نوع مقاله : گفتوگو
رییس کمیسیون زنان و ورزش کمیتهی ملی المپیک، از فراز و نشیبهای ورزش بانوان از گذشته تا امروز میگوید
نفیسه خانلری
ورزش زنان در ایران، از دهههای گذشته تا به امروز، فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سرگذاشته است تا سرانجام بتواند خود را به سطوح قهرمانی برساند و حرفی برای گفتن داشته باشد. دغدغهها و محدودیتهای ورزش - چه در دوران پیش از انقلاب و چه در دوران پس از آن - همواره گریبانگیر زنان ایرانی بوده است؛ اما خوشبختانه به لطف جسارت همین زنان و کنار آن، نگاه سازندهی مسئولان انقلاب، ورزش بانوان نهتنها توانسته سیر صعودی قابل توجهی را طی کند، بلکه توانسته خیز بلندی به سمت نامآوری در سطوح مختلف بین المللی بردارد. اتفاقی که در این گفتوگو، قصد داریم ابعاد مختلف وقوع آن را از نگاه «دکتر فرهادیزاد (رئیس کمیسیون زنان و ورزش کمیتهی ملی المپیک)» بررسی کنیم.
خانم فرهادیزاد، میخواهیم به چند دههی قبل، یعنی دوران پیش از انقلاب برگردیم؛ اوضاع ورزش زنان در آن دوران چگونه بود؟
در آن زمان افرادی در ورزش فعالیت داشتند و حتی خانمهایی داشتیم که در رشتههای ژیمناستیک، دومیدانی و شمشیربازی، به المپیک رفتند؛ اما با این حال ورزش بهطور کلی، در صحنهی قهرمانی و حتی همگانی و عمومی، جایگاه چندانی نداشت و تعداد ورزشکاران حرفهای و همچنین مربیان و داوران زن، بسیار انگشتشمار بود. البته در آن دوران با توجه به فضای موجود، یکسری از خانمها نیز، حتی اگر به ورزش علاقه داشتند، به لحاظ ملاحظات فرهنگی و اعتقادی، در عرصهی ورزش حضور پیدا نمیکردند؛ بنابراین ورزش زنان بیشتر به سطح مدارس خلاصه میشد و فعالیتهای حرفهای جایگاه زیادی نداشت.
چه عواملی باعث میشد که ورزش در دوران پیش از انقلاب، چنین شرایطی داشته باشد؟
دربارهی این موضوع، دو بحث مطرح میشود؛ اول اینکه در گذشته ورزش هم مثل خیلی از چیزهای دیگر، شکل و شمایل مدیریتی مردانه داشته است و با اینکه زنها قادر بودهاند در سطوح مختلف، حتی المپیک حضور داشته باشند، با این حال نگاه مدیریتی موجود، باعث میشد که تعداد خانمها در سطح ملی بسیار محدود باشد. علت مهم دیگر به بحث عمومیتنداشتن ورزش میان زنان، در دوران پیش از انقلاب برمیگردد. بهواقع فضای فرهنگی آن زمان، آنقدر قوی نبوده است که بتواند شرایط عمومی و همگانیبودن ورزش را برای اکثریت خانمها فراهم کند که طبیعتاً با چنین شرایطی، فرصت فعالیت - چه در عرصهی همگانی و چه در عرصهی قهرمانی - برای زنان بسیارمحدود بوده و ورزش زنان در جایگاه قابل قبولی قرار نداشته است.
البته تا چند سال بعد از انقلاب نیز، این فضای فرهنگی برای بانوان وجود نداشت؛ اما نهایتاً چه شد که ورزش زنان، جایگاه خود در انقلاب اسلامی را پیدا کرد؟
تا چند سال بعد از انقلاب، زنان از فضای ورزش به دور بودند؛ اما به هر حال، نیمی از جمعیت کشور را همین زنان تشکیل میدادند که مطالباتی داشتند و یکی از مطالباتشان نیز، بحث ورزش بود. زنان جوان دنبال، تحرک بودند و قطعاً باید به این خواسته و نیاز جامعه پاسخ داده میشد که مسئولان نیز با نگاهی مثبت، این موضوع را بررسی کردند و سرانجام ورزش زنان، بهعنوان یکی از اولویتها مورد توجه قرار گرفت.
پس مسئولان انقلاب اسلامی، ورزش را مغایر با باورهای دینی و اعتقادی نمیدانستند؛ چهبسا که اگر چنین بود، هرگز زنان ورزشکار ایرانی را در جایگاههای فعلی نمیدیدیم.
