ما هم می‌گوییم «زن زندگی آزادی»


پرونده ویژه

ما هم می‌گوییم «زن زندگی آزادی»

حجت‌الاسلام نجف لکزایی

عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم و

رییس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

«زن، زندگی، آزادی» شعار خوبی است. زن در فرهنگ اسلامی جایگاه والایی دارد و اگر به مقام مادری برسد، مقدس می‌شود. زنان در طول زندگی به مقام‌های خواهری، همسری، دختری یا مادری می‌رسند. در دین اسلام، تمام این نقش‌ها، مقدس و محترم است. رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم چقدر به دخترشان حضرت فاطمه سلام‌الله علیها احترام می‌گذاشتند؟ یکی از القاب حضرت فاطمه «ام‌ابیها» است. «مادرِ پدر» یعنی چه؟ یعنی در روزگاری که مشرکان، حضرت را مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند و خاکستر روی سرش می‌ریختند، وقتی به خانه برمی‌گشت، این دختر کوچک، خاک و خاکستر را از سر و روی پدر تمیز می‌کرد.

اسلام برای این آمده که زندگی ما را سر و سامان دهد و آزادی، همان شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» است. «زن، زندگی، آزادی» شعار ما هم هست، با این تفاوت که قبل از این سه کلمه، «توحید» را قرار بدهیم و بعد از آن، «معاد». یعنی نگاه ما به «زن، زندگی، آزادی» براساس توحید و معاد است. آزادی که ما می‌گوییم، آزادیِ آسیب زدن به دیگران نیست، آزادیِ هرج و مرج نیست، آزادیِ اغتشاش‌گران نیست. این آزادی، آزادیِ توحیدی است، یعنی ما از شر نفس خودمان و از شر نظام سلطه خلاص شویم. حضرت علی علیه‌السلام می‌گوید: «لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللّهُ حُرّاً» یعنی خدا تو را آزاد آفریده، برای چه طوق نوکری، استعمار و استبداد را به گردن خودت می‌اندازی! پس «آزادی» شعار ما هم هست، با این تفاوت که ما براساس توحید و معاد این شعار را می‌دهیم. «زندگی» شعار ما هم هست، با این تفاوت که ما براساس توحید و معاد به زندگی می‌پردازیم. زندگیِ فارغ از توحید نه، زندگیِ شرک‌آلود نه. ما زندگیِ فارغ از قیامت را نمی‌پذیریم. هیچ انسان مومنی قبول نمی‌کند، زن و مرد هم فرقی ندارد. امروز بحث عفت، غیرت و شجاعت مطرح است.

البته کسانی که شعار «زن، زندگی، آزادی» را مطرح کردند، دنبال سوءاستفاده از زنان بودند. همان‌طور که دنبال زندگی نیستند، چون همین افراد، اسلحه‌ وارد کشور کردند. بخشی از این اسلحه‌ها کشف و مجرمان دستگیر شدند، تعدادی هم دست‌به‌دست شد که با آن جمعی از هم‌وطنان را به شهادت رساندند. به نظر شما کسانی که این شعار را در سوریه سر می‌دادند، آنجا زندگی را به ارمغان آوردند؟ آزادی را به ارمغان آوردند؟ به زن احترام گذاشتند؟ به هر جایی که پا گذاشتند، بمب‌باران کردند و کشتند. همین زنان و کودکان که سنگ‌شان را به سینه می‌زنند، اولین قربانی‌ها هستند. بنابراین شعار «زن، زندگی، آزادی» همان شعار دین ماست. در جامعه جاهلیت عرب، دختران را زنده‌به‌گور می‌کردند. این قرآن بود که نازل شد و از دختران و زنان دفاع کرد و این قشر را به جایگاه اصلی خودشان رساند. باید این شعار را کامل ببینیم؛ «زن، زندگی، آزادی» معطوف به توحید و معاد است.

