گره‌گشایی از لایه‌‌های مساله‌ حجاب

نوع مقاله : پوشش و عفت عمومی

10.22081/mow.2022.74123

چکیده تصویری

گره‌گشایی از لایه‌‌های مساله‌ حجاب


پرونده ویژه:

پوشش و عفت عمومی

 

صورت‌بندی حجاب در نظام معناییِ آیت‌الله خامنه‌ای:

گره‌گشایی از لایه‌‌های مسأله‌ حجاب

حجاب، مایه «تشخص» و «آزادی» زن است

 

مهدی جمشیدی

نویسنده و پژوهشگر فرهنگی

در این مقاله برای نخستین بار، مجموعه‌ای از مهم‌ترین نظرات و مواضع آیت‌الله خامنه‌ای درباره حجاب و مساله‌های مرتبط با آن، مطرح شده ‌است؛ به‌گونه‌ای که یک هندسه منظم و منطقی تعریف شده که درون آن، اساسی‌ترین مناقشه‌ها و تعارض‌ها بیان می‌شود. مطالعه این مقاله نشان می‌دهد تفکر ایشان، یک کل درهم‌تنیده و منسجم است که هویت اسلامی دارد و در عین حال، به‌شدت در مقابلِ دیگری‌اش که تمدن غربی است، حساس است و موضع انتقادی دارد.

 

  1. اهمیت و فضیلت حجاب؛ امر نمادینِ سعادت‌آفرین و هویتبخش

درباره اهمیت و فضیلت حجاب، آیت‌الله خامنه‌ای تصریح می‌کند که مساله حجاب، «خیلی مهم» است و این اهمیت، با واسطه خودش را نشان می‌دهد، ازجمله در موضوع خانواده. (در دیدار بانوان، 13/4/1386) در اینجا میان حجاب و خانواده، پیوند برقرار شده و قوام و دوام خانواده به حجاب نسبت داده شده است. این بدان معنی است که حجاب، مقوله‌ای منحصر به خود نیست، بلکه در ساحت‌های دیگر زندگی نیز اثر می‌گذارد. ایشان بر این باور است که خودنمایی و جلوه‌فروشی از طریق بی‌حجابی، یک لحظه است، ولی آثار سوء آن برای جامعه و «اخلاق» و حتی سیاست، ماندگار است. در حالی‌که ملاحظه عفاف، اگر سختی داشته باشد، سختیِ کوتاهی است، اما آثارش، عمیق و ماندگار است. (در دیدار مداحان، 23/2/1391) پس نباید لذت آنی را اصل انگاشت و جامعه را گرفتار مخاطرات بلندمدت کرد؛ بی‌حجابی و بدحجابی، معضلی نیست که در خود متوقف بماند و در منطقه‌ها و قلمروهای دیگر، جلوه‌هایش را نشان ندهد، بلکه عواقب و تبعات آن، دامن‌گیر همه یا اغلب حوزه‌های زندگی خواهد شد.

در جای دیگر نیز ایشان به حجاب به‌عنوان یک حکم دینی نگریسته: در وصیت‌نامه‌های شهدا، بسیار درباره حجاب توصیه شده؛ چون حجاب یک حکم دینی است، پس نباید این آرمان شهیدان فراموش شود. (در دیدار ستادهای برگزاری کنگره شهدا، 5/7/1395) این ارجاع نشان می‌دهد که حجاب، جزو گفتمان انقلاب بوده، تا جایی‌که حتی شهیدان نیز بر آن اصرار و تاکید داشته‌اند. بر این‌اساس، نباید آن را امر حاشیه‌ای و غیرمهم قلمداد کرد. آرمان‌های انقلاب در نگاه و عمل شهیدان، نمایان است و می‌توان با استناد به شهیدان دریافت که انقلاب، چه مقاصد و غایات و ارزش‌هایی دارد. در اینجا چون حجاب، برجسته شده، باید آن را تعیین‌کننده و حیاتی دانست. پس چه از نظر کارکردها و اثرات حجاب و چه از نظر این‌که اسلام به آن توصیه کرده، باید حجاب را یک مساله کلیدی و تعیین‌کننده به شمار آورد و گمان نکرد که این نماد و ظاهر اسلامی، فرعی است.

آیت‌الله خامنه‌ای بر این باور است که باید مسائل ارزشیِ اسلام در جامعه ما احیا شود؛ ازجمله مساله حجاب. حجاب، مساله‌ای است که اگرچه مقدمه‌ای برای چیزهای بالاتر است، اما خودش یک مساله ارزشی است. ما که روی حجاب این‌قدر مقیدیم، برای این است که حفظ حجاب به زن کمک می‌کند تا بتواند به رتبه معنویِ عالی برسد و دچار لغزشگاه‌هایی نشود که سر راهش قرار داده‌اند. نقطه مقابل این، فرهنگ رومیِ حاکم بر امروز اروپاست. آنها با همه‌چیز کنار می‌آیند، جز با دو، سه چیز؛ یکی از آنها و شاید مهم‌ترینش، حفظ حالت حفاظ منضبط میان دو جنس زن و مرد است؛ یعنی خویشتن‌داری در مقابل چیزی که به آن آزادی جنسی گفته می‌شود. در مقابل این، به‌شدت سرسخت هستند. از نظر آنها کسی مرتجع است که روی این مساله تکیه کند. اگر در کشوری، زنان با حدودی از مردان مجزا شدند، به عنوان امر خلاف «تمدن»، معنا خواهد شد. این در حالی است که ما از دنیای غرب که زن را در طول دوره‌های گذشته تا امروز این‌قدر تحقیر کرده‌اند، طلبکاریم. (در دیدار اعضای شورای فرهنگی و اجتماعی زنان، 4/10/1370) حجاب حاکی از یک تقابل تمدنی در عرصه فرهنگ و سبک زندگی است و بدون شک، دو عالَم فرهنگیِ متفاوت را رقم می‌زند که در یکی، مسیر تعالیِ معنویِ زن، هموار و در دیگری، زن به شیئ فرودست و حقیر، تبدیل می‌شود. شاید در نگاه نخست، تصور کنیم حجاب، پا از حریم فردی بیرون نمی‌گذارد و به‌عنوان امر نمادین، کارکرد چندانی ندارد، اما این تحلیل نشان می‌دهد که حجاب را باید یکی از عناصر صورت‌بندی‌شدنِ دو خط تمدنیِ متمایز انگاشت و نسبت به آن حساس بود.

از طرف دیگر، ایشان می‌گوید ابراز نگرانی نسبت به حجاب در جامعه، به‌جا و صحیح است. حجاب، یک حکم شرعی و یک مساله قانونی است و در این زمینه باید در درجه اول، دستگاه‌های حکومتی مراقبت کنند تا براساس قانون عمل شود. (در دیدار دولت، 30/5/1398) من نسبت به حجاب و حیای اسلامی در دانشگاه‌ها دغدغه دارم و خواهش می‌کنم که هم مسئولان دانشگاه‌ها و وزارت‌های مربوط به دانشگاه‌ها و هم خود دانشجوها به‌خصوص دخترخانم‌ها، به حجاب و فاصله‌گذاری بین زن و مرد که در اسلام وجود دارد، اهمیت بدهند و موازین شرعی را در دانشگاه رعایت کنند. (در دیدار نمایندگان تشکل‌های دانشجویی، 28/2/1399) این گفته‌ها نشان می‌دهند که ایشان از مساله حجاب، عبور نکرده و آن را ناچیز نمی‌دانند، بلکه نسبت به آن دغدغه و نگرانی دارند و نمی‌خواهند وضع به‌گونه‌ای پیش رود که حجاب، رها شود و ولنگاری پدید آید.

