نوع مقاله : پرونده ویژه
چکیده تصویری
کلیدواژهها
موضوعات
پرونده ویژه
فرزندآوری؛ یک سیاست جمعیتی است یا خواسته فطری زنانه؟
ای زن! ملکوت مادری را به مُلک دنیا نفروش
حجتالاسلام والمسلمین دکتر حمیدرضا شاکرین - عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
بررسی مساله تولد فرزند و اهمیت به تربیت فرزندان بهعنوان اصلی مهم در جوامع بشری مطرح است؛ طوریکه در هر دورهای، نظریههای گوناگونی بر پیشبرد اهداف جامعه تاثیر گذاشته است. هر جامعهای که در جهت احیای ارزشهای انسانی گام برمیدارد، تشکیل خانواده و فرزندآوری را بهعنوان اصلی مهم قلمداد میکند. متاسفانه ورود برخی دیدگاههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی غربی در چند دهه اخیر، سبب شده نگاه دینی به این مساله فراموش شود. قرآن کریم و روایاتِ اهلبیت علیهمالسلام، برای بیان اهمیت این مسئولیت مهم و رهایی از ترسِ پذیرش آن، نکات محوری را بیان کردهاند.
سیاستهای جمعیتی هر کشور، اثر مستقیمی بر فرزندآوری افراد دارد. سیاستهای جمعیتی؛ مجموعهای از اصول، تدابیر، مقررات و تصمیمهای مدون است که دولتها درباره جمعیت اتخاذ میکنند. ساخت جمعیت، اندازه جمعیت، حرکت جمعیت، مهاجرتها، اجزا، باروری، مرگومیر، تنظیم موالید، اشتغال، آمارهای جمعیتی و دیگر فعالیتهای ناظر به جمعیت، ذیل سیاستهای جمعیتی مطرح میشوند.
در ایران تاکنون چهار سیاست مختلف اعمال شده:
اول: سیاستهای کنترل موالید قبل از انقلاب.
دوم: توقف اجرای برنامههای کنترل موالید بعد از انقلاب.
سوم: اجرای مجدد برنامههای کنترل موالید از سال1367.
چهارم: دوره جدید سیاستهای جمعیتی از سال1390.
امروز بحث مهم این است که باید با تدوین نظریه جمعیتی توسط کارشناسان علوم مربوط، مسیر را برای اجرای سیاستهای اخیر هموار کنیم. نکته مهم در تمام سیاستها، توجه دین به مقوله فرزندآوری و اقتضای زمان و مکان درباره تعداد فرزندان است. ممکن است در شرایط ویژهای، توصیه حاکمان دینی، به تعداد زیاد فرزندان باشد، همانطورکه رهبر فقیه انقلاب و برخی مراجع، اینطور سفارش کردهاند.
در فقه اسلامی حکم مسایلی مثل کنترل جمعیت، با تغییر موضوع، تغییر میکند و جزو احکام ثانویه محسوب میشود که نظر مرجع تقلید با توجه به اوضاع و شرایط، بسیار مهم است. بنابراین اگر ثابت شود افزایش جمعیت سبب تقویت اسلام و قدرت مسلمانان میشود؛ حکم، تکاثر است و اگر موضوع عوض شد، یعنی افزایش جمعیت با توجه به شرایط جامعه و وابستگی به اجانب، موجب ذلت مسلمانان بود، کنترل آن لازم و ضروری است.
ممکن است ابتدای زندگی مشترک، مساله فرزنددار شدن بهعنوان یک مسئولیت سنگین جلوه کند که مانع بزرگی بر سر راه رفاه و پیشرفت مادر باشد و با تولد اولین فرزند، روال زندگی آرام اولیه دچار دگرگونی و تحول شود. این، یک حقیقت انکارناپذیر است که نوع نگاه افراد و میزان آمادگی و برنامهریزی آنها میتواند دو طرز فکر کاملا متفاوت را ایجاد کند.
طرز فکر اول، نوع نگاه افرادی است که از فلسفه ازدواج و اهمیت فرزندآوری اطلاع ندارند و بهمحض تولد فرزند با مشکلات زیادی روبهرو میشوند که اختلال عاطفی و روانی، اولین عوارض این مساله است. اگر نگاه افراد تنها در محدوده اهداف مادی باشد و بدون هیچگونه مدیریت و برنامهریزی اولیه، وارد این مسئولیت شوند، آسیب میبینند و مجبورند تنها خود را قانع کنند، بدون اینکه رضایت و آرامش و لذت درونی داشته باشند.
ولی طرز فکر دوم، متعلق به افرادی است که نگاهشان به ازدواج، نگاه صحیحی است و فرزند را لازمه یک زندگی موفق و وسیلهای برای رشد و کمال خود و جامعه؛ و آن را موهبتی الهی میدانند.
اهمیت فرزندآوری از منظر اسلام
یکی از دغدغههای پس از ازدواج، فرزندآوری است. ممکن است در ابتدا، این مساله نوعی نگرانی برای پذیرفتن مسئولیتی سنگین در ذهن ایجاد کند که چرا باید بچهدار شویم؟ ازدواج و توالد و تناسل، دو رکن مهم بقای نسل است و توجه به این دو و راهنمایی آنها در جهت صحیح، به تشکیل تدریجی یک جمعیت سالم میانجامد.
آیات مربوط به تولد فرزند، به چند دسته تقسیم میشوند:
دسته اول، بیانگر این است که اساسا فلسفه نکاح، فرزندآوری است.
دسته دوم، به دعاهای برخی انبیا برای فرزندار شدن میپردازد که حاکی از اهمیت این مساله است.
دسته سوم، آیاتی است که از قتل فرزندان که در عصر جاهلیت رایج بوده، نهی میکند و دلایلی که والدین را مجاب به قتل میکند، مردود میداند.
فلسفه نکاح
دسته اول که بهنوعی مبنای اصلی نگاه اسلام به فرزندآوری است در آیه 189 سوره اعراف اشاره شده. این آیه، بهطور غیرمستقیم هدف نکاح را فرزنددار شدن میداند: «او کسى است که شما را از یک شخص آفرید و از او همسرش را قرار داد، تا بدان آرام گیرد. و هنگامى که او را تحت پوشش قرار داد، با حملى سبک باردار شد، و با آن (بار سبک مدتى) گذراند، و هنگامى که سنگین شد، (هر دو) از خدایى که پروردگارشان است، خواستند: «اگر (فرزند) شایستهاى به ما دهى، از سپاسگزاران خواهیم بود».
در نسبت خلقت و دین، دو نگاه وجود دارد؛ نگاه اول، مادیگرایانه است که بشر خود را بینیاز از دین میداند و به فهم اندک خود اکتفا و جایگاه هر چیزی را با فهم قاصر خود تعیین میکند. اما نگاه دوم، الهی است که فلسفه بهرهبرداری از هر مخلوق را از خالق جویا میشود و در برابر کلام الهی، اعتراض نمیکند.
سهم زن در تولد فرزند 9ماه وصفناشدنی است؛ زیرا تمام تحویل و تحول از نطفه، علقه، مضغه، جنین و سرانجام، قوام احسن یافتن و احسنالمخلوقین شدن که از احسنالخالقین بودن و شدن خداوند برمیآید، همه در نهان و نهاد زن صورت میپذیرد. اگر زن علم شهودی میداشت و خداوند را میدید که چهطور بشر را میآفریند، ملکوت مادری را به مُلک دنیا نمیفروخت.
رسالت انسانسازی و خلیفهآفرینی
خداوند حکیم برای حفظ نوع و نسل آدمی که تلاش و رنج فراوان میخواهد، همینطور عمل کرده و برای پیدایش و حفظ و سرپرستی و پرورش و تربیت کودک که دشوار است، لذایذ جنسی و عواطف انسانی خاص قرار داده تا بشر این کار سنگین را بر عهده بگیرد، وگرنه انسان حاضر نبود کودک را با همه مشکلاتش بپروراند. پس علاقهمندی مرد به زن و فرزند که در نهاد او گذاشته شده، برای حفظ نسل انسان است؛ نهفقط وسیله ارضای غرایز.
دسته دوم؛ دعای انبیا در طلب فرزند
این دسته از آیات، مربوط به دعاهای انبیا برای فرزنددار شدن است که هم مطلوبیت ذاتی این مساله را میرساند و هم الفاظ بهکار گرفته شده در این ادعیه، حاکی از قداست و بزرگی این درخواست است:
- درخواست جناب زکریا
در چند سوره قرآن، داستان زکریا و دعای او برای فرزنددار شدن، با وجود کهولت سن و نازایی همسر، مطرح شده. براساس آیه۳۷ سوره آلعمران وقتی زکریا کراماتی از حضرت مریم را مشاهده کرد، از خداوند متعال فرزند خواست: «و پروردگارش او (مریم) را با قبول نیکویى پذیرفت و او را با رشد نیکویى پروراند و زکریا را سرپرست او قرارداد. زکریا هرگاه که در محراب بر او وارد مى شد، غذاى (مخصوصى) نزد او مى یافت. گفت: «اى مریم! این از کجا براى تو آمده؟» گفت: «این از نزد خداست که خدا هرکس را (شایسته بداند و) بخواهد، بىشمار روزى مىدهد».
در سوره مریم نیز این داستان نقل شده و جناب زکریا سرّ این درخواست را ترس از بیوارث بودن بیان کرده؛ چنانکه در روایتی از امیرالمومنین علی علیهالسلام به این مطلب اشاره شده. ایشان در تفسیر آیه پنجم سوره مریم فرمودند: «زکریا وارثی نداشت و از خدای متعال فرزند خواست و خدا در پیری دعای او را استجابت کرد و فرزندی به او بخشید.»
