آقای رضاخان چرا گیر دادی به چادر چاقچور؟

نوع مقاله : پرونده ویژه

10.22081/mow.2023.74292

چکیده تصویری

آقای رضاخان چرا گیر دادی به چادر چاقچور؟


پرونده ویژه

نقش بانوان در جامعه و جایگاه بانوان در مسیر تمدنی اسلام

آقای رضاخان چرا گیر دادی به چادر چاقچور؟

دکتر حسین سوزنچی

با توجه به جریاناتی که در 2-3ماه اخیر در ایران رخ داد، حجاب باید به‌طور ویژه به مساله پرداخت. متاسفانه به جایی رسیدیم که درباره حجاب همه سکوت کردند. باید این سکوت را شکست. باید زوایای پنهان مساله را باز کنیم، تا ببینیم دعوا بر سر چیست.

مساله حجاب هنوز درست فهم نشده و بسیاری از چالش‌هایی که داریم، چه میان موافقان و چه در گروه مخالفان، برمی‌گردد به این‌که افراد صورت مساله را درست درک نکرده‌اند و طبیعی است در اجرای آن با چالش مواجه ‌شویم. برخوردها و چالش‌ها عوارضی دارند که امروز هم با آن عوارض مواجهیم. اتفاقا می‌خواهم مساله حجاب را از همین زاویه کنش‌گری زن مطرح می‌کنم. متاسفانه یکی از اشتباه‌هایی که ما در طول چند دهه مرتکب شده‌ایم، این است که حجاب را بیشتر از زاویه‌ آقایان بررسی کردیم. در‌حالی‌که مساله حجاب در وهله اول، از منظر خانم‌ها باید مطرح شود. کسانی که کتاب «مساله حجاب» شهید مطهری را خوانده‌اند، می‌دانند ایشان اولین فلسفه حجاب را بالابردن ارزش زن می‌داند. تحکیم خانواده و حفظ جامعه بعد از اینهاست. بالابردن ارزش زن یعنی چه؟ این مساله چه تصویری دارد؟

 

تاثیر شرایط خاص بر اهمیت مسائل

این مقدمه بر فهم صورت مساله اثر می‌گذارد است. خیلی از نزاع‌های امروز، به‌دلیل غفلت از این مقدمه است. خیلی از مسائل وقتی به‌تنهایی به آن نگاه می‌کنید، یک جایگاه پیدا می‌کند و در شرایط خاص زمانی و مکانی جایگاه دیگری را می‌طلبد. در منظومه تعالیم دین، این نکته بسیار مهم است. خیلی از مسائل یک نمره به خودی خود دارند و یک نمره هم در شرایط خاص.

 

شاهد مثال؛ ماجرای تنباکو

به نظر شما اهمیت استفاده از سیگار و توتون و تنباکو در دین، چقدر است؟ اصلا در مسائل دینی اهمیتی دارد؟ مهم نیست؟ حکم شرعی آن چیست؟ درنهایت ممکن است بگویند مکروه است. من ندیدم مراجع بیش از این گفته باشند؛ یک حکم مکروه. یعنی در رتبه چندم احکام قرار می‌گیرد؟ مثلا اگر بخواهیم احکام دین را بشماریم، احتمالا در رتبه ۳۰۰ یا ۴۰۰، به این حکم می‌رسیم. اما همین مساله که حکم چهارصدم دین است، یک‌دفعه در موقعیت اجتماعی خاص، در زمان میرزای شیرازی می‌شود: «الیوم استعمال توتون و تنباکو به منزله محاربه با امام زمان است.» محاربه با امام زمان، به لحاظ اهمیت و اولویت، رده چندم احکام دینی است؟ رتبه اول است. «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلى‏ خَمْسٍ‏: عَلَی الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ‏ وَ الْوِلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوِلَایَةِ» منظور از ولایت، ولایت اهل‌بیت و ولایت ائمه است. در قاموس شیعه بزرگ‌ترین گناه این است که کسی با امام زمانش بجنگد. بنا به شرایط زمان، همین حکم چهارصدم، می‌شود حکم اول.

