اقتصادی
یادتان هست در کتاب علوم دبستان به ما یاد دادند برای آتش، چه عواملی نیاز است؛ ماده قابل اشتعال، گرما یا جرقه و اکسیژن. هرجایی که این عوامل دست به دست هم دهند، آتش بهپا میشود. بحران هم مثل آتش است. قبول دارید؟ روزهای سخت پاییز امسال، عجیب داغ بود و داغی برخی ماجراها تا ابد بر دل بعضی زنان و مادران این سرزمین نشست. تقریبا تمام تحلیلگران داخلی و خارجی، دلسوز و مغرض بر این توافق دارند که مسائل معیشتی و اقتصادِ بیمارِ کشور، اگر ماده سوختنی این بحران نباشد، قطعا جرقه آن است. دولتمردان بزرگوار، خادمان ملت یا هر نامی که برازنده شماست، بیایید عوامل بحران را از هم دور کنید که دیگر آتشی بهپا نشود. درست است که تحریمهای اقتصادی عمر طولانی در این کشور دارند، ولی آیا میشود هر کاستی یا هر اختلاس و ناجوانمردی را در حق مردم، به بیرون از کشور نسبت داد؟
بحرانهای چند سال اخیر کشور را بررسی کنید. بعد از اغتشاشهای سال1388 که در اعتراض به نتیجه انتخابات شکل گرفت و مقاصد سیاسی داشت، تمام جنبشها دلیل، علت یا بهانه اقتصادی داشتند. دی ماه 96، اعتراض به گرانی بنزین در آبان 98، پاییز 1401 و فریاد زندگی و آبادانی. این مردم از سیاستمداران شغل میخواهند و مسکن و عوایدی که بتوانند با عزت زندگی کنند، همین!
باور کنید حمایت از انقلاب و ایران در گرو اینها نیست، ولی حبّ وطن در شکم گرسنه منتهی به حرکت سازندهای نمیشود و در حد علاقه شخصی باقی میماند. معیشت که سامان پیدا کند، انگار کبریت را از دست مهجورانی مثل نسخه بیکیفیت پهلوی یا مصی و نازی کنار گذاشتید و امکان آتشسوزی را کم کردید. ما هنوز هم به اقتصاد مقاومتی و به دستهایی که میشود بر زانو گذاشت و یاعلی گفت، امیدواریم!