واقعیت این است، پس از گذر از دوران حساسی که پس از انقلاب با آن مواجه بودیم، مسئولان - چه در بخش ورزش و چه در بخش مدیریتی کشور – نهتنها مخالفتی با ورزش زنان نداشتند، بلکه کاملاً به اهمیت نقش زن در جامعه واقف بودند. آنها با توجه به محوریت زن در محیط خانواده و در نتیجه سلامت و نشاط جامعه، میخواستند به حضور زنان در ورزش همگانی کمک کنند که این اتفاق افتاد و با اقدامات مختلف در این راستا، ورزش همگانی به سرعت رشد پیدا کرد.
احتمالاً تشکیل سازمانها و انجمنهای ورزشی، مختص به بانوان و توجه جدی به ورزش بانوان در قالب این انجمنها، کمک بسزایی به سرعت رشد ورزش بانوان کرد.
همینطور است. دفتر امور مشترک انجمنهای ورزشی بانوان، بهتدریج به وجود آمد و با تشکیل انجمنها و فضای فرهنگی حاکم بر آنها، خود زنان مسئولیت ادارهی انجمنها را برعهده گرفتند و این، بهمعنای حضور بیشتر زنان در عرصهی ورزش و همچنین سطوح مدیریتی بود. در ابتدای کار، همانطور که گفته شد، ورزش همگانی اولویت اول انجمنها بود که در همین راستا و با هدف عمومیکردن ورزش و افزایش فعالیت ورزشکاران در سطح کشور، هیأتهای مختلف در استانها تشکیل شد و توسعهی ورزش، بهصورت گستردهتری به انجام رسید.
توسعهای که رشد ابعاد مختلف ورزش بانوان، از جمله مباحث داوری و مربیگری را نیز به همراه داشت.
قطعاً در پی توسعهی ورزش، نیازهای ما نیز روزبهروز بیشتر مشخص میشد؛ مثلاً نیاز ما به مربیان و داوران خانم در درجات مختلف و همچنین نیروهای اجرایی و...، همه و همه باعث شد تا حضور زنان در همهی صحنههای ورزش قوت بگیرد؛ بنابراین زنان علاوه بر ورود به فضای اجرایی ورزش، حضور در دورههای مختلف مربیگری و داوری را تجربه کردند و مسیر جدیدی را پیش گرفتند. حتی تعداد خبرنگاران، جهت انعکاس اخبار بانوان در حوزههای مختلف، افزایش یافت و مجریان زن ورزش، توانستند خود را نشان دهند. بهواقع تمام ابعاد ورزش بانوان، مثل حلقهای درهمپیچیده بود که طی فرآیندی چندساله، رشد پیدا کرد و اهداف بزرگتری را در ذهن زنان پرورش داد.
منظورتان از اهداف بزرگتر، حضور در عرصههای بین المللی و قهرمانیست؟
بله؛ بعد از رشد ورزش همگانی، زنان مطالبات جدیدتری داشتند و میخواستند استعدادهای خود را شکوفا کنند که این نیز، خواستهای کاملاً معقول و طبیعی بود. آنها در مسابقات داخلی به رقابت با یکدیگر میپرداختند؛ اما این رقابتهای داخلی پس از مقطعی، دیگر برای آنها کافی نبود و نمیتوانست آنان را راضی کند. بهواقع زنان ورزشکار ما، میخواستند خود را در مصاف با ورزشکاران خارجی محک بزنند که این حس، سرانجام به عرصههای بین المللی کشیده شد و آنها، فصل تازهای از فعالیت حرفهای خود را شروع کردند.
مدیران وقت انقلاب با توجه به اصول اعتقادی موجود، مشکلی با این قضیه نداشتند؟
مسئولان در این زمینه نیز، مخالفتی نداشتند. آنها همانطور که پیش از این نیز بسیار کمک کرده بودند و با نگاه مثبتی که به ورزش بانوان داشتند، شرایط و فضاهای ورزشی را در استانهای مختلف، بیش از پیش مهیا کرده بودند، در این راه مسیر نیز همکاری لازم را انجام دادند؛ بنابراین شرایط حضور زنان در مسابقات برونمرزی، با حفظ موازین دینی و اخلاقی فراهم شد تا به این خواستهی زنان جامعه نیز پاسخ داده شود.
