نوع مقاله : گفتوگو
دبیر کمیتهی زنان پاسداشت چهل سال انقلاب اسلامی در گفتوگو با پیام زن
یکی از بایستههای ارزیابی موفقیت انقلاب اسلامی، طی چهل سالی که از آن میگذرد، میزان توفیق آن در حوزهی زنان است که هماکنون بیش از نیمی از جامعهی ایرانی را تشکیل میدهند. برای بررسی این موضوع، از «دکتر مهری طالبیدارستانی» که این ایام و در آستانهی جشن چهل سالگی انقلاب، بهعنوان «دبیر کمیتهی زنان و خانوادهی جنبش مردمی پاسداشت چهل سال انقلاب اسلامی» مشغول به فعالیت است، خواستیم با تبیین وضعیت آرمانی الگوی زن ایرانی، جایگاه فعلی ما را نسبت به وضع مطلوب از دید خود ترسیم نماید. این فعال فرهنگی و کارشناس امور زن و خانواده، در گفتوگو با «پیام زن» معتقد است که مقایسهی وضعیت زنان امروز جامعه با پیش از انقلاب، اساساً اجحاف است؛ چراکه میزان و حجم پیشرفتهای مختلف در همهی عرصهها، اصلاً با پیش ار آن قابل قیاس نیست. در عین حال زن مسلمان، هنوز جایگاه بالا و هویت واقعی خود را درک نکرده است و شاید این ضعف، به حکومت در الگوسازی برای زنان بازمیگردد.
الگوی زن انقلابی در منظومهی فکری اسلام، چه مختصاتی دارد و امروز چنین الگویی، در کجای پازل کلان حاکمیت و جامعه قرار دارد؟
قبل از هر چیز برای مقدمه، باید بدانیم و درک کنیم که خالق متعال بنا بر حکمت واسعهاش، پسندید که انسان و انسانیت را در دو جنس زن و مرد تعریف کند. اگر او اراده میکرد و کمال انسان اقتضا نداشت، قطعاً قدرت لایزالش، امکان ادامهی حیات انسانی در یک جنس را میسر مینمود؛ بنابراین، دو جنس مؤنث و مذکر یا نر و مادهی انسانی خلق شدند که برای سیر در مسیر کمال و سعادت، بر هر یک تکالیف، وظایف و حقوقی معین شد. وظایف متفاوت و حقوق برابری که بر مبنای عدالت الهی در کنار هم، موجبات سعادت جامعهی بشری را فراهم میآورد که درصورت خلأ هر کدام از این نقشها، جامعه دچار رکود و شکست خواهد شد.
شناختن این وظایف، حقوق و نقشها، راهنما لازم داشت؛ بنابراین در کتاب راهنمای بشر (قرآن کریم)، بهوضوح و دقیق، دربارهی نقش و کارکرد شخصی و اجتماعی این دو عنصر سخن به میان آمد و از قرار قاعدهی لطف، الگوهای پایداری برای تبیین دقیق مسئله از هر دو جنس ارائه شد.
البته آنجا که مسئولیتپذیری اجتماعی مد نظر بود بدون نگاه جنسیتی، هر دو جنس را خطاب قرار میدهد و آنها را ملزم به دقت و دخالت در امربهمعروف و نهیازمنکر میکند. در این مورد به آیهی ۷۱ سورهی توبه ارجاع میدهم؛ آنجا که در اجرای احکام شرعی، بهویژه امربهمعروف و نهیازمنکر، در نظر شارع هیچ نگاه جنسیتی مطرح نیست و برخورد مسئولانه دربارهی وقایع روز را، وظیفهی همگان میداند.
البته از دیدگاه قرآن در بحث ارائهی الگو، یک مسئله نمود واضح پیدا میکند؛ اینکه زن بهعنوان عنصر و الگوی انسانساز، نقش پررنگتری از مرد دارد.
