نوع مقاله : پسغام زن
نام صفحات:
پنجرههای آفتاب
نقش تاریخی زنان در انقلاب اسلامی
شادی رمضانی
در روزگاری که بر تصور خیلی ها، دین، زنان را از حضور در صحنه های فرهنگی و اجتماعی منع کرده بود مردی رهبر فکرها و قلب ها شد که لباس پیامبر بر تن، دین را از طاقچه های گرد و خاک گرفته خانه ها به متن سیاست و اجتماع آورد. او در کنار همه اینها به لزوم حضور زنان در شاهرگهای فرهنگ، اجتماع و سیاست اعتقاد داشت و این باور را در سخن و عمل نشان میداد. با هجمهها و بگومگوهایی که از گوشه و کنار در این رابطه میشنید هم نظرش تغییر نمیکرد. زنها و دخترهای جوان آن روزها با اعتماد به این رهبر در همان روزهای انقلاب، خودشان را پیدا کردند و در راهپیمایی ها و تظاهرات وارد شدند. خیلی جاها حتی، چراغ اول مبارزه را خودشان روشن کردند و مردها را با خود همراه نمودند. امام اینها را میدید و میدانست. راه به راه توی پیام هایش این دیدن و دانستن را یادآور می شد، در اعلامیههایش خطاب قرارشان میداد و دلها را گرم میکرد. او پس از پیروزی هم این حضور موثر را فراموش نکرد. گفت «همین زنها بودند که شاه را بیرون کردند». و همه می دانستند اهل شعار و تعارف نیست. جنگ هشت ساله که در شهریور 1358 با حمله عراق به خاک کشورمان آغاز شد عرصه مهم دیگری در تاریخ ایران بود. زنها که حالا جرأت طوفان پیدا کرده بودند به میدان آمدند و شجاعت و توانایی خود را به رخ تاریخ کشیدند. امدادگر شدند، رزمنده شدند، گاهی در میدان مبارزه به شهادت رسیدند. یا خود، عزیزانشان را راهی جبهههای نبرد کردند یا در تصمیم آنها «نه» نیاوردند و بعد از شهادت، بر فراق صبوری کردند. در کنار این، با سخنرانیهای شورانگیز، در محافل رسمی و غیررسمی مانند مجلس ختم شهدا یا سر زدن به خانوادههای تازه شهید داده، نقش برجسته و پررنگی در زنده نگه داشتن یاد و راه شهدا داشتند.
زنان دیگری در جمعآوری غذا و وسایل مورد نیاز رزمندگان نقش داشتند؛ دوختن و بافتن لباس، اتو کشیدن لباسهای اهدایی، بستهبندی خوراکیها با سلیقهای زنانه، و نوشتن نامههای مهرآمیز و گذاشتن لابهلای آذوقهها و ارسال خوراکیها و هدایای فصلی مانند سبزه هنگام عید، ترشی و مربا برای رزمندگان از جمله این کارها بود.
امام اینها را هم می دید و می دانست. توی جماران به خانواده شهدا که میرسید با محبت ابراز شرمندگی می کرد. درباره نیروهای اثرگذار در جنگ که حرف میزد میگفت: «مقاومت و فداکاری زنان بزرگ در جنگ تحمیلی آن قدر اعجاب آمیز است که قلم و بیان از ذکر آن عاجز، بلکه شرمسار است.به اعتقاد من بخش مهم محیط گرم و پرشور جنگ مربوط به جمعیت فکری خواهران است و اگر زنان ما، در این حال و هوای فکری نبودند نیمی از این شور وجود نداشت.»
فصل جدیدی که از حضور زنان در فعالیت های سیاسی اجتماعی این کشور با انقلاب و دفاع مقدس آغاز شد و پس از آن ادامه یافت، بیگمان وامدار باور همین رهبر است.
برش هایی از دیدگاه های امام درباره حضور زنان
یک/
اگر زنها را محروم کنند من موضع می گیرم و برخورد می کنم!