ایشان معتقد است که امروز بانوان ایرانی با حفظ حجاب، «استقلال هویتی و فرهنگیِ» خودشان را اعلام و به دنیا صادر می‌کنند و دنیا، سخن جدیدی را می‌شنود. امروز زنان کشور ما در میدان‌های اجتماعی، حضور فعال و تاثیرگذاری اجتماعیِ عمیقی دارند و درعین‌حال، «حجاب» و «عفاف» و خود را در حد وسیله التذاذ مردانِ زیاده‌طلب پایین‌نیاوردن، جزو خصوصیات زنِ ایرانیِ مسلمانِ امروز است. (در دیدار مداحان، 17/12/1396) حجاب را باید یک امر نمادین دانست که از هویت و فرهنگ ما حکایت می‌کند و استقلال آن را به رخ تمدن غربی می‌کشد. درحالی‌که تمدن غربی، جهان را به سوی کالاشدگی زن سوق داده است، در انقلاب اسلامی، سخن متفاوتی عرضه می‌شود و آن حجاب است؛ چنان‌که میان کنشگریِ اجتماعیِ زن از یک سو و حفظ ارزش‌های انسانیِ زن، پیوند برقرار می‌شود و زن مجبور نیست یکی از انتخاب کند و دیگری را وابنهد. نه هویت و فرهنگ، واقعیت‌های پیش پا افتاده‌ای هستند که بتوان از آنها صرف‌نظر کرد و نه استقلال، امر فرعی است. این هر دو، در حجاب نمایان شده‌اند.

نکته مهم دیگر درباره اهمیت حجاب که آیت‌الله خامنه‌ای به آن اشاره می‌کند، این است اگر در جامعه‌ای، «عریانی زنان» مطرح شود، هیچ سروصدایی در دنیا بلند نمی‌شود. اما اگر در جامعه‌ای، «آرایش و تبرج زنان» در محیط‌های عمومی محکوم و «پوشش زن» در جامعه مطرح شود، دستگاه‌های مسلط تبلیغاتیِ دنیا جنجال می‌کنند. این وضع، نشان می‌دهد سیاستی وجود دارد که این «موقعیت غلط و اهانت‌آمیز» را برای زن تثبیت کنند و متاسفانه کردند. ازاین‌رو، در غرب با حجاب به صورت علنی «مخالفت» می‌شود. عنوانی که برای این مخالفت بیان می‌کنند، این است که حجاب، نماد یک حرکت مذهبی است و ما نمی‌خواهیم در جوامع ما که لائیک هستند، نمادهای مذهبی مطرح شوند. اما این دروغ است و بحث مذهب و غیرمذهب نیست؛ بلکه بحث بر سر این است که سیاست راهبردى و اساسىِ غرب بر «هرزه‌شدن زن» است و حجاب، مخالف آن است. ازاین‌رو، حتی اگر حجاب ناشی از انگیزه و ایمان دینی هم نباشد، با آن مخالفت می‌کنند. این مساله، تبعات بسیار جانکاهش را در جوامع بشری به وجود آورده است، از جمله سست‌شدن بنیان خانواده، تجارت زنان، کودکان نامشروع و زندگی‌های مشترکی بدون ازدواج. (در دیدار بانوان، 1/3/1390) در اینجا باز دامنه بحث به تقابل تمدنی کشیده می‌شود و از یک سیاست پنهان، رونمایی می‌شود؛ سیاستی که در پی هرزه‌شدن زن است و دین و غیردین هم نمی‌شناسد و می‌خواهد این الگو را بر جهان حاکم کند. این دشمنیِ عمیق و بنیادین، باید حساسیت ما را بیشتر کند و بر اهمیت حجاب، بسیار بیشتر از گذشته بیفزاید؛ چون در گذشته چنین سیاستی در میان نبوده و حجاب، فقط به عنوان یک حکم دینی مطرح بوده، اما اکنون یک هدف تمدنی برای نفی آن شکل گرفته است. این کشمکش و تضاد بیرونی، بر تعیین‌کنندگی حجاب افزوده است.

در امتداد بند پیشین، مساله دیگری نیز مطرح می‌شود که از همان سنخ است و نشان می‌دهد باید موقعیت تاریخی و اقتضای زمانه را فهمید و نسبت به آن حساس بود. ایشان می‌گوید کجا امر به معروف کنیم و کجا این کار را نکنیم؟ در روایت آمده که «لَتَأْمُرُن بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُن عَنِ الْمُنْکَرِ أَوْ لَیُسْتَعْمَلَن عَلَیْکُمْ شِرَارُکُمْ فَیَدْعُوا خِیَارُکُمْ فَلَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ» (کلینی، الکافی، ج5، ص56؛ شیخ طوسی، تهذیب‏الأحکام، ج6، ص176؛ طبرسى،‏ مشکات‌الأنوار، ص50) بایستی به معروف امر و از منکر نهی کنید، اگر این کار را نکردید، افراد بد کردار بر شما مسلط خواهند شد و خوب‌هایی از میان شما دعا می‌کنند، اما مستجاب نمى‏شوند. یعنی جهت امر به معروف و نهی از منکر، «ضد سلطه اشرار» است و این امر و نهی، باید مقابل سلطه اشرار باشد. فرض کنید این‌که زنی «جوراب نازک» بپوشد، این‌قدر اهمیت ندارد، اما اگر روی جوراب، عکس «مایکل جکسون» است، باید او را دنبال کنید. آن یک چیز است و این چیز دیگر. یا این‌که موی سر بیرون بودن، گناه کبیره نیست و از غیبت و دروغ و رشوه گرفتن بالاتر نیست، اما چنانچه دیدید یک نفر با همین حالت به اداره می‌آید و جلو آخوند اداره هم سرش را بالا می‌گیرد و راه می‌رود؛ این می‌شود گناه کبیره، چون در جهت تسلط اشرار است. پس در این قضیه بینش سیاسی لازم است گرچه در همه کارها اگر انسان سیاسی نباشد، نمی‌تواند حقایق را بفهمد. یک حقیقت است که در یک پدیده به وجود می‌آید و آدمی که بینش سیاسی دارد، آن را می‌بیند. ازاین‌رو، ببینید کدام منکر باید نهی شود؛ کدام منکر «حالا» باید نهی شود و کدام منکر، منکر خطرناکی برای ماست؟ (در دیدار ستاد احیاى امربه‌معروف و نهى‌ازمنکر، 31/3/1372) غرض از سلطه اشرار، همین تفوق تمدنی است، چنانچه شکل بگیرد، هویت اسلامی و انقلابی ما از دست می‌رود و دوباره ذیل تاریخ غرب قرار خواهیم گرفت. باید از این زوایه به حجاب نگریست و آن را تحلیل کرد. در غیر این صورت، تصورهای خُرد از حجاب، تجویزهای سطحی نیز در پی خواهد داشت. باید شرایط زمانه را شناخت و فهمید و در نسبت با آنها، موضع خویش را صورت‌بندی کرد، نه این‌که در خلأ و به‌ طور مجرد، درباره حجاب به قضاوت نشست. هرقدر اکنون را در نظر بیاوریم و دریابیم که سلطه اشرار، چه نقاطی را هدف گرفته و چه رفتارهایی، این سلطه را بازتولید می‌کند، بیشتر به اهمیت حجاب پی خواهیم برد.

 

  1. فلسفه و حکمت حجاب؛ قوام‌بخشی به کرامت اجتماعیِ زن

فلسفه و حکمت حجاب مقوله مهمی است که آیت‌الله خامنه‌ای درباره آن می‌گوید: محدودیتی که در نظام اسلامی هم برای مردها به کیفیتی و هم برای زن‌ها به کیفیت دیگری به وجود می‌آید، طبق فطرت انسانى و کمک‌کننده به این است که نیروهای آنها هرز نرود و در جهت درستی به کار بیفتد. (در دیدار بانوان، 13/4/1386) پس ریشه به فطرت برمی‌گردد و ارجاع بنیادین، فطرات انسان است که دین از آن حکایت می‌کند. حجاب، امری اعتباری و مجعول نیست که بتوان آن را به رسوم و آداب ملی فروکاهید و براساس تنوع فرهنگی، آن را روا دانست، بلکه مساله، فطرت‌مندیِ حجاب است. حجاب، مصالح عالیِ انسان را فراهم می‌آورد چنان‌که همه احکام و ارزش‌های دین، چنین خصوصیتی دارند.