وقتی قرآن میخواهد نمونهای از انسان مؤمن ارائه دهد، از همسر فرعون و مریم نام میبرد و آنگاه که از نمونهی کافر و بازیخوردهی شیطان سخن بهمیان میآورد، همسر نوح و لوط را مثال میزند؛ این مسئله از تأثیر مهم زن در تربیت و پرورش نسل نشأت میگیرد که شیوهی درست و غلطش، جامعهای را به سمت صلاح یا فساد سوق میدهد.
اینجاست که نقش مادر، نمود پیدا میکند و بهجرأت میتوان گفت که مهمترین نقش نظام آفرینش است.
چه کسی میتواند ادعا کند که فعلی مهمتر از تولید، پرورش و تربیت انسان در این عالم متصور است؟ بر همین مبناست که رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) زن را کنار قرآن، بهعنوان عنصر انسانساز نام میبرد.
لذا قادر متعال هم آنگونه که پیامبرانی از جنس مرد، برای هدایت ابنای بشر به سمت صلاح و سعادت برگزید. از میان زنان نیز، افرادی معرفی کرد که الگوی تمامنمای انسان باشند؛ بهگونهای که مسیر حق و باطل، از سیرهی زندگیشان شناخته شود. نمونهی کامل و متعالی آن، دخت نبی گرامی اسلام(ص)، خانم فاطمهی زهرا(س) است؛ بانوی مکرمهای که نهتنها الگوی زنان شیعه است، بلکه درصورت معرفی براساس شناخت واقعی، الگوی پایدار و تام تمامی انسانها تا پایان تاریخ بشری خواهد بود.
اینجا لازم است تأسف مرا از عدم معرفی و شناخت دقیق سیرهی زندگانی فردی و اجتماعی، بهویژه نحوهی مداخلات سیاسی بزرگبانوی اسلام، حتی بین زنان شیعه، ابراز کنم.
زن مسلمان میتواند و نشان داده است که درصورت شناخت مسیر صحیح، میتواند بزرگترین تأثیرات را در حرکت جامعه به سمت پیشرفت، تعالی و تمدن اسلامی ایفا کند. متأسفانه در جوامع اسلامی، هنوز زنان به جایگاه واقعی خود پی نبردهاند و گاه ناخواسته و نادانسته و بر اثر عدم آگاهی و گاه دانسته و بر اثر انحراف، جایگاه واقعیشان را گم کرده و غالباً سردرگم فعلیت صحیح ماندهاند.
در حالی که برخی زنان با شناخت سیرهی زندگانی حضرت فاطمهی زهرا(س) و حرکت براساس شناخت الگو، با استعانت از قوای معنوی و روحی خدادادی، چنان تأثیراتی برجای بگذارند که جهان و جهانیان مبهوت و متحیر این عملکرد بمانند.
اینجا وظیفهی خطیر و گران ما بهعنوان ارگانهای فرهنگی، معین میشود و آن شناساندن سیرهی زندگانی الگوی پایدار زنان مسلمان و بهتر است با تأسی از قرآن کریم، عرض کنم الگوی پایدار زنان و مردان مسلمان است.
بانویی که از اوان کودکی، تحت نظر نبی مکرم(ص) با تمام وجود آمادهی پذیرش مسئولیتهای اجتماعی و سیاسی شد؛ بهگونهای که بزرگمرد تاریخ بشریت، او را امابیها نامید و پس از ازدواج، شد تنها مأوای امیرمؤمنان، حضرت علی(ع). از صبر و استقامتش، از همدلی و همراهیاش، از شیوهی تربیتیاش که به زینب(س) آموخت چه چادر بسوزد چه خیمه، چه شیرخوار و جنین از دست برود، تحت هر شرایطی، باید حق گفت و از حق دفاع کرد؛ ولو زیر سیلی، تازیانه و لگد ددمنشان انساننما.
حضرت فاطمهی زهرا(س)، مادری بود که حب مادریاش حتی برای هدایت انسانها، پس از مرگش هم برنامه ریخت. مخفیبودن قبر مطهر آن حضرت، سؤال بزرگی شد برای اندیشمندان ادیان که طی ۱۴۰۰ سال جهت یافتن جواب، برگههایی از اسلام را مرور کنند؛ شاید راهی به سمت حق یافتند! این است الگویی که لحظه لحظهی زندگانیاش کلاس درس انسانیت است و ما جاماندهایم از معرفی او.
