نوع مقاله : گفت‌وگو

10.22081/mow.2019.66989

فاطمه آجرلو، نماینده‌ی سابق مجلس، از دلایل عدم استقبال زنان در عرصه‌ی علمی می‌گوید

نفیسه خانلری

از دوران پس از انقلاب تا به امروز، زنان ایرانی تا حدی برای کسب علم، مشتاق و توانمند ظاهر شده‌اند که در حال حاضر، بیش از نیمی از کرسی‌های دانشگاه‌های مختلف را به خود اختصاص داده‌اند؛ اما این امر مهم، در حالی اتفاق افتاده است که نتیجه‌ی خروجی زنان از دانشگاه‌ها، چنگی به دل نمی‌زند و هنوز هم نمی‌توانیم به شکل مقبولی، شاهد حضور و قدرت‌نمایی آنان در عرصه‌های مختلف علمی، فرهنگی، سیاسی و... باشیم. معضلی که صرفاً منحصر به ایران نیست؛ اما به هر حال در کشور ما، با مسائلی چون عدم خودباروی زنان، تبعیض‌گرایی و نگاه جنسیتی در جامعه، وجود برخی فرهنگ‌های نادرست و... ارتباط دارد و زنان را از موفقیت‌های بزرگ‌تر بازمی‌دارد. در همین راستا، سراغ «فاطمه آجرلو (روان‌شناس و نماینده‌ی سابق مجلس شورای اسلامی)» رفته‌ایم تا محدودیت حضور بانوان در عرصه‌های مختلف را همراه او بررسی کنیم.

قبل از هر چیز، می‌خواهیم نگاهی داشته باشید به جایگاه زنان در انقلاب اسلامی و نگرشی که رهبران انقلاب درباره‌ی زنان داشتند.

هویت زنان در همان ابتدای انقلاب، از سوی امام راحل طراحی شد و ایشان در شب کودتا، اعلام کردند که زن و مرد و پیر و جوان، باید در مسائل سرنوشت‌ساز مملکت حضور داشته باشند. به‌واقع پیام امام(ره)، بیانگر ممنوعیت نگاه جنسیتی و حضور زنان در سطح کلان مملکت بود. چه‌بسا ما در دوران دفاع مقدس نیز، بیشتر از همیشه و به شکل متفاوت‌تری، حضور مؤثر زنان در نقش‌های مختلف را شاهد بودیم که این حضور، به‌نوعی آغازگر نقش‌آفرینی زنان به شکلی اثرگذار در پیش‌برد اهداف جامعه بود. البته باید به این نکته نیز اشاره داشته باشیم که زنان غیر از تأثیر مستقیم در جامعه، به‌شکل غیرمستقیم و در قالب کانون خانواده نیز، مهم‌ترین زمینه‌ساز حضور مردان در جامعه و در پی آن، موفقیت‌های بعدی انقلاب هستند.

گرچه امروزه زنان از اقشار فعال جامعه به‌ویژه در زمینه‌ی کسب علم - هستند، هنوز هم آن‌طور که باید به جایگاه واقعی خود در عرصه‌های مختلف دست نیافته‌اند؛ به نظر شما، مهم‌ترین عامل در کسب جایگاه واقعی آنان چیست؟

خود زنان، اولین و مهم‌ترین عامل هستند؛ بنابراین قبل از هر چیز، بحث خودباوری در زنان مطرح می‌شود. جامعه‌ی زنان، باید به‌شدت در این زمینه کار کنند، تا بتوانند توانمندی خود و هم‌جنس‌های‌شان را بپذیرند و به هر شغلی تن ندهند که در شأن‌شان نیست؛ اما متأسفانه امروزه، این شرایط حاکم نیست و اغلب زنان ما، افرادی کم‌توقع و قانع هستند که توانایی‌های خودشان را دست پایین می‌گیرند.

دقیقا برخلاف آنچه در مردان شاهد هستیم.

بله؛ ما در بسیاری مواقع می‌بینیم که آقایان، حتی در صورت عدم صلاحیت برای احراز پست‌های مختلف، به‌شدت از سوی هم‌جنسان خود حمایت می‌شوند؛ اما آیا خانم‌ها نیز همین‌طور هستند؟ متأسفانه بیشتر زنان ما نه‌تنها خودباوری ندارند، بلکه هم‌جنسان خود را آن‌طور که باید قبول ندارند؛ حتی پزشکان زن! آن‌ها حاضر به دفاع از شایستگی‌های خود و هم‌نوعان‌شان نیستند و همین موضوع، از مهم‌ترین آسیب‌هایی‌ست که به عدم رشد واقعی زنان در جامعه می‌انجامد.

همین عدم خودباوری‌ست که باعث می‌شود زنان، در بسیاری از رشته‌های دانشگاهی ورود پیدا نکنند و شاهد جداسازی برخی رشته‌ها در میان زنان و مردان باشیم؟

این بحث متفاوتی‌ست. زنان در بسیاری از رشته‌ها، قدرت رقابت با آقایان را ندارند؛ زیرا امکان کار، خدمت و انتصاب در پست‌های مرتبط با یک‌سری رشته‌ها برای‌شان فراهم نیست یا حداقلی‌ست؛ بنابراین ترجیح می‌دهند، وارد رشته‌هایی شوند که بتوانند نتیجه بگیرند و آینده‌ی روشنی برای خود متصور شوند.

قطعاً این مشکل، از تبعیض جنسیتی در جامعه نشأت می‌گیرد؟

 همین‌طور است. قبل از هر چیز، باید بدانیم که پرورش نیروی متخصص، در صورتی که از او استفاده نشود و توانمندی‌هایش به باور نرسد، نتیجه‌ای جز سرخوردگی و عدم اعتماد در فرد ندارد و عملاً یک فرصت طلایی را به تهدید بدل می‌کند؛ بنابراین زنان متخصص، باید مورد اعتماد و توجه قرار گرفته و جایگاه واقعی خود را به‌دست آورند.