به طور خاص، ایشان تاکید می‌کند که «زن‌ها» در معرض آسیب‌اند و دشمنان دنیا و آخرت ما و دشمنان نظام جمهوری اسلامی، از «نقاط ضعف» ما استفاده می‌کنند؛ ازجمله از علاقه ما به جلوه‌فروشی و خودنمایی. بانوان عزیز و دخترهای جوان باید مراقب باشند. این زندگی می‌گذرد؛ لذات و سختی‌هایش همه به طرفه‌العینی می‌گذرد. شما در دوره جوانی، این حرف را درست نمی‌فهمید. انسان در دوران جوانی خیال می‌کند دنیا، ثابت و ساکن است و همیشه همین‌جور است؛ اما به سن ما که رسیدید، می‌بینید دنیا عجب سریع می‌گذرد؛ چشم به هم می‌زنید، گذشته است. اما آن طرف، «و ان الدار الأخرة لهی الحیوان» (عنکبوت: ۶۴) است. زندگی و حیات، آنجاست. «ذلک الذی یبشر الله عباده» (شوری: ۲۳) بشارت‌های الهی آنجاست. هم برای آنجا، هم برای حفظ عزت و پیشرفت کشور، خانم‌ها باید وضع «حجاب» و «عفاف» و «تقیدات» و «پایبندی» را مراقبت کنند؛ این وظیفه است. خودنمایی و جلوه‌فروشی، یک لحظه است و «آثار سوء» آن برای کشور، برای جامعه و اخلاق و حتی سیاست، آثار مخرب و ماندگار است؛ درحالی‌که ملاحظه عفاف و حدود شرعی در رفتار و حرکات بانوان، اگر سختی داشته باشد، سختىِ کوتاهی است، اما آثارش، عمیق و ماندگار است. خود خانم‌ها خیلی باید حجاب و عفاف را مراقبت کنند؛ وظیفه و افتخار و شخصیت آنهاست. حجاب، مایه تشخص و آزادی زن است. برخلاف تبلیغات ابلهانه و ظاهربینانه مادی‌گرایان، مایه اسارت زن نیست. زن با برداشتن حجاب و با عریان‌کردن آن چیزی که خدای متعال و طبیعت، پنهان‌بودن آن را از او خواسته، خودش را کوچک و سبک و کم‌ارزش می‌کند. حجاب، وقار و متانت و ارزش‌گذاری زن و سنگین‌شدن کفه آبرو و احترام اوست. این را باید قدر دانست و از اسلام باید به خاطر مساله حجاب تشکر کرد؛ این جزو نعمت‌های الهی است. (در دیدار مداحان، 23/2/1391) پس حجاب، قرار دادن زن برای خود، «تکریم» و «احترام» زن و ایجاد «حریم» برای زن است. (در دیدار مداحان، 11/2/1392) ازاین‌رو چه از نظر دنیوی تحلیل کنیم و چه از نظر اُخروی، باید جانب حجاب را بگیریم. البته روشن است که مصالح اُخروی، قابل‌مقایسه با مصالح دنیوی نیست، اما برای متنبه‌کردن مخاطب، باید از جنبه‌های این‌جهانی نیز سخن گفت و اثبات کرد که حتی فارغ از جهان دیگر، حتی برای زندگی در همین جهان باید به این حکم، تعهد و تقید داشت. برهنگی و عریانی، شخصیت انسانیِ زن را می‌فرساید و او را همچون کالای قابل‌مبادله، به شیئ فرومی‌کاهد. چون این انتخاب، چه زن بخواهد و چه نخواهد، چنین پیامی را برای مردان می‌فرستد و چنین تصوری را از او در ذهن دیگران پدید می‌آورد.

از نظر ایشان، تفاوت میان حجابِ اجباری در ایران و بی‌حجابیِ اجباری در غرب در همین مساله نهفته است: غربی‌ها راجع به زن بحث می‌کنند که شما حجاب را اجباری کردید، درحالی‌که خود آنها بی‌حجابی را اجباری می‌کنند. دختر دانشجو را به خاطر اینکه روسری دارد، در دانشگاه راه نمی‌دهند، آن وقت به ما می‌گویند چرا شما حجاب را اجباری کردید! این در جهت «کرامت زن» است، آن در جهت پرده‌دری و بی‌احترامی به زن. (در دیدار دانشجویان، 13/10/1386) از طرف دیگر، هر چند روزی می‌گفتند که در اروپا، با وجود این‌که حجاب نیست، هوس جنسی هم مهار شده است، اما آیا هوس‌ها کنترل‌شده است یا تحریک‌شده که این‌همه جنایت جنسی در آمریکا و اروپا اتفاق می‌افتد؟ ازاین‌رو باید گفت اسلام، انسان را شناخته که حکم حجاب را داده است. (در دیدار رؤسای دانشگاه‌ها، 20/8/1394) زن غربی، مظهر مصرف، آرایش، جلوه‌گری مقابل مردان و وسیله هیجان جنسیِ مرد» است. بقیه حرف‌هایی که می‌زنند، مثل عدالت جنسیتی، ظاهر قضیه است. تعداد قابل‌توجهی از بانوان صاحب‌مقام غربی، در همین چند ماه قبل، یکی پس از دیگری اعلان کردند که در دوران جوانی، در نهادهای اداری که در آنجاها عضو بوده‌اند، با زور و با خشونت مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند. و تازه اینها زن‌های معمولی نیستند؛ بلکه زن‌های برجسته غربی‌اند. اما اسلام به‌وسیله حجاب، در را به روی مسیری که جنس زن را به این نقطه انحراف برساند، بسته و اجازه نداده است. پس حجاب اسلامی، وسیله مصونیت زن است. (در دیدار مداحان، 17/12/1396) تمدن غربی، نمونه اعلای واقعیتی است که امروز می‌تواند گویای نتایج برهنگی زن باشد و در عمل نشان دهد که بی‌اعتنایی به پوشش، چه تبعات تاسف‌باری در پی دارد. آنچه می‌توانست تمدن غربی را از فروافتادن به این دره نجات بدهد حجاب بود، اما دیدیم که در سایه آزادی زن، حجاب کنار زده شد و برهنگی، در زمره حقوق زن قرار گرفت. به‌رسمیت‌شناختن چنین حقی، هم زن غربی را بی‌ارزش و حقیر کرد و هم جامعه غربی را در سراشیبی انحطاط اخلاقی افکند. اگر پیش از این باید درباره این واقعیت‌ها، گفت‌وگوی نظری می‌کردیم و میان این مقوله‌ها ربط منطقی برقرار می‌شد، امروز می‌توانیم به این عینیت‌های متراکم و انبوه ارجاع بدهیم و «پایان خط برهنگی» را در آینه واقعیت ببینیم.

