زنان در جنگ‌های پیش از انقلاب نقشی نداشتند

نوع مقاله : گفت‌وگو

10.22081/mow.2019.66988

ایستادگی و مقاومت زنان، از افتخارات سال‌های دفاع مقدس است

زینب صفاری

گاهی که دلش تنگ می‌شود، عکسش را از روی تاقچه برمی‌دارد، بغل می‌کند، یک دل سیر با او حرف می‌زند و از همسر جوانش می‌گوید که  سال‌ها برای بچه‌هایش پدری کرده است و از روزهایی که خودش چشم‌به‌راه بوده تا بلکه خبر و نامه‌ای بیاید از تنها پسرش. حالا دیگر عادت کرده است که به‌جای صحبت با پسر، با تصویر بی‌جانش درددل کند. حرف می‌زند؛ اما خم به ابرو نمی‌آورد، دلش قرص است و سرش بالا.

این تصویر بسیاری از زنان ایثارگر وطن است که تمام هستی‌شان را در طبق اخلاص گذاشتند، تا روزهای سخت جنگ، به خاطرات پرافتخار دفاع مقدس بدل شود. «فرح‌روز فاتحی (مدیرعامل بنیاد آیه‌های ایثار و تلاش»، برای مان می‌گوید که چگونه زنان ایرانی، پشتوانه‌ی مردان جهادگر بودند و در روزهای دفاع مقدس، با صبوری و ایثارگری نقش‌آفرینی کردند.

 

 

اگر اجازه بفرمایید، می‌خواهم گفت‌وگو را با رفتار حضرت امام آغاز کنم؛ اینکه زن در کلام ایشان چه ارزشی داشت؟

در زمان پهلوی، نگاه ابزاری به زن ترویج می‌شد و بانوان مذهبی و محجبه را افرادی دون‌فکر، بی‌اطلاع، خرافه‌پرست و... می‌دانستند. با وجود چنین فضا و تبلیغات منفی علیه زن مسلمان و معتقد، خانم‌های مذهبی، منزوی می‌شدند و نمی‌توانستند در جامعه حضور داشته باشند. اصل رژیم پهلوی، هم غرب‌گرا و هم دین‌گریز بود. آنان نه اعتقادات درستی داشتند و نه ایرانی فکر می‌کردند. با کشف حجاب، دختران و بانوان محجبه تحت فشار بودند؛ اما حضرت امام(ره)، در برابر این حرکت‌ها و نگاهی که حکومت درباره‌ی زنان ترویج می‌کرد، ایستادگی کردند.

امام خمینی(ره)، چگونه جایگاه زن مسلمان و معتقد را در جامعه تثبیت کردند؟

امام(ره)، زن را یک انسان و بالاتر از آن یک انسان‌ساز نگاه می‌کردند و می‌گفتند که آنان، وسیله‌ی تعالی و رویش جوامع و ملت‌ها هستند. نگاه ایشان این بود که اگر دیگر آحاد جامعه بخواهند رشد و رویشی داشته باشند، باید ابتدا زنان آن جامعه به تعالی برسند. ایشان درباره‌ی نقش خطیر و مهم انسان‌سازی زنان، فرمودند: «اگر زنان شجاع و انسان‌ساز را از ملتی بگیرند، آن ملت دچار انحطاط می‌شود.» برای همین است که در لحظه به لحظه و قدم به قدم مبارزات‌شان، ما نقش زنان را دوشادوش امام می‌بینیم.

 

چقدر می‌توانیم مصداق کلام امام را در جنگ تحمیلی ببینیم؟ چراکه قطعاً دفاع مقدس، یکی از بزن‌گاه‌هایی‌ست که شجاعت و انسان‌سازی زنان، در آن جلوه‌گر شده است.

