی‌های او فراهم شود؛ پس ما درواقع باید و نبایدها را به محیط اعمال کنیم. در این صورت محیطی ساخته‌ایم که کودک در آن احساس آزادی دارد. البته بخشی از باید و نبایدها را هم می‌توانیم به بهانه‌ی بازی و سرگرمی، به‌صورت غیرمستقیم به او تعلیم دهیم.

با توجه به سیادت و رهابودن فرزند، راهکارهای تربیتی صحیح چگونه است؟

با این نگاه درست به مسئله‌ی سیادت و رهابودن، به راهکارهای تربیتی مهم زیر می‌رسیم. راهکار شماره‌ی یک، برای پیش‌گیری از بروز آسیب‌هاست و راهکار شماره‌ی دو، برای نحوه‌ی برخورد صحیح در زمانی‌ست که اتفاق نامطلوبی رخ دهد.

  1. اگر نباید کودک ما وسیله‌ای را بردارد، بهتر است از قبل آن را از دسترس او دور کنیم و محیط امن و مناسبی برای بازی‌اش در نظر بگیریم تا نخواهد وسایل شکستنی مختلف را بردارد وآسیب برساند.
  2. اگر کودک‌مان ظرفی را شکست، غذایی را ریخت و...، روش ما نباید از طرفی توبیخ و تنبیه و تحقیر همراه داد و فریاد بر سر کودک باشد، چنان‌که امیرالمؤمنین، علی (ع) هم می‌فرمایند: «عقوبت‌کردن عقلا، با تلویح است» و نه از طرف دیگر همراه بی‌تفاوتی؛ گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده است و آزاد باشد هر کاری بکند؛ بلکه باید با ظرافت عمل کنیم؛ طوری که کرامت کودک را حفظ کرده باشیم و در ضمن، او را متوجه عواقب کارش کنیم. در این روی‌کرد و به‌جای دست روی دست گذاشتن و انواع اقدامات تنبیهی، از او بپرسیم که چه شد بشقاب شکست یا غذا ریخت؟ چرا فلان اتفاق افتاد؟ با این کار و در بدو امر، او را به متهم ردیف اول بدل نمی‌کنیم؛ اما در عین حال با پرسیدن پرسش‌هایی، او را به فکرکردن وامی‌داریم. در گام بعدی، می‌توانیم از خودش کمک بگیریم و اقدام کنیم برای جبران آنچه اتفاق افتاده؛ مثلاً بگوییم: «بیا با هم جمع کنیم غذاها را که ریختی!» اگر گاهی خواسته‌ای غیرممکن داشت که می‌تواند باعث صدمه‌زدن به خودش یا دیگران شود، منطقی‌ست که حواسش را پرت کنیم یا با بیان نرمی، برایش توضیح دهیم.

پس با این تعاریف از سیادت و رهابودن، در عین حالی که با امن‌کردن محیط، نمی‌گذاریم هر کاری را انجام دهد، روش‌هایی را هم در پیش می‌گیریم که به احساس بزرگی و کرامتش لطمه نخورد و از بازی و تجربه‌کردن‌های مهم و مفید برای رشدش هم محروم نشود.

 

پی‌نوشت:

*‌ در نگارش این مطلب از کتاب های زمینه‌های موثر در تربیت دینی کودک و نوجوان نوشته مریم ادیب و رشد پیش از تولد تا آغاز تکلم (دوره ظهور ولایت و تادیب) نوشته احمد رضا اخوت استفاده شده است.