نکته دیگری که آیت‌الله خامنه‌ای به آن اشاره می‌کند این است که مساله ما با الگوى اروپایىِ زن، این نیست که آنها می‌خواهند زن، عالم و در صحنه اجتماعى باشد، اما اسلام نمی‌خواهد. قضیه این نیست، بلکه در الگوى اروپایى که برخاسته و زاییده‌ الگوى باستانى رومى و یونانى آنهاست؛ زن وسیله‌‌اى براى تکیف و التذاذ مرد هست. آنها با «حجاب زن مسلمان» از همه‌چیز بیشتر دشمن‌اند چون «فرهنگ» آنها این را قبول ندارد. اروپایی‌ها این‌جورند. می‌گویند هرچه ما فهمیده‌ایم، دنیا باید از ما «تقلید» کند. مایلند جاهلیت خودشان را بر معرفت عالم غلبه بدهند. آنها می‌خواهند زن به سبک اروپایى که عبارت است از سبک «مُد» و «مصرف» و «آرایش در انظار عموم» و ملعبه قرار دادن مسائل جنسى بین دو جنس را در جامعه رواج بدهند. هرجا با این هدف‌گیرىِ غربی‌ها مخالفت شود، فریادشان بلند می‌شود. اما در مکتب اسلام، حفاظ و حجابى بین زن و مرد وجود دارد. اگر این نکته رعایت نشود، همان ابتذالى که امروز غرب دچار آن است، پیش می‌آید. گرایش به سمت «مُدگرایى» و «تجمل‌گرایى» و «تازه‌طلبى» و «افراط در کار آرایش» و «نمایش مقابل مردان»، یکى از بزرگ‌ترین عوامل انحراف جامعه و انحراف زنان ماست. آنها براى اینکه از زن، آن‌چنان موجودى که مورد نظر خودشان هست به ‌وجود بیاورند، محتاج این هستند که همواره «مُد» درست کنند و چشم‌ها و دل‌ها و ذهن‌ها را به همین چیزهاى ظاهرى و کوته‌نظران مشغول کنند. کسى که به این چیزها مشغول شد، مجال پیدا نمی‌کند به ارزش‌هاى واقعى برسد. زنى که در فکر باشد از خود، وسیله‌‌اى براى جلب نظر مردها بسازد، فرصت این را پیدا نخواهد کرد که به طهارت اخلاقى فکر کند. آنها مایل نیستند که زن در جوامع دیگر، آرمان‌خواه و دنبال هدف‌هاى بزرگ باشد. ازاین‌رو، زن‌هاى جوان در جامعه ما خیلى باید مراقب باشند تا این کمند ناپیداى بسیار خطرناکِ فرهنگ غربى را بشناسند و از آن پرهیز کنند. (در دیدار پرستاران، 22/8/1370)

پس مساله بر سر حضور اجتماعی زن نیست و کسانی‌که این امر را به‌عنوان محل نزاع مطرح می‌کنند، می‌خواهند از مساله اصلی بگریزند و مخاطب را بفریبند. مساله، چگونگی حضور زنان در جامعه است نه اصل آن. نگاه اسلامی و انقلابی، هوادار حبس زنان نیست و نمی‌خواهد فعالیت‌های اجتماعی را در مردان منحصر کند، بلکه می‌خواهد در عین این حضور و حیات بیرونی، زن دچار تبرّج نشود و او را در هیات عروسک و بازیچه نبینیم. روشن است که پایبندی به حجاب، چنین تهدیدی را می‌زداید و از حضور اجتماعی زن، آفت‌زدایی می‌کند. یعنی وضع به‌گونه‌ای رقم می‌خورد که زن در عین کنشگری اجتماعی، دست‌مایه خواسته‌های حقیر، فساد و ابتذال نمی‌شود و شخصیت و کرامت انسانیِ خویش را نمی‌بازد.

آیت‌الله خامنه‌ای تاکید می‌کند که مساله «حریم جنسی» برای ما یک اصل است، اگرچه یکی از فروع دین است. «حجاب» و حرمت آمیزش جنسیِ حرام، جزو فروع دین است، اما نفس مقوله حریم جنسی، یعنی وجود حریمی بین دو جنس، یک اصل است. اسلام، زن را دارای آن‌چنان عزت و غروری می‌طلبد که مبالات این را نداشته باشد که مردی به او نگاه می‌کند یا نمی‌کند. این کجا و این‌که زن، لباسش، آرایشش، حرف‌زدنش و راه‌رفتنش را چه‌طور انتخاب کند که مردم به او نگاه کنند، کجا؟ سعی می‌کنند در فیلم‌های‌شان یک عنصر جنسی از همین مقوله انحرافی بگنجانند. این انحراف است. باید سر این مساله، خیلی قوی بایستید. ما از طریق هنر، ذره‌ذره قضیه به این مهمی را مخدوش می‌کنیم. «تکبر» برای مرد، حرام است، ولی برای زن، مستحب است که نسبت به مرد بیگانه، متکبر باشد. ما داریم این عزت و مناعت و غرور زنانه را مقابل جنس مرد خدشه‌دار می‌کنیم و این باور را در زن تایید و تقویت می‌کنیم که یک «بازیچه» است. این میراث اروپاست؛ این‌که زن به عنوان یک «متاع عمومی و همگانی» است که هرکس بتواند از او به نحوی التذاذ ببرد، جایز است. ما در این قضیه، در موضع دفاع نیستیم؛ بلکه در موضع «حمله» و «تهاجم» هستیم؛ چون آن فرهنگ، «غلط» است. حال ما بیاییم به آن «فرهنگ غلط» اجازه دهیم که در هنر ما آن هم هنر سینما با این اهمیت و عظمت، وارد شود؟ (در دیدار مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 4/9/1371) کارکرد حجاب این است که میان زن و مرد، حریم جنسی می‌آفریند و بدن زن را به منطقه ممنوعه تبدیل می‌کند که کسی در جامعه، حس التذاذ از آن را ندارد. حجاب، مرزی است که دسترسی را محدود می‌کند و از شیئ‌شدگیِ بدن زن، جلوگیری می‌کند. تکبر زنانه نیز همین خصوصیت را دارد و مرزآفرین و حریم‌ساز است. هر نوع جلوه‌گیریِ جنسی زن در جامعه، مخالف کرامت اوست و به این معنی است که می‌خواهد بدنش را ابزار فریب قرار دهد و مناسبات اجتماعی را از دامنه انسانی به دامنه جنسی سوق دهد.

 

  1. مسئولیت مردم و فعالان فرهنگی؛ گفتمان‌سازیِ اجتماعی

آیت‌الله خامنه‌ای در زمینه اصلاح وضع حجاب در جامعه، مسئولیتی را بر عهده مردم و به‌خصوص فعالان فرهنگی می‌داند که مبتنی بر سازوکار نرم و تبیینی و گفتمان‌سازیِ اجتماعی است. ایشان توصیه می‌کند که با تبلیغات کار کنید؛ یعنی همان حربه‌ای را که افرادی برای سست‌کردن اعتقاد به حجاب به کار می‌برند، شما هم به کار ببرید. درباره حجاب، تحقیق و فکر کنید و از لحاظ دینی هم از بحث‌هایی که مطرح شده، استفاده کنید و به ترویج دیدگاه خودتان بپردازید و بگویید و نویسید و در جامعه، فکرپراکنی کنید. بهترین راه تامین حجاب، همین است که با استدلال و منطق برخورد شود. چیزی که در اساس لازم است و مهم‌تر از همه است، این است که ذهن دختر و زن جوان را با اهمیت حجاب آشنا کنید. یعنی به او تفهیم کنید که حجاب از لحاظ شرعی و از لحاظ منطقی این است و در ذهن او، استدلال صحیح را درباره رعایت حجاب، راسخ کنید. (در دیدار دانشجویان، 4/12/1377) پس یک وظیفه‌ عمومی متوجه همگان است و آن عبارت است از گفتن با زبان خوش. این‌گونه نیست که در قدرت قرار داشتن حکومت اسلامی، موجب شود عموم مردم، بی‌تکلیف و حاشیه‌نشین باشند و همه توقعات و انتظارت، بر حاکمیت متمرکز شود، بلکه در جامعه اسلامی، همه نسبت به آنچه در جامعه می‌گذرد، مسئول و مکلف‌اند.