منظورم از فهم صورت مساله، دقیقا همین است. حکم مصرف توتون و تنباکو تا چند ماه قبل از این فتوا، اولویت چهارصدم دین بود. وضعیت اجتماعی تغییر کرد و مردم فهمیدند. فکر می‌کنیم امروز که تحصیلات رفته بالا و مردم باید بهتر بفهمند؛ اما آن زمان که عمده مردم بی‌سواد بودند، همه فهمیدند. بعد درباره لوازمش استفتا کردند. می‌گفتند حالا که توتون و تنباکو حرام شد، قلیان‌ها را بشکنیم؟

چه زمانی حرمتتوتون و تنباکو برداشته شد؟ تا حالا شنیدید گفته باشند: «الیوم استعمال توتون و تنباکو جایز است؟» نه، یک واقعه اجتماعی رخ داد. وقتی میرزای شیرازی همان فقیه بزرگ، فتوا داد، مردم فهمیدند. وقتی مردم فهمیدند، با جدیت به آن عمل کردند. حتی گفتند اگر لازم است قلیان‌ها را بشکنیم تا خیال دشمن راحت شود ما دیگر توتون و تنباکو را فراموش کردیم. آن کمپانی ورشکست شد و کوتاه آمد. قرارداد به‌هم خورد. وقتی همه‌چیز سر جایش برگشت، مردم دوباره توتون و تنباکو استفاده کردند.

 

تطبیق مساله حجاب

جایگاه مساله حجاب به لحاظ احکام شرعی و به خودی خود چیست؟ حکم حجاب شاید رتبه هشتادم باشد، موقعیت اجتماعی ما وضعیت را به‌قدری تغییر داده که حکم حجاب اولویت پیدا کرده. برای فهم احکام و درجه اهمیت آن، باید در جامعه زندگی کرد. احکام شرعی جایگاه دارد. بی‌حجابی، به خودی خود، گناه صغیره است. گناه صغیره بعد از گناه کبیره است. آیت‌الله دستغیب، گناهان کبیره را خیلی پر و پیمان برداشته است. گناهان کبیره‌ای که در فقه مطرح است؛ شاید ده تاست. اما ایشان 70-80گناه را مطرح می‌کند و به بی‌حجابی اشاره نمی‌کند. حجاب به خودی خود و به‌تنهایی خیلی مهم نیست. اگر شما ۵۰۰سال قبل زندگی می‌کردید، حجاب، حکم فقهی فرعی دست‌چندم بود.

 

حجاب، حکم ضروری و قطعی اسلام

شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد حجاب، حکم ضروری و قطعی اسلام است. شیعه و اهل‌سنت هم هیچ‌گاه در حکم حجاب، اختلاف نداشتند. در این دوره مدرن، عده‌ای حرف‌های جدیدی می‌زنند و آسمان ریسمان به هم می‌بافند و می‌گویند مقدس‌اردبیلی نظر متفاوتی درباره وجوب حکم حجاب دارد، مطمئنم که کتاب ایشان را درست نخواندند. یک جمله کتاب را می‌بینند و درباره کل آن نظر می‌دهند. خیر! نظر مقدس اردبیلی درباره حجاب قطعا همین بوده که نظر همه فقهاست. این نکته‌ها را به‌طور ‌مفصل در مقاله‌ای در نقد دکتر کدیور توضیح دادم. عده‌ای چون سواد جامع و کافی دینی ندارند، اظهارنظرهای غیرکارشناسی می‌کنند و در فضای عمومی می‌گویند فقها در حکم وجوب حجاب، مناقشه دارند. اشتباه می‌کنند، در اصل و کلیت این بحث، فقها اختلاف‌نظر ندارند. چند مقاله نوشتم و هرکس مناقشه‌ای را ادعا کرده بود، پاسخ دادم. این دعوا، الکی است. درست است که حجاب به خودی خود، حکم فرعی دست‌دومی است، ولی به‌دلیل شرایط خاص جامعه جهانی و به دلایل هویتی در اولویت قرار گرفته است.