زنان همان‌گونه که در انقلاب نقشی محوری داشتند، در دفاع مقدس هم دوشادوش مردان مبارزه می‌کردند. توجه حضرت امام(ره) به زنان، روحیه‌دادن به آن‌ها و ایجاد خودباوری در آن‌ها، باعث بیداری و ایجاد روحیه‌ی انقلابی در زنان می‌شود. همین روحیه باعث می‌شود، آنان در دفاع مقدس هم خوش بدرخشند و همان‌طور که در شکل‌گیری انقلاب نقش داشتند، در حفظ و حراست از انقلاب اسلامی نیز، هشیار و فعال باشند. در هشت سال دفاع مقدس، می‌توانیم جلوه‌های این نقش‌آفرینی را مرحله به مرحله ببینیم. یکی از جلوه‌های شجاعت بانوان، حضور در صحنه‌های نبرد بود. چنان که می‌دانید، در آبادان و شهرهای جنگ‌زده، شیرزنانی پابه‌پای مردان مقاومت می‌کردند. یکی از جلوه‌های شجاعت بانوان، این بود که با اشتیاق و سرافرازی، عزیزان‌شان را برای نبرد با دشمن راهی می‌کردند و از شهادت همسر، فرزند و پدران‌شان، باکی نداشتند. وقتی رزمندگان به خطوط مقدم اعزام می‌شدند، مادران فرزندان‌شان را تشویق می‌کردند؛ در حالی که اگر مادر خانواده بخواهد مانع فرزندش شود، می‌تواند بهانه‌های مختلفی بیاورد و مشکلات زیادی ایجاد کند؛ اما مادران نه‌تنها مانع نمی‌شدند، که مراسم بدرقه‌ی باشکوهی برگزار می‌کردند و با سلام، صلوات و دعای خیر، فرزندان‌شان را از زیر قرآن رد می‌کردند، تا فدایی راه امام و انقلاب شوند. آن‌ها می‌گفتند که عزیزان‌مان را می‌فرستیم، تا راه کربلا را باز کنند. مادران ایثارگر ایران‌زمین، با ایمانی قوی و استوار، عزیزان‌شان را به جبهه‌ها اعزام می‌کردند و علاوه بر مادربودن، مسئولیت‌های مرد خانواده را هم برعهده می‌گرفتند و نقش سرپرستی داشتند.

 

این رفتار زنان و مادران، چه تأثیری بر مردان‌شان داشت؟

اگر کسی خیالش از پشت سر راحت نباشد، نمی‌تواند در مسیری رو به جلو حرکت کند. خانواده، تکیه‌گاه مرد است و اگر او از خانواده‌اش اطمینان نداشته باشد - چه از لحاظ اخلاقی و چه از نظر امنیت و آرامش حاکم بر خانواه – هیچ‌وقت نمی‌تواند برای اهداف مقدسی مثل دفاع از اسلام و وطن، فداکاری کند و در جبهه‌های نبرد حاضر شود؛ اما مردان شیردل سرزمین ما، وقتی قناعت مادران و همسران‌شان را می‌دیدند که در نبود مردان و پسران، گاهی با کمترین امکانات صبوری می‌کنند و گله و شکایتی نمی‌نمایند، بلکه با روی خوش به استقبال مسائل می‌آیند، انگیزه‌ی‌شان برای حضور در صحنه‌های دفاع از انقلاب بیشتر می‌شد و دیگران را هم به این کار تشویق می‌کردند.

 

این صلابت و استواری از کجا سرچشمه می‌گرفت؟ به هر حال، بارها در خاطرات و صحبت‌های مادران و همسران، از حس علاقه و عاطفه‌ی آن‌ها شنیده‌ایم؛ اما چگونه می‌توانستند، با وجود همه‌ی دل‌بستگی‌ها، روحیه‌ی ایثارگری را در خود بالا ببرند؟

زنان ما، تربیت‌شده‌ی مکتب عاشورا هستند. آن‌ها از ایستادگی حضرت زینب(س) و شهادت امام حسین(ع)، درس گرفته‌اند. فضای دفاع مقدس، بسیار متأثر از فرهنگ عاشورا بود؛ همان‌طور که نهضت انقلابی مردم هم، با الگوگیری از قیام سیدالشهدا(ع) شکل گرفت. از طرفی دفاع مقدس، تنها دفاع از کشور در برابر دشمن خارجی نبود؛ بانوان از ارزش‌ها و اعتقادات خود دفاع می‌کردند؛ اعتقاداتی که به‌خاطرش انقلاب کرده بودند. بعد از انقلاب، فضای معنوی جامعه و جو عمومی که از ساده‌زیستی، فرهنگ شهادت و ارزش‌های اسلامی سخن می‌گفت، تحمل سختی‌ها را برای خانواده‌ها آسان‌تر کرده بود. خانم‌ها نیز با تعلق خاطری که به نظام اسلامی و ارزش‌های انقلابی داشتند، برای فداکاری و ایثارگری مصمم‌تر بودند و با وجود مهر همسری و عاطفه‌ی مادری، به تأسی از بانوان مبارز و فداکار در طول تاریخ، در راه سختی‌ها و مشکلات فراق عزیزان‌شان، صبوری می‌کردند.