اعتماد و توجهی که کمتر شاهد آن هستیم!

بله؛ هرچند در شعار این‌طور نیست و برابری زنان همواره مطرح می‌شود، متأسفانه در عمل شاهد این اتفاق نیستیم و نگاه جنسیتی به‌شدت وجود دارد و شایسته‌سالاری صورت نمی‌گیرد! زنان عملاً تا مقطعی فضای رشد دارند و بعد از آن، از گردونه خارج می‌شوند؛ در حالی که همین زنان، توانایی خود در اداره‌ی پست‌های مختلف را ثابت کرده و نشان داده‌اند که از سلامت، دل‌سوزی و صداقت بسیار بیشتری برای اداره‌ی امور برخوردارند؛ اما این صلاحیت و توانمندی‌ها، ثمره‌ی چندانی ندارند و باز هم آقایان هستند که می‌توانند متصدی پست‌های بزرگ باشند. متأسفانه بسیاری از سیاستمداران مرد ما، مدام در حال آزمون و خطا هستند و هیچ‌کدام اعترافی به عدم صلاحیت و کناره‌گیری خود نمی‌کنند؛ در حالی که همین افراد برای قضاوت زنان، با تنگ‌نظری تمام وارد عمل می‌شوند و آن‌ها را به‌شدت مورد انتقاد قرار می‌دهند. 

البته بحث تبعیض جنسیتی نه‌تنها در ایران، بلکه در کل دنیا حاکم است.

بله؛ در خارج هم پوسته‌ای  به‌نام دفاع حقوق از زنان کشیده‌اند؛ اما هم‌اکنون 5/78درصد کارگران ارزان جهان را زنان تشکیل می‌دهند و این موضوع به‌اضافه‌ی قاچاق زنان، نظام برده‌داری نوین، نگاه جنسیتی به زنان و...، همان حقوق بربادرفته‌ی زنان است. دفاع از حقوق زنان، یک نگاه ژورنالیستی و بوق تبلیغاتی بیشتر نیست و در کل دنیا مشاهده می‌شود.

جدا از مباحث فوق، فکر می‌کنید مسئولیت‌پذیری زنان در خانواده، چقدر توانسته است روی محدودیت حضور آن‌ها در سطوح بالای علمی و فرهنگی جامعه اثرگذار باشد؟

قطعاً این موضوع، توانسته است تأثیر بسیاری بگذارد؛ اما این اثرپذیری، اتفاق درستی نیست. یک زن در وهله‌ی اول، باید نقش‌ها را برای خودش تعریف کند. نقش همسری و مادری، بخش جدانشدنی از وجود یک خانم است؛ اما موضوع این‌جاست که یک زن، باید قدرت برنامه‌ریزی و مدیریت در خانه و کار را داشته باشد، تا بتواند ضمن مدیریت خانه و خانواده، مدیریت جامعه را نیز به بهترین نحو ممکن انجام دهد. زنی که توانمندی ایجاد توازن در زندگی شخصی و کاری خود را نداشته باشد، چطور می‌تواند یک جامعه را هدایت کند؟ البته من به‌طورکلی، خانم‌ها را انسان‌هایی مقتدر و توانمند می‌دانم که قدرت انجام هر کار بزرگی را دارند. به‌واقع حضور زنان در سطوح مختلف و حتی مدیریتی جامعه، به تفکر و هدف آن‌ها بستگی دارد؛ چه‌بسا اصلاً خانمی می‌خواهد با تحصیلات عالیه، به یک خانه‌دار ایدئال بدل شود که برای چنین فردی نیز، باید احترام قائل بود.

خانم آجرلو به‌عنوان بانویی که سال‌ها در عرصه‌ی سیاست فعالیت کرده است و شناخت جامعی درباره‌ی نیاز و حقوق زنان دارید، راهکار حضور گسترده‌ی زنان در سطوح بالای جامعه را در چه می‌دانید؟

این موضوع به دو عامل وابسته است. اولین عامل، همان بحث خودباروی و کشف خانم‌ها توسط خودشان است. آن‌ها باید قدرت برنامه‌ریزی و استراتژی برای خود را بالا ببرند و توانمندی‌های خود و هم‌جنسان‌شان را باور کنند. همچنین زنان باید در جایگاه‌هایی وارد شوند که برای‌شان تعریف شده است، تا بتوانند کاملاً مؤثر واقع شوند. مثلاً ورود به کاری همچون معدن، در توان یک زن نیست و او را از پیشرفت‌های بیشتر و تحقق اهداف والاتر بازمی‌دارد. عامل دیگر، ایجاد انقلابی اساسی در دیدگاه‌ها و رسیدن به شایسته‌سالاری و رهایی از نگاه جنسیتی‌ست. باید بپذیریم، نظامی موفق می‌شود که بتواند از تمام توانمندی نیروهای خود استفاده کند و نیروهای شایسته‌ی خویش را به‌راحتی کنار نگذارد. وقتی نظام برای تعلیم نیروی انسانی خود هزینه می‌کند، نباید این هزینه را به‌راحتی نادیده بگیرد و از وجود زنان، به صرف زن‌بودن غافل شود.

البته باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که بخشی از این عدم حمایت از هم‌جنسان، از جانب زنان به فرهنگی اشتباه به‌نام «حسادت» نیز برمی‌گردد؛ موضوعی که نه‌تنها میان زنان، بلکه در بسیاری از مردان جامعه نیز به وضوح دیده می‌شود.