 

حجاب، یک نماد مهم

معمولا حجاب را از زاویه عفت می‌بینند. نکته‌ای وجود دارد که مهم‌تر از عفت است و چالش ایجاد کرده. قبل از ماجراهای اخیر کشور، خانم‌هایی را در جامعه می‌دیدم که از منظر عفت، خیلی بدحجاب بودند. لباس‌های آن‌چنانی غیر‌عفیفانه می‌پوشیدند. خب الان مشکل چیست؟ روسری را که می‌اندازند، همه ناراحت می‌شوند‌. طراحان این جریان، خوب می‌دانند چه‌طور برنامه‌ریزی کنند. بیشتر کسانی که روسری خود را انداختند، پوشش لباس‌های‌شان عفیفانه است. خیلی از خانم‌هایی که قبلا بدحجاب بودند، حالا بهتر لباس می‌پوشند. پس چرا ناراحت شدید؟ مگر مساله شما عفت نبود؟ نه. اینجا، مساله هویت است. هویت، مساله‌ای مدرن است. در جامعه جهانی وقایعی رخ داده که حجاب را به اولویت تبدیل کرده. ما مساله حجاب را مطرح نکردیم. دعوای حجاب را آتاتورک و رضاخان شروع کردند‌! آقای رضاخان تو که در حال ورافتادن هستی، گیر دادی به چادر چاقچور؟ رضاخان که فرد مهمی نبود، انگلیسی‌ها او را آوردند و مدیریت ‌کردند.

اگر می‌خواهید مساله حجاب را در دوره مدرن درک کنید، باید شرایط را از دوران قبل انقلاب مورد بررسی قرار دهید. آقای بهجت در خاطراتش از علما نقل می‌کند: «روزی احمدشاه به دیدارم آمد و گفت انگلیسی‌ها آمده‌اند سراغم و گفته‌اند حجاب از سر مردم بردارم، وگرنه من را کنار می‌گذارند و شخص دیگری را به قدرت می‌رسانند. آمدم از شما کسب‌تکلیف کنم‌. آن عالم می‌گوید: نباید برداری. احمدشاه می‌گوید: من دارم با شما و دین راه می‌آیم، نمی‌دانم بعد من چه کسی را می‌آورند؟ آن عالم می‌گوید: باشد، ولی تو این کار را نکن!»

یکی از دلایلی که انگلیس، احمدشاه را کنار گذاشت و رضاخان را آورد، همین برداشتن حجاب بود. چرا؟ مگر حجاب چه کار می‌کند؟ برداشتن حجاب در زمان رضاخان، کارشناسی شده بود. چون مساله اصلی‌شان، هویت بود. مادربزرگ من کلاهی داشت که از پشت به شال وصل بود. در سال‌های ممنوعیت حجاب، لباس یقه‌دار می‌پوشیدند و کلاه‌شال به سر می‌گذاشتند. زن‌های زیادی این پوشش را داشتند که بتوانند حدود شرعی را رعایت کنند.

رضاخان تمام مسئولان حکومتی را موظف کرد که خانم‌های‌شان را بی‌حجاب به مراسم رسمی ببرند. خانم‌های روحانیون حکومتی هم موظف بودند در این جلسه‌های رسمی بی‌حجاب ظاهر شوند. بی‌حجابی رسمی! برای همین مساله رضاخان، حکم فرعی فقهی بود، یا مساله هویتی؟ می‌دانست اگر این چادر را بردارد، پرونده حجاب به‌تدریج بسته می‌شود. البته رضاخان نمی‌فهمید، اما کسانی‌که برنامه‌ریزی کرده بودند، تبعات این تصمیم را می‌فهمیدند. مساله حجاب، کاملا هویتی است! حجاب، نماد هویت است. پرچم، چه ارزشی دارد؟ در بعضی عملیات‌ها برای این‌که پرچم را روی فلان قله قرار دهند، چند کشته می‌دادند! چرا اگر عده‌ای در شرایط خاصی سرود ملی را نخوانند، اعصاب‌تان خرد می‌شود؟ نماد، خیلی فرق دارد با حکم شرعی. اگر چیزی نماد شد، جایگاهش عوض می‌شود. حکم آتش زدن پارچه چیست؟ پس چرا اگر پرچم را آتش بزنند، ناراحت می‌شوید؟ حجاب ۱۰۰سال قبل از این‌که به دنیا بیاییم، نماد هویت بوده است. قبل رضاخان، آتاتورک شروع کرد.