درجریان انتخابات مجلس اول تلاش های فراوانی انجام گرفت که زنها ازشرکت درانتخابات محروم بشوند. امامقاومت وپافشاری امام این توطئه راباشکست مواجه ساخت. درجریان انتخابات عده معدودی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نامه ای خدمت امام نوشتند وامضاکردند وتقاضا کردند که زنهارا ازانتخابات ورفتن به مجلس نهی ومنع کنند که امام پاسخ این نامه رادریک سخنرانی دادند وفرمودند « دخالت درسیاست نه تنهاوظیفه همه هست ،وظیفه زنها هم هست ،زنهاهم باید درصحنه باشند.»
شورای نگهبان نماینده ای خدمت امام فرستاد که مامی خواهیم زنها را از رفتن به مجلس منع کنیم،امام فرمودند که این کاررانکنید زنهاباید به مجلس بروند وازنظرشرع هم هیچ اشکالی ندارد.
بعدآن نماینده شورای نگهبان وقتی بلندشد ازاتاق برود بیرون ،امام اوراصداکردوفرمودند که به شورای محترم نگهبان ازقول من بگوئید که مبادا زنهار ا از دخالت درمسائل انتخابات منع کنند،اگراین کارراکردندمن موضع می گیرم وبرخوردمی کنم.
حجت الاسلام سیدحمید روحانی در گفتگو با مجله شاهدبانوان شماره 168
دو/
مگر امکان دارد که بگویند همه زنها در خانه بنشینند؟!
« دراول انقلاب یکی ازاین آقایان ....نزدامام آمدندوگفتند: «شماالان خیلی قدرت داریدوهرکاری که می خواهید،می توانیددرایران انجام دهید.بیاییدازاین قدرتتان استفاده کنیدو دستوردهید تمام خانمهاازادارات به خانه هایشان برگردندوکارنکنند.» البته این یکی ازخواسته های ایشان بودیادم که این مسئله به نحوی به من مربوط می شد که امام آن رابامن مطرح کردند. گفتند: « الان فلان آقااینجابودوچنین خواسته ای درموردشمازنان داشت » من خندیدم وگفتم « این آقاباآن وجهه آمده بودتااین خواسته راطرح کند.» گفتند : بله، ولی واقعاً چطوراینهامتوجه نیستند؟مگرازنظراداره مملکت امکان داردکه فردا بگویندهمه زنهادرخانه بنشینند؟برخی وزارتخانه ها نصف پرسنلشان زن است.اینهاچون توجه به مسائل ندارند،یک مرتبه حکم می کنند.»
فاطمه طباطبایی، درگفتگو با مجله زن روز،شماره 1267
سه/
زنها شاه را بیرون کردند
امام در مدرسه علوی بود و گروه گروه مردم از همه جای ایران با اشتیاق برای دیدارش میآمدند. آنقدر سیل جمعیت غافلگیرکننده بود که هر برنامه و پیشبینیای که کمیته استقبال رشته بود، پنبه شد. ساعت سه تا شش عصر را گذاشتند برای دیدار زنها. از ساعت یازده صبح جلوی مدرسه و تمام خیابان ایران را زنها قرق میکردند. بعضی ها هم گروهی میآمدند و برای اینکه گم نشوند چادرها را به هم گره می دادند، به خاطر فشار جمعیت روزی چندصدنفر از حال می رفتند و زیر دست و پا میماندند، نه امدادگر زنی در کار بود و نه حتی کمیته استقابل انتظامات ویژه داشت. از این طرف هم همیشه این هراس بود که به خاطر محدودیت در گشتن لباس و چادر، جان امام به خطر بیفتد. دست آخر یکیدو نفر رفتند پیش امام و گفتند اجازه بدهید دیدار زنها را به خاطر همین مشکلات تعطیل کنیم. حتی گفتند «اینها زیر دست و پا میمانند و مرد نامحرم باید بلندشان کند.» امام اما بر خلاف انتظار، اخم کرد و گفت: «شما فکر می کنید اعلامیه های شما شاه را بیرون کرد؟! همین ها شاه را بیرون کردند...» بعد هم گفت بروید وسیله رفاه و آسایش آنها را فراهم کنید..
