نوع مقاله : گزارش

10.22081/mow.2019.66990

تحلیلی از چرایی حمله به مسئله‌ی حجاب در یک‌سال گذشته

نازلی مروت

«دختران خیابان انقلاب»، روایتی از یک نماد است که در یک‌سال گذشته با کشف حجاب دختری در خیابان انقلاب تهران بر سر زبان‌ها افتاد. «مسیح علی‌نژاد»، در صفحات خود در فضای مجازی، از زنان ایران خواست که به حمایت از این دختر، روسری از سر خود بردارند و تصاویر و فیلم‌های آن را به اشتراک بگذارند.

داستان دختران انقلاب، به همین‌جا ختم نشد و حمایت سلطنت‌طلبان، منافقان و حتی سخن‌گوی وزارت خارجه‌ی آمریکا را نیز در پی داشت؛ رسانه‌های غربی چون بی‌بی‌سی نیز، در تحلیل‌های خبری خود این حرکت را نماد انقلاب زنانه در ایران دانستند.

چالش حجاب در شبکه‌های اجتماعی با «#دختران- خیابان- انقلاب»، از نظر برخی کارشناسان با نگاهی خُرد نگریسته شد؛ اما پس از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، مقابله‌ی علنی و کشف حجاب برخی از جوانان نسل چهارم، باید از زوایای گوناگون بررسی شود. این‌که چرا برخی جوانان غیرمحجبه‌ی پیش از انقلاب، در چرخشی کامل به انتخاب پوشش اسلامی رسیدند و امروز بخشی از بدنه‌ی جوان کشور، با مطالبات جدیدی ظهور پیدا کرده، مسئله‌ای‌ست که باید ریشه‌یابی شود.

قصه‌ی دختران انقلاب دوران رضاشاه

 نخستین پس‌لرزه‌های کشف حجاب، به دوره‌ی رضاخان بازمی‌گردد. کشف حجاب رضاخانی، از سوی علمای دینی، نوعی تهاجم بنیادی به فرهنگ اسلامی حساب می‌شد. کشف حجاب، طرحی استعماری بود که رضاخان در ایران، آتاتورک در ترکیه و امان‌الله‌خان در افغانستان مجری آن بودند. اسلام‌زدایی رضاخان که با کشف حجاب نمود علنی پیدا کرده بود، با مخالفت مردم روبه‌رو شد. قیام مسجد گوهرشاد، برجسته‌ترین مخالفت عمومی با این اقدام بود. در نهایت قانون کشف حجاب اجباری، سال ۱۳۲۲ لغو شد. گذر زمان و آزادشدن پوشش بانوان، موجب شد زنان محجبه‌ای که با قانون کشف حجاب رضاخانی در حبسی خودخواسته بودند، از قید آزادی غربی رها شوند. علاوه بر این، با آغاز تحولات سیاسی ایران که با نهضت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی رنگ و بوی دیگری یافته بود، بانوان نیز به جمع فعالان سیاسی پیوستند؛ دخترانی از مجامع علمی و دانشگاهی و محافل دینی.

حضور بانوان محجبه در جمع مبارزان و انقلابیون را، باید در تربیت دختران آن دوره، به‌دست چهره‌های فرهنگی جست‌وجو کرد.

«مهین کمالی»، از بانوانی‌ست که در دوره‌ی پهلوی، با شرکت در جلسات فاطمیه‌ی تهران و حسینیه‌ی ارشاد، حجاب را برگزیده است. او که در همان زمان تحصیلات خود را در دانشگاه تهران به پایان رسانده و در یکی از مطبوعات کشور مشغول کار بود، از شیوه‌های تربیتی مربیانی می‌گوید که در تحول او اثرگذار بوده‌اند. وی با گریزی به شرایط فرهنگی و مذهبی سال ۱۳۵۳ می‌گوید: «در آن ایام، افرادی که می‌خواستند کار فرهنگی انجام دهند، به‌صورت غیرمستقیم جامعه را هدایت می‌کردند و کم‌کم تغییر ذائقه‌ی مردم را شاهد بودیم.»

وی حضور مذهبیون در خط مقدم مبارزه با رژیم پهلوی را، شاهد سخنان خود در این تغییر ذائقه می‌داند و معتقد است: «افرادی که پرورش‌یافته‌ی دانشگاه و فضای آزاد آن دوره بودند، با تربیت‌های فرهنگی زیرپوستی و برنامه‌ریزی‌شده، به جمع مذهبیون پیوستند و بدنه‌ی انسانی نهضت شدند.»

