نوع مقاله : گفتوگو
مدیر مرکز تحقیقات زن و خانواده از راهکارهایی زندگی تکزیستی میگوید
ذهن و زبان ما هنوز به خیلی از چیزها عادت نکرده و با اینکه میبینیم هر چیزی در اطراف ما به سرعت برق و باد تغییر میکند، پذیرفتن آن راحت نیست؛ بهویژه اینکه پای حریم خانواده و حرف از حجب و حیای دختر به میان آید. باید پذیرفت که دیگر دختران از آوردن نام همسر، سرخ نمیشوند و سر پایین نمیاندازند. اکنون دیگر صحبت از تجرد دختران حرف ناپسند و بیحجب و حیا نیست؛ بلکه مسئلهای طبیعیست که باید دور هم نشست، درباره آن سخن گفت، چاره اندیشید و راهکار داد. دکتر «فاطمه قاسمپور» مدیر مرکز تحقیقات زن و خانوادهی تهران نیز، پای همین گفتوگو نشست تا دربارهی راهکارهایی که میتواند به جوانان کمک کند تا ازدواج کنند مباحثه کنیم. او میگوید این موضوع را میتوان در دو حوزه بررسی کرد: اول راهکارهایی برای کاهش نرخ تجرد دختران و دوم، استراتژی دختران مجرد در مواجهه به دوران مجردیست. هرچند با اینکه مسئله تجرد دختران یکی از مسائل مهم اجتماعی امروز است، از نظر دکتر قاسمپور هنوز هیچ راهکار جدی برای آن ارائه نشده. گفتههای مدیر مرکز تحقیقات زن و خانواده را در ادامه بخوانید.
اول: نگرش همسنگزینی همسر را جا بیندازیم
از قدیمالایام رسم چنین بوده که برای ازدواج، دختر باید کوچکتر از پسر باشد؛ آنهم نه یک یا دو سال، بلکه حدود پنج یا شش سال باید بین سن دختر و پسر فاصله باشد. در این بین جوانان زیادی بودند و هنوز هم هستند که با ده یا دوازده سال فاصلهی سنی، از یکدیگر زندگی میکنند. این فرهنگ امروز همچنان پابرجاست؛ اما کمکم باید تغییر کند. با توجه به مسئلهی تجرد دختران و «مضیقهی ازدواج» که یکی از دلایل آن، به برهمریختن توازن جمعیت جوانان در سن ازدواج بازمیگردد، باید فرهنگ همسنگزینی دختر و پسر جا بیفتد. دکتر قاسمپور دربارهی این طرح توضیح میدهد: «ما بسترهای فرهنگی داریم که در همهی زمینهها به ما خط فکری میدهند؛ اما همیشه این پیشفرضها درست نیستند. در این میان کمتربودن سن دختر از پسر، برای ازدواج یکی از آنهاست. از قدیم تفکر سن معین در باروری، زودپیرشدن و افتادگی جسم زنان رواج داشت. این رسم دلیلی شد تا دختران سن پایینتر از زوج خود داشته باشند؛ اما اکنون با توجه به تغییر نوع زندگی و پیشرفتهای علمی و پزشکی، این نگرانیها بیمورد و مطابق با عصر مدرن نیست. بحثهایی که اکنون مطرح میشود، نشان میدهد که فرض کوچکتربودن زوجه از زوج، چندان پایه و اساس نداشته است؛ بنابراین پسران و دختران ما، میتوانند همسرانی همسن خود برگزینند و این طرحیست که مدتیست مطرح شده. حالا باید برای نهادینهشدن و اجرای جدی این بحث در جامعه، فرهنگسازی لازم صورت گیرد؛ چون اکنون مردان بسیاری هستند که در دههی سی تا چهل سال به سر میبرند و همسران زیر 25 سال انتخاب میکنند. در صورتی که اگر فرهنگ تازهای بین پسران و دختران ما شکل