نوع مقاله : گزارش
شش فیلم مهم، برای نشاندادن دغدغه و ناگفتههای زنان ایران
میتوان گفت که سینما طی چهار دههی گذشته، در نشاندادن نمایی نزدیک به مسائل و دغدغههای زنان، پرکار بوده است؛ آنهم در فیلمهایی که ذهنیت و نگاه زنانه در آن غالب است، یا سینمایی که دربارهی زنان تولید شده و یا نقش آنان را بهعنوان محور و کانون خانواده به نمایش گذاشته است.
بعد از انقلاب و در دههی شصت ابتدا «مرضیه برومند»، دوم «پوران درخشنده» و بعد «تهمینه میلانی» و «رخشان بنیاعتماد»، اولین زنان کارگردان بودند که وارد سینما شدند. از دههی هفتاد به بعد، همانقدر که فعالیت زنان فیلمساز بیشتر شد، آثاری هم دربارهی زنان ساخته شد و سینمای ایران، عملاً دارای سینمای زنانه شد. از اواخر دههی هشتاد، شمار فیلمسازان زن و کارگردانهایی که دربارهی زنان فیلم ساختند، رشد کرد و نگاه به زن هم تغییر یافت. زن، دیگر فقط مکملی برای قهرمان حکایت نبود و خود، میتوانست به تنهایی قصهساز یا بحرانساز باشد. در ادامه، به معرفی چند فیلم مهم تاریخ سینمای ایران پس از انقلاب، با این موضوعات میپردازیم.
نام فیلم: گیلانه
کارگردان: رخشان بنیاعتماد
مهمترین ویژگی رخشان بنیاعتماد، بهعنوان فیلمساز زن، خلق شخصیت زنانیست که باورپذیر باشند؛ برای همین بهترین و درستترین کاراکترهای زنِ در سینمای کشور، به او تعلق دارد. یکی از درخشانترین این کاراکترها، «گیلانه» با بازی «فاطمه معتمدآریا»ست. ننه گیلانه، شخصیتیست که همراه پسر و دختر جوانش، در دوران جنگ و در بمبارانهای شهر تهران، زندگی دشواری را میگذرانند. شاید اینکه گیلانه به یکی از زنان ماندگار در سینمای ایران بدل شده، این است که مقاومت، صبر و ایثار او را که اکثر زنان ما در دوران جنگ داشتند، بهخوبی نمایش میدهد؛ زنانی که با همهی تلاش برای زندگی و کشمکش با دشواریها، اصلاً رویکردی سلبی به اطراف ندارند و تنها سعی میکنند که منزل، زندگی و فرزند خود را نگهدارند، بدون آنکه رفتارشان حاوی مفاهیم گلدرشت اجتماعی یا طبقاتی باشد. گیلانه برای اولینبار، سیمای زنی را به تصویر میکشد که جوانی را گذرانده و تا رسیدن به مرگ که دور هم نیست، هنوز دل به زندگی دارد.
نام فیلم: من ترانه، پانزده سال دارم
کارگردان: رسول صدرعاملی
«رسول صدرعاملی»، کارگردانیست که دربارهی زنان، «دختری با کفشهای کتانی» و «دیشب باباتو دیدم آیدا» را در کارنامه دارد؛ اما هیچیک از این آثار، نتوانستند تأثیر فیلم «من ترانه، پانزده سال دارم» را بر خانوادههای ایرانی بگذارد. این فیلم در عین حال که به رسم سینمای آن روزها از جوانی حرف میزد، روی دیگر سکه را هم نشان میداد؛ اینکه دختر پانزدهساله بهدلیل فشار و دشواریهای خانوادهی خود، با پسر ثروتمندی آشنا و با او محرم میشود؛ اما پسر، ترانه را با فرزندی در شکم رها میکند و این اتفاق که برای اولینبار در سینمای بعد از انقلاب نشان داده میشد، تابویی بود که صدرعاملی سراغ آن رفت و این اصل ماجرا، برای بیان دغدغهی دختران و روابط آنها با پسران بود. البته در کنار موضوع این فیلم، نوع بازی «ترانه علیدوستی»، باعث شد تا کیفیت بازیگری زنان در سینمای کشور ایران نیز تغییر پیدا کند. این فیلم با توجه به جوایز برترین کارگردانی، فیلمنامه، چهرهپردازی و نقش اول زن از جشنوارهی فیلم فجر، یکی از آثار ماندگار سینمای زنان ایران است.
