نوع مقاله : ادب و هنر

10.22081/mow.2023.74314

چکیده تصویری

اینجا به طرف زنان، پوست موز پرتاب می‌کنند!

ادب و هنر

در انگلستان، زنان سیاست‌مدار نه فقط با توهین، که با خشونت هم مواجه می‌شوند

اینجا به طرف زنان، پوست موز پرتاب می‌کنند!

مونا لِنا کروک

استاد علوم سیاسی دانشگاه راتگرز نیوجرسی آمریکا

مونا لِنا کروک استاد علوم سیاسی دانشگاه راتگرز نیوجرسی آمریکا، در کتاب «موانع حضور زنان در حکومت‌ها» اطلاعات جالبی درباره زندگی پرمخاطره سیاست‌مداران زن در انگستان، به مخاطب می‌دهد. کروک توضیح می‌دهد وقتی زنان سیاست‌مدار را تهدید می‌کنند، چه اتفاقی برای دموکراسی می‌افتد.

 

در ژوئن2016، یک سفیدپوست افراطی با فریاد «بریتانیا برتر است!» خانم «جو کاکس» نماینده پارلمان بریتانیا، را به ضرب گلوله بر زمین انداخت و بعد با ضربات چاقو او را کشت، آن هم در زمانی که این کشور درگیر جنگی کثیف برای جدایی از اتحادیه اروپا بود. سیاست‌مداران مرد مثل جان کندی و مهاتما گاندی ترور شده‌اند، اما سیاست‌مداران زن بیشتر هدف تهدیدهای خشونت‌آمیز قرار می‌گیرند.

12 ژوئیه نمایندگان مجلس در مناظره کاخ وِست‌مینستر(محل پارلمان بریتانیا) درباره سوءاستفاده و آزار و اذیت کاندیداها و مردم در انتخابات اخیر بریتانیا شرکت کردند. در جریان این بحث «کریس اسکیدمور» وزیر امور دانشگاهی، اعلام کرد که «ترزا می» نخست‌وزیر انگلیس، خواسته کمیته استانداردها در زندگی مردم، بررسی‌های لازم را انجام بدهد. اول برای بررسی ماهیت این مساله و پیامدهای آن برای کاندیداها و کارمندان دولت و دوم رسیدگی به این‌که اقدامات فعلی برای برخورد با این مساله کافی، موثر و قابل اجراست یا خیر.

پژوهش منتشر شده در سال‌های2016 و 2017 نشان می‌دهد تعداد زیادی از نمایندگان مجلس انگلستان «رفتار خشونت‌بار یا آزاردهنده‌ای» از رأی‌دهندگان دیده‌اند و بیش از نیمی از زنان نماینده مجلس اعلام کرده‌اند که به خشونت فیزیکی تهدید شده‌اند. گزارش‌های خبری نشان می‌دهد که تهدید و آزار نمایندگان در چند سال اخیر افزایش یافته و شاید یکی از معروف‌ترین تهدیدها، آزار آنلاین «استلا کریسی» باشد. اما قتل «جو کاکس» در ژوئن2016 توجه بیشتری را به سمت این مساله معطوف و بر این نکته تاکید کرد که زنان، بیشتر و خشن‌تر از همکاران مرد، تهدید می‌شوند.

هرچند پس از مرگ «جو کاکس» درخواست‌هایی مبنی بر جدی گرفتن تهدیدهای خشونت‌آمیز نسبت به نمایندگان زن ارایه شد، اما برعکس بر قلدربازی آنلاین و ایذا و آزار آفلاین افزوده شد.

سال گذشته، نمایندگان مجلس گزارش متعددی از تهدید به مرگ و تجاوزهای آنلاین ارایه کردند، ازجمله «جس فیلیپس»، «ایوت کوپر» و «آنا سوبری». این حمله‌ها در جبهه‌های متعددی به وقوع پیوسته، با آمیزه‌ای از زن‌ستیزی و همجنس‌گراهراسی علیه «آنجلا ایگل»، نژادپرستی علیه «دایان ابوت» و یهودستیزی علیه «لوسیانا برگر».

کمی بعد از انتخابات سال2017، برخی نمایندگان محافظه‌کار تجربه‌های‌شان را به اشتراک‌ گذاشتند، «شریل موری» و «سارا ولاستون» از تهدیدهایی گفتند که از کاربران رسانه‌های اجتماعی دریافت کردند و شواهدی ارایه کردند از وحشی‌گری و تهدید در خانه و دفتر کار‌شان. اوایل ژوئیه «کمیسیون شهروندان درباره اسلام، زندگی عمومی و مشارکت» گزارشی با عنوان مسلمانانِ گم‌شده چاپ کرد و در بخشی از آن، جزییات آزار زنان بریتانیایی مسلمان را شرح داد که قصد حضور در عرصه سیاسی بومی داشتند.

گرچه این نمونه‌ها در بافت بریتانیایی ریشه دارد، اما در تمام دنیا شایع است. بازیگران، مشکل خشونت و آزار علیه سیاست‌مداران زن را در سطوح بین‌المللی، منطقه‌ای و ملی مطرح می‌کنند و در آثار هنری به تصویر می‌کشند.

مثلا در سال2011، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه 66/130 را به تصویب رساند و خواستار مقاومت صفر در مقابل خشونت علیه کاندیداهای زن و مقامات منتخب شد. سال2015 اعضای کنوانسیون بین آمریکاییِ پیشگیری، مجازات و ریشه‌کن کردن خشونت علیه زنان، بیاینه‌ای درباره آزار و خشونت سیاسی علیه زنان نوشت. سال2017 سنای فرانسه متممی را تصویب کرد و کسانی را که به آزار جنسی یا جسمی متهم شدند، برای تصدی امور سیاسی بی‌کفایت اعلام کرد.