ایشان معتقد است باید کاری کرد که «امر و نهی زبانی» انجام گیرد، چون اگر تحقق پیدا کند مهم‌ترین عامل است و تاثیرش حتی از جهادی که توپ و تفنگ دارد، بیشتر است. بااین‌حال، مردم امتحان نمی‌کنند. فرض کنید اگر کسی حرکت خلافی انجام می‌دهد، کسی که از کنارش رد می‌شود همین قدر که بدون عصبانیت و تهدید بگوید این کار خلاف را نکنید و رد شود برود، کار بزرگی کرده است. اگر ده نفر بگویند نکن و بروند، مگر کسی جرات پیدا می‌کند که باز آن کار خلاف را انجام دهد؟ این‌که می‌بینید وقتی دو سه بار گفتید نکن، او عصبانی می‌شود، پیداست که این ضربه، شکننده است. خدای متعال در امر و نهی زبانی، این اثر را قرار داده است. «عمده» و «اساس» قضیه، همین مرحله دوم امر و نهی است و «از همه موثرتر» است و می‌تواند اوضاع و احوال را «به‌کل» منقلب کند. (در دیدار ستاد احیاى امربه‌معروف و نهى‌ازمنکر، 31/3/1372) اکنون در جامعه ما چنین تصوری وجود ندارد و افراد گمان می‌کنند اصلاح وضع حجاب، فقط از طریق مواجهه‌های خاص، امکان‌پذیر است، درحالی‌که این غفلت موجب می‌شود حجاب از حالت «هنجارشدگی» در متن جامعه خارج و به حوزه حاکمیت محدود شود. اگر جامعه، حجاب را جزیی از خویش می‌شمارد و آن را رویه و منطق فرهنگیِ خویش می‌داند، باید نسبت به آن حساس باشد و اهتمام به آن را فقط از دولت نطلبد. کاری که از جامعه انتظار می‌رود، تکلیف سنگین و نشدنی نیست، بلکه همین گفتن و بازگفتن است که بر آن برکات و خیرات فراوانی بار خواهد شد. جامعه زنده، جامعه‌ای است که ارزش‌هایش از درون می‌جوشد و خودش نسبت به خطوط قرمزِ ارزشی‌، حساس و بیدار است و بیرون‌زدگی و انحراف‌ها و لغزش‌ها را برنمی‌تابد و از واکنش‌های گفتاری و زبانی عقب نمی‌کِشد.

ایشان بر این باور است که برخورد فیزیکی و جسمانی، درست نیست و ما این را توصیه نمی‌کنیم. اما گفتن و تذکر خوب است. با اخلاقِ خوب تذکر دهند. امربه‌معرف و نهی‌ازمنکر، یعنی «دستور دادن» و این غیر از تمنا کردن است، اما همین را با «رفق»، «مدارا» و «محبت» نه با خشونت باید انجام داد. (در دیدار دانشجویان، 22/2/1382) در جای دیگری می‌گوید: در زمینه حجاب، باید خیلی متین، منطقی و دور از احساسات بی‌مورد برخورد کرد. احساسات چیز خوبی است، اما اِعمال احساسات جا دارد. در این ‌جور موارد، منطق استعماریِ غربی را که آتش‌بیار معرکه است، افشا و آن را با دلایل روشن برای مردم تبیین کنید. شما با رسانه‌های دولتی غربی و پادوهای حقیرشان مواجه نشوید؛ بلکه اصل را بر تبیین برای مردم بگذارید. (در دیدار ائمه جمعه، 5/5/1401)

یک نمونه از چنین مواجهه‌ای، سخن ایشان در یکی از سفرهای استانی است که در آغاز کلام، چنین گفتند: بعضی از همین‌هایی که در استقبالِ امروز بودند، خانم‌هایی بودند که در عرف معمولی به آنها می‌گویند خانم بدحجاب اشک هم از چشمش می‌ریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت و حق است؟ نه. دل، متعلق به این جبهه است و جان، دلباخته به این آرمان‌هاست. او یک نقص دارد، ولی مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقص‌های این حقیر در باطن است. با این نگاه و روحیه برخورد کنید. البته باید زنان بدحجاب را نهی‌ازمنکر کرد، اما با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. (در دیدار روحانیون، 19/7/1391) تجربه‌ نشان داده مواجهه‌های بی‌اعتنا به اخلاق و همدلی و محبت، نتیجه‎بخش نیست و فقط تولید تنفر می‌کند. ازاین‌رو، باید هوشمندی و دقت و حساسیت فراوان به خرج داد و کوشید بی‌حجاب‌ها و بدحجاب‌ها را به عالَم ارزش‌ها نزدیک‌تر کرد نه دورتر. خوش‌رویی و خوش‌خلقی به معنی به‌رسمیت‌شناختن منکر و فساد و نقص نیست، بلکه ابزاری است برای رسیدن به هدف اصلاح‌گری.

 

  1. مسئولیت حکومت اسلامی؛ رویارویی با حرام اجتماعی

آیت‌الله خامنه‌ای معتقد است حکومت اسلامی تکلیف دارد جلوی بی‌حجابی را در جامعه بگیرد. می‌گوید: اگر چیزی درباره حجاب، جزو مقررات شد و کسی خلاف آن مقررات رفتار کرد، دولت برخورد می‌کند. (در دیدار دانشجویان، 4/12/1377) و در جای دیگر می‌گوید: حجاب، یک مساله قانونی است و در این زمینه باید در درجه اول، دستگاه‌های حکومتی مراقبت کنند تا براساس قانون عمل شود. (در دیدار دولت، 30/5/1398) همچنین ایشان درباره فضای دانشگاه‌ها تصریح کرده‌ که مسئولان دانشگاه‌ها و وزارت‌های مربوط به دانشگاه‌ها، باید به حجاب و حیای اسلامی در دانشگاه‌ها اهمیت بدهند و موازین شرعی را در دانشگاه رعایت کنند. (در دیدار نمایندگان تشکل‌های دانشجویی، 28/2/1399) شکی نیست که حجاب به سبب قانونی‌بودن، باید از سوی حاکمیت نیز حمایت شود و این‌گونه نیست که فقط به گروه‌های مردمی سپرده شود و ساختارهاری رسمی نسبت به آن بی‌طرف باشند. آری، همه احکام شرع، جامه قانون به تن نکرده‌ و حاکمیت دینی نمی‌تواند به‌‌طور مستقیم وارد شود و اجرای آنها را از جامعه بطلبد، اما آن بخشی از ارزش‌های اسلامی که قانون شده‌اند، وضع دیگری دارند.

جریان رسانه‌ای دشمن در طول سال‌های گذشته، در برابر حجاب قانونی و الزامی، حجاب اختیاری را مطرح کرد و کوشید جنبه قانونی آن را تخریب کند. این جریان، به ساختن دوگانه «حجاب اجباری/ حجاب اختیاری» به جنگ پاک‌دامنی و حیا آمد و توانست عده‌ای را هم فریب دهد. آیت‌الله خامنه‌ای واکنش نشان داد و گفت: کسانی دچار این خطای بزرگ هستند که همواره با دور زدن قوانین، میل غلط و انحرافی نسبت به فرهنگ غربی را در جامعه ایجاد می‌کنند؛ از جمله، گروهی از افرادی که جزو خواص محسوب می‌شوند مانند «روزنامه‌نگار»، «روشنفکرنما» و «معمم» از «حجاب اجباری» سخن می‌گویند. این سخن، بدان ‌معنی است که اینها، همان خط دشمن را دنبال می‌کنند که او با آن‌همه هزینه، نتوانسته در جامعه ما به نتیجه برساند. این عده، استدلال‌هایی را نیز بیان کرده‌اند، از این قبیل:

نخست این‌که گفته‌اند مقصود امام خمینی از این‌که زنان باید در جامعه، باحجاب باشند، همه زنا» نبوده است. من از نظر ایشان خبر دارم و این حرف، «بی‌خود» است؛ چون امام خمینی، در مقابلِ بی‌حجابی به‌عنوان یک منکر واضح که به‌وسیله پهلوی و دنباله‌های پهلوی به وجود آمده بود، مانند کوه محکم ایستاد و گفت باید در جامعه اسلامی، حجاب وجود داشته باشد. همچنین اوایل انقلاب، در جریانِ جلسات مشترک شورای انقلاب با دولت موقت، کسانی در دولت استدلال کرده بودند که چون تجارت مشروبات الکلی درآمدزاست، ما نباید از آن صرف‌نظر کنیم و همچنان به واردات مشروب ادامه بدهیم، ولی امام خمینی، قرص‌ومحکم مقابل حرام الهی ایستاد.

