مادر مقدس یا بانوی قرآنی؟


تاریخ

مادر مقدس یا بانوی قرآنی؟

دکتر احمدرضا مفتاح

رییس دانشکده ادیان دانشگاه ادیان و مذاهب

2022 سال قبل، حضرت مسیح به‌دنیا آمد. در ماجرای تولد حضرت عیسی و حضرت مریم علیها سلام، یک سوال مهم ذهن موحدان عالم را با هر گرایش مذهبی به خود مشغول می‌کند، این‌که «چرا خدا مهم‌ترین سنتش را برای حضرت مریم و تولد حضرت عیسی تغییر داد؟» با استناد به قرآن کریم، می‌توانیم پاسخ این سوال را بدهیم. در آیه21 سوره مریم خداوند می‌فرماید: «وَ لِنَجْعَلَهُ آیَهً لِلنَّاسِ» تفسیر این آیه سخت نیست و نیازی به گمانه‌زنی ندارد، چون خداوند در این آیه تصریح کرده ماجرای تولد معجزه‌آمیز حضرت عیسی، آیت و نشانه‌ای برای مردم است. در هر دوره‌ای، خداوند با توجه به آن زمانه و روزگار، برای هریک از انبیا معجزه‌ای قرار ‌داده است. در زمان حضرت عیسی علیه‌السلام تدبیر الهی بر تولد معجزه‌وار این پیامبر الهی مقدر شد. علاوه بر آیه‌هایی که با صراحت در قرآن کریم می‌خوانیم، به نظر می‌آید این معجزه بیشتر ناظر به جامعه یهودی است، برای این‌که کار خارق‌العاده‌ای انجام شود و بنی‌اسراییل باور کنند مسیحا ظهور کرده است. نکته‌ای را هم می‌توان به‌عنوان گمانه‌زنی اضافه کرد، این‌که دین مسیحیت، صرف‌نظر از این‌که مکمل دین یهودیت است، خدمت بزرگی کردند؛ این‌که در طول چند قرن، مسیحیان موفق شدند ادیان شرک‌آمیز یونان و رُم را مضمحل کنند. در فضای آن روزگار یونان و رُم که باورهای مشترکی داشتند و افکار و عقاید آنها بیشتر در تاثیر اسطوره‌های یونان باستان بود، تولد خارق‌العاده‌ حضرت عیسی، می‌توانست کمک کند به انسان‌هایی که تصور درستی از خدای عالم غیب نداشتند. این معجزه و این شیوه تولد، توجه آنها را به سمت خداوند سوق می‌داد، چون نمونه این تولد خارق‌العاده در اسطوره‌های یونانی وجود داشت. این تولد معجزه‌آمیز، بر جلب‌نظر و جلب‌توجه انسان‌های خارج از قوم بنی‌اسراییل هم تاثیر گذاشته است. بنابراین تولد خارق‌العاده و معجزه‌آمیز حضرت عیسی علیه‌السلام در درجه اول آیت و نشانه‌ای برای مردم است و در وهله دوم، زمینه‌ای فراهم می‌کند برای آشنایی غیریهودیان با حضرت عیسی و تکامل دین مسیحیت.

اخلاق عیسوی

واقعیت این است که نظام اخلاقیات پسندیده در دنیا، برای حضرت عیسی مفروض گرفته شده است. معمولا وقتی می‌خواهند درباره اخلاقیات صحبت کنند، بیشتر به توصیه‌ها و تعالیم اخلاقی حضرت عیسی اشاره می‌کنند. حتی در مضمون بسیاری از روایات داریم که ائمه‌اطهار علیهم‌السلام وقتی می‌خواهند توصیه کنند، گاهی از حضرت عیسی نقل‌قول می‌آورند. مثلا در روایت داریم که «قَالَتِ اَلْحَوَارِیُّونَ لِعِیسَى یَا رُوحَ اَللَّهِ مَنْ نُجَالِسُ» حواریون به حضرت عیسی گفتند با چه کسی هم‌نشین باشیم؟ و او پاسخ داد: «مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اَللَّهَ رُؤْیَتُهُ» کسی که دیدار او، شما را یاد خدا می‌اندازد. اگر به عهد جدید مراجعه کنیم، در اناجیل می‌بینیم حضرت عیسی توصیه‌های اخلاقی زیادی دارد. وقتی حضرت عیسی در قرآن با تعابیری مثل «کلمه‌ا‌لله» و «روح‌الله» یاد می‌شود، طبیعی است که خودش باید مجسمه فضایل اخلاقی باشد. یعنی به چیزی که توصیه می‌کند، حتما پایبند است.