مفسده کوچک در مقابل فساد بزرگ

شبهه دیگری که این روزها خیلی درباره آن بحث می‌کنند، این است که «رفتار نظام درباره حجاب اجباری با این همه مشکلات اقتصادی، مضحک است و تا وقتی مفاسد بزرگ هست، جایی برای موضوع حجاب نیست!» اول به این بپردازیم که آیا می‌توانیم برای حل و فصل و بررسی مسایل، همه‌جا یک دو سه کنیم، یا نه این کار هرجایی مقدور نیست. مثلا اگر کسی هم‌زمان تشنه باشد و گرسنه، چه کار کنیم؟ بگوییم آقا فقط یکی‌ را پیگیری کن؛ یا تشنگی‌ات را برطرف کن یا گرسنگی‌! این حرف غلط است؛ برطرف کردن هم‌زمانِ تشنگی و گرسنگی منافاتی ندارد. خوردن آب و غذا که منافاتی ندارد. یا مثل کسی که بیمار است؛ هم چشمش درد می‌کند و هم گوشش. یا مثلا کسی در تصادف یا جنگ، چند جای بدنش آسیب دیده و... آیا درست است که بگوییم لطفا دردها را اولویت‌بندی کنید، ما فقط یک پرستار داریم که می‌تواند پایش را پانسمان کند. چشم‌پزشک بعدا می‌آید! خیلی از امور، این‌طورند. مثلا اگر بخواهیم نظام بانکداری را سر و سامان بدهیم، بعد پوشش را درست کنیم، بعد مشکلات راهنمایی و رانندگی هم هست که باید سامان‌دهی کنیم، باید با قاچاق مواد مخدر هم مبارزه کنیم. نمی‌توانیم اعتراض کنیم و بگوییم آقا چه خبر است؟ چرا حل تمام مسائل را باهم شروع کردید؟ فعلا ترافیک را رها کنید، قاچاق و حجاب و پوشش را هم رها کنید. فقط بچسبید به نظام بانکداری! این حرف، مبنای منطقی ندارد و مغالطه است. ما مسایل مختلفی داریم که گاهی به‌دلیل محدودیت در منابع مالی و ضیق وقت، مجبور به انتخاب و اولویت‌بندی می‌شویم. ما مسایل مختلفی داریم که باید برای همه آنها تدبیر کنیم. جاهایی که منابع مالی نیاز است، متناسب با منابع اولویت‌بندی کنیم، اما در مسایل اخلاقی، مذهبی و دینی نمی‌شود رتبه‌بندی کرد. نمی‌توانیم بگوییم من الان پول ندارم اتومبیل بخرم یا خانه اجاره کنم، پس دیگر نماز نمی‌خوانم! اینها ربطی به هم ندارد. در بحبوحه جنگ صفین که رزمندگان اسلام با سپاه معاویه درگیر بودند، خیلی جالب است کسی می‌آید از حضرت علی‌ علیه‌السلام درباره توحید سوالی می‌پرسد. شخص دیگری می‌گوید آقا چه وقت این حرف‌هاست؟ حضرت می‌فرمایند نه، اتفاقا جنگ ‌ما برای همین است، بگذار برایش توضیح دهم، این رزمنده اگر در توحیدش اشکال داشته باشد، عملش مقبول نیست. اصلا انقلاب ‌ما و تمام هدف حکومت اسلامی چیست؟ روایتی است که از امام‌حسین و امام علی علیه‌السلام و رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و سلم نقل شده، معصومین علیهم‌السلام بر آن تاکید کردند؛ این‌که ما حکومت را برای چه می‌خواهیم؟ و بعد دلایل برقراری حکومت اسلامی را تشریح می‌کنند. یکی از دلایل این است: «لِنَرَىَ الْمَعالِمَ مِنْ دِینِکَ» خدایا می‌خواهیم شعائر دین تو را برپا داریم. فرق حکومت اسلامی با حکومت غیر اسلامی چیست؟ تفاوت خانواده اسلامی و خانواده غیراسلامی چیست؟ ما هویت، مبانی دینی و شعائر الهی داریم و باید به این شعائر الهی بپردازیم.

مثلث مدرسه، خانواده و مسجد

نکته دیگر این‌که اگر می‌خواهیم اهمیت مباحث را درک کنیم، باید به نقاط تمرکز دشمن، توجه کنیم. شبکه‌های متنوعی از سوی دشمنان تشکیل شده فقط برای آسیب زدن به خانواده! در دنیا چند نهاد خیلی اهمیت دارد؛ نهاد خانواده، نهاد مدرسه و نهاد مسجد. فرقی نمی‌کند در حکومت اسلامی و غیراسلامی، این سه نهاد بسیار مهم است. دشمن هم اهمیت این نهادها را درک کرده و می‌داند اگر اینها را بکوبد، به اهدافش می‌رسد. اگر بتواند افکار غیراسلامی را در مدرسه جا بیندازد، موفق می‌شود. دلیل تاکید مقام معظم رهبری بر علوم انسانیِ اسلامی این است که نسل جدید در همین مدرسه‌ها، دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه تربیت می‌شود. خانواده هم کانونی است که نسل جدید در آن پرورش می‌یابد و مسجد هم همین‌طور. تا حالا متفکران زیادی بحث کردند درباره این‌که انقلاب اسلامی چه‌طور پیروز شد؟ در نهایت به این پاسخ رسیدند: درست است که نظام سلطه سعی می‌کرد مدرسه‌ها را اشغال کند، درست است که سعی کردند برخی خانواده‌ها را با سیاست کشف حجاب از دوره پهلوی اول به خدمت ارزش‌ها و فرهنگ خود دربیاورند و... اما در بخش‌های زیادی از ایران، نهاد خانواده سالم ماند. در مرحله دوم نهاد مسجد دست‌نخورده بود و خروجی‌اش شد انقلاب اسلامی!