دوم این‍که ادعا کرده‌اند هرچند گناه بی‌حجابی و این‌که زنی، روسری خود را از سر بردارد‌، از گناه «غیبت»، بزرگ‌تر نیست، اما دولت، فرد غیبت‌کننده را تعقیب نمی‌کند. این خطا، ناشی از عدم‌تشخیص و مایه رنج‌بردن ماست. ما به‌عنوان دولت اسلامی، نگفته‌ایم اگر کسی در خانه خودش، روسری‌ را مقابل نامحرم برداشت، باید او را تعقیب کرد، چون معتقدیم این گناه، شخصی است. بلکه بحث اینجاست که چون کارِ انجام‌گرفته در ملأ و در خیابان، یک کار عمومی و اجتماعی و در واقع، یک تعلیم عمومی است، این خطا، برای حکومتی که به‌نام اسلام بر سر کار آمده، تکلیف ایجاد می‌کند. در اینجا ملاک مواجهه یا عدم‌مواجهه دولت اسلامی با محرمات اجتماعی، کوچک یا بزرگ بودنِ آنها نیست، بلکه مساله این است که آنچه حرام شرعی است، نباید آشکارا در جامعه اسلامی و مقابل چشم مردم انجام بگیرد. حکومت اسلامی، مانند حکومت رسول اکرم و امیرالمومنین علیهم‌السلام وظیفه دارد مقابل حرام‌های اجتماعی بایستد.

سوم این‌که گفته شده دولت اسلامی باید اجازه دهد خود مردم، سبک زندگی‌شان را انتخاب کنند، درحالی‌که اولا این استدلال، فقط درباره بی‌حجابی مطرح نیست، بلکه درباره همه گناهان بزرگِ اجتماعی، از قبیل شرب خمر، نیز می‌توان به آن استناد کرد. یعنی می‌توان گفت دولت اسلامی باید شراب را آزاد اعلام کند تا هر کسی می‌خواهد بخورد، هر کسی نمی‌خواهد، نخورد! اما آیا این استدلال، منطقی است؟ ثانیاً، شارع مقدس بر حکومت اسلامی، تکلیف کرده که مانع از رواجِ حرامِ الهی در جامعه شود و حکومت اسلامی، موظف است مقابل حرام و گناه بایستد. (در دیدار مداحان اهل‌بیت، 17/12/1396)

ایشان در این تحلیل و نقادیِ مفصل و صریح، هم از اندیشه حجاب قانونی و الزامی دفاع کرد و هم به اشکال‌ها و شبهه‌های مطرح‌شده درباره آن پاسخ داد. مهم‌ترین مضمونی که در این تحلیل می‌تواند حضور حاکمیت را در قلمرو حجاب توجیه کند، اشاره به جنبه‌های اجتماعیِ حجاب است. به این معنا که حجاب، فقط در مرحله اول یک انتخاب شخصی و فردی است، اما همین که فرد پا در جامعه می‌گذارد، نوع پوششِ او هم به یک امر اجتماعی تبدیل می‌شود. جامعه، حریم عمومی است، به گونه‌ای که حضور در این حریم، حتی کنش‌های شخصی را نیز از دلالت‌های عمومی برخوردار می‌کند. به همین دلیل دولت در قالب قانون، دست به مداخله می‌زند و مجال نمی‌دهد کسانی در حریم عمومی، ارزش‌های قانونی را زیر پا بگذارند. پس مساله بی‌حجابی، دو جنبه دارد: یکی این‌که از نظر دینی و معنوی، حرام است و دیگر این‌که از نظر سیاستی و حاکمیتی، اجتماعی است و چون دولت اسلامی باید مقابل حرام اجتماعی، نقش بازدارنده ایفا کند، نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد.

نکته دیگر این‌که از نظر آیت‌الله خامنه‌ای، ابتدا باید اداره‌های دولتی، به «محیط تقید به حجاب» تبدیل شوند: اول باید در «ادارات»، ترتیبی برای وضع حجاب‌ خانم‌ها بدهید؛ طوری‌که مقید باشند حجاب‌شان را حفظ کنند. البته ما لباس خاصی را به کسی تحمیل نمی‌کنیم؛ فقط خانم‌ها، محجبه، با مواظبت و بدون داشتن تظاهراتی از لاابالی‌گری ظاهر شوند. از کارهای خیلی بد این است که بعضی از خانم‌ها، ناخن‌های‌شان را بلند می‌گذارند، یا لاک به ناخن‌های‌شان می‌زنند. آدمی که اهل وضوست، نمی‌تواند لاک بزند. به آنها بگویید و تذکر بدهید. غرض این‌که محیط را «محیط دینی» کنید.(در دیدار مسؤولان، 7/5/1372) همچنین باید افزود که به باور ایشان، حجاب برتر، «چادر ایرانی» است و تردیدی در این نباید داشت، اما در عین حال نباید چادر را در جایی «اجباری» کرد، بلکه اگر حجاب را حفظ کنند، «خلاف شرع» انجام نداده‌اند، ولی چیز «بهتر»ی را از دست داده‌اند. (در دیدار دانشجویان، 4/12/1377) پس باید فضاسازیِ بیرونی و عینی از مراکز دولتی آغاز شود و دست‌کم در این مراکز، حجاب اسلامی به‌عنوان یک ارزش قطعی، حاکم باشد. این وضع رسمی، موجب ایجاد حال‌وهوای دینی خواهد شد و در چنین موقعیتی، فضا به صورتی است که به ارزش‌ها دعوت می‌کند و ضدارزش‌ها را برنمی‌تابد.

 

  1. مواجهه با فشارهای تمدنیِ غربی و امتداد داخلی‌شان؛ مواجهه صریح و چالشی

در مقابل حرکت اصلاحی نسبت به حجاب، هم تمدن غربی صف‌آرایی می‌کند و هم امتدادهای داخلی‌ آنها به تقابل رسانه‌ای و روایت‌سازی منفی و تخریبی دست میزنند. براساس آنچه در بندهای پیش آمد، چون حجاب به یک مساله تمدنی تبدیل شده و انقلاب می‌خواهد در این قالب، نشان دهد که الگوی متفاوتی را برای زن عرضه کرده، تمدن غربی نیز بی‌واکنش نخواهد بود و میدان را برای پیش‌روی دیانت در جامعه، رها نخواهد کرد. نخستین نکته‌ای که در گفته‌های آیت‌الله خامنه‌ای به چشم می‌خورد و می‌تواند صحنه این تقابل را تغییر دهد، این است که به تعبیر ایشان، در مساله زن، موضع ما «تدافعی نیست»، بلکه «تهاجمی» است. چون آنها اعتراض‌شان به ما این است که چرا حجاب، «اجباری» است. درحالی‌که زن در فرهنگ غربی به ابتذال کشانده شده، تحقیر شده و به او اهانت شده است. (در دیدار مسئولان وزارت امور خارجه، 25/5/1383) هرچند موسسه‌های وابسته به سازمان ملل یا غیر آنها به اسم حقوق بشر، موضوع «حجاب» را زیرسوال ببرند و اظهار طلبکاری کنند، اما این امر، واقعیت قضیه را عوض نمی‌کند و ما در مساله زن از غرب طلبکاریم. ما به دنیا می‌گوییم شما با برافروختن آتش «زیاده‌روی‌های جنسى» در جامعه و با آوردن زن به شکل متبرج به میدان، به بشریت و به زن خیانت کرده‌اید. (در دیدار بانوان نخبه‌، 13/4/1386) کارنامه غرب درباره منزلت و هویت زن، به‌هیچ‌وجه قابل‌دفاع نیست، بلکه سرشار از تلخی‌ها و تباهی‌هاست. تمدن غربی باید در این‌باره، شرمسار و خاموش باشد، نه این‌که فریاد برآورد و جوامع دیگر را به چالش بکشد. زن غربی، منزلت خویش را باخته و بی‌ارزش و حقیر شده است، درحالی‌که وعده‌های تمدن غربی به زن، چیزهای دیگری بود.