از خاطرات حجتالاسلام ناطق نوری عضو کمیته استقبال از امام
چهار/
اول کسی که این نقش را فهمید امام بود
در این دوران سخت، نقش زنان، یک نقش فوقالعاده بود؛ نقش مادران شهدا، نقش همسران شهدا، نقش زنان مباشر در میدان جنگ، در کارهای پشتیبانی و بعضاً بندرت در کارهای عملیاتی و نظامی - که من بخش کارهای پشتیبانیاش را خودم از نزدیک در اهواز دیدم - یک نقش فوقالعاده بود. زنها حتّی در بخشهای نظامی هم فعال بودند؛ همین نوشتهی خانم حسینی - دا - این را نشان میدهد. اینها یک مجموعهی کاری است که واقعاً با هیچ معیاری، با هیچ ترازوئی قابل اندازهگیری نیست. مادر، مادر شهید، مادر دو شهید، مادر سه شهید، مادر چهار شهید؛ شوخی نیست؛ اینها به زبان آسان میآید. بچهی انسان سرما میخورد، دو تا سرفه میکند، چقدر نگران میشویم؟ یک بچهی انسان برود کشته بشود، دومی برود کشته بشود، سومی برود کشته بشود؛ شوخی است؟ و این مادر با همان احساسات مادرانهی سالم و جوشان و پرفوران، آنچنان نقشی ایفاء کند که صد تا مادر دیگر تشویق بشوند بچههاشان را بفرستند میدان جنگ. اگر این مادرها آن وقتی که جنازهی بچههاشان میآمد یا حتّی نمیآمد، آه و ناله میکردند، گله میکردند، یقه چاک میزدند، اعتراض به امام و اعتراض به جنگ میکردند، مطمئناً جنگ در همان سالهای اول و در همان مراحل اول زمینگیر میشد. نقش مادران شهدا این است.
همسران صبور شهدا، زنهای جوان، شوهران جوانِ خودشان را در آغاز زندگی شیرین خانوادگىِ مورد آرزو از دست بدهند. اولاً راضی بشوند این شوهر جوان بلند شود برود جائی که ممکن است برنگردد؛ بعد هم شهادت او را تحمل کنند؛ بعد هم افتخار کنند، سرشان را بالا بگیرند. اینها آن نقشهای بیبدیل است. بعد آنچه که تا امروز ادامه دارد، همسری با جانبازان است. خانمهائی رفتند همسر جانبازان شدند. یک مرد ناقصِ معیوبِ احیاناً بداخلاقِ به خاطر وضع جسمی یا اختلالات ناشی از موجگرفتگی و غیره را انسان به عنوان یک متعهد و یک مسئول، داوطلبانه و بدون هیچ اجباری برود پذیرائیاش را به عهده بگیرد، خیلی فداکاری کرده است. یک وقت شما میگوئید من میآیم روزی دو ساعت از شما پذیرائی میکنم. خب، هر روزی که شما میروید، او از شما تشکر میکند. یک وقت هست که نخیر، شما خودتان را به عنوان همسر او توی خانهی او میگذارید؛ شدید بدهکار! یعنی طبیعت کار این است که باید شما این کار را بکنید. اینها این فداکاری را کردند. اصلاً نمیشود نقش زنان را محاسبه کرد.
و من اقرار کنم، اعتراف کنم؛ اول کسی که این نقش را فهمید، امام بزرگوار ما بود - مثل خیلی چیزهای دیگری که اول او فهمید، در حالی که هیچکدام از ماها نمیفهمیدیم - همچنان که امام نقش مردم را فهمید. امام تأثیر حضور مردم را درک کرد، آن وقتی که هیچ کس درک نمیکرد.
رهبر انقلاب، بیانات در سومین نشست اندیشههای راهبردی،با موضوع زن و خانواده 14/5/90