سخن سردبیر
چکیده تصویری
کلیدواژهها
سرمقاله
بیایید به زن بودن افتخار کنیم
تو را در پوستین، من میشناسم
همان جان منی در پوست، جانا
خیلی وقت است که در خیابان که راه میرویم یا سوار تاکسی و اتوبوس و مترو که میشویم؛ ما به کسی لبخند نمیزنیم و دیگران هم. شاید جوانترها کمتر به یاد بیاورند که زمانی مردم تا چشم تو چشم میشدند، سلام میکردند، عدهای لبخند میزدند و کمسنوسالها هم بیخودی میخندیدند. چند وقت است که این رفتار را ندیدهاید؟ مطمئنم چند سال است. مردم با نفرت از کنار هم رد میشوند؛ یا با غضب و تحقیر به هم نگاه میکنند. یادتان هست زمانی عدهای در توجیه داشتن آنتن ماهواره میگفتند «ما که فقط میخواهیم شبکههای خبری را دنبال کنیم.» نفرت و چند دستگی امروز را در جامعه میبینید؟ باور میکنید کار همان شبکههاست که زمانی با دیش و دستگاه گیرنده، روی فرهنگ و هنر جامعه ایرانی کار میکردند و امروز با همین گوشیهای موبایل خودمان. آدمیزاد حتی اگر در بلاد کفر هم زندگی میکند باید همشهری و همسایه خود را دوست بدارد. حتما این روایت را بر در و دیوار شهر دیدهاید که «مهربانی با مردم، نیمی از خرد است.» آدمها فکر میکنند مسیر مهر و خرد، دو جاده متفاوت است؛ اما اینطور نیست. محبت به خلقالله، کاملا عقلانی است. فرمایش امام رئوف علیهالسلام را جدی بگیریم.
چند لحظه خواندن سطرهای بعدی را کنار بگذارید و با خود فکر کنید چه نزاعهای عمیقی را میتوانستید با همین مهربانی، به اختلافنظر منطقی و تفاوت در سلیقه تقلیل بدهید و ماجرا را حل و فصل کنید؟ موارد زیادی را به یاد میآورید. در سطح کلان هم میتوان با مهر و محبت، مشکلات را حل یا تحمل سختیها را آسان کرد.
قلههای فرهنگ ایرانی؛ ادب، هنر، روحیه پهلوانی میان ورزشکاران، فداکاری زنان در زندگی سخت، رنج مادران، امید دختران و عمران و آبادانی کشور بود که همه را دشمن هدف گرفت و به رگبار بست. حالا ماییم و فریبخوردههای این بازی و تعدادی مادر دلسوخته که اصلا نمیدانند در کدام دعوا و سر چه موضوعی، داغ بر دلشان نشسته و پیکر آنها را رها نمیکند.
در شرایطی که مخالفان، به خیال خودشان بر فرهنگ و هنر و ورزش و علم کشور، قفل زدند و کلیدش را انداختند داخل شبکههای فارسیزبان، ما تصمیم گرفتیم پر توان و منظمتر از قبل، کنار شما زن و مادر و دختر ایرانزمین باشیم. دستهای سرد شما را به محبت بفشاریم و مرهمی بر دلِ گرفته شما بگذاریم. با مطالعه برگهایی از نشریه، هرجا و هر موضوعی که علاقهمندی شماست، قدم بر دیده بگذارید. مطبوعه حاضر، سیصد و چهل و هشتمین شماره مجله «پیام زن» است. مجلهای که حدود 30سال از انتشار آن میگذرد و روزگار عجیبی را به چشم دیده و از سر گذرانده. شاید در نگاه اول بگویید دیگر چه کسی حوصله خواندن دارد؟ یا مثلا بگویید گوشتان پر است از گفتن و نوشتن درباره زن که چند ماه است در همین مساله هم افراط کردهایم. اما به گفته ما اعتماد کنید و نشریه را ورق بزنید تا مطلبی که فقط برای شما نوشته شده، چشمتان را بگیرد و به خود مشغول کند.