ایشان می‌افزاید: یکی از نشانه‌های مردسالارىِ غربی‌ها این است که زن را برای مرد می‌خواهند و به همین دلیل می‌گویند زن آرایش کند، تا مرد التذاذ ببرد. این «آزادی زن» نیست؛ بلکه «آزادی مرد» است. می‌خواهند مرد آزاد باشد، حتی برای التذاذ بصری! براین‌اساس زن را به کشف حجاب و آرایش و تبرج مقابل مرد تشویق می‌کنند. البته این خودخواهی را بسیاری از مردان در جوامعی که از دین خدا بهره‌مند نبودند، از دوران‌های قدیم هم داشتند، اما غربی‌ها «مظهر اعلا» هستند. (در دیدار زنان، 30/7/1376) به‌این‌ترتیب در لفافه شعار آزادی زن و دفاع از حقوق و آزادی‌های زن، زنان به زندان‌های تازه‌ای افتادند و مردان به شکل‌های جدیدتر و پنهان‌تری، زنِ غربی را مطابق میل خویش تعریف کردند. این پدیده، نوعی استعمار پنهان است که در آن، زن احساس می‌کند آزاد است و آنچه می‌خواهد هست، اما در حقیقت خواسته‌های او از پیش، مهندسی و طراحی شده‌ و او در سایه تمنیات مردانه، خویش را بازسازی کرده است.

به همین دلیل آیت‌الله خامنه‌ای می‌گوید: یکی از سیئاتِ «تمدنِ مادیِ غرب» کاری است که درباره زن انجام دادند. البته اسم‌های گوناگونی هم روی این کارهای می‌گذارند تا آن را توجیه کنند. همچنان‌که جنایت می‌کنند و اسمش را «حقوق بشر» می‌گذارند. یکی از طبایعِ تمدن غربی، فریب، دورویی، نفاق، دروغگویی و تناقض در رفتار و گفتار است. در قضیه زن هم همین‌جور است. آنها فرهنگ خودشان را در دنیا گسترش داده‌اند. کاری کرده‌اند که یکی از مهم‌ترین وظایف زن این است که جلوه‌گری کند و زیبایی‌هایش را در معرض التذاذ مردان قرار دهد، این خصوصیت حتمی و لازم زن شده است. اسم این را گذاشته‌اند «آزادی» و اسم نقطه مقابلش را گذاشته‌اند «اسارت»! در حالی که حجاب قرار دادن زن برای خود، تکریم و احترام و حریم برای زن است. یکی از اولین آثار سوئی که این مساله گذاشت، سست‌شدن بنیان خانواده بود. وقتی در جامعه‌ای خانواده متزلزل شد، مفاسد در این جامعه نهادینه می‌شود. (در دیدار جمعی از مداحان، 11/2/1392) پس این تغییر در سایه مفهوم‌سازی‌های فریبنده صورت گرفته و تمدن غربی در پوشش شعارهای زیبا و دلنشین، هدف‌های پنهان خویش را محقق کرده است. در این حال، زن غربی تصور می‌کند به آزادی‌های واقعی دست یافته و دیگر گرفتار سنت‌های زن‌ستیزانه دوره‌های گذشته غرب نیست، اما واقعیت این است که او در چنگ شکل دیگری از سلطه گرفتار شده که ناپیدا، ولی موثرتر است. در متن این تغییر، تبرج و جلوه‌گری و بدن‌نمایی، به فضیلت تبدیل و بدن، صدرنشین ارزش‌های انسانی می‌شود.

ایشان با صراحت بیشتری به پشت‌صحنه این تقابل اشاره می‌کند و می‌گوید: از اول انقلاب، مساله «زن» را مطرح و ادعای گزاف می‌کردند که می‌خواهند از زن ایرانی حمایت کنند و باز هم به بهانه «حجاب»، قضیه زن را مطرح کردند و حالا همان تلاش‌های ناکام را دوباره تکرار می‌کنند. چند سال قبل کسی از من پرسید که شما در قضیه زن مقابل غرب چه دفاعی دارید؟ گفتم «دفاع» ندارم، «حمله» دارم. آنها باید جواب بدهند که «زن» را تبدیل به «کالا» کردند. اینکه ناگهان رسانه‌های رسمی آمریکا و انگلیس و بعضی جاهای دیگر و مزدوران‌ و دنباله‌روهای‌شان، سر قضیه زن هجوم می‌آورند و بهانه‌ای مثل «حجاب» را پیدا می‌کنند، علتش چیست؟ حقیقت این است که زنِ باشرف و بااستعداد ایرانی یکی از بزرگ‌ترین ضربه‌ها را به تمدن غرب زده. اینها سال‌هاست می‌گویند زن اگر از قیود اخلاقی و شرعی رها نشود، نمی‌تواند پیشرفت کند و به مقام‌های عالی علمی و سیاسی و اجتماعی برسد، اما زن ایرانی، در عمل این را تکذیب کرده است. ‌زن ایرانی در همه میدان‌ها با موفقیت و سربلندی و با «حجاب اسلامی» ظاهر شده؛ این خیلی مهم است. چون نمی‌توانند تحمل کنند، به حجاب می‌چسبند و تبلیغات می‌کنند. (در دیدار ائمه جمعه، 5/5/1401) ایشان بر این باور است که تنش‌ها و تلاطم‌های بخشی از جامعه ایران، ریشه بیرونی دارد و تمدن غربی با دست‌کاری جامعه ایران، تلاش می‌کند این الگوی نوپدید و قدسی را تخریب کند. برای این منظور، از حجاب آغاز می‌کند و بر آن اصرار می‌ورزد، چون می‌داند با فروپاشی حجاب، سایر ارزش‌های معنوی و اخلاقیِ زنانه برچیده خواهند شد و مناسباتِ اجتماعی در ایران به سوی معیارهای غربی سوق خواهند یافت. در پشت‌صحنه بهانه‌جویی‌های موردی و سطحی، این واقعیت است که با ظهور این الگوی جدیدِ زنانه، اعتبار و تفوق تمدن غربی زوال می‌یابد.

ایشان به مناسبتی دیگر به این واقعیت نیز اشاه کرده که خواسته‌های تمدن غربی، به حجاب نیز محدود نخواهد ماند، بلکه سلسله‌ای از زیاده‌خواهی‌ها طراحی شده که به‌تدریج بیان و تحمیل می‌شوند. هیچ مشکلی با مذاکره حل نخواهد شد، بلکه خواسته‌های جدیدی را مطرح می‌کنند؛ می‌گویند در منطقه فعال نباشید، موشک نداشته باشید، روی «حجاب» تکیه نکنید، روی قوانین دینی تکیه نکنید. خواسته‌های آنها حد یقف ندارد. اینها دنبال ایجاد همان حالتی هستند که قبل از انقلاب در این کشور بود. این انقلاب، علیه آمریکا بود. اینها می‌خواهند این حالت را برگردانند. (در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان، 12/8/1398) غایت، عبارت است از بازگرداندن ایران به وضع سابق که چیزی جز استعمار نبود.

