نوع مقاله : گفتوگو
مقایسهی الگوی زن غربی و مسلمان در گفتوگو با دکتر حکیمه سقایبیریا
آنچه زن مسلمان دربارهی هویت خود نسبت به زن غربی احساس میکند، تا حدود زیادی متأثر از نمایشیست که رسانهها از زن مسلمان و غربی ارائه میدهند. این الگوی ذهنی، میتواند گاه به تغییر الگوی رفتاری زنان در جوامع اسلامی نیز منجر شود. پیرامون اینکه نمایش زن غربی و زن مسلمان چقدر با حقیقت ارتباط دارد، سراغ «حکیمه سقایبیریا» رفتیم. خانم بیریا، دکترای مطالعات آمریکا و عضو هیئت علمی دانشکدهی مطالعات جهان دانشگاه تهران، استاد دانشکدهی معارف و اندیشهی اسلامی و فعال در زمینهی مسائل زنان است. خانم حکیمه سقایبیریا، نویسنده و پژوهشگریست که مقالات متعددی در حوزهی غربپژوهی و تحلیل رسانههای غربی نگاشته است. یکی از مقالات او، با موضوع «تحلیل گفتمان روزنامههای برجستهی آمریکا» با همکاری «دکتر فؤاد ایزدی» چاپ شده است.
خانم بیریا، به نظر شما از حیث آگاهیهای سیاسی و مشارکت سیاسی چه تفاوتهایی بین زن ایرانی و زن غربی هست؟ آیا میتوانیم زن غربی را جلوتر از بانوی ایرانی در این مسائل بدانیم؟
اتفاقاً اختلاف نگاه ما با نگاه غربی دقیقاً همینجاست؛ اینکه اثرگذاری مطلوب زن در حوزهی سیاست کجاست. آیا ارزش حضور زن در دنیای سیاست و اجتماع این است که در غالب وزیر، رئیسجمهور و نماینده باشد یا نه؟ نگاهی که در عرصهی اجتماع به زن وجود دارد یا اثرگذاری زن در عرصههای کوچکتر و حتی شاید عمیقتر را نیز باید در نظر داشت؟ وقتی صحبت میکنیم از اثرگذاری زن در حوزهی سیاست و اجتماع، باید پرسید که جایگاه این اثرگذاری کجاست؟ زن کجا باید نقشآفرینی کند؟ اثرگذاری که زنان در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس داشتند، مسلماً با حضور چند فرمانده یا مسئول زن نبود؛ اما بدون زنان، انقلاب اسلامی به پیروزی و دفاع مقدس هم به سرانجام نمیرسید. حالا آیا چون خانمی در جایگاه فرماندهی نظامی در سالیان دفاع مقدس حضور نداشت، باید نقش و اثرگذاری آنان در جنگ را ناچیز بدانیم؟ قطعاً اینگونه نیست.
در همین جوامع غربی که برخی زنان بهطور فعال در عرصهی سیاست مشارکت دارند و نخستوزیر یا رئیسجمهورند، در همین سطوح عالی هم به همان زنان نگاه ابزاری میشود؛ نمونهاش عکس خانم «ترزامی» و نخستوزیر اسکاتلند است. در این عکس، دو خانم نشستهاند و دربارهی خروج بریتانیا از اتحادیهی اروپا یا برگزیت صحبت میکنند و در روزنامهی «دیلیمیل»، تیتر میزنند: «برگزیت را ولش کن کی «مسابقهی پا» را برنده شد!»
یعنی در بالاترین سطح سیاسی، دو خانم دارند دربارهی مسئلهی بسیاری مهمی صحبت میکنند و تیتر روزنامه دربارهی اندام این خانمهاست. اینجاست که میگوییم تا نگاه ابزاری به زن از بین نرود، حضورش در هر عرصهای از اجتماع و سیاست هیچ ارزشی ندارد و باز هم برابری بین زن و مرد که غرب در پی آن است محقق نمیشود. در چنین وضعیتی ارزش زن در بالاترین سطح سیاسی هم، مساوی با مردان همترازش نیست. متأسفانه ما به این مسئله آگاهی نداریم. دربارهی بحث حجاب، باید بدانیم چه کاربردی در آگاهی و مشارکت سیاسی دارد.
