نوع مقاله : مهارت
چطور مغز به انسانهای صرفهجو کمک میکند تا برای خریدهای غیرضروری وسوسه نشوند؟
ملیکا رازی
«خرید»، رویدادیست اجتنابناپذیر. امروزه انسانها برای تهیهی اقلام مصرفی و مورد نیاز خود، چارهای ندارند و باید وارد این چرخهی پیچیدهی اقتصادی شوند. خرید مناسب یک مهارت است که نتیجهی آن، پسانداز نیکوست؛ اما همهی افراد نمیتوانند این چرخهی پیچیدهی اقتصادی را خرسند و موفق سپری کنند. بسیاری از افراد در خرید و پسانداز تسلط دارند؛ اما بسیاری هم فاقد آن هستند. در این گزارش بررسی میکنیم که افراد صرفهجو، چطور هنگام خرید رفتار میکنند؟ و تفکر آنان چگونه است؟
رابطهی تفکر با صرفهجویی
درک اینکه یک فرد صرفهجو چگونه صرفهجویی میکند، برای آنان که خریداران بیباکی هستند، بیهوده به نظر میرسد؛ اما اصول مورد استفادهی افراد صرفهجو، بسیار باارزش هستند. صرفهجوبودن، اصلی حیاتی برای بیشتر افراد است. این توانایی به آنها کمک میکند تا تصمیم بگیرند که چه چیزی بخورند، چه چیزی بخرند و چه وسایلی در خانه داشته باشند. تعبیر صرفهجویی، هرگز خساست و معیشت سختگیرانه نیست؛ بلکه این امر، هنر معیشت است. صرفهجوها، کاشفان بزرگی هستند که با اکتشافات خود درمییابند، چه چیزی نیاز دارند و چه چیزهایی به دردشان نمیخورد. خریداران بیباک، برعکس فقط به خرید فکر میکنند و لحظهای دربارهی کارآیی و کاربرد اجناس خریداری شده و خواستههای واقعیشان نمیاندیشند. درنهایت نهتنها همیشه پسانداز لاغری دارند که اطرافشان سرشار است از اجناس، لباسها و کالاهایی که در زندگیشان کاربرد و جایی برای آنها ندارند.
کانون محاسبات مغزی
یک پساندازکنندهی عادی، معمولاً از این منطقهی مغزی (مرکز محاسبهی سریع) خود برای جمع، تفریق، تقسیم و ضرب قیمتها بدوندرنگ استفاده میکند. این توانایی برای مواقعی مفید است که مقادیر زیادی پول باید برای خرید اقلام مختلف در مکانهای مختلف محاسبه شود. درواقع استفاده از این منطقهی مغز، در مراحل ابتدایی خرید بهصورت خودکار برای همهی انسانها فعال میشود. روش خوبی برای محاسبهی ابتدایی هزینهها، قبل از خرید است. درواقع با این روش، میتوان مخارج را قبل از خرید تخمین زد و برای کاهش هزینهها برنامهریزی کرد؛ مثلاً پیش از خرید شب عید، میتوانید اقلام مورد نیاز را لیست کنید. کنار این اقلام، موجودی خود را نیز در نظر بگیرد و بعد، نرخها را تخمین بزنید و جمع و تفریق کنید. نتیجهای که به دست میآید، خالص نیست. شما میتوانید اعداد و ارقام مخارج را تا حدود سیدرصد کاهش دهید؛ بدون آنکه از خرید اقلام و کالاهای ضروری صرفهنظر کنید.
