نوع مقاله : کلید
خط قرمزهای یک رابطهی دوستانه و نکات مهمی برای تداوم رشتهی دوستی بین افراد
مینا شهابی
گاهی در رابطههای دوستانه، کدورتهایی پیش میآید که منشأ آن را نمیدانیم. گاهی هم احساس میکنیم که چراغ رابطهمان کمسو شده و باز نمیدانیم چرا و چطور میتوان دوباره به آن طراوت بخشید و چه زمانی باید آن را تمام شده دانست؟ دوستی یکی از نیازهای اساسی در زندگیست و افراد در معاشرت با دوستان دربارهی افکار، عقاید و تواناییهای خودشان آزادانه صحبت میکنند. دوستی از عوامل مهم و مؤثر در رشد و تکامل شخصیتی انسان است. بسیاری اوقات، دوستیها باعث میشوند که لذتهای زندگی بیشتر و سختیها هموارتر گردند.
دوستیهای دورهی نوجوانی، ممکن است ناپایدار و احساسی باشند؛ اما هرچقدر به سمت بزرگسالی حرکت میکنیم، دوستیها عاقلانهتر و بر پایهی علاقه و اعتماد متقابل پایهریزی شده و به رابطهای سالم و سازنده سوق داده میشوند و بسیاری اوقات، مشکل اساسیای که در دوستی ایجاد میشود، مربوط به رعایت حد و مرز میان دوستان است. در ادبیات کهن ما هم به این موضوع پرداخته شده است.
انتهای خط دوستی
شاید بتوان گفت موضوعی که بلای جان دوستی است، توقعات نابجاست و بسیاری از افراد ممکن است توقعات بیموردی در دوستی داشته باشند! برای مثال بهطور دائم، خواهان این هستند که دوستشان برای آنها کاری انجام دهد و اگر اینگونه نباشد، تا پای برهمزدن رابطه پیش میروند. از طرفی برخی دیگر نیز، حاضرند هر کاری برای دوستشان انجام دهند و دوست هم ممکن است از این رفتار آنان سوء استفاده کند و فرد در رابطه، دچار سرخوردگی شود؛ زیرا بسیاری اوقات، زمانیکه طرف مقابل توقعات ما را برآورده نکند، ایجاد دلهره و ناراحتی میشود. بهترین حالت این است که در دوستیها، ارتباط خود را براساس عقل، منطق و روابط اجتماعی مناسب قرار دهیم. وقتی برای دیگران کاری انجام میدهیم، خود به خود در ما توقعی ایجاد میشود که باید او هم این خواسته را برآورده کند؛ در حالی که ممکن است این اتفاق رخ ندهد! توقعات بیش از اندازه، باعث ناراحتی و عصبانیت دوست و درنهایت، از بین بردن رابطهی دوستی خواهد شد.
زمانی که دوستی شما به پایان میرسد یا در حال پایان است، خودتان از قبل تا حدی این موضوع را دریافتهاید. یک رابطه دوستی ممکن است به دلایل مختلف به پایان برسد؛ اما شایعترین دلایل، میتواند برآورده نکردن توقعات فرد مقابل یا توهین در جمع به یکدیگر باشد. همچنین درگیریهای مالی یا مشکلاتی از این دست نیز، دوستیها را به انتها میرساند. البته اختلافهای فکری و عقیدتی نیز، میتواند پس از مدتی باعث پایان دوستیها شود.
خط قرمزهای دوستی
بسیاری از افراد معتقدند که نمیتوانند حد و مرز طرف مقابل یا دوستشان را تشخیص دهند و به همین دلیل، رابطهی آنها دچار تنش میشود. واقعیت این است که تشخیص محدوده و خط قرمز افراد، کار سختیست و طی گذر زمان صورت میگیرد؛ مگر اینکه آن شخص خود این محدوده را تعریف کند. بسیار مهم است که بدانیم در یک دوستی، تا چه حد میتوانیم پیش برویم. عمدتاً بهترین کار این است که افراد، چارچوبی را قائل شوند و دربارهی مسائلی صحبت نکنند که دوستشان به آنها حساس است. در این صورت نگرانی و مشکلات در دوستی کمتر خواهد بود. گاهی جلورفتن در دوستی، باعث مشکلات و برهمخوردن بعضی روابط میشود؛ بنابراین بهتر است برای اینکه رابطهی سالمی داشته باشیم، حد و حدود را مشخص کنیم. برخی فکر میکنند که وقتی با کسی صمیمی هستند، میتوانند همهی مسائل خصوصی زندگی خویش را تعریف کنند. غافل از اینکه ممکن است با رویدادن اختلافی، حرفها به جایی که نباید درز پیدا کند؛ پس دربارهی مسائل شخصی و خصوصی زندگی خود صحبت به میان نیاورید تا رابطهای سالم و بدون دغدغه داشته باشید. آگاه باشید مسائلی در عمق وجود افراد هستند که بهتر است بازگو نشوند. خودتان این حرفها را بیان نکنید و دربارهی دیگران هم کنجکاوی نداشته باشید. یکی از موارد مهم که عموماً جزو خط قرمزهای افراد است، مسائل مالیست. عمدتاً خواستهی اقتصادی یا نیاز مالی، مرزهای دوستی را به هم میریزد؛ بنابراین قبل از قرضگرفتن پول یا کنجکاوی دربارهی مسائل مالی دوستتان، بررسی کنید که آیا در این باره حساس است یا نه! با توجه به این نکات، باید یادآور شد که در انتخاب دوست، دقت نظر و نزدیکی فکری از اهمیت بالایی برخوردار است.
