نوع مقاله : نگاه
زنان خارجی، در توصیف زن ایرانی چه میگویند؟
فاطمه دولتی
تا به امروز به ویژگیهای خود فکر کردهاید؟ بدون شک زندگی در هر کشور، فرهنگ و سبک زندگی خاصی را برای افراد آن به ارمغان میآورد. ما زنان ایرانی مسلمان، خود را خوب میشناسیم؛ اما شنیدن نظریات زنان خارجی دربارهی ما، به نظر جالب است. در این گزارش، زن ایرانی را از آینهی نگاهِ زن خارجی میبینیم.
زن ایرانی و سرخاب
چند نفر هستند؛ شاید بتوان گفت یک تور گردشگری. آنان به چند کشور سفر کرده و حالا رسیدهاند به ایران. اهل انگلیساند و از دیدن زیباییهای کشور ما به وجد آمدهاند. وقتی از زنان گروه میخواهیم بانوان ایرانی را توصیف کنند، یکی میگوید: «زنهای ایرانی بیکارند و مدام به مهمانی و عروسی میروند.»
شنیدن این حرف، کمی عجیب است؛ چون تقریباً مطمئنم که زنان ایرانی، هر روز به مهمانی دعوت نمیشوند. وقتی از آنها میخواهم توضیح دهند، میگویند: «خانمهای ایرانی، بهویژه تهرانیها، بسیار آرایش میکنند. آنها صبح، ظهر و شب، همیشه آرایشهای غلیظ دارند و این نشان میدهد که آنان زیاد به مهمانی میروند.»
یکی از زنان مسن گروه ادامه میدهد: «ما فکر میکنیم که آرایش همراه حجاب، جزو دستورهای دینی و سنتی مردم ایران است؛ مانند پوشیه در کشورهای عربی یا سیاهکردن دندانها در خیلی از کشورهای آفریقایی.»
زن ایرانی و دستپخت بینظیر
«سوزانا» اهل لهستان است. او ابتدا با ترس و نگرانی سفر به ایران را شروع کرد؛ اما حالا که در پایان مسافرت خویش است، میگوید: «خانمهای ایرانی، یک شف فوقالعاده هستند. آنان غذاهایی میپزند که در رستورانها هم پیدا نمیشود. نمیتوانم مزه، عطر و طعم دستپخت آنها را هیچجا پیدا کنم. من از شالهای رنگی و بلند و همچنین لباسهای زنان ایرانی خیلی خوشم آمد. زنان ایرانی، بسیار خوشپوش و خوشسلیقه هستند. از نظر من در ایران، اکثر زنان تمایل به دریافت بالاترین مدارج علمی را دارند. این نکته به نظرم بسیار عالیست که زنان و دختران ایرانی، بدون مشکل میتوانند به تحصیلات خود در همهی رشتهها ادامه دهند.»
زن ایرانی و اینهمه آسایش
وقتی از او میخواهم زنان ایرانی را توصیف کند، میگوید: «زنهای ایرانی خوشبخت هستند. ما زنهای عراقی بعد از ازدواج، تازه سختیمان شروع میشود؛ بهدنیاآوردن بچههای پشت هم. کارهای سخت، انتخاب زن برای شوهرمان، زندگی با کمترین امکانات و... . زن ایرانی در رفاه زندگی میکند، بعد از ازدواج به خانهی خوب میرود، شوهر و فامیل کمکش میکنند. موقع بچهدارشدن هوایش را دارند و اجازه نمیدهند کار سخت کند. شوهرهای ما دوست ندارند از بچه مراقبت کنند و کار خانه انجام دهند. همچنین، ما مجبوریم در سن پایین ازدواج کنیم؛ اما زنهای ایرانی نه.»
زن ایرانی، ملکه است
«سوفی»، یک توریست کاناداییست که از تجربهی سفرش به ایران میگوید: «زن ایرانی مهربان است، مدام تعارف میکند، با تو عکس میگیرد و میپرسد: «کشور تو چطور جاییست؟» من مهمان خانوادهای ایرانی شدم. زن خانواده برای کار، از خانه بیرون نمیرفت. او هر چند ساعت یکبار، زنگ میزد و به همسرش میگفت که چه چیزی بخرد. برایم جالب بود که در اینجا با زن، مثل ملکهها رفتار میشود. من همراه آن خانواده، به مهمانی رفتم. در غرب هرکس برای خودش زندگی میکند و اگر بتواند، در مرحلهی بعد با پدر و مادرش هم ارتباط دارد. مردم ایران با اینکه با فامیلشان یکجا زندگی نمیکنند، خیلی با آنها رابطه دارند. من دیدم که به زنها، بهویژه پیرزنها، احترام خیلی زیادی میگذارند.»
زن ایرانی و عمل زیبایی
«آلیس»، سی سال دارد و اهل سوئد است. او مدتی در ایران زندگی کرده است و بهدلیل علاقهاش به زبان فارسی، دستوپاشکسته صحبت میکند. از نظر او زنان ایرانی، در حال رشدند. او میگوید با زنان ایرانی صحبت کرده و فهمیده است که محدودیتهای زنانه در ایران در حال ازبینرفتن است.