فرکانسهای منطقی
بهترین پساندازکنندهها، توانایی بسیار جالبی برای اجتناب از خرید احساسی و براساس هیجانات دارند. آنها قادرند، خشنودیهای لحظهای را که از خرید کالاهای غیرمفید به وجود میآید، به تأخیر بیندازند. این توانایی در مرکزی به نام «آمیگدالا» قرار دارد. حتماً بارها برایتان پیش آمده که برق بازار و رنگ و لعابش، باعث شده چشمتان را بر تمام برنامهریزیها و ضرورتها ببندید و برای خرید یک جنس غیرضروری پا پیش بگذارید. در لحظهی خرید، به این فکر میکنید که نباید با محصورکردن خود در اعداد و ارقام، لذت خرید اقلام خواستنی را از خود سلب کنید. با این منطق احساسی، اقدام به خرید میکنید و بعد از مدتی، متوجه میشوید که فقط لحظهی خرید خرسند بودید و خریدتان نه به کار میآید و نه به دل مینشیند! از این پشیمانیها باید درس گرفت و موقع خرید، پیغامها و فرکانسهایی را بشنویم که از طرف آمیگدالای مغز برایمان ارسال میشود و به آنها عمل کنیم.
زنگ خطرهای اضطراری
صرفهجوها، برنامهی دقیقی دارند. آنها قبل از اینکه تصمیم قطعی برای خرید بگیرند، برآورد خطر میکنند. برآوردکردن خطر، واقعاً مسیر پرمنفعتی برای بسیاری از پساندازکنندگان است. این معادلهی اساسی، شامل پاسخ به این سئوال است که کدام تصمیم برای من هزینهی کمتر و فایدهی بیشتری در درازمدت دارد؟ پاسخ به این سؤال، درست مانند آلارم، هشدار و عکسالعملیست که مغز هنگام نزدیکشدن یک جسم تیز به چشم ما یا هنگام ترس به ما میدهد. این مسئله غریزیست؛ اما تحلیل آن و شناسایی منطقه و کانون خطر، اکتسابی. خریداران بیباک، این خطر را حس میکنند و با تصور اینکه چارهای ندارند، دست به خرید میزنند؛ اما صرفهجوها، مکث و تحلیل میکنند.
فاکتور زمان و خرید مناسب
بیشتر اوقات در خرید، مؤلفه و فاکتور زمان اهمیت پیدا میکند. این اتفاق در روزهای شلوغ پایان سال، برای خیلی از خانوادهها پیش میآید که آنها به اجبار باید در بازهی زمانی اندکی، اجناس مورد نیاز را تهیه کنند. این موضوع به منطقهی مغزی «مدولا» مربوط میشود که افراد تصمیم بگیرند در کمترین زمانِ ممکن، بیشترین سود را داشته باشند. در این مواقع، مدولا پیام میدهد که فقط لیست اقلام مورد نیاز را در بازار واکاوی کنید و از پرداختن به مواردی که در لیست نیست، پرهیز شود. تماشای اقلام غیرضروری، هم وقت را تلف میکند و هم ممکن است لیست خرید شما را بهشکل غیرمنطقی تغییر دهد.
مقایسهگری در کیفیت و نرخ
پساندازکنندهها، افرادی هستند که مرتب قبل از خرید در حال مقایسهی کیفیت اجناس و قیمتهای فروشگاههای مختلف هستند. این کار تلفکردن وقت نیست و درواقع، نوعی پسانداز است. منطقهی مغزی «کرتکس» در پساندازکنندهها، معمولاً دنبال تعامل مالی مناسب است. این منطقه، مسئولیت این را دارد که اجناس مختلف را که از طریق آگهیهای روزنامهها یا مکانهای خرید دیده میشوند، بررسی کرده و آنها را با هم مقایسه کند.
دورشدن از منطقهی خطر
شاید برای شما هم سؤال پیش آمده که چطور برخی، میتوانند از اندوختهی خود چشمپوشی کنند و به بازار نروند. جالب است بدانید بسیاری از افرادی که توانایی بالایی در پسانداز دارند، میدانند چگونه پولشان را از دید خود پنهان کنند. مرکز «سیناپس» مغز، مسئولیت این پنهانکردن را برعهده دارد. این توانایی، از خریدهای بیهوده و غیرضروری جلوگیری میکند که برخی از افراد در آن خبره هستند.