کمالی مطالعه‌ی آثار شهید مطهری و دکتر شریعتی را، در گرایش خود به جریان فرهنگی دینی مؤثر می‌داند و می‌گوید: «من برای فراگیری قرآن به فاطمیه‌ی تهران رفتم. در آن‌جا با خانم «منیره گرجی»، خانم «کاتوزیان» و خانم «بیدار» آشنا شدم. این استادان ضمن تدریس قرآن، به تفسیر بندهایی از آن می‌پرداختند. این مباحث، موجب علاقه‌مندی من به مباحث دینی شد. حسینیه‌ی ارشاد هم، پاتوق دومم بود. مباحثه‌های شهید مطهری و دکتر شریعتی، موجب شد که مشتاق مطالعه‌ی اندیشه‌ی آن‌ها بشوم. سلسله‌بحث‌های فلسفه‌ی حجاب شهید مطهری، تلنگر بزرگی بود و موجب شد، انتخاب نهایی خود را انجام دهم. از زمانی که حجاب را انتخاب کردم، احساس راحتی و آزادی نمودم و چون با فکر و منطق به انتخاب خود رسیده بودم، هرگز پوششم را تغییر ندادم.»

وی با اشاره به تأثیر تربیت گام‌به‌گام استادان خود در دهه‌ی پنجاه می‌گوید: «روش‌های تربیتی استادانم در فاطمیه و حسینیه‌ی ارشاد، مبتنی بر دین بود. آن‌ها آرام و با محبت، افراد را جذب می‌کردند. آنان زیبایی‌های دین را از لابه‌لای مفاهیم قرآنی استخراج کرده و به ما نشان دادند. ما از دین ترس نداشتیم؛ بلکه عاشق آن و آموزه‌هایش شدیم. زمانی که دکتر شریعتی یا استاد مطهری برای ما از حضرت فاطمه زهرا و حضرت زینب(س) می‌گفتند، آنچه برای‌مان مهم بود، همه‌ی ابعاد اندیشه‌ی زیبای آن‌ها و سیره‌ی زندگی‌شان بود. در این صورت بود که با خواندن قرآن و نماز، رعایت حجاب هم برای ما بخشی از زیبایی دین بود. دختری که بدون حجاب و با ناخن‌های لاک‌زده و آرایش صورت به کلاس خانم گرجی می‌آمد، با همین شیوه‌ی تربیتی و به‌صورت گام‌به‌گام، علاوه بر این‌که آرایش و لاک ناخن را ترک می‌کرد، برای رسیدن به زیبایی دین هم، حجاب را برمی‌گزید.»

وی در بیان آسیب‌های مسئله‌ی حجاب در این سال‌ها، می‌گوید: «آنچه امروز درباره‌ی حجاب در جامعه‌ی ما رخ داده است، به برنامه‌های ناصحیح آموزش و پرورش بازمی‌گردد؛ زیرا ایرادها و بهانه‌های دهه‌ی شصت برای پوشش در مدارس، با آنچه برخی مادرها اعتقاد داشتند هم‌خوانی نداشت. این چندگانگی و فاصله‌ی زیاد نگرش فرهنگی مدرسه و خانه، موجب شد مسئله‌ای مانند حجاب در درازمدت با چالش روبه‌رو شود. اگر آموزش و پرورش درست عمل می‌کرد، اگر دانشگاه‌ها برنامه‌ی فرهنگی داشت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وظیفه‌اش را کارشناسی انجام می‌داد، امروز حجاب نزد برخی افراد محدودیت شناخته نمی‌شد؛ بلکه فلسفه‌ی مصونیت برای مردم تبیین می‌شد.

مطالبات این نسل را جدی بگیریم

دکتر «مریم معین الاسلام»، استاد دانشگاه قم نیز، درباره‌ی مطالبات نسل چهارم انقلاب و پدیده‌های نوظهور دهه‌ی پنجم می‌گوید: «حجاب یکی از مسائل مهم فرهنگی‌ست که نسل جدید با آن مشکل پیدا کرده‌اند؛ اما چون حجاب نمود بیرونی دارد، متوجه مشکل به وجود آمده شده‌ایم. در حالی که هر مسئله اعتقادی که رخ می‌دهد و جوان ما نمی‌تواند پاسخی برای پرسش‌های خود بیابد، به انکار آن می‌پردازد.»

وی در بررسی چرایی این اتفاق در سال‌های اخیر، اظهار می‌کند: «علت مسئله این است که ما برای نسل چهارم، از نظر اعتقادی خوب کار نکرده‌ایم. زیرساخت‌های اعتقادی این نسل زیرساخت‌های محکمی نیست و با هر پدیده‌ی نوظهوری که شبهه‌ای ایجاد کند، نظام اعتقادی‌اش بهم می‌ریزد.»