 

 

از تأثیر فضای معنوی جامعه، پس از انقلاب گفتید؛ یعنی ممکن بود اگر دشمن قبل از انقلاب به ایران حمله می‌کرد، نتیجه‌ی دیگری شاهد بودیم؟

نمی‌توان گفت که مردم دفاع نمی‌کردند؛ چون در طول تاریخ، ما شاهد فداکاری‌های مردان و زنان ایرانی برای دفاع از حق و ایستادگی در برابر ظلم بوده‌ایم. دفاع از میهن، همیشه برای مردم ما در اهمیت و اولویت بوده است؛ اما دفاع مقدس، فقط بحث مرز جغرافیایی نبود. مردم در آن دوره، از چیزی حمایت می‌کردند که خودشان انتخاب کرده بودند؛ وگرنه زمانی که متفقین به ایران حمله می‌کنند، ما شاهد این میزان از مقاومت در سطوح مختلف مردم نیستیم. وظیفه‌ی دفاع در هنگام هجوم متفقین، تنها برعهده‌ی ارتش و نیروهای نظامی بود و مردم احساس مسئولیت نمی‌کردند و فرار از شهرها و روستاها را بر ماندن و دفاع‌کردن ترجیح می‌دادند. بانوان نیز، ارزش و جایگاهی نداشتند که بخواهند خودی نشان بدهند؛ زیرا به چشم یک ضعیفه به آن‌ها نگاه می‌شد و از نقش‌آفرینی‌شان برای دفاع و مبارزه خبری نبود.

 

ستون

جهاد پس از شهادت

نقش زنان ایثارگر، تنها به زمان نبرد و شهادت عزیزان‌شان محدود نمی‌شود؛ بلکه مادران، همسران و خواهران شهدا، تا سال‌ها بعد از شهادت مردان‌شان، شجاعانه و با افتخار، در مسیر ترویج فرهنگ ایثارگری فعالیت می‌کردند. «فرح‌روز فاتحی» در این‌باره می‌گوید: «ما در آن دوره، شاهد بودیم که مادران، خود به پایگاه‌های بسیج می‌آمدند و بچه‌های‌شان را برای جبهه ثبت‌نام می‌کردند. گاهی نوجوانان کم‌سن‌وسال، برای اعزام به جبهه می‌آمدند و مسئولان اسم‌شان را نمی‌نوشتند؛ اما مادران واسطه می‌شدند، تا اجازه بدهند که فرزندشان راهی جبهه شود. بعد از شهادت فرزندان هم، مثل شیرزنانی ظاهر می‌شدند و در مراسم تشییع فرزندان‌شان گریه نمی‌کردند تا دشمن‌شاد نشوند. بسیاری از آنان، حتی لباس مشکی هم نمی‌پوشیدند؛ چون شهادت را اتفاق فرخنده و مبارکی برای دلبندان خود می‌دانستند. گاهی در مراسم تشییع فرزندان‌شان سخنرانی می‌کردند و می‌گفتند که جان، مال و هستی‌شان را فدای امام و انقلاب می‌کنند. خیلی از مادران شهدا، بعد از شهادت فرزندان، خانه‌های‌شان را به «خانه‌ی شهید»، بدل می‌کردند. خانه‌ی شهید، یک مرکز فرهنگی بود که در زمینه‌های قرآنی، امور خیریه، بحث زنده‌نگه‌داشتن یاد شهدا و... فعالیت می‌کرد؛ مثلاً منزل «شهیدان دستواره» در منطقه‌ی بیست تهران، چنین ویژگی‌ای دارد. مادر «شهید واعظی»، در منطقه‌ی شانزده تهران نیز، منزل‌شان را به محل فعالیت‌های فرهنگی بدل کردند. آن‌ها هر قدمی که در این راه برمی‌دارند، یاد و نام شهدا و روحیه‌ی ایثارگری و شهادت‌طلبی را زنده می‌کنند.»

بسیاری از همسران شهدا، جوان بودند و بچه‌های کوچکی داشتند که باید برای‌شان هم مادری می‌کردند و هم پدری. آن‌ها تمام جوانی و توانایی‌شان را برای تربیت فرزندان‌شان گذاشته و میراث پدران را به فرزندان انتقال داده‌اند. خیلی از همسران شهدا، فرزندان‌شان را با تکیه بر قناعت و ساده‌زیستی بزرگ کرده‌اند و حتی از کمترین امکانات رفاهی هم برخوردار نبودند. فرزندان موفق شهدا که با اتکا به بنیه‌ی علمی و توانایی‌های ذاتی خود به رتبه‌های بالا رسیده‌اند، ثمره‌ی تربیت چنین زنانی هستند. خانم «دکتر رضاداده» که همسر «شهید خلیلی» بودند، خودشان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران هستند و فرزندشان، کارشناسی ارشد معماری‌. «دکتر لاله افتخاری» هم، همسر و پدرشان، هر دو در جریان عملیات کربلای چهار به شهادت رسیده‌اند. هنگام شهادت همسر، ایشان حتی دیپلم هم نگرفته بودند و بعدها به تحصیلات خود ادامه می‌دهند که تا مقطع دکترا پیش می‌روند و فرزندان موفق و تحصیل‌کرده‌ای هم تربیت می‌کنند.