مخاطب اصلی «پیام زن» خانمهای عزیز در هر نقش و سن و مسلکی هستند. و در حاشیه، کسانیکه برای مطالبههای ما زنان جامعه باید تلاش کند. ما برای شما مطالب بسیار داریم؛ برای اینکه خودتان را بشناسید و بدانید چه چیزهایی نیاز دارید و چه کارهایی حال شما را بهتر میکند. تا جایی که با حال خوش و پرانرژی بروید سراغ زندگیتان و هر روز انسان باکیفیتتری نسبت به روزهای قبل باشید. مادرها هم میتوانند مادری بیاموزند، در نظر و عمل بهقدری توانمند شوند که نیازی از فرزند یا خانوادهشان روی زمین نماند.
حتما کسانی از راه میرسند و میگویند راهکارهای شما که همه برای ایفای نقشهای زنانه است در مقام همسر یا مادر، پس خود خانمها چه؟ چند سوال میپرسم و خودم و شما را به دقت و تأمل دعوت میکنم؛ میشود فرزند ما غذایی را با لذت بخورد و ما قورت ندهیم؟ همسر ما که از محیط بیرون خانه با آلودگی هوا آمده، وقتی سینهاش را از عطر چای دمکرده ما پر میکند، میتوانیم با او نفس نکشیم؟ میشود مادرمان از درد پایش بگوید و ما درد را احساس نکنیم؟ اصلا ممکن است برادر ما از گرفتاریهایش بگوید و ما پریشانِ احوالش نشویم؟ میبینید؟ ما زنان، بازیگرانی هستیم که در نقشهایمان فرو رفتهایم، اغراقآمیز و بیمحابا تبدیل شدهایم به آنچه از ما انتظار میرود و چه شیرین است این زندگی که فقط یک تن نیستی. تویی و روح توست که در جانهای دیگر رفته و زیست مردانه و زنانه و بچهگانه را با هم تجربه میکند. زن از نقشهایش قابلتفکیک نیست. زنی که مادر است؛ تبدیل به دو نفر میشود. زنیکه دختر است و خواهر و همسر... خداوند حنّان، وسعت وجودی و مهری در وجود زن بهودیعه قرار داده که در یک لحظه میتواند خودش و تمام نقشهایش را مدیریت کند.
بیایید خودمان را با جار و جنجالهای سیاسی تقلیل ندهیم به یک تن. بیایید برگردیم به نقش تاریخی که داشتیم؛ آنجا که خداوند بهترین ما را برگزید برای مادریِ کاملترین و بیخطاترین انسانها که امامان معصوم علیهمالسلام هستند. یا جاییکه خداوند سنت زایش را تغییر داد برای مادریِ مسیح. مفتخر باشیم به اینکه اگر پسرمان رشید شد و برای دیدن صورتش مجبور شدیم قد بکشیم، بزرگترین حق را ما به گردن او داریم. خداوند ما را ریحانه، زیبا، قدرتمند، ربالبیت، همهکاره زندگی مردان خواسته و اینطور پسندیده، به کمتر از اینها رضایت ندهیم.
شروع دوباره و کار در «پیام زن» خیلی سخت بود، آن هم در شرایطی که حرف زدن له و علیه مسائل زنان، ممکن است دنیایی از سوءتفاهم را بهوجود بیاورد. ولی ما یاعلی گفتیم و آستین بالا زدیم، شما هم کم نگذارید و یاری کنید. باور کنیم این سطور و این تصاویر، دختران و زنان را در مسیر درست قرار میدهد و با همین چراغهای کوچک، ایرانمان چراغان میشود.
ما برای همین شماره خیلی تلاش کردیم، سراغ هنرمندان و ورزشکاران زیادی رفتیم که گفتند فعلا سکوت را برمیگزینند، ولی ما کار خودمان را کردیم و نوید شمارههای بعدی را هم میدهیم. خودمان و شما را به نظم دعوت میکنیم؛ ما به نظم در انتشار و شما به نظم در دیدن و یاری ما. به امید روزهای روشن!