حضرت عیسی یک‌سری ویژگی اخلاقی دارد که کمتر گزارش شده است. اگر تعالیم و توصیه‌های اخلاقی حضرت عیسی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم، می‌بینیم در درجه اول، رعایت احکام شریعت مهم است، بعد نکته‌هایی که پشتوانه اخلاقی دارد. مثال بارز در این زمینه، توصیه به محبت است. حتما شنیده‌اید که در فرهنگ عمومی می‌گویند: «با دوستان خود دوست باش و با دشمنانت دشمن!» اما از حضرت عیسی نقل است که می‌گوید: «دشمن خود را نیز دوست بدارید.» توصیه به محبت از جانب حضرت عیسی، بسیار شایع و رایج است. از توصیه‌های اخلاقی دیگر ایشان که گاهی موجب سوءتفاهم می‌شود، فرهنگ گذشت و بخشش است. جمله معروفی هست که شنیده‌اید حضرت عیسی سفارش کرده «اگر کسی به سمت راست صورتت سیلی زد، سمت چپ را هم جلو بیاور تا سیلی بزند!» این توصیه در مقام بیان و تاکید بر گذشت و بخشش است و البته گاهی ممکن است این تعبیر حضرت عیسی، حمل بر ظلم‌پذیری شود و عده‌ای از آن انتقاد کنند.

توصیه اخلاقی دیگر، پرهیز از ریا و تظاهر است که می‌فرماید: «مراقب باشید اعمال نیک را در انظار مردم انجام ندهید، برای این‌که شما را ببینند و تحسین کنند.» یعنی کارهای خوب را طوری انجام ندهید که مردم ببینند و شما را تحسین کنند، زیرا در این صورت، نزد خدا اجری نخواهید داشت. این پرهیز از ریا در زمینه‌ها و توصیه‌های متعدد وجود دارد. مثلا «وقتی صدقه می‌دهید، دست چپ‌تان از دست راست باخبر نشود.» هنگامی که دعا می‌خوانید، عبادت می‌کنید، وقتی روزه می‌گیرید، مراقب باشید به دام ریا نیفتید. حضرت عیسی توصیه می‌کند «وقتی روزه‌دارید، مراقب باشید چهره شما گرفته و لب‌های‌تان خشک نباشد.» منظور این است که خودتان را غمگین و بی‌حال نشان ندهید که همه بفهمند روزه گرفتید و این حال، ناشی از سختی روزه است. مهم‌ترین توصیه‌های ایشان درباره پرهیز از ریاست. البته توجه داشته باشید که در آیین مسیحیت، احکام روزه به‌شکل اسلام نیست و با آن شدت و وجوبی نیست که در یهودیت سفارش شده است. بیشتر جنبه ارشادی دارد و ناظر به روزه‌های مستحبی است، مثل روزه سکوت!

حضرت مسیح توصیه اخلاقی دیگری دارد که درباره پرهیز از ثروت‌اندوزی است. می‌گوید: «دنبال ثروت‌اندوزی نباشید، چرا؟ چون وقتی مال و ثروت جمع می‌کنید ممکن آسیب ببیند، بید بزند، زنگ بزند، دزد آن را ببرد و هزار مشکل دیگر. ایشان ثروت واقعی را در معنویت می‌داند. ثروت‌تان را در آسمان‌ها بیاندوزید، در جایی‌که از بید و زنگ و دزد خبری نیست. می‌گوید: «اگر این ثروت در آسمان باشد، فکر و دل‌تان همان‌جا آرام می‌گیرد.» این توصیه حضرت عیسی را که درباره پرهیز از ثروت‌اندوزی است، به زهد تعبیر می‌کنند. ایشان زاهدانه زندگی می‌کرد و جریان رحمانیت در مسیحیت، در تاثیر این توصیه است.

توصیه دیگری که حضرت عیسی دارد، پرهیز از طمع و شهوت است. می‌گوید: «اگر چشمت با شهوت و طمع تیره شود، تمام وجودت در تاریکی عمیقی فرو خواهد رفت.»