جهان غرب، 2دشمن مهم داشت؛ امپراطوری عثمانی و امپراطوری ایران. بین این دو قدرت، دعوا انداختند. سال‌ها بین عثمانی و ایران نزاع برقرار بود. علما وسط را می‌گرفتند، ولی باز دعوا می‌شد. در دوران صفویه دعوا بالا گرفت. در دوران قاجار، علمای آگاهی بودند که نمی‌گذاشتند دعوا در بگیرد. غربی‌ها می‌گویند ما عثمانی را از نقشه حذف کردیم. مثل حالا که می‌گویند می‌خواهیم ایران را از نقشه حذف کنیم. مشکل آنها فقط با انقلاب اسلامی نیست، از قبل این حرف‌ها را می‌گفتند. مرحوم سیدمحمدکاظم یزدی که در ماجرای مشروطه مرتب تردید داشت و توقف می‌کرد، نمی‌دانست حمایت کند یا نه. البته بعدا معلوم شد حق با اوست. عالم زمان مشروطه و نقطه مقابل آخوند خراسانی بود. این آدم که این‌قدر اهل احتیاط بود، فتوای دفاع از عثمانی داد. اما بالاخره عثمانی را متلاشی کردند. مقر اصلی عثمانی کجا بود؟ ترکیه. به آتاتورک که از فرماندهان رده بالای عثمانی بود، وعده‌هایی دادند‌ و او را خریدند. یکی از دلیل‌های مهم سقوط عثمانی، آتاتورک است. به او وعده دادند اگر این سلسله سقوط کند، حکومت را به تو می‌سپاریم. سیدمحمدکاظم یزدی فتوای جهاد و دفاع از عثمانی داد؛ همان بحث وحدت شیعه و سنی است. وقتی دشمن مشترک داریم، عالم شیعه برای دفاع از حکومت اهل‌سنت فتوای جهاد می‌دهد‌. عثمانی را زمین زدند و از روی نقشه حذف کردند. باید با پاک‌کن، اصل اسلام را پاک می‌کردند؛ چند اقدام اساسی انجام دادند؛ خط را عوض کردند که نسل بعدی نتواند با گذشته خود ارتباط بگیرد. بعد حجاب را برداشتند. با همین کارهای ظاهرا کم‌اهمیت، به هدف‌شان رسیدند! این‌که مردم مطالب را به چه خطی بنویسند، از نظر شرعی چه فرقی دارد؟ با این استدلال، یک حکم فرعی مثل حجاب اجرا نشود، چه اهمیتی دارد؟‌ این کارها را کردند و ترکیه شد این که امروز می‌بینید. تا ملت می‌خواهد کار اسلامی کند، ارتش می‌گوید قانون اساسی ما لائیک است! ترکیه که زمانی به‌عنوان امپراطوری عثمانی، یکی از دو مرکز جهان اسلام بود، تبدیل شد به مرکز جهانی که نمی‌گذارد اسلام در آن باشد؛ حجاب ممنوع است. پس مساله اصلی، هویت است.

بعد آمدند سراغ ایران‌. به‌دلایل تاریخی متعدد، نمی‌شد ایران را تجزیه کرد. دیدند بهتر است به‌جای تجزیه، خودشان این جامعه را مدرن کنند. حتی روشنفکران ضددین معتقدند مدرنیزاسیون اجباری را به دست رضاخان در ایران اجرا کردند، چون دیدند مردم به‌راحتی مدرن نمی‌شوند! البته منظور از مدرنیزاسیون، غرب‌زده شدن است. مراکز علمی اعم از حوزه‌ها و مکتب‌خانه‌ها را تعطیل کردند. تصویری از مکتب‌خانه‌ها ساختند که در فیلم دکتر محمد قریب می‌بینید و می‌گویید عجب چیز بیخودی، همان بهتر که برداشتند! این تصویر را القا کردند برای این‌که از اول ابتدایی در نظام دیگری درس بخوانیم و برای تفکر غربی تربیت بشویم.

رضاخان را به قدرت رساندند و قرار شد خط و حجاب برداشته شود. حجاب را برداشتند، خیلی حرفه‌ای عمل کردند. ما بازی خوردیم. لباس متحد‌الشکل را مطرح کردند، برای این‌که تمام هویت قومیتی ما را ازبین ببرند و سپس کشف حجاب.

یکی از اشتباه‌هایی که بعد از انقلاب مرتکب شدیم، این بود که برای حجاب، اصرار داشتیم فقط یک مدل کاملا تهرانی وجود داشته باشد، اجازه ندادیم پوشش‌های قومیتی رواج پیدا کند.