بگیرد و به این درک برسند تا زوج همسنوسال خود انتخاب کنند، نرخ تجرد دختران تا حد چشمگیری پایین میآید.» او ادامه میدهد: «در فضاهای اندیشهای، این موضوع برای یک طرح راهبردی مطرح شده؛ اما در بطن جامعه که معمولاً تفاوت سنی حداقل چهار سال عرف است و تبلیغ میشود، کمتر شاهد اجرای آن هستیم.» دکتر قاسمپور تغییر نگرش مردم به سن پایینتر دختران اشاره میکند: «هرچند تاکنون اقدام جدی برای ترویج و تبلیغ این موضوع نمیبینیم، در صورتی که میتوان جوانان را با این سؤال روبهرو کرد که اصلاً اگر زوج و زوجه همسن یکدیگر باشند، آیا مشکل ایجاد میکند یا خیر و اینکه انتخاب همسر همسن، چه مزایایی میتواند داشته باشد؟»
دوم: باید فشار اقتصادی کم و تمایل به ازدواج زیاد شود
در اینکه دنیای مجردی دختران و پسران روزبهروز بزرگتر میشود، نمیتوان تنها عدم توزان جمعیت جوانان در سن ازدواج را مقصر دانست؛ بلکه آمار ناخواسته و خودخواسته بودن تجرد جوانان یکسان است. اینکه چرا دختران و پسران از ازدواج فرار میکنند و مسئولیت زندگی دونفره را نمیپذیرند، دلایل گسترده و چندجانبهای دارد؛ اما موضوع اینجاست که باید راهکاری صورت گیرد تا این عدم تمایل به ازدواج، زودتر برچیده شود و ما شاهد بیشترشدن آمار تشکیل خانواده باشیم. مدیر مرکز تحقیقات زن و خانواده، در این باره میگوید: «ما باید قبول کنیم که نقطهی آغاز ازدواج، بیشتر دست مردان جامعه است. انگیزه یا عدم تمایل مردان به ازدواج، تأثیر مستقیم به تجرد دختران میگذارد. هرچند اکنون دخترانی که خودخواسته تکزیستی میکنند کم نیستند، آمار نشان میدهد که بیشتر تجرد دختران ناخواسته و تجرد پسران خودخواسته است. البته نیازی به آمار هم نیست و ما در روزمرگیهای خود میبینیم که تمایل مردان به ازدواج، چقدر کم شده و اینان مسئولیت خانواده را کمتر عهدهدار میشوند.» او از راههایی که میتواند انگیزش ازدواج ایجاد کند، اشاره میکند: «ممکن است اقتصاد، یکی از دلایل سرباززدن جوانان از تشکیل خانواده باشد؛ اما این اقتصاد به فرهنگ ما بازمیگردد؛ چراکه ما میخواهیم زندگی خود را در تجملات و چشموهمچشمی و رفاه و امکانات کامل آغاز کنیم و هیچگاه طعم کمبودها را احساس نکنیم. همان گام اول، ترس از مراسمها دلیلی برای تأخیر ازدواج است. به مرور و دغدغهی خرجهای بالای زندگی که شاید بسیاری از آنان ضروری نیست و تنها جنبهی تجملات و لوکسبودن دارد، باعث میشود تا پسران سراغ ازدواج نروند. به نوعی میتوان گفت که مشکل اقتصاد، به نوع نگرش و فرهنگ ما بازمیگردد. ما باید فرهنگ درستزیستن را آموزش دهیم؛ هرچند تاکنون نتواتستهایم در این حوزه نیز برنامهی جدی و کاربردی اجرا کنیم. در این بین، طرحهایی مانند ازدواج آسان فقط نمایشی اجرا میشود؛ چون تا وقتی فرهنگ سادهگرفتن ازدواج نهادینه و باور نشود، کمتر کسی سراغ این ازدواج میرود یا اینکه کمکها را دریافت و مراسم اصلی را جداگانه برگزار میکنند.»