در حال حاضر اما رسانهها، اثرگذاری زنان در جوامع غربی را بسیار زیاد نمایش میدهند. بین تصویری که رسانههای غربی از زن ایرانی و غربی مخابره میکنند، با واقعیت چقدر فاصله هست و این ناهمخوانیها، بیشتر در چه جنبههایی هست؟
خیلی زیاد. الگوی غربی زن، آزادی را برای زن غربی هم نتوانسته است که به ارمغان بیاورد. صدای مخالف شنیده میشود. استفادهی ابزاری که از آزادی زنان به کار رفته مثالهای مختلفی دارد. امروزه میبینیم مقابله با این دیدگاه ابزاری، از سطح فعالان اجتماعی فراتر رفته است و در جوامع غربی، حتی به بحث سیاستگذاری کشیده شده است. برای نمونه در انجمن روانشناسی آمریکا، راجع به بحث شیئوارگی و جنسیسازی دختران صحبت میشود. یعنی این در غرب، الآن یک مشکل و مسئله است که در جامعهی غرب، زن به چشم یک شیئ نگریسته میشود و این نگاه، خود به یک ارزش بدل شده است که زن غربی، خودخواسته بدان تن میدهد.
مسئلهی جنسیسازی در رفتار کودکان با همسالان خود نیز دیده میشود؛ مسئلهای که با رشد میزان آزار و اذیت جنسی همسالان نسبت به یکدیگر، در مدارس غربی همگام است. ارتباط معناداری بین نهادینهشدن جنسیسازی در دختران و کاهش انگیزه، تلاش و موفقیت درسی آنان در مدارس دیده شده است.
خود جنسیسازی یا خودشیئوارهسازی یکی از آثار تدریجی و درازمدت زندگی در شرایط فرهنگی اجتماعی است که در آن، جنسیسازی زنان و دختران به وفور در نمادها و رفتارها تجربه میشود و شکلگیری تصویر ذهنی زنان و دختران از خود را، با مسئلهی جنسیسازی عجین میکند. در اینصورت، یک زن یا یک دختر، همواره احساس میکند که نگاه شهوانی به او دوخته شده است و ارزش جنسی او را ارزیابی میکند. بهعلت نهادینهشدن هویت جنسیسازیشده، رفتارهای وی نیز مبتنی بر همین تصویر ذهنی شکل میگیرد.
تنها نیمنگاهی به عملیات تبلیغات سیگار در دههی ۲۰ کافیست، تا عمق استفادهی ابزاری سرمایهداری از جنبش آزادی زنان را درک کنیم. «ادوارد بر» نیز، برادرزادهی «فروید»، اولین بار ایده استفاده از چارچوبگذاری آزادی برای ترویج فرهنگ سیگارکشیدن در میان زنان آمریکای یرا، در سال ۱۹۲۹ به اجرا گذاشت. وی تعدادی از زنان را استخدام کرد تا در جشن عید پاک با دردستگرفتن «مشعلهای آزادی»شان رژه بروند. از آن پس تبلیغات تجاری، سیگارکشیدن زنان را که تا آن زمان تابو محسوب میشد، همسان با آزادی و برابری با مردان معرفی کردند. در دهههای اخیر شرکتهای دخانیات، با همین شگرد تبلیغاتی، سعی در ترویج سیگارکشیدن در میان زنان جوامع جهانسوم داشتهاند و سیگارکشیدن را نشانهی آزادی و برابری زنان عنوان میکنند.
در مقابل، الگوی رسانهای غرب در به تصویر کشیدن زن مسلمان چیست؟
بهعنوان اصلیترین رویکرد، اسلامهراسی دربارهی بحث حجاب، بهشدت در غرب پیگیری و به دو صورت هم انجام میشود. مورد اسلامگرایی سخت است. تبلیغ این نگاه که اسلام دین خشنیست و حجاب علیه زن است. از آنطرف اسلام هراسی لیبرال را داریم که اتفاقاً از سوی فمنیستهای مسلمان تبلیغ میشود که نه اسلام دین خشونت نیست. اسلام دین مدارا و اختیار است. تمام آن محتوای اسلامی را گرفته و چهرهای لیبرال از اسلام ارائه میدهند تا از اینطریق، مسئلهی حجاب را مخدوش کنند و درنهایت بگویند که شما اختیار دارید، حجاب داشته باشید یا نه.