نکته دیگر این‌که ایشان تاکید می‌کند هیچ بحثی در زمینه پوشش زن، نباید از هجوم تبلیغاتیِ غرب متاثر باشد، ازجمله این‌که تصور کنیم «حجاب» داشته باشیم، اما «چادر» نباشد. این فکر، غلط است. نمی‌خواهم بگویم چادر، نوع منحصر است. بلکه می‌گویم چادر، بهترین نوع حجاب است؛ نشانه ملی ماست. اگر بنای تحرک و کار اجتماعی و سیاسی و فکری باشد، لباس رسمیِ زن می‌تواند چادر باشد. البته می‌توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ ولی همین‌جا هم باید آن مرز را پیدا کرد. بعضی‌ها از چادر فرار می‌کنند، برای این‌که هجوم تبلیغاتیِ غرب، دامن‌گیرشان نشود. ولی به آن حجاب واقعیِ بدون چادر هم رو نمی‌آورند، چون آن را هم غرب، مورد تهاجم قرار می‌دهد. اگر ما چادر را کنار گذاشتیم و لباس «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‌ جُیُوبِهِن» را درست کردیم، دست از سر ما برنمی‌دارند. آنها به این چیزها قانع نیستند، می‌خواهند فرهنگ منحوسِ خودشان اینجا پیاده شود؛ مثل زمان شاه که عمل می‌شد. (در دیدار اعضای شورای فرهنگی و اجتماعی زنان، 4/10/1370)

مساله غرب، نه چادر است و نه هیچ شکلی از پوشش زنانه که دینی باشد. با این‌گونه تغییرها و عقب‌نشینی‌ها نمی‌توان غرب را راضی کرد و به دشمنی‌شان پایان داد. ازاین‌رو، نباید تصور کرد که اگر شکل خاصی را کنار گذاشتیم و شکل دیگری را مطرح کردیم، فضا تغییر خواهد کرد. «ملاک تغییر» نباید این باشد که تمدن غربی از تهاجم رسانه‌ای و روایت‌سازیِ منفی منصرف شود، چون این مبنا، غلط است و در نهایت به «بازتولید الگوهای غربی» می‌انجامد.

در مناسبات خارجی نیز نباید منفعل بود. کنوانسیون زنان یا موسسه‌های وابسته به سازمان ملل، تهدید می‌کنند که اگر چنین‌وچنان کنید ممکن است ضد شما قطعنامه صادر کنیم! خب به دَرَک! قطعنامه صادر کنند. گفتمان اسلامی را درباره زن باید با روحیه تهاجم و طلبکارانه مطرح کرد. اگر آنها گفتند شما چرا به زن آزادی نمی‌دهید برای اینکه بتواند «بی‌حجاب» بگردد، باید گفت شما چرا این آزادیِ مضر و دهشتناک را می‌دهید؟ (در دیدار جمعی از بانوان، 21/2/1392) در اینجا نباید مواجهه غرب را مبنا انگاشت و خویشتن فرهنگی را براساس واکنش آنها بازتعریف کرد. نباید فشارهای غربی در مقابل سازمان‌های به‌اصطلاح بین‌المللی، موجب شود ما از ارزش‌های اسلامی عقب‌نشینی کنیم و معیارهای ارزشیِ غرب را در جامعه خویش به رسمیت بشناسیم.

در زمینه داخلی هم روشن است که موضع نظام جمهوری اسلامی درباره حجاب، کسانی را به مخالفت برمی‌انگیزد، اما نباید فشارها و سنگ‌اندازی‌ها موجب عبور از این حکم الهی شود. آیت‌الله خامنه‌ای نقل می‌کند یکی از روشنفکرانِ فعال معروف که قبل از پیروزی انقلاب، اندک مقالات خوبی با امضای مستعار در روزنامه‌ها منتشر می‌کرد، اوایل انقلاب با ما آشنا شد. من با چند نفر دیگر در «کانون توحید» نشسته بودیم که گفتند این شخص آمده است. آمد و خیلی با ما گرم گرفت و با جمع ما مانوس شد. مردی روشنفکر و هوشمند و از لحاظ ذهنی، انسانی فرهیخته بود. آدمِ کوچکِ بدی نبود. جلسه دومی که ایشان وقت گرفت و با عجله نزد ما آمد، مصادف با روزهایی بود که امام دستور داده بودند زن‌های بی‌حجاب نباید در اداره‌ها حضور داشته باشند. امام همان اوایل انقلاب، چنین دستوری صادر کردند. این شخص، یقه‌کَنان آمد و گفت این چه دستوری است امام داده‌اند؟ این چه کاری است که انجام‌ می‌دهید؟ این چه حرفی است! خلاصه، با ما بنای محاجه‌کردن را گذاشت و بعد هم رفت که رفت! ببینید همین یک کلمه حرف امام که به موضوع حجاب و پوشش زن مربوط بود و حکمی است در اسلام که نمی‌شود آن را نادیده گرفت، چند نفر را از ما «رویگردان» کرد. در زمینه ارزش‌هاىِ فردىِ اسلامی، هر قدم که جلو بروید با موارد زیادی از این قبیل مواجه می‌شوید. فلان آدم دلش می‌خواهد مشروبات الکلی مصرف کند. اسلام می‌گوید نه‌فقط نمی‌شود، بلکه حدِ شرعی هم دارد. اسلام برای دروغ‌گفتن و غیبت‌کردن، حدِ شرعی قائل نشده، اما برای می‌خوارگی حد شرعی قائل شده است. اسلام برای ارتباط با جنس مخالف، حتی به شکل لطیفِ آمیخته به شهوت، مجازات درنظر گرفته است. نظام اسلامی این مسائل را قبول نمی‌کند. چنین مسائلی را نه پیغمبر قبول کرده و نه قرآن. شوخی که نیست! ما از خودمان که در نیاورده‌ایم! ایستادن مقابل چنین خلاف‌هایی، عده‌ای را از ما گرفت. اگر ما برای این خلاف‌ها و خلافکارها، منع و مجازات نداشتیم، یک نفر در این نظام کافی بود که بتواند صد نفر از برجستگان عالم روشنفکری را جذب کند. (در دیدار هنرمندان و مسئولان فرهنگی، 22/4/1373) روزی که امام، این الزام را مطرح کردند که زن‌ها در محیط اجتماعی باید «حجاب» داشته باشند، خیلی‌ها مخالف بودند، حتی افراد نزدیک به خود امام. یکی از نزدیکان امام آن روز آمد پیش من و ‌گفت این چه حرفی است که امام می‌زنند؟ شماها بروید به امام بگویید منصرف بشوند. البته عقیده ‌خود ما هم عقیده امام بود. خیلی‌ها»مخالف بودند، اما نظر امام این بود و به‌طور قاطع، مساله حجاب را مطرح کردند که حرف درستی هم بود. (در سالگرد رحلت امام خمینی، 14/3/1400)

انقلاب اسلامی برای تحقق ارزش‌های اسلامی در جامعه صورت گرفت و هدف این بود که جامعه به بستری مساعد و هموار برای حرکت تکاملیِ فرد تبدیل شد. در انقلاب، غرض این نبود که به برخی از ارزش‌ها عمل شود و برخی دیگر کنار گذاشته شوند. چنین منطقی با اسلام، سازگار نیست و دولتی که به نام اسلام، قدرت سیاسی و حاکمیتی را در اختیار خویش می‌گیرد، حق ندارد مسیر مواجهه گزینشی را پیش بگیرد و در چهارچوب ملاحظه‌های سیاسی و اجتماعی، شریعت را دستکاری کند. هر گونه عمل‌زدگی در این باره، نامشروع است. باید در امتداد غایات انقلاب، جامعه را برای رشد و جوشش ارزش‌های اسلامی، بازسازی کرد. فلسفه حکومت اسلامی چیزی جز تحقق اجتماعی همین ارزش‌ها نیست. چنان‌که در دوره نهضت اسلامی، استدلال می‌شد که چون برپایی شریعت در جامعه، بدون داشتن امکانی مانند حکومت، فقط به‌صورت اندک و اقلی میسر است، پس باید حکومت را در اختیار گرفت.