 نگویید اجبار، بگویید قانون

اگر بخواهیم ایران بماند، باید اسلام‌ بماند و اگر بخواهیم که ایرانِ اسلامی بماند، باید نهاد مسجد و نهاد خانواده با قدرت سرجایش باشد. در جامعه‌ای که نسل جدید در دو نهاد مدرسه و خانواده براساس قوانین اسلام، رشد و پرورش می‌یابد و مسجد تمام کارکردهای اجتماعی خود را دارد، خودبه‌خود حجاب به یکی از ارزش‌ها و شاخص‌های مهم تبدیل می‌شود. شما را توجه می‌دهم به نکته‌ای درباره کلمه «اجبار»! می‌دانید که کلمات، بار معنایی عمیقی دارند؛ بشین و بتمرگ و بفرما، خیلی فرق دارد. می‌گویند قوانین راهنمایی و رانندگی اجباری است. اصلا اجباری یعنی چه؟ اجبار را معمولا جایی به کار می‌بریم که خلافی صوت گرفته و شخص را مجبور به رعایت چیزی کردند. در دین که امر خداست، اصلا اجباری نیست. خدا به پیامبرش می‌گویند: «اگر من می‌خواستم همه را به‌اجبار، مومن می‌آفریدم. در دین، انسان‌ها مختار آفریده شده‌اند. ابلیس هم این‌طور بود؛ خدا گفت سجده کن، ابلیس اختیار داشت، مجبور نبود و این کار را نکرد. لا اکراه فی الدین، درباره دین در حوزه امور تشریعی است، نه تکوینی. اگر کسی بگوید «خدایا به اجبار نماز می‌خوانم، نمازش قبول نیست.» باید بگوید من انتخاب کردم و با انتخاب خودم نماز می‌خوانم، برای این‌که به تو نزدیک شوم، می‌ایستم و قربه الی‌ا‌لله. حجاب از احکام تشریعی قانون خداست. اگر کسی بخواهد حجاب را انتخاب می‌کند، چون یک امر دینی است. اما وقتی درباره جامعه بحث می‌کنیم، ماجرا کلا فرق می‌کند. مردم اختیار دارند که رانندگی کنند یا نه، سوار ماشین بشوند یا نه. اما اگر سوار اتومبیل شدند، به چراغ قرمز که رسیدند، باید توقف کنند، اگر این کار را نکنند، جریمه می‌شوند. جامعه اسلامی قوانینی دارد که یکی از آنها پوشش است. صرف‌نظر از این‌که کسی مسلمان است یا نه، مومن است یا نه، باید این قانون را در جامعه و مکان‌های عمومی رعایت کند. ممکن است شخص مسلمان نباشد یا به قواعد اسلام پایبند نباشد، مختار است در این انتخاب، ولی باید در فضای عمومی، قوانین را رعایت کند. تمام جوامع برای شهروندان، قوانین و مقرراتی دارند. این شگرد رسانه‌های دشمن است و برای این‌که اذهان را تحریک کنند، دائم از عبارت «حجاب اجباری» استفاده می‌کنند، نه «قانون حجاب»! در انتخاب کلمات باید مواظب باشیم. کسی نمی‌تواند بگوید انتخاب کلمه در اصل قضیه فرقی ندارد. فرقش همان بفرمایید، بنشینید و بتمرگ است. وقتی کلمه و عبارت نادرستی به کار می‌بریم، ذهن جوان و نوجوان را مغشوش می‌کنیم. ملت ما اهل عزت‌اند و دوست ندارند کسی با زبان نامناسبی با آنها صحبت کند. بحث بر سر پوشش، آداب اسلامی و هویت اسلامی ماست. ما باید به‌کمک قانون، از خانواده محافظت کنیم. طبق قانون در ملأ عام و در اجتماعات باید پوشش مناسب را مراعات کنیم. یک آدم نمونه، یک شهروند نمونه و خوب، کسی است که به مقررات پایبند است و می‌داند این قوانین برای نظم جامعه وضع شده و رعایت آن، به نفع همه است. بنابراین به نفع همه است که قوانین را رعایت کنیم و از کلمه اجبار به‌جای نظم و قانون استفاده نکنیم. در تمام جوامع قوانینی وجود دارد که شهروندان باید تابع آن باشند. چرا هیچ‌کس نمی‌گوید مبارزه اجباری با مواد مخدر! چون قانون است و همه می‌دانند مواد مخدر برای سلامت جامعه ضرر دارد. قانون حجاب هم برای این وضع شد که آرامش جوانان و خانواده‌ها از بین نرود و جامعه سالمی داشته باشیم.