 

خشونت علیه زنان در سیاست یعنی چه؟

بازیگران بین‌المللی، معمولا خشونت و آزار علیه زنان در سیاست را این‌طور تعریف می‌کنند. 1- رفتارهای تهاجمی نسبت به بازیگران سیاسی زن که معمولا زنان با آن روبه‌رو می‌شوند. 2- چون زن هستند، بیشتر از ابزار جنسیتی برای حمله استفاده می‌کنند. 3-برای جلوگیری از حضورشان، به‌عنوان راهی برای حفظ نقش‌های جنسیتی سنتی و تضعیف نهادهای دموکراتیک.

این تعریف قصد دارد فراتر از درک سنتی خشونت و آزار سیاسی و انتخاباتی برود و این فعالیت‌ها، به چشم تلاشی برای شکست یا اجبار به سکوت طیف سیاسی خاصی از طریق زور دیده شود. هزینه‌های دموکراتیک چنین اعمالی کاملا شناخته شده‌ است.

مناظره‌های فعلی در پی کشاندن دامنه بحث به سمت تلاش‌هایی است برای حذف و ساکت کردن زنان. این شکل‌های خشونت و آزار به‌طور کلی از دید عموم پنهان می‌ماند، چون در فضاهای خصوصی رخ می‌دهد، یا به‌دلیل هنجارهای جنسیتی غالب که به‌طور گسترده‌ای پذیرفته شده ‌است.

در نتیجه سیاست‌مداران زن هم با چالش‌های مشابه همتایان مرد خود مواجه‌اند که ریشه در کارشان به‌عنوان خدمت‌گزار مردم دارد و هم در فضاهایی که برای مردها امن است، مثل مجامع سیاسی، جلسه‌های حزبی، دفاتر و خانه‌های‌شان با مقاومت و حتی خطر مواجه می‌شوند.

تفاوت تجربه‌های زنان و مردان سیاست‌مدار در رسانه‌های اجتماعی این فعالیت‌ها را نشان می‌دهد: در‌حالی‌که انتقاد آنلاین به‌دلیل مواضع سیاسی هم از زنان و هم از مردان جایز است و بنا به دلایل دموکراتیک باید هم باشد. تمایل به خشونت حضوری، جنسی و معمولا تند و کینه‌جویانه علیه زنانی بیشتر است که نظرهای خود را با صراحت بیان می‌کنند.

شکی نیست که میزان نارضایتی مردم از سیاست و سیاست‌مداران بالاست و وقتی از آنها می‌خواهیم کنگره آمریکا را با چند چیز بد مقایسه کنند، مردم آن را با عصب‌کشی دندان، سوسک و ترافیک می‌سنجند!

حتی در چنین فضایی، افراد خصومت بیشتری نسبت به رهبران زن ابراز می‌کنند تا مردان و آنها را کمتر دوست‌داشتنی و کارآمد توصیف می‌کنند. با وجود سوابق کاری و حرفه‌ای مشابه با مردها، آنها را به کفایت و کاردانی مردها نمی‌دانند. ریشه این خصومت در جایی است که زنان را غالبا مخل دنیای سیاست مردانه می‌بینند و این، نتیجه طولانی خفه کردن صدای زنان در فضای عمومی است.

 

پیامدهای ویرانگر برای دموکراسی

عادی‌سازی سوءاستفاده از شخصیت‌های اجتماعی و نادیده گرفتن جنسیت‌گرایی و رفتارهای ضدزن در دنیای سیاسی را به «هزینه انجام دادن کار سیاسی» تعبیر کردن، پیامدهای مخربی برای کیفیت دموکراسی دارد.

اول، می‌تواند اراده رأی‌دهنگان را با انحراف نتیجه انتخابات و معرفی نمایندگان منتخب ناکارآمد تضعیف کند. اظهارنظرهای جنسیت‌گرایانه و تصویرسازی جنسی از سیاست‌مداران زن تاثیر مهمی بر آینده انتخاباتی‌شان می‌گذارد، اما خصومت و ارعاب جنسیتی می‌تواند فرد را از کار سیاسی اساسی محروم کند و سیاست‌مداران زن را به عقب‌نشینی وادارد.

دوم، خشونت و آزار می‌تواند گفتمان سیاسی را با کم کردن تنوع دیدگاه‌ها در فرآیند سیاست‌گذاری، تضعیف کند. زنانن که نابرابری‌ها را به چالش می‌کشند، غالبا هدف قرار می‌گیرند، مثل «سِسیل کینگه» اولین وزیر سیاهپوست ایتالیا که به او برچسب نژادپرسی زدند و به طرفش موز پرتاب کردند.

سوم، ابراز خشونت و آزار نسبت به زنان می‌تواند حقوق سیاسی آنها را محدود کند. عده‌ای با انگیزه تمایل به حفظ نقش‌های جنسیتی سنتی، زن‌های خاصی را هدف قرار می‌دهند، اما با این کار، پیام مهمی را منعکس می‌کنند، این‌که زنان به‌عنوان یک گروه نباید در سیاست مداخله کنند.

طرفداران آزادی بیان که از ترول‌ها یا اوباش فضای مجازی دفاع می‌کنند، متوجه این قضیه نیستند که هدف چنین رفتاری، ساکت کردن افراد و اجبار آنها به عقب‌نشینی است.