- شرایط خانمهای ایرانی، از گذشته تاکنون، تغییرات بسیاری داشته است و حرکت رو به جلویی دارد. جمعیت زیادی از زنان ایرانی، در حال حاضر مشغول فعالیتهای اجتماعی، حتی در پستهای مهم دولتی هستند و اکثریت ظرفیت دانشگاهها را دختران پر کردهاند. البته کنار پیشرفتهای تحصیلی و اجتماعی، در عمل جراحی هم پیشرفت کردهاند. من در ایران زنان خیلی زیادی را دیدهام که بینی خود را عمل کردهاند. به نظرم جمع این دو، نشاندهندهی اعتمادبهنفسِ پایین زنان ایرانیست. حتی دیدهام که زنان چاق، از بدن خود خجالت میکشند، یا پیرزنها، موهای خود را رنگ میکنند. به نظرم اینها طبیعی نیست.»
زن ایرانی و اطاعت از همسر
اهل نروژ است و در سفر خود به ایران، با زن و شوهری ایرانی به اصفهان و شیراز رفته است. میگوید زنان ایرانی را دوست دارد؛ چون مدام میخندند. «برت» میگوید: «زنهای ایرانی مدام میخندند و خیلیخیلی به شوهر خود احترام میگذارند. در کشور ما، این فرهنگ وجود ندارد. ما هرجا بخواهیم میرویم و هر کاری بخواهیم انجام میدهیم. در ایران خانمها قبل از هر کاری، از شوهر یا پدرشان اجازه میگیرند. این امر، هم خوب است و هم بد. بد است؛ چون اگر همسر یا پدر اجازه ندهد، به آرزوهایش نمیرسد و خوب است؛ چون برای زن ایرانی امنیت به بار میآورد.»
زن ایرانی، زن لوس
چند سالیست که در ایران ساکن است. او اهل ترکیه و شیعه شده است. وی میگوید که زنهای ایرانی جدای از حجاب و ظاهرشان، از نظر دغدغه هم با زنهای ترکیه متفاوتاند. در دانشگاهی که من درس میخوانم و در محیط اطرافم میبینم، زنان ایرانی مدام خود را فدای درس، کار و پیشرفت میکنند. آنها یا ازدواج نمیکنند، یا بچهدار نمیشوند و یا خوب نمیخوابند تا درس بخوانند و پیشرفت کنند. ما در ترکیه، همهچیز را راحت میگیریم و اولویت خودمان هستیم؛ یعنی درس یا هر چیزی را کنار میگذاریم، تا به زندگی، سفر یا تفریح با دوستان برویم. زن ایرانی از نظر من لوس است، جدی نیست، مدام حرفش را عوض میکند، با احساسش زندگی میکند و منتظر عشق از سمت مرد است. ما فوری تصمیم میگیریم و جدی هستیم.
زن ایرانی، زن باحجاب
«کریستوفر»، از آمریکا به قم آمده است. او چادر به سر میکند؛ اما چتر موهایش بیرون زده است. چند نفری با او حرف میزنند که سراغش میروم. او میگوید: «مطمئناً قبل از سفر به ایران، میدانستم که باید در مکانهای عمومی حجاب داشته باشم؛ اما اگر واقعیت را بخواهید، در این حال همیشه باید حواست باشد که روسری از سرت لیز نخورد. وقتی هم که هوا خیلی گرم است، داشتن حجاب خیلی سختتر میشود. من اینجا چادر سر کردهام. خوشحالم از اینکه حالا شبیه زنان ایرانی هستم. زنان ایرانی، خیرهخیره نگاهم میکنند. بعضیها از من میخواهند که مهمانشان باشم. دیروز مهمان خانوادهای ایرانی بودم. آنها پنج بچه داشتند. خانم خانه از همهچیز اطلاع داشت. من فکر میکنم او زیاد مطالعه میکرد؛ چون میگفت که این را بخور خوب است و آن را نخور بد است. البته من عکسهای عروسی دختر بزرگشان را دیدم. برایم جالب بود که جشن مفصلی گرفته و پانصد نفر را دعوت کردهاند!»
زن ایرانی، منطقی و مقتدر
«بتول»، دختری لبنانیست. او مدتهاست در ایران زندگی میکند و در توصیف زن ایرانی میگوید: «زن ایرانی هر چقدر هم محدود باشد و امکانات نداشته باشد، نوع تعقل و تحلیلش مورد تحسن است. زن ایرانی، مقتدر است و از اهداف خود کوتاه نمیآید. افق نگاه زن ایرانی، بلند است. به نظرم این، نتیجهی انقلابِ امام خمینی(ره) است. گاهی خانمهای ایرانی را میبینم که تحصیلات ندارند و در محیط اجتماع نیستند؛ اما طوری از ارزشها و دینشان دفاع میکنند که شاید زنان تحصیلکردهی دیگر کشورها، از آن عاجز باشند. با این حال، گاهی زن ایرانی در فرهنگ و سنت کشور خود، اعتمادبهنفس کافی ندارد. او گاهی فکر میکند که عمل به سنتها، معنای عقبماندگی میدهد؛ پس بهسرعت از دیگر فرهنگها تأثیر میگیرد و این، اصلاً خوب نیست!»