با توجه به جایگاه والایی که ترسیم نمودید، نقش زنان را در ساخت تمدن اسلامی – ایرانی، در افق پیش رو چگونه ارزیابی میکنید؟
همانگونه که در پاسخ به سؤال اول عرض شد، نگاه اسلام به زن، نگاهی متعالیست. از منظر اسلام در مبحث گفتمانسازی و انتقال گفتمان که مقدمهی ایجاد تمدن است، نقش زن بهعنوان مربی آحاد بشر، حتی از نقش مرد پررنگتر نمود دارد.
در نگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری(مدظله) نیز، بارها و بارها بر این نقش تأکید شده است. حضرت امام(ره) در معرفی نمونهای کامل از انسان کامل، به همگان توصیه میکنند که به حضرت زهرا(س) اقتدا کنند و در جایی دیگر میفرمایند: «قرآن، انسانساز است؛ زن، انسانساز است.»
با همین دو جمله، میتوان به اهمیتی که رهبر کبیر انقلاب اسلامی، بهعنوان مروج نگاه متعالی اسلام برای نقش و جایگاه زن در تمدن بشری داشتند، پی برد؛ در عین حال در بیانات امام خامنهای نیز، بارها بر نقش اثرگذار زنان در تعالی ابنای بشر تأکید شده است؛ بهویژه آنجا که همگان را دعوت به دیدن جایگاه اصلی زن، بهعنوان موجودی که مایهای برای صلاح جامعه با پرورش انسانهای والا میدانند.
همانطور که میدانیم، رهبر معظم انقلاب در ابتدای دههی نود، پنج مرحلهی فرآیند تحقق اهداف انقلاب، در جهت رسیدن به تمدن اسلامی را تبیین نمودند و بیان داشتند که ما هماکنون در مرحلهی سوم تحقق اهداف انقلاب، یعنی تشکیل دولت اسلامی، بهمفهوم کاملکردن بنای نظام براساس مبانی معرفتی اسلام هستیم.
تحقق این مرحله، در گرو تلاش و استقامت است؛ در عین حال باید عنصر تقوا - هم در بعد فردی و هم جمعی - تقویت شود تا معرفت اسلامی شکل بگیرد و همهی رفتار و جهتگیریهای کارگزاران، براساس معیارهای اسلامی تعریف شود.
همهی اینها مستلزم تربیت صحیح و راهبری پرورشی درست در دامان مادر است که نقش اصیل و ماندگار زن، در تحقق سومین مرحله از اهداف نظام اسلامی، برای رسیدن به تمدن جهانی اسلام را هویدا میسازد.
در مقایسهی وضعیت زنان پیش و پس از انقلاب اسلامی، آیا میتوان در حوزههای مختلف اجتماعی، تفاوت یا پیشرفت معناداری را احساس نمود؟
برخلاف تلاشهای سیستماتیک و فراوان خاندان پهلوی، برای به انحراف کشاندن زن از جایگاه رفیع معنوی و انسانی که خداوند برایش معین کرده بود و عقب نگاهداشتن او بهعنوان ابزار تبلیغی و جنسی، در تاریخ ثبت شد که قاطبهی زنان فرهیختهی ما، تن به رذالت و فساد ندادند و دوشادوش مردان، در مسیر حذف طاغوت مبارزه کردند تا آنجا که انقلاب به پیروزی رسید. آنان گاه چادر به کمر میبستند، کودکبهبغل در میدان حاضر میشدند و مقابل ظلم قد علم میکردند؛ گاهی هم خانه را سنگر مجاهدپروری میکردند و با صبر و حوصله، همسران و فررندانشان را تشویق و ترغیب به قطع دست شیطانی طاغوت زمان، از مملکت مینمودند. در هر حال شیوه، شیوهی زینبی و سبک، سبک زهرایی بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زن با بازیابی هویت اسلامی و جایگاه ترسیمی مبانی شرعی، قوتی دوچندان یافت و آموخت که چگونه میشود بدون بروز جنسی، حضور اجتماعی داشت و به همین روال، هشت سال دفاع مقدس را نیز بنا به نیاز و ضرورت، هم در پشت جبهه و هم در خط مقدم، به نقشآفرینی پرداخت. در عین حال با صبر و استقامت، راه را برای حضور فعال مردان در عرصهی نبرد فراهم ساخت.