نام فیلم: به همین سادگی
کارگردان: رضا میرکریمی
«به همین سادگی»، ساختهی «رضا میرکریمی»، سهل و دشوارترین فیلم سینمای کشور ایران دربارهی زن است. سهل از آن جهت که در طول فیلم، نه دیالوگ خاصی میشنویم و نه رخداد خاصی میبینیم و مشکل از آن جهت که همین نشنیدن و ندیدن، سطح مفاهیم را در عمقی قرار داده است که برای تماشاگر عادی و قابل لمس نیست. یکی از نکات مهم در این فیلم، بازی خوب «هنگامه قاضیانی»، در نقش «طاهره» است؛ زنی بهشدت تنها، با دو فرزند کوچک که در دام افسردگی، هوای زندگی عشایری کودکی خود را کرده است. میرکریمی در گفتوگویی، به همین سادگی را فیلمی معرفی میکند، برگرفته از زندگی همهی زنانی که در زندگی دیده یا دربارهی آنها حکایت خوانده است؛ به همین دلیل، زنانگی فیلم در سطحی بسیار بالاست و هنگامه قاضیانی، در تمام لحظههای فیلم، یک زن واقعی و بهتماممعناست. ترفند کارگردان در نشاندادن یک روز از زندگی طاهره، باعث شده است که ساختهی رضا میرکریمی، به فیلم قابل توجهی در حوزهی فیلم زنانه بدل شود.
نام فیلم: رگ خواب
کارگردان: حمید نعمتالله
در فیلم «رگ خواب»، زنی به تصویر کشیده شده است که قویترین و کاملترین زن نیست؛ اما یکی از دقیقترین و درستترین زنان سینماست. حالات باطنی، گریهها و روح مضطرب «مینا»، درست همان چیزیست که در واقعیت جامعهی زنان، آن را میبینیم و همین موضوع، ارزش اثر «حمید نعمتالله» را دوچندان کرده است. در این فیلم، مینا با بازی «لیلا حاتمی»، نه در پی اثبات چیزی به کسیست و نه طبقهی اجتماعی و سیاسی خاصی را نمایندگی میکند. او زنی معمولیست که قشر وسیعی از زنان جامعهی ما را نشان میدهد؛ زنانی که زندگی میخواهند و خانواده و عاشقی؛ برای همین دل میبازند و وقتی از سوی مردانی چون «کامران» در فیلم کنار زده میشوند، آغاز فروپاشی آنان است. حجم این فروپاشی در فیلم «رگ خواب»، آنقدر دقیق نوشته شده است که اثری قابل توجه و واقعی، از دنیای زنان را پیش روی ما میگذارد.
نام فیلم: هیس، دخترها فریاد نمیزنند
کارگردان: پوران درخشنده
شاید ماندگارترین آثار، مربوط به فیلمهایی میشود که کمتر کسی جرئت دارد دست روی موضوع آنها بگذارد؛ اما «پوران درخشنده»، ریسک سانسورشدن و ممیزهای بسیار و حتی توقیفشدن فیلم «هیس، دخترها فریاد نمیزنند» را به جان خرید، تا یکی از آسیبهای اجتماعی را نشان دهد که دختران و زنان بسیاری از آن رنج میبرند. این فیلم جسورانه و ساختارشکنانه، نهتنها فیلمسازی سینمای ایران را رشد داد، بلکه دریچهای باز کرد، تا اتفاقاتی از آزار و اذیت دختران و زنان در جامعه جدیتر گرفته شود و این تابوی اجتماعی، در رسانهها جریانساز گردد. پوران درخشنده، در کاتالوگ جشنوارهی سیویکم فجر، دربارهی دهمین فیلمش نوشته بود: «در هیس، دخترها فریاد نمیزنند، بیتوجهی و سهلانگاری پدر و مادر شیرین هشتساله، واقعهای را برای او رقم میزند. زخم آن سالها، بر روح او میماند و همهی زندگیاش را تحتالشعاع قرار میدهد. آنچه این زخم را عمیقتر میکند و واقعه را به فاجعه ختم مینماید، آن است که دخترک هیچکس را نمییابد تا درد دلش را با او در میان بگذارد...»
نام فیلم: شیار 143
کارگردان: نرگس آبیار
«شیار 143»، فیلمیست که از زاویهای متفاوت، صبر و بردباری مادران شهدا را نشان میدهد. این فیلم، نهتنها نگاهی جهانی به موضوع مقاومت داشت و بلکه توانست در جشنوارههای متعدد بین المللی، خوش بدرخشد و گامی جدید در عرصهی فیلمسازی دفاع مقدس و دوران جنگ باشد. «نرگس آبیار» در این فیلم، با نگاه زنانه، سراغ بیقراری و انتظار مادر یک شهید مفقودالاثر رفت و توانست اثری ماندگار در سینمای زنانهی ایران و سینمای دفاع مقدس خلق کند. در این فیلم، «الفت» با بازی «مریلا زارعی»، مادریست که به سختی، فرزندش «یونس» را بزرگ کرده است و آنقدر او را دوست دارد که با وجود مسافت طولانی محل کار پسر، هر روز برایش غذا میبرد. با این حال یونس، همراه سه دوستش به جبهه میرود و الفت، سالها چشمانتظار خبری از او میماند.
این، روایت صدها مادر شهید مفقودالاثر است که در همین شهر و کنار ما زندگی میکنند؛ اما دیدن قصهی آنان در قاب سینما، اولینبار بود که بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفت.