پرونده ویژه
نسل آینده، چشمش به مادر است
نگاهی به نقش زنان در گرایشهای معنوی جامعه
در گفتوگو با دکتر فریبا علاسوند، استاد حوزه و دانشگاه
انواع گرایشهای اخلاقی، فکری و معنوی را که در جامعه بررسی کنیم، درنهایت به ریشه و اساس جامعه، یعنی خانواده میرسیم. نهاد کوچکی که نقش بزرگ و موثری در اجتماع بازی میکند. در این نهاد اولیه، نقش مادر، بسیار مهم است، چون بسیاری از تمایلات فکری، فرهنگی و دینی فرزندان را شکل میدهد. پس جایگاه زنان در جامعه، حتی اگر فقط مشغول خانهداری و تربیت فرزند باشد و فاقد شغل اجتماعی، اثرگذار است، طوریکه نباید و نمیتوان آن را نادیده گرفت. البته گروهها، سازمانها و نهادهای متولی امور تربیتی هم در شکلگیری گرایشهای فکری و اعتقادی نسل جدید موثرند.
دکتر فریبا علاسوند استاد حوزه و دانشگاه، به بررسی جایگاه و نقش زنان و مادران در رویکردهای معنوی و دینی اجتماعی میپردازد و نکتههای خواندنی را مطرح میکند.
- مهمترین ویژگی یک زن موفق مسلمان در دنیای امروز چیست؟
با وجود گسترش تکنولوژی و ماشینی شدن امور که بخشهایی از زندگی را آسانتر کرده، زندگی ایدهآلی که در آن آرامش و آسایش توأمان باشد و دنیا و آخرت را بتوان جمع کرد، بدون آنکه جایگاه خداخواهی خدشهدار شود، به مراتب سختتر شده است.
یکی از ویژگیهای دوره جدید، بههمریختگی نقشهای زنان و مردان است. بسیاری از افراد در تعریف و شناخت زن مومن و موفق سرگردانند. زن موفق، زنی است که جایگاه فردی خود را بهعنوان بنده خدا فراموش کند! این در حالی است که هر انسانی در وهله اول نسبت به خداوند مسئولیت دارد. بندگی خداوند، تمام افعال انسان اعم از مرد و زن را جهت میدهد و او را از تعارض نقشها و موقعیتها رها میکند. بنده خدا اولویتهای زندگی خود را میشناسد و تصمیمهای خود را در چهارچوب خاص الهی صورتبندی میکند.
از سوی دیگر انسان مومن، موقعیت خانوادگی خود را میشناسد. طبق متون دینی، ازدواج بهموقع گام مهمی در جهت دینداری است. یک فرد متاهل برای سامان دادن به غرایز و علایق خود، راههای زیادی را بر شیطان میبندد. یک زن پس از ازدواج، اولویت همسری و مادری دارد. فرد متاهل اگر مهارت همسرداری نداشته باشد، موفق نیست.
- آیا امروز دختر و پسری که به سن ازدواج میرسد، درک درستی از زوجیت و تشکیل خانواده دارد؟ میداند معنویت چه جایگاهی در زندگی دارد که براساس آن، شریک زندگیاش را انتخاب کند؟
اخلاق زوجیت به دستهای از رفتارها اطلاق میشود که برخی از ابعاد آن، جنسیتی است. یعنی زن و مرد هریک باید در قبال همسر خود به شیوه خاصی رفتار کند. باوجود رواج دوستیهای پیش از ازدواج و گسترش روابط صمیمی 2جنس، دختران و پسران توانایی کمتری در حفظ همسر خود دارند؛ یعنی مهارتهای همسرداری را بلد نیستند. یکی از دلایل اصلی این موضوع، دور شدن دختران و پسران از معنویت است. بهخصوص دختران که مادران آینده هستند، اگر با معنویت انس داشته باشند و به شناخت و درک درستی از زندگی دینی برسند، میتوانند کمک زیادی به همسر و فرزندان خود در مسیر رشد الهی کنند. این مورد موجب ارتقای جمعی افراد جامعه خواهد شد.
البته مادری، یک مهارت است. مادر موفق و مومن، مادر دلسوز و شفیقی است که خود را از تحولها و شرایط زمانه دور نکند و بداند در هر سنی، فرزند او با چه پیچیدگیهایی روبهروست و بداند در هر مرحله، چهطور باید فرزندش را به رشد انسانی برساند. ایفای نقش مادری در این دوران که موانع زیادی بر سر راه آن وجود دارد، بسیار مشکلتر از سالهای قبل است و اقتضای مدیریتی لحظه به لحظه دارد.
پس از انجام وظایف فردی و خانوادگی، زنان نقش اجتماعی هم دارند. انجام وظیفه در قبال جامعه، بر هر انسانی واجب است، البته برخی نقشهای اجتماعی مانند اشتغال، دلبخواه محسوب میشود. حساسیت درباره صلاح و فساد اجتماعی، یک ضرورت اجتماعی است که زن و مرد باید مراتبی از آن را در خود پیدا کند.
بنابراین زن مسلمان موفق، کسی است که بتواند نقشهای مختلف را بهصورت متعادل و با توجه به اولویتها مانند نقش مادری و همسری ایفا کند.