زنان ما با الگوگیری از دو اسوهی والای صبر، حیا و مجاهدت، همزمان با جهاد به تحصیل دانش پرداختند، تا جایی که گاه گوی سبقت از مردان ربودند؛ بهگونهای که پیشرفت زنان پس از انقلاب اسلامی، در عرصههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ورزشی، بهداشتی و... نهتنها با دوران ستمشاهی قابل قیاس نیست، بلکه بسیاری از کشورهای دیگر را نیز پشت سر گذاشت؛ برای مثال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، نسبت باسوادی زنان ما زیر درصد بوده است و پس از آن، به نزدیک ۹۰ درصد رسید. در عرصهی ورزش که شاید یکی از چالشبرانگیزترین مباحث، ورود بانوان باحجاب شرعی به جامعه باشد، طی ۵۷ سال حکومت پهلوی، زنان با وجود عدم رعایت حجاب شرعی، فقط ۵ مدال جهانی کسب کرده بودند؛ در حالی که در دوران چهل سالهی انقلاب اسلامی، زنان ما با رعایت حجاب، تاکنون بالای ۱۶۰ مدال جهانی کسب نموده و آموختهاند که حجاب محدودیت نیست.
در عرصهی پزشکی و سلامت، همچنین تولید علم و ادب، پژوهش و بهصورت خلاصه تمامی زمینهها، زنان ما با استفاده از بستر مناسبی که نگاه انسانمدار اسلام در نظام اسلامی ایجاد کرده بود، چنان خوش درخشیدند که حتی تهاجم فرهنگی و تبلیغات جذاب فمنیستی هم، نتوانست بهواقع او را از پیشرفت بازدارد؛ برای مثال تعداد نویسندگان زن، از کمتر از پنجاه نفر در سال ۵۷، به هشتهزار نفر و تعداد داستاننویسان زن، به چهارهزار نفر رسیده است.
پزشکان عمومی زن با رشد شانزدهبرابری، از ۳۵۰۰ نفر در سال ۱۳۵۵، به شصتهزار نفر در سال ۱۳۹۵ رسیده است و بانوان پزشک متخصص از ۵۹۷ نفر، به سیهزار نفر رسید که نشان از رشد پنجاهبرابری در این حوزه است و انقلاب اسلامی، برای ارائهی خدمات پزشکی به بانوان، ۵۳۰۰ پزشک فوقتخصص نیز تربیتکرده است.
همچنین امید به زندگی میان زنان در طی این دههها، افزایش چشمگیری داشته است. این شاخص برای زنان از 54 سال در ۱۳۵۵، به ۷۸ سال در ۱۳۹۵ ارتقا یافته است.
طبق آمارهای جهانی، تعداد مرگومیر مادران نیز، هنگام زایمان نسبت به قبل از انقلاب اسلامی، ۹۰درصد کاهش یافته است.
البته انحرافات ظاهری که هماکنون در برخی بخشهای جامعه شاهد آن هستیم، نباید ما را دچار این توهم کند که زن ایرانی، گرفتار انحراف از مسیر آرمانی خود شده است. اینها هم قطعاً با فرهنگسازی مناسب و معرفی صحیح الگوی زن مسلمان و توجه به حقوق حقهاش، قابل رفع خواهد بود.
همهی این موارد، نشان میدهد که تحقق الگوی بانوی زهرایی، نهتنها از جنس اسلام متحجر و واپسگرایانه نیست، بلکه تجربهی چهلسالهی انقلاب اسلامی، نشان میدهد که الگویی تازه و مترقی، پیش روی زنِ امروز قرار داده است و او هر محدودیتی را میتواند به فرصت بدل نماید و مسیر پیشرفت خود را در تمامی ابواب هموار کند.