با این شرایط، اولین حضور زنان در یک میدان برونمرزی چه زمانی اتفاق افتاد؟
در سال 1990 و برای اولینبار در دوران پس از انقلاب بود که شش تیرانداز خانم، با پوشش چادر در بازیهای آسیایی پکن شرکت کردند و از آن به بعد نیز، شرایط حضور زنان در ورزش بین المللی رقم خورد؛ حتی ورود به المپیک نیز، از سوی زنان اتفاق افتاد. «لیدا فریمان»، نخستین بانوی ورزشکاری بود که پس از انقلاب در المپیک حضور یافت. او در حالی به المپیک 1996 آتلانتا رفت که پرچمداری کاروان ورزشی ایران را برعهده داشت و با حضور محجبهاش در این رویداد بزرگ، چشم همگان را به خود خیره کرد و برای همیشه، در تاریخ ورزش ایران ماندگار شد. این تیرانداز، در ردهی چهلوهفتم قرار گرفت؛ اما با حضورش بهعنوان نمادی از یک بانوی توانمند مسلمان، به سوژهای خبری برای رسانههای بین المللی بدل شد و شایستگیهای زنان مسلمان ایرانی را به جهانیان اثبات کرد.
زنان ایرانی امروزه توانستهاند با پوشش اسلامی، در میدانهای بزرگ بین المللی حضور یابند و حتی صاحب مدالهایی ارزشمند شوند؛ اما در این راه، سختیهای زیادی را متحمل شدهاند؛ در این باره برایمان توضیح دهید.
بله؛ همینطور است. زنان ما، شایستگیهای زیادی داشتند و میتوانستند در عرصههای مختلف صاحب مدال شوند؛ اما در بسیاری از رشتهها، بهسبب قوانین بین المللی در بحث پوشش ورزشکاران، حضور آنها با پوشش اسلامی مقدور نبود که به همین سبب نیز، زنان ما فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشتهاند و مسئولان ورزش کشور، تلاش زیادی کردهاند تا بتوانند موانع را از سر راه بردارند. طراحی پوشش مناسب برای زنان در هر یک از رشتهها، از مهمترین اقدامات صورت گرفته در این زمینه بود. این کار باعث میشد، تا بتوانیم فدراسیونهای مختلف جهانی را متقاعد کنیم و موافقت آنها را، برای حضور زنانمان در میدانهای رسمی جلب کنیم. طراحی پوشش اسلامی و حضور ورزشکاران با چنین پوششی در میادین بین المللی، رقابتی نابرابر و دشوارتر را برای بانوان ما رقم میزد؛ با این حال بسیاری از فدراسیونها، باز هم موافقت نمیکردند و ما مجبور به رایزنیها و تلاشهای مضاعفی در این باره بودیم، تا زنانمان بتوانند با حضور مقتدرانه در این عرصهها، قدرت و توانایی زنان مسلمان را به همگان نشان دهند؛ بنابراین اگر امروز شاهد سرافرازی ورزشکار کشورمان هستیم، باید به این موضوع توجه داشته باشیم که هیچیک از این موفقیتها، بهراحتی حاصل نشده و نتیجهی تلاشی همهجانبه است.
در بخشی از صحبتهایتان، به رقابت نابرابر زنان ایرانی با ورزشکاران خارجی اشاره کردید؛ آیا این موضوع، بهمعنای آن است که حجاب برای بانوان محدودیت همراه داشته است؟
با توجه به حضور گستردهی زنان ایرانی در مسابقات بین المللی، بهخوبی میتوان فهمید که حجاب بهمعنای محدودیت برای زنان ما نبوده؛ اما به هر حال کار آنها را در قیاس با ورزشکاران خارجی سختتر کرده است. شرایط حاکم در طول مسابقه همچون گرمای موجود، محدودیت حرکتی و...، رقابتی نابرابر را برای ما رقم میزند که البته هیچیک از این موارد، نمیتواند جسارت و انگیزهی زنان ما را تحت تأثیر قرار دهد. زنان ورزشکار ما با تکیه بر باورها و ارزشهای اعتقادی و فرهنگی خود، تمام سختیها را به جان میخرند و تمام هیجانات و شادیهای قهرمانی را در کنار اعتقاداتشان میخواهند.
ستون
ضرورت راهاندازی رشتههای جدید در ورزش بانوان
گرچه زنان ورزشکار ایرانی امروز در بیشتر رشتهها فعالیت دارند و صاحب عنوان در سطوح بین المللی هستند، با این حال هنوز هم به تناسب ماهیت برخی از رشتهها، قادر به فعالیت در یکسری از آنها نیستند یا نمیتوانند در تمام میدانهای بین المللی حضور داشته باشند. دکتر فرهادیزاد در اینباره توضیح میدهد: «رشتههایی مثل ژیمناستیک و شنا، شرایطی دارند که با باورها و ارزشهای اعتقادی ما مطابقت ندارند و هنوز هم نمیتوانیم ورزشکارانمان را به میادین بین المللی اعزام کنیم. البته ما در این زمینه نیز، راهکارهای خاص خود را داشتیم و برای ایجاد شرایط رقابت ورزشکاران این رشتهها، فدراسیون ورزشهای اسلامی زنان را راه انداختیم و مسابقات کشورهای اسلامی را تدارک دیدیدم که ورزشکارانمان میتوانند در این مسابقات، با رقیبانی از کشورهای مختلف روبهرو شوند.»