نقشهای مختلف دوستی در زندگی ما
کمتر کسی را این روزها میبینیم که وقتی دوستی را معرفی کند، بگوید دوست دوران کودکی است؛ اما چه میشود که دوستان دوران نوجوانی را با تمام عشق و علاقهای که داریم، فراموش میکنیم و حتی اگر بعد از سالها در مترو یا اتوبوس آنها را ببینیم، ممکن است بهراحتی از کنارشان رد شویم؟ روانشناسان، دورهی نوجوانی را مرحلهی تثبیت هویت فردی میدانند. در پایان این دوره که فرد با هویت شکلگرفتهای روبهروست، خواستهها، نیازها و علایق مشخص یا جدیدی را دارد؛ بنابراین محتمل است شیوهی فکری و عقاید جدیدی نیز پیدا کند که با عقاید دوستان دورهی نوجوانی و پیش از آن همخوانی نداشته باشد. زمانی که حرف و علایق مشترکی در رابطه وجود نداشته باشد، بهخودیخود از بین میرود و به پایان میرسد. همچنین ورود به دانشگاه و جدایی دوستان در رشتهها و شهرهای مختلف نیز، اثرگذار است. اگر اصراری بر ادامهی رابطه وجود دارد، هر دو طرف باید برای ایجاد سلایق مشترک تلاش کنند؛ برای مثال اگر هر دو به کوهنوردی علاقهمندند، بهتر است قرار کوه بگذارند.
رازهای دوام یک رابطهی دوستانه
نقش و جایگاه دوست در دورههای مختلف زندگی ما متفاوت است؛ برای مثال در دورهی نوجوانی، بالاتر از خانواده قرار میگیرد؛ البته نه دربارهی همهی جنبههای زندگی. اگر از ابعاد مختلف بخواهیم بررسی کنیم، در بعد جسمی نقش خانواده همیشه برقرار است. نیازهای جسمی در خانواده برآورده میشود. نیازهای شناختی و دانش در کودکی در خانواده، در دورهی دبیرستان به دوستان و در دورهی دانشگاه نه دوست و نه خانواده، بلکه کتابها و استادان این نیاز را برآورده میکنند. از نظر اجتماعی نوجوانان و جوانان، به یکدیگر وابستگی دارند؛ اما در زمان میانسالی، دوباره به خانواده برمیگردند و نقش آن پررنگتر میشود. دوستیها براساس روابط متقابل به وجود میآیند. در حقیقت یک گروه تشکیل شده که حداقل متشکل از دو نفر است. این دو نفر نیز حداقل دو نکتهی مشترک دارند؛ یک هدف مشترک و راه رسیدن به آن هدف؛ بنابراین رابطهی متقابل ایجاد میشود. زمانی این دوستی از بین میرود که مشترکاتی وجود نداشته باشد. رسیدن به اهداف و رسیدن به آخر راه، از دلایل عمدهی خاتمهیافتن دوستیست؛ برای مثال هدف آنها شرکت در یک مسابقه است. با هم کار و تلاش میکنند و در پایان مسابقه، هدفشان هم به پایان رسیده و ممکن است دیگر ارتباطی باهم نداشته باشند؛ بنابراین اگر میخواهند رابطهی طولانیمدتی داشته باشند، باید هدف دوردستتری در نظر بگیرند تا رابطه هم پایدار باشد.
گاهی در یک رابطه اهداف مشترک وجود دارد؛ ولی توقعات ایجاد شده کار را خراب میکند. تعریف هر کس از زندگی و ارتباطاتش متفاوت است و در حقیقت، سناریوی شخصی دارد. برای مثال شما از دوستتان ناراحت میشوید که چرا دیر به دیر تماس میگیرد و از طرفی این مسئله، برای او اهمیت ندارد و ماهی دوبار تماس را کافی میداند. توقعات ما و میزان برآوردهشدن آنها، در رابطه اثر میگذارد؛ همچنین تعریف ما از دوستداشتن و ارتباط. عدم برآوردهشدن توقعات، ارتباط را بهم میریزد. از سوی دیگر اگر میخواهید رابطهی خود با دوستان را نگهدارید، باید مهارت نه گفتن داشته باشید؛ برای مثال اگر دوستتان از شما توقع انجام کاری را داشت و در توانتان نبود، آن خواسته را رد کنید.