 

خلق و خوی مریم مقدس

نکته جالب، تنوع و تعدد آیه‌های قرآن است که فضایل اخلاقی حضرت مریم را بیان و تشریح می‌کند، شبیه آن را حتی نمی‌توانیم در کتاب مقدس مسیحیان پیدا کنیم. این حجم از آیه‌ها و کیفیت برشمردن فضایل اخلاقی برای حضرت مریم در قرآن کریم اصلا قابل قیاس نیست. این آیات را در عهد جدید نمی‌بینیم. نکته بسیار جالب دیگر، این‌که بعضی از مهم‌ترین توصیه‌های قرآنی را در داستان حضرت مریم می‌بینیم. معروف‌ترین آنها، آیه42 سوره آل‌عمران است: «و إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى‌ نِساءِ الْعالَمِینَ‌» در قرآن کریم از حضرت مریم به‌عنوان انسانی راستگو، پاکدامن، نیکوکار، زاهد و کسی یاد می‌شود که به‌طور دائم در در معبد مشغول عبادت است. خداوند در آیه37 سوره آل‌عمران می‌فرماید: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا» یعنی هر بار زکریا بر حضرت مریم وارد می‌شد و ایشان در محراب عبادت بود، رزق آسمانی کنارش می‌دید. حضرت مریم دائم‌العبادت بود و این ویژگی، او را به مقامی رساند که برایش مائده‌های آسمانی آورده می‌شد.

به‌طور کلی ویژگی‌های اخلاقی که خداوند در قرآن کریم برای حضرت مریم بیان می‌کند، مشابهش را در کتاب مقدس مسیحی نداریم، حتی میزان تکرار و تاکید بر فضایل اخلاقی هم قابل‌مقایسه نیست. در عهد جدید 4 ـ 5بار اسم حضرت مریم می‌آید که مهم‌ترینش به همان داستانی اشاره می‌کند که روح‌القدس بر حضرت مریم وارد می‌شود و معجزه‌آسا انعقاد نطفه صورت می‌گیرد. بعد از آن، روایت‌ها خیلی عادی است، یعنی 3ـ4بار که نام حضرت مریم مطرح می‌شود، به‌هیچ جنبه خارق‌العاده‌ای اشاره نمی‌شود، یا هیچ ویژگی اخلاقی برایش مطرح نمی‌کند. مثلا یک مورد درباره هجرت به مصر همراه یوسف نجار است. مورد دیگر همان روایت مسیحی است که می‌گویند حضرت عیسی را به صلیب کشیدند و حضرت مریم با دو مریم دیگر پای دار بودند.

تاکید قرآن بر فضائل حضرت مریم، قابل‌توجه است. البته به‌مرور تعابیر و مباحث الهیاتی درباره حضرت مریم مطرح شد، مثل صعود حضرت مریم به آسمان، یا این‌که برخی مسیحیان به‌ویژه کاتولیک‌ها و ارتودکس‌ها معتقدند حضرت مریم باکره بود و همان‌طور ماند. یا برخی شئونی که در مباحث الهیاتی به حضرت مریم نسبت داده می‌شود و مثلا می‌گویند لقاح مطهر صورت گرفته است. یعنی حضرت مریم نه‌تنها مرتکب گناه نشده، بلکه نطقه منعقد‌شده هم از گناه نخستین مبراست. مسیحی‌ها معتقدند گناه حضرت آدم بر نسل بشر، تسری کرد و همه انسان‌ها گناه‌‌کارند به جز عیسی مسیح! بعد این بحث مطرح شد که پس حضرت مریم چه؟ او هم گناه‌کار است؟ عده‌ای از دانشمندان الهیات مسیحی گفتند: «به شرف وجود حضرت عیسی، حضرت مریم از آن گناه پاک شد. چه زمانی؟ همان‌وقت که نطفه حضرت عیسی در او منعقد شد.» اما بعدها افراد دیگری آمدند و قرن‌ها طول کشید تا بگویند حضرت مریم از زمانی که نطفه منعقد‌شد پاک بوده، البته اینها بحث‌های الهیاتی است.