او اضافه میکند: «البته جدا از این نوع رشتهها، برخی رشتهها همانند بوکس نیز وجود دارند که با مبانی دینی و نظری مطابقت ندارند؛ بنابراین از آنها صرف نظر کردهایم.»
دکتر فرهادیزاد، عضو شورای سیاستگذاری در امور زنان وزارت ورزش، بررسی صلاحیت رشتههای مختلف برای فعالیت بانوان را از وظایف این شورا میداند و میگوید: «راهاندازی هر رشتهای برای بانوان، در شورای سیاستگذاری مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و سپس چارهاندیشیهای لازم صورت میگیرد تا بهترین تصمیمات گرفته شود. ما همانقدر که در عدم راهاندازی برخی رشتهها حساسیت به خرج میدهیم، برای راهاندازی برخی رشتهها نیز اصرار داریم؛ زیرا معتقدیم که جمعیت دختران جوان، رو به افزونیست و ما باید آنها را به سمت و سویی ببریم که بتوانند هیجانات خود را در مسیری درست خرج کنند.»
او ادامه میدهد: «ما اگر نتوانیم مسیر فعالیت برخی رشتهها همچون موجسواری، کوراش و... را برای دخترانمان فراهم کنیم، ورزش از دیگر گزینههای انتخابی دختران جوان عقب مانده و قطعاً متضرر خواهیم شد؛ زیرا افزایش هرچه بیشتر شمار رشتهها، بهمعنای جذب تعداد بیشتری از دختران به سمت ورزش و در نتیجه، دوری آنها از هیجانات کاذب است.»
ستون
هویتبخشی به ورزش زنان در قالب انقلاب اسلامی
ورزش در سالهای قبل از انقلاب، بیشتر به زنان ثروتمند محدود میشد و زنان معمولی، عموماً فعالیتی در عرصهی ورزش نداشتند. البته در آن دوران، رشتهها نیز بسیار محدود بودند و تقریباً به چند رشته از جمله شنا، ژیمناستیک، باله، تیراندازی و دومیدانی خلاصه میشدند. همچنین براساس گزارشهای موجود، قبل از انقلاب، نُه مربی و هفت داور زن در کشور وجود داشتند که در هفت رشتهی فعال در حوزهی زنان فعالیت میکردند؛ اما پس از انقلاب اسلامی، به استثنای چند سال نخست، تحولات عظیمی در عرصهی ورزش رخ داد و رشد ورزش، تا جایی پیش رفت که امروز، زنان تقریباً در تمام رشتههای ورزشی فعالیت دارند و از چهرههای مطرح دنیا هستند. همچنین چندین هزار مربی و داور زن، مشغول فعالیت هستند و زنان زیادی، نهتنها در سطوح بالای مدیریتی کشور فعالیت دارند، بلکه کرسیهای بین المللی ورزش نیز را از آن خود کردهاند. بهواقع تمام این موفقیتها، نشان از توجه ویژهی مسئولان به ورزش زنان و مهمتر از آن، عدم محدودیت بانوان در کشوری اسلامی دارد؛ بنابراین با قاطعیت میتوان گفت که بهرغم تمام بایدها و نبایدها و مشکلاتی که پیش روی ورزشکاران محجبهی کشورمان، برای حضور در میادین بزرگ ورزشی قرار داشت، سرانجام زنان ورزشکار ایرانی تمام فراز و نشیبها را پشت سر گذاشتند و با اقتدار، نشان دادند که حجاب و پوشش مناسب اسلامی، هیچ مغایرتی با حضور زنان در میدانهای ورزشی و حتی کسب ردههای بالای جهانی ندارد. اقتدار زنان جسور ایرانی در عرصههای بین المللی ورزش، در حالی اتفاق افتاد که بسیاری از آنان، بارها مورد تمسخر یا تشویق کشورهای دیگر قرار گرفتند؛ اما تمام این رفتارها، جسارت زنان برای نشاندادن توانایی ورزشکاران مسلمان ایرانی را بیشتر و بیشتر میکرد؛ تا اینکه آنها را تا بهترین جایگاههای ورزش پیش برد.