گام دوم، تغییر خط و زبان بود که به‌دلایلی موفق نشدند. ماجرای کشف حجاب در زمان مرحوم شیخ عبد‌الکریم حائری یزدی، موسس حوزه علمیه قم رخ داد. از نظر خیلی‌ها ایشان ساده بوده و زیرک نبوده و بسیار اهل‌تقیه و عقب‌نشینی. می‌گویند سیاست بلد نبود. اما حقیقت، برعکس است. آیت‌الله بهجت می‌گویند از سیاست ایشان بود که توانست حوزه را حفظ کند. عقب‌ می‌کشید برای این‌که می‌دانست دارند اصل دین را می‌زنند. می‌خواست لبّ مطلب را نگه دارد و جایی مخفی کند تا بعدا برگردد. آیت‌الله بهجت خاطره‌ای تعریف کردند؛ عده‌ای از علما بعد از شروع کشف حجاب، جمع شدند ببینند باید چه کار کنند. جمع‌بندی جلسه این شد؛ آقای شیخ عبدالکریم که مرجع زمان است، باید فتوای مبارزه و مخالفت با شاه بدهد. فردی را به‌عنوان نماینده می‌فرستند پیش مرحوم شیخ عبدالکریم حائری که به ایشان بگوید اجماع علما بر این شده که شما باید مداخله کنید. شیخ فرموده بود: «اجماع ‌علمایی که میان آنها عاقل نیست، حجت ندارد!» عاقل نیست؟ یعنی حجاب مهم نیست؟ امروز ما می‌فهمیم ایشان چقدر تیزبینی سیاسی داشته. قرار بود حوزه جمع شود! ایشان مدام عقب کشید و کوتاه آمد و نگذاشت که حوزه جمع شود. این حوزه کوچک ماند، بعد که رضاخان رفت و اوضاع آرام شد، حوزه دوباره رشد کرد و انقلاب ما رقم خورد. کیاست فوق العاده‌ای داشت. الحمدلله شر رضاخان کم شد و محمدرضا آن‌قدر قوت نداشت، وقتی خواستند خط و زبان را عوض کنند، علما سریع آمدند و نگذاشتند. پروژه ناتمام ماند. علما فهمیدند عوض کردن خط بسیار جدی است و مداخله کردند. اتفاقا همان علمایی که معمولا موضع نمی‌گرفتند، جدی ایستادند که خط فارسی نباید عوض شود. آقایان که کتاب‌های عربی می‌خواندند، چرا فارسی برای‌شان اهمیت پیدا کرد؟ عالم فقیه، زمانه را می‌فهمد. می‌داند عوض کردن خط فارسی، یعنی حذف اسلام در این کشور.

باید به ریشه‌های هویتی مراجعه کنیم، آن‌وقت پیش می‌رویم و مردم با ما همراهی می‌کنند. ما در مساله حجاب اشتباه کردیم که ریشه‌های هویتی را کنار گذاشتیم. اصرار کردیم روی مدل خاصی از حجاب که بعد از مدرنیته مرسوم بود و خواستیم همه همین مدلی باشند. ما در حجاب ریشه هویتی داشتیم. چرا اینها را دست‌کم گرفتیم؟

 

پس مساله حجاب چه شد؟

اول: حجاب، نماد هویت است، نه فقط در زمان انقلاب، بلکه سال‌ها قبل از انقلاب. ازبین بردن چیزی که نماد هویتی شد، موضوعیت دارد، حتی اگر شما انقلاب نکنید. رضاخان که ما نبودیم. حتی امام خمینی رحمت‌الله علیه هم در زمان ماجرای کشف حجاب، یک طلبه جوان بیست و یکی دوساله بود. مساله چیز دیگری است. صورت مساله و دعوا عوض شده است.

 

حجاب و کنش‌گری زن

دوم: نکته‌ای که سال‌ها از آن غافل بودیم، این است که حجاب یعنی کنش‌گری زن! مفهوم حجاب، کنش‌گری و فعال بودن و انتخاب‌گری زن است. از چند سال قبل، تاکید کردیم که نگویید «حجاب اجباری»، بلکه بگویید «حجاب قانونی». می‌توانیم قانون داشته باشیم، بدون اجبار. چرا قانون را فقط در فضای اجبار می‌فهمیم؟ من مخالف حجاب اجباری‌ام و موافق حجاب قانونی. می‌شود حجاب قانونی داشت، اما بدون اجبار. این عبارت تبیین می‌خواهد؛ اول حجاب را درست بفهمیم، بعد می‌بینید چه‌طور می‌شود حجاب قانونی داشت، بدون اجبار.