دکتر معین الاسلام معتقد است: «برای رهایی از این مشکل، باید شناس‌بندی قوی در بُعد اعتقادی برای نسل جوان و نوجوان صورت بگیرد و همت خودمان را بر تربیت نسلی موحد بگذاریم. حجاب، مانند شاخ و برگ درختی‌ست که اگر ریشه‌ی آن محکم نباشد، میوه نخواهد داشت و اگر میوه‌ای هم بدهد، خراب است؛ بنابراین اگر ما همت خودمان را بر تربیت نسلی موحد می‌گذاشتیم، امروز با این معضلات روبه‌رو نبودیم. ما باید به تربیت نسلی می‌پرداختیم که عبودیت و بندگی خداوند برایش پذیرفته شده بود.»

وی با بیان تفاوت اساسی بین عابدبودن و عبودیت می‌گوید: «بین عابدبودن و عبدبودن تفاوت است؛ ممکن است نسل جوان ما در مراسم عبادی مانند اعتکاف و عرفه شرکت کنند، ولی اگر این عبادت بدون شناخت دقیق باشد، انسان را به آن میوه رسیده‌ای نمی‌رساند که لازمه‌ی موحدبودن است.»

حجاب را سیاسی نکنید

دکتر معین الاسلام، با انتقاد از کم‌کاری نهادهای آموزشی و پرورشی، در تربیت نسل موحد برای انقلاب بیان می‌کند: «نسل نوجوان و جوان ما - چه در مدارس و چه در دانشگاه‌ها – آن‌طور که باید با مبانی توحیدی آشنا نمی‌شوند. این کم‌کاری، موجب شده نسل جوان ما با مسائل دینی، از جمله حجاب با مشکل روبه‌رو شود و گاهی به مقابله با آن برخیزد. تا زمانی که عزمی جدی برای اصلاح زیرساخت‌های اعتقادی نسل جوان صورت نگیرد، این معضلات حل نخواهند شد.»

وی در ادامه تأکید می‌کند: «وقتی بنیان‌های اعتقادی افراد درست شود، حجاب با عشق پذیرفته می‌شود. نباید عبودیت و بندگی خدا، با تلخی در کام نسل جوان ما ریخته شود تا بخواهد برای خروج از مرز عبودیت، حجابش را عَلم کند؛ در حالی که اگر کام جوان ما از بندگی خدا شیرین باشد، مسائلی مانند حجاب را با رضایت خاطر می‌پذیرد.»

وی با انتقاد از نگاه سیاسی به مسئله‌ی حجاب، می‌گوید: «متأسفانه به‌جای این‌که معضلات فرهنگی جامعه را به‌طور جدی و با برنامه‌ریزی حل کنیم، به مسئله‌ای مانند «حجاب» کاملاً سیاسی نگاه کرده و گاهی جوانان را مقابل خودمان قرار داده‌ایم. نتیجه این شده است که جوانان ما، فکر می‌کنند اگر با حجاب زاویه پیدا کنند، از خط اسلام و انقلاب خارج می‌شوند و بعضاً از این نگاه خود، برای تنش‌های جامعه استفاده می‌کنند.»

 استاد حوزه و دانشگاه، با تأکید بر این‌که چون زیرساخت‌های اعتقادی نسل جوان مستحکم نیست، در برابر شبیخون فرهنگی دشمن منفعل می‌شود، تصریح می‌کند: «اگر هشدارهای پیاپی رهبر معظم انقلاب درباره‌ی شبیخون و هجمه‌ی فرهنگی غرب مهم تلقی می‌شد و از طرفی هم بنیان‌های اعتقادی محکم بود، ما امروز با این چالش‌ها روبه‌رو نبودیم.»

دکتر معین الاسلام با تأکید بر این‌که باید آستانه‌ی تحمل خود را در برابر خواسته‌ها و پرسش‌های جوانان بالاببریم، می‌گوید: «دشمن با زیرکی، کار خودش را انجام داده و توانسته است در برخی موارد سلیقه‌ها را تغییر دهد؛ بنابراین باید برای مقابله با شبیخون فرهنگی دشمن و تحکیم زیرساخت‌های اعتقادی جامعه‌ی جوان کشور، با برنامه‌ریزی و بدون جبهه‌گیری اقدام کنیم. باید از این حال منفعل خارج شویم و به‌صورت جدی و کارشناسی اقدام کنیم؛ در غیر این صورت، انتظار بهبود وضعیت موجود دور از ذهن است.»

وی می‌افزاید: «پس از تحکیم بنیان‌های اعتقادی، باید به استفاده از ابزارهای هنری و فرهنگی برای بیان مسئله‌ی حجاب روی آورد. برای اصلاح ساختار ذهنی برخی از اعضای جامعه‌ی بانوان که سطحی و قشری‌ست، باید به لایه‌های عمیق توجه کنیم تا حجاب به‌عنوان یکی از برندهای عبودیت و بندگی، برای آنان پذیرفته شود.»