 

لشکری از پیامبران برای هدایت قوم بنی‌اسراییل

دین مسیحیت در ادامه و استمرار دین یهودیت است و خداوند پیامبران متعددی را برای هدایت یهودی‌ها فرستاد. صرف‌نظر از تعداد کل پیامبران، عده زیادی از ایشان برای هدایت قوم بنی‌اسراییل فرستاده شدند. معروف است خداوند 124هزار پیامبر فرستاده، اما این عدد، قابل‌تأمل است، چون در روایات ما هم اعداد مختلفی مطرح شده. 124هزار یکی از روایت‌هاست و قول‌های دیگری مثل 4هزار پیامبر هم داریم. البته توجه کنید این‌طور نبوده که پیامبران قوم بنی‌اسراییل به‌صورت متوالی، مبعوث شوند، یعنی پیامبری برود و پیامبر دیگری بیاید. گاهی هم‌زمان چند پیامبر در مناطق مختلف حضور داشتند. ممکن بود هر قوم و قبیله‌ای پیامبری برای خود داشته باشد. اما در عین حال 124هزار، عدد مبالغه‌آمیزی به نظر می‌آید و هرچه این عدد و رقم کمتر باشد، به واقعیت نزدیک‌تر است. در مضمون برخی روایات، صحبت از هزار پیامبر است.

فضای دین یهودیت و قوم بنی‌اسراییل این‌طور بود که خداوند مرتب پیامبرانی را می‌فرستاد. نکته‌ای که بعد از حضرت موسی بیشتر جلب توجه می‌کند، احکام شریعت است. بنا بر 613فرمان شریعت که در تورات بیان شده، چیزی که به دین یهودیت نسبت داده می‌شود، به‌خصوص فرقه «فریسیان» که یک فرقه سنتی یا یک فرقه ظاهرگراست، رعایت احکام ظاهری خیلی مورد توجه بوده است. این نکته را از سخنان حضرت عیسی هم می‌توان فهمید؛ جایی که حضرت عیسی، عالمان یهود را توجه می‌دهد به این‌که آنها بیش از اهتمام به فلسفه دین، فلسفه و باطن شریعت، به ظاهرگرایی رو آوردند. حضرت عیسی در عین حال تاکید می‌کند احکام شریعت باید در جای خودش محفوظ بماند. ایشان جمله معروفی دارد که می‌گوید: «نیامدم تورات و کتاب‌های انبیای قبلی را باطل کنم، بلکه آمده‌ام آنها را کامل کنم.» از توصیه‌های حضرت عیسی این را می‌فهمیم که ایشان می‌خواهد بر جنبه‌های اخلاقی، عدالت و رحمت در دین بیشتر تاکید کند. شاید ظاهرگرایی و دنیاطلبی که بزرگان قوم یهود به سمت آن رفتند، باعث شده حضرت عیسی فرستاده شود و صورت جدیدی از دین شکل بگیرد. البته درباره حضرت عیسی خیلی نمی‌شود گفت که صورت جدیدی از دین بروز پیدا کرد، چون حضرت عیسی چنان بر حفظ احکام شریعت حضرت موسی تاکید می‌کرد که گویی بنیان‌گذار دین جدیدی نیست! دین جدید، بعد از زمان حضرت عیسی بیشتر جلوه کرد.

برادر مسلمان، برادر مسیحی

مسلمانان شناخت خوبی نسبت به حضرت عیسی و مادر بزرگوارش دارند، چون توده مردم، آیه‌های زیادی را در  قرآن کریم خوانده‌اند که روایت زندگی حضرت عیسی و سایر پیامبران است. هرقدر اطلاعات و دانش ما درباره حضرت عیسی و پیروان دین مسیحیت بیشتر باشد، مغتنم است. اما برای اهل علم و کسانی که وظیفه تعلیم و تربیت به عهده آنهاست؛ یعنی معلم مدرسه، استاد دانشگاه و مبلّغ حوزه، آشنایی با دین مسیحیت ضرورت دارد. چون دین مسیحیت از نظر تعداد پیروان، در مرتبه اول قرار دارد، هرچند که دین‌داری تعداد زیادی از مسیحیان جنبه صوری و ظاهری دارد، ولی به لحاظ آمار، بیشترین پیرو را در جهان دارد و وقتی بیشترین پیرو را داشته باشد زمینه ارتباط بیشتر پیش می‌آید، پس ضرورت بیشتری احساس می‌شود. اصل این ارتباط چه جنبه هم‌دلانه، تعامل و تعایش داشته باشد، چه جاهایی ناگزیر از دفاع شویم، باز هم مثبت است. مثلا ممکن است در مواجهه با برخی جریان‌های تبشیری ناگزیر به جدل باشیم، اما امیدوارم همواره جنبه‌های تعایش و تعامل بین ما و مسیحیت، برقرار باشد. ما نیاز داریم به آشنایی با دین مسیحیت؛ چه از باب یافتن وجوه اشتراک در اخلاقیات، باورها و زمینه‌های همکاری و چه در مقام بحث و جدل، اگر بخواهیم از آموزه‌های دین مبین اسلام دفاع کنیم.