 

راهکارهای شریعت برای تعلیم ساده و عمیق

شریعت طوری تعلیم می‌دهد که همه مردم یاد بگیرند، بعد ما و همه کسانی‌که فقیه نیستیم، شروع می‌کنیم به اظهارنظر تخصصی درباره آموزش عادی شریعت و همه‌چیز را مخلوط می‌کنیم. می‌خواهم حدیثی بگویم که امروز کسی جرأت نمی‌کند بالای منبر آن را بخواند؛ می‌خوانم و از آن دفاع می‌کنم. حدیث از حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها است. حدیثی که بیشتر آن را پنهان می‌کنند، یا سندش را مخدوش می‌دانند، زیرا نمی‌توانند آن را درست بفهمند. «خَیرٌ للنِّساء أن لا یَرینَ الرِّجالَ وَلا یَراهُنَّ الرِّجالُ». برای زنان بهتر این است که مردان را نبیند، مردان هم زنان را نبینند. یعنی چه؟ یعنی زنان بروند خانه؟ همین حضرت زهرا سلام‌الله که این حدیث را می‌فرمایند، حجاب داشتند یا نه؟ مگر بهتر نبود زنان در خانه بمانند، پس برای چه حجاب داشتند؟ حکم حجاب، حکم اسلامی است یا نه؟ می‌گوید اصل در این است که اختلاط زن و مرد نباشد. اما همین دینی که این را گفته، همین حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها که این را فرموده، می‌دانسته در بسیاری موارد، اقتضای موقعیت اختلاط زن و مرد بوده که حضرت هم حضور داشتند و با حجاب می‌رفتند. حجاب یعنی این!

 

حجاب؛ جدیت حضور زن در جامعه

حجاب، یعنی پذیرش اینکه زن می‌خواهد وارد جامعه شود، مردان را هم ببیند، اما با رعایت حریم. قاعده‌ای هم وجود دارد که می‌گوید که اگر ضرورت ندارد، نیازی نیست زن و مرد با هم باشند؛ مثلا در اداره‌ها، جایی که ضرورت ندارد، زن و مرد کنار هم ننشینند، بهتر این است. جایی‌که ضرورت ندارد، چرا اختلاط باشد؟ منظور حضرت زهرا سلام‌الله علیها ‌این است! نمی‌گویند «بهتر است زنان در خانه بمانند، در را به روی‌شان ببندید که هیچ مردی آنها را نبیند.» اگر این درست است، پس چرا اسلام، حجاب را آورد؟ اسلام قبول کرده زن‌ها باید مردها را ببینند و مردها هم. اگر این را قبول نداشت که نمی‌گفت حجاب!

حجاب، یعنی زن انتخاب می‌کند بیاید در جامعه و مقابل مردان، ولی با رعایت حریم. همین زنی که انتخاب کرده بیاید در جامعه و کنش‌گر اجتماعی شود، می‌خواهد بگوید الگوی من در کنش‌گری با الگوی غربی فرق دارد. حضرت زهرایی که می‌گوید بهترین چیز برای زن این است که مردان را نبیند و مردی هم او را نبیند، حجاب داشت، یعنی مردان را می‌دید و دیگران هم او را می‌دیدند. ایشان خطبه فدکیه خواندند. حضرت زهرا به امیرالمومنین علیه‌السلام می‌گفتند چرا سلمان به ما سر نمی‌زند؟ یک جای دین را می‌گیریم و بقیه را رها می‌کنیم. این حدیث مناقشه ندارد. متدینان می‌فهمند اصل بر عدم‌اختلاط است، اما به این معنی نیست که زنان در خانه را به روی خود ببندند. خیلی واضح است. امروز ما بیشتر از این‌که بگوییم اصل بر عدم اختلاط است، می‌گوییم حجاب واجب است. شما زنی را می‌شناسید که در عمرش حجاب نکرده باشد؟ به این معنی که هیچ مرد نامحرمی او را ندیده باشد. این قابل تصور است؟ معلوم است منظور حضرت این نبوهد. برای همین است که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها خطبه فدکیه را خواندند.