سوم: جوانان را باید از تبعات روابط غیرمشروع آگاه کرد
مشکلات اقتصادی شاید جوانان را از ازدواج دور کند؛ اما دلیلی برای ازبینرفتن نیازهای آنها نیست. نیازهای طبیعی که باعث شکلگیری خانواده میشود و حالا جای خود را به روابط دیگر داده تا در جامعه، شاهد سبک زندگی تازهای باشیم. دکتر قاسمپور در اینباره میگوید: «امروزه موازی با نهاد خانواده، شاهد اتفاقات دیگری مانند روابط آزاد هستیم. وقتی افراد بدون مسئولیت، میتوانند وارد روابطی شوند، دیگر کمتر زیر بار مسئولیت تأهل میرود و تمایل به ازدواج که تعهدات و هزینههای بیشتری دارد، کم میشود. شاید بهترین راه آگاهبودن دختران به همین موضوع است که بیتعهدی در ازدواج سفید و همباشیها چقدر میتواند برای فرد آسیبزا باشد! آگاهی حتماً اثرگذار است. هرچند تنها مسئولیت فرد مطرح نیست؛ بلکه این آگاهسازی باید در سطح کلان و از سوی مسئولان جامعه مطرح شود تا فرهنگ آن بین همهی جوانان جا بیفتد. من قبول دارم که ما اکنون دچار پیچیدگیهای اجتماعی هستیم و این باعث میشود تا وقتی من متخصص میگویم که آگاهی میتواند تأثیر داشته باشد، به معنی رفع و حل کل موضوع نیست. حتماً دلایلی برای شکلگرفتن روابط آزاد بین جوانان دخالت دارد؛ اما باز هم نگرشهایی مانند زندگی، یعنی لذت آنی مؤثر است. همین پیچیدگیهای اجتماعی، باید از سوی مسئولان درک شوند که میخواهند راهبردهایی داشته باشند. آنان باید نگاه و نگرش جوانان را بشناسند. شناخت اجتماعی برای حل موضوع باید اتفاق بیفتد. کنار آن، آگاهیبخشی به این معنی که بالأخره دختران تا زمانی جوان هستند، لذت و خوشگذرانی میطلبند؛ اما بعد از دورانی ثبات زندگی، بچهدارشدن و... را نیاز پیدا میکنند. این آگاهی میتواند تفکر تشکیل خانوادهی شرعی را جدیتر کند.»
چهارم: خانوادهها همراه دختر مجردشان آموزش ببینند
هرچه سن دختر و پسر بالاتر برود، احتمال مجردماندن بیشتر میشود. تا جایی که سنوسال به حدی میرسد که دیگر امکان ازدواج، کموبیش از دست میرود و جوانان در زمرهی تجرد قطعی قرار میگیرند و وارد مرحلهی جدیدی از زندگی میشوند. این زندگی جدید، معمولاً با بالارفتن سن تا 45سالگی آغاز میشود که به آن تجرد قطعی گفته میشود. در این بین همانطور که زندگی زناشویی نیاز به آموزش دارد، زندگی تکزیستی هم موارد و مسائلی برای آموختن دارد. دکتر قاسمپور معتقد است که خانوادهها و دختران، باید با شیوهی زندگی مجردی آشنا شوند و آن را درک کنند. او در این باره میگوید: «وقتی جوانان خواسته یا ناخواسته وارد زندگی مجردی میشوند، دیگر برخی نیازهای طبیعی را نخواهند داشت. در مقابل ازدسترفتن این نیازها، باید برخی امتیازات و حقوق به آنها اعطا شود. حمایتهای اقتصادی برای زنان خودسرپرست، یکی از همین حقوق است که دولت، سازمان تأمین اجتماعی و بیمه باید به آن توجه ویژه داشته باشند. همچنین خانوادهها باید در بحث دارایی، نیازهای فرزندان را در نظر بگیرند و از نظر اقتصادی حمایتگر آنان باشند. کنار مسائل اقتصادی، زندگی اجتماعی و عاطفی آنها نیز، یکی دیگر از مواردیست که توانایی مدیریت آن نیاز به آگاهی دارد. معمولاً حس تنهایی، انتظار و بلاتکلیفی، فضایی ایجاد میکند که باید برای کنترل و روند درست آن برنامهریزی داشت؛ برای همین دختران باید مهارت خود را با آموزشهای لازم بالا ببرند. ما بیشتر مسائل اقتصادی را مطرح میکنیم؛ اما دربارهی نوع زندگی اجتماعی عاطفی دختران، حتی سخنان جدی هم گفته نشده است. ما هنوز تعریف روشن و دقیقی از تجرد قطعی دختران نداریم؛ به همین دلیل برای زنان خودسرپرست، دقیقاً نمیدانیم باید چه اقداماتی انجام دهیم.» مدیر مرکز تحقیقات زن و خانواده، از آموزش خانوادههایی که همراه با دختر مجردشان زندگی میکنند، پیشنهادهایی دارد: «همزمان با اینکه دختران باید مهارت زندگی مجردی را کسب کنند، خانوادهها نیز باید نوع برقراری ارتباط و رفتارهای خود را تغییر دهند؛ مانند اینکه دختران در سن بالا، حس استقلال، پررنگشدن هویت و ثبات شخصیتی پیدا میکنند که شاید متفاوت از تفکر خانواده باشد! در این صورت تفاوت سلایق و حس مستقلبودن در خانهای که شاید دیگر آن را از خود نداند و برای پدر و مادر بشناسد، مسائلی را ایجاد کند! سازگاری و روشهای ارتباط و چگونگی رفتار با یکدیگر، نیاز به آموزش و آگاهی دارد که باید برای آن گفتوگو و بحث کرد.»
پنجم: تغییر نگرش و احترام به دخترانی که تنها زندگی میکنند
شاید تا یک دههی پیش، اینکه دختر مجرد بماند و ازدواج نکند، معضل و مشکل اساسی خانواده بود؛ اما امروزه باید قبول کنیم که هرچند ازدواج در اولویت است، تجرد و انتخاب تکزیستی خواسته یا ناخواسته، دیگر عیب و نقص نیست و آن هم سبک زندگی خاص خود را دارد. همین نگرش دلیلی بود که سال 94، طرح «عیبزدایی از تجرد دختران»، از سوی معاونت امور زنان و خانوادهی دولت مطرح شد. البته هرچند این طرح رسانهای شد، همان موقع نه اطلاعات چندانی وجود داشت و نه بعدها خبری از اجراییشدن آن به میان آمد. این طرح قرار بود براساس سبک زندگی حضرت معصومه(س)، پیامآور فرهنگ تازهای در سبک زندگی مجردی باشد؛ اما امروز فقط در حد عنوان و نام باقی مانده است. البته در این میان، دلیلی شد تا کارشناسان سخنان و نظریاتی ارائه دهند؛ نظریاتی که نشان میدهد دیگر زمان آن رسیده تا نگرش به تجرد دختران تغییر کند. در این بین «نیره توکلی»، جامعهشناس نیز نظر خود را اینطور بیان کرده است: «پدیدهی تجرد، زادهی شرایط خاص جامعه است و نباید آن را فینفسه زشت بدانیم. جامعه باید برای زنانی که تنها زندگی میکنند، احترام قائل باشد. اقدام سازمان بهزیستی در واگذاری سرپرستی کودکان به دختران مجرد، میتواند اقدامی مثبت باشد. فرهنگ «پیردختر» یا «ترشیده»، باید در جامعهی امروزی حذف شود. ما هنوز شاهدیم که زنان مجرد برای اجارهی منزل با مشکل مواجه هستند؛ این موانع باید رفع شود. همچنین مسافرت دختران مجرد، هنوز با مشکلاتی روبهروست. در گرفتن هتل و مسافرخانه، برای دختران مجرد هنوز مسائلی حل نشده وجود دارد.»