حجاب چرا اینقدر برای غرب اهمیت دارد که بهصورت سازمانیافته، علیه آن طراحی رسانهای میکند؟
این برمیگردد به این که فلسفهی احکام اسلامی چیست. اگر فلسفهی حجاب این است که ما نمیخواهیم فضای جنسی و ابزاری از زن در جامعه ارائه دهیم، سیاستگذاریمان باید بهصورتی باشد که حداقلهایی را برای پوشش زنان در جامعه در نظر بگیریم که میشود قانون حجاب. برای اینکه جامعه را از فضای جنسیسازی و شیئوارگی زن نجات دهیم. خلاف آنچه در غرب رخداده است. در نگاه اسلامی، زن و مرد قرار است بهصورت دو انسان، در جامعه حضور داشته باشند و در فضایی سالم زندگی کنند که لازمهاش وجود حجاب است؛ اما گاهی از چهارچوب آزادی، برای نقد حجاب استفاده میشود. ولی سؤال این است، صدمهای که حضور بیقیدوشرط زنان به خود آنان میزند چه میشود؟ وقتی بحث صدمهزدن به انسانها مطرح میشود، دیگر آزادی معنا ندارد.
دو سطح برای تحقق فلسفهی وجودی حجاب وجود دارد که در سطح اجتماعی، جامعهی ما از جوامع غربی خیلی جلوتر است که بهصورت قانون، فلسفهی حجاب را تأمین میکند؛ سطح فردی اما جای حرکتهای فرهنگی است و باید فرهنگسازی صورت گیرد که مسئلهای ورای قانون است. باید جوری عمل کرد که زنان به این باور برسند که با حجاب، بهتر میتوانند در جامعه فعالیت کنند و به حقوق خودشان برسند.
قانون در سطح جامعه فایده دارد و فضا را سالمسازی میکند که این اتفاق میتواند حداقلی یا حداکثری باشد. اتفاقاً یکی از مسائلی که در غرب، بهخاطر رویکرد لیبرالی وجود دارد، همین است. آنها تلاش نمیکنند جلوی استفادهی ابزاری از زنان را بگیرند. این اتفاقاً ناکارآمد هست. خودشان هم اقرار میکنند که در این فضای جنسیسازیشده و ابزاری به زنان، از ایجاد بستر سالم ناتوان هستند.
خانم بیریا، در آستانهی چهلسالگی انقلاب اسلامی، چه افقی را پیش روی زن ایرانی میبینید؟
تا جایی که الگوی زن اسلامی را بتوانیم در جامعه پیاده کنیم، موفق خواهیم بود. تجربهای که از حضور و مشارکت سیاسی زنان در انقلاب و دفاع مقدس داشتیم، تجربهی منحصربهفردی بود. مشارکت زنان هم از نظر کمی و هم کیفی متفاوت بود. در جوامع غربی مهمترین مانع مشارکت زنان، همین بحث نگاه ابزاری به زن است؛ بهویژه وقتی خود زنان به خودشان همین نگاه ابزاری را پیدا میکنند. جنگ درونگفتمانی غرب در رویارویی با مسائل زنان، نشان از آن دارد که احقاق حقوق زنان در جامعهی اسلامی، باید از نگاه تقلیدی نسبت به رویکرد غربی به جایگاه زن عبور کند. نگاه پیشگیرانهی اسلام به معضل جنسیسازی جامعه، از جمله در حرمت نگاه شهوانی زنان و مردان به یکدیگر، مسئلهی محرم و نامحرم و حرمت اختلاط بیقیدوشرط زن و مرد نامحرم، احکام پوشش و...، باید بیش از پیش مورد توجه جامعه قرار گیرد.
انقلاب اسلامی با تأکید بر رویکرد اسلامی به مسائل زنان و این نکته که احکام اسلامی درخصوص روابط زن و مرد در جامعه، سلامت جنسی آنان را ارتقا میبخشد، فضای سالم فعالیت اجتماعی را برای هر دو فراهم میکند و امنیت روانی افراد را در پی دارد، زمینهی فعالیت زنان در عرصههای مختلف را فراهم کرده است. این کلام امام خمینی(ره) در اینجا بیشتر معنا مییابد: «زنان از نظر اسلام، نقش حساسی در بنای جامعهی اسلامی دارند. اسلام زن را تا حدی ارتقا میدهد که او بتواند مقام انسانی خود را در جامعه بازیابد، از حد «شیئبودن» بیرون بیاید و متناسب با چنین رشدی، میتواند در ساختمان حکومت اسلامی مسئولیتهایی برعهده بگیرد.»
امید است در راستای ارتقای جامعهی خود و جامعهی جهانی، این دیدگاه مترقی به زن را بیش از پیش در کانون توجه قرار دهیم!