زیست ادیان و مذاهب کنار هم

متاسفانه پیشینه ارتباط بین مسلمان‌ها و مسیحیان، خوب نیست. از قرن هفتم میلادی که اسلام ظهور کرد، هم نگاه مسیحیان به اسلام منفی بود و هم نگاه مسلمانان نسبت به مسیحیان. نگاه مسیحیان منفی بود، چون به اسلام، به‌عنوان یک رقیب نگاه می‌کردند. این موضوع، در زمان فتوحات صدر اسلام جدی شد، وقتی بخش‌هایی از مناطق مسیحی به تصرف مسلمان‌ها در‌آمدند مثل سوریه، ترکیه، مصر و... اینها به‌نوعی مناطق مهم مسیحی‌نشین بودند که وقتی به تصرف مسلمان‌ها درآمد بخش‌های زیادی از کشورهایی که پایتخت مسیحی داشتند، مسلمان شدند. این اتفاق، ذهنیت‌های منفی به‌وجود آورد، به‌همین دلیل تعابیر ناپسندی را درباره اسلام، قرآن کریم، پیامبر اعظم صلی‌الله علیه و آله و سلم استفاده می‌کردند. مواجهه مسلمانان با آنها هم به‌دلیل اختلاف نظر در مباحث الهیاتی مثل الوهیت عیسی، تثلیث و صلیب جنبه انکاری داشت. تا حالا این مواجهه‌ها بیشتر جنبه جدلی داشته، اما امروز تقریبا فضای حاکم، گفت‌وگوست. دوره مباحث جدلی سپری شد. درواقع رویکرد جدلی، تاثیری نداشته، البته گاهی در طول تاریخ این اختلاف عقیده باعث به‌وجود آمدن جنگ‌ شده و بیشتر مردم جهان به این نتیجه رسیدند که اختلاف عقیده و اختلاف دین و حتی اختلاف بر سر حق و باطل، نباید بهانه‌ای برای جنگ و نزاع باشد. به‌همین دلیل رویکرد غالب یا پارادایم جدید، یک پارادایم گفت‌وگویی است. بهترین کار این است که از روش‌های قرآنی استفاده کنیم. روش قرآنی این‌طور است که در جاهایی تصدیق می‌کند و بعضی جاها هم تصحیح می‌کند. جاهایی که براساس قرآن کریم و روایات، اگر آنها را درست نمی‌دانیم، اظهار کنیم. اما نیازی نیست این اظهار عقیده منجر به جنگ شود. به فرض که در زمینه‌های مختلف بخواهیم رویکرد اظهارگرایانه‌ای اتخاذ کنیم؛ ما و طرف مقابل می‌توانیم تعامل، تعایش و همکاری داشته باشیم و از ظرفیت‌های هم استفاده کنیم. در برابر جریان الحاد، بی‌دینی و بی‌اعتقادی می‌توانیم با پیروان تمام ادیان یک جبهه متحد تشکیل دهیم، چون دین اسلام را دین خاتم می‌دانیم. به فرض اتخاذ رویکرد انحصارگرایانه، در مقام عمل می‌توانیم در سطوح مختلف تعایش و زندگی مسالمت‌آمیزی داشته باشیم، بدون این‌که بخواهیم با استناد به دین، مرتکب قتل شویم. اتفاقی که امروز در جریان‌های افراطی و خشن مثل داعش می‌بینیم، گروهک‌هایی که عملکردشان باعث وهن دین می‌شود. شیوه درست تعایش این است که بتوانیم دیدگاه‌های دیگر را تحمل کنیم، حرف آنها را بشنویم و چیزی که از نظر خودمان درست است، بیان کنیم. صرف‌نظر از هرگونه اختلاف‌نظر و اختلاف‌عقیده، بتوانیم کنار هم در راستای تحقق صلح و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز به سمت عدالت اجتماعی گام برداریم.