- برخی بانوان بهدلیل اشتغال در بیرون از خانه کمتر به امور خانواده میرسند، هرچند این افراد سعی میکنند زندگی خود را براساس معنویت و دین بنا کنند، ولی مشغله خانم خانه بههرحال موثر است. این مساله چه آسیبهایی در پی دارد؟
اشتغال زنان فینفسه مانع توجه به امور خانواده نیست. بسیارند مادران خانهداری که فرزندان بااخلاق و متدین تربیت نکردند، یا سایر مسئولیتهای خانگی را بهدرستی انجام نمیدهند. در عین حال مادران شاغلی داریم که با وجود مسئولیتهای بسیار، مادران و همسران موفقیاند، زیرا هم دانش کافی در اینباره دارند و هم با فداکاری تمام مسئولیتها را بهدرستی انجام میدهند.
بنابراین مادران باید دانش خود را افزایش دهند و مهارتهای گستردهای برای تربیت فرزند در عصر پیچیده جدید پیدا کنند. البته اشتغال بهویژه در کلانشهرها که ساعت کار طولانی است، صورت فرسایندهای پیدا میکند و توان زنان را برای مادری کاهش میدهد. زنان شاغل از نظر کمی، زمان کمتری با فرزندان خود میگذرانند. بنابراین لازم است از زمان کمتر، استفاده بیشتری ببرند.
- فضای اجتماعی، دنیای مجازی و دسترسی به رسانهها برای همه مشترک است، اما افراد رفتارهای متفاوتی بروز میدهند. در چنین فضایی چگونه میتوان تربیت معنوی نسل جدید را ارتقا داد؟ نقش زنان و مادران در میزان رشد معنوی جامعه چیست؟
اگر کسی بگوید تمام آموزههای اسلامی را به کار بسته و نتیجه نگرفته، حرف غلطی زده است. این همه نوجوان و جوان سالم و وارسته در جامعه اسلامی زندگی میکنند، نتیجه چه تربیتی هستند؟ من حتی در کشورهای غیراسلامی، نوجوانان و جوانانی را دیدهام که با وجود بستر اجتماعی آلوده، افراد متعهد و متخلّقی بار آمدهاند. این امر هیچ دلیلی ندارد، مگر اراده قاطع خانوادهها بر این نوع زندگی و تربیت.
همانطور که اشاره کردید، امروز فضای اجتماعی و مجازی برای همه مشترک است و تفاوت رفتار افراد، فقط مستند به نوع تربیت مربیان بهخصوص والدین است. هر خانواده یک شناسنامه ژنتیکی، اخلاقی و فرهنگی ویژه دارد که به اتکای آن میتواند باوجود همه عوامل محیطی، طور دیگری باشد و مقاومت حداکثری به خرج دهد.
اگر مادری در خانواده، اهل معنویت باشد و فرزندان، دینداری را در مادرشان بهطور مداوم مشاهده کنند و از صحبتها و راهنماییهای او درس بگیرند، در جامعه افراد مقاومتری نسبت به انحرافها خواهند بود. این موضوع یکی از آموزههای اساسی در دین اسلام است که زنان نقش محوری و تعیینکنندهای در آن دارند.
- منظورتان این است که تنها زنان و مادران در گرایشهای معنوی فرزندان نقش دارند؟
نه. درست است که مادر نقش مهمی در تربیت دینی فرزندان دارد و با مشاهده رفتارهای اجتماعی بچهها میتوان نتیجه گرفت که زنان در گرایش معنوی جامعه بسیار موثرند، ولی منظور ما این نیست که تمام مسئولیت و بار معنوی جامعه بر عهده زنان و مادران است.
بعضی اخلاقها، سرچشمه خوبیها یا بدیها هستند؛ روحانیون باید در آموزش دین، اهتمام بیشتری به خرج دهند و مردم را به این سر سلسلهها آشنا کنند. خداوند متعال در سوره مومنون چند خصلت را ویژگی کسانی معرفی میکند که وارث بهشت خواهند بود. یعنی از میان همه فروع دین، چند خصلت اساسیتر است. یکی از این موارد، سلامت زبان است. دیگری سلامت مال و اموال است. سومی عفت است. مهمتر از اینها، نماز و حفاظت بر نماز است. همچنین اگر خانوادهای دروغ را از رفتارهای خود حذف کند، مطمئن باشد فرزندان خلافی نمیکنند، زیرا هر خلافی ریشه در دروغ دارد، یا بالاخره بهنوعی با دروغ ارتباط دارد.
پس ما غیر از دین، نیازمند دستگاه تربیتی جدیدی نیستیم. بلکه باید یکبار دیگر قوانین دین را مرور کنیم و اولویتهای مختلف را در تربیت انسان بشناسیم. هرچند نمیتوان انکار کرد مهمترین رکن و مسئول در اینباره خانواده است، اما متاسفانه امروز همه مراکز تربیتی مشغول فرافکنی هستند و از شناسایی مسئولیت و توانایی خود در تکمیل حلقههای تربیتی خودداری میکنند، گویا تنها نقش را در تربیت فرزندان، زنان بهعهده دارند. متاسفانه اگر جامعه به سمت انحراف گرایش پیدا کند، بار مسئولیت را بهعهده مادران میگذارد.