- داستان جناب ابراهیم
در آیههای متعددی داستان بچهدار شدن ابراهیم در کهولت سن مطرح شده، ازجمله میتوان به آیههای 61 تا 73 سوره هود، آیههای 24 تا 30 سوره ذاریات و آیههای 100 و 101 سوره صافات اشاره کرد. سیاق آیات از یک سو و روایات تفسیری ذیل آیات، حاکی از انتظاری است که جناب ساره و ابراهیم برای فرزند میکشیدند؛ درحالیکه هم جناب ابراهیم در سن کهولت است و هم ساره نازاست، اما اهتمام به این امر، سبب میشود خداوند این دو را از این عطیه محروم نکند.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «ساره به حضرت ابراهیم علیهالسلام عرض کرد: اى ابراهیم سن تو بالا رفته کاش از خداوند عزوجل مىخواستى فرزندى به تو دهد که چشم ما به آن روشن شود؛ چه آنکه حق تبارک و تعالى تو را خلیل خود قرار داده و اگر بخواهد دعای تو را مستجاب مىکند.»
حضرت فرمودند: «جناب ابراهیم از پروردگارش خواست که به او فرزندى دانا روزى کند، پس خداى عزوجل به او وحى کرد: «من غلام و پسرى دانا به تو ارزانى داشتم.»
دقت در این آیهها چند نکته را نشان میدهد:
- در این آیهها، فرزنددار شدن با تعابیری نظیر بشارت و هبه الهی، همراه شده که بیانگر قداست و برکت این موهبت الهی است.
- اهتمام اصلی در امر فرزند، صالح و پاک بودن اوست؛ چنانکه در آیه سوره آلعمران و صافات اشاره شده است. «رب هب لی من لدنک ذریه طیبه؛ رب هب لی من الصالحین»
- فرزند صالح، مایه روشنی چشم است. این مطلب از آیه 74 سوره فرقان استخراج میشود که یکی از دعاهای عبادالرحمن را چنین بیان میکند.
دسته سوم؛ پرهیز از قتل فرزندان
در این دسته آیات، نهی از کشتن فرزندان بهخاطر ترس از فقر بیان میشود.
بررسی شرایط تاریخی دوران صدر اسلام، بیانگر برخی مشکلات اقتصادی و فقر گروهی از مردم است. این افراد، بعد از بچهدار شدن، از فقر موجود یا ترس فقیر شدن در آینده، اقدام به عمل قبیح قتل فرزند میکردند. قرآن در دو آیه، انسانها را بهشدت از این عمل نهی میکند.
«بگو: بیایید، آنچه پروردگارتان بر شما حرام کرده، (برایتان) بخوانم (و پیروى کنیم): اینکه هیچچیزى را شریک او قرار ندهید و به پدر و مادر نیکى کنید و فرزندانتان را از ترس فقر نکشید. ما، شما و آنان را روزى مىدهیم و نزدیک (کارهاى) زشت نشوید، آنچه آشکار است از آنها، و آنچه پنهان است و کسی را که خدا (کشتن او را) حرام کرده، جز به حق نکشید. این (چیزى است که خدا) شما را به آن سفارش کرده، تا شاید شما خردورزى کنید.»
«و فرزندانتان را از ترس فقر، نکشید. ما آنان و شما را روزى مىدهیم؛ کشتن آنان گناه بزرگى است!»
آیه 151 و 152 سوره انعام، حاوی ده دستور جهانی اسلام است که جزو دستورات بینالمللی بهشمار میرود و به ملیت، آیین و دین افراد کاری ندارد؛ یعنی تمام انسانها باید به این مطالب توجه کنند.
باتوجه به بیان دسته اول آیات که اصل نکاح را برای بقای نسل دانست، هرگونه عملی که مانع از این کار شود، مورد مذمت قرآن قرار میگیرد. پس اگر در عصر کنونی دلایل دیگری مانع از اقدام به این عمل، یا تاخیر بیمورد آن شود، امری ناپسند بهشمار میآید.
یکی از اقدامات اساسی سران برخی کشورهای غربی، برنامهریزی برای کاهش جمعیت کشورهای جهان سوم است تا از این طریق به منافع خود در این کشورها دست یابند.
قرآن قتل فرزندان را با 3 صفتِ خسران، سفاهت و عمل غیرعالمانه مورد مذمت قرار میدهد و از آن نهی میکند.
نکته مهم اینکه هیچ آیهای از قرآن بهطور مستقیم دستور به فرزندآوری نمیدهد، بلکه به دلالت تضمنی و گاه التزامی، اهمیت این مساله را تبیین میکند.
فرزندان و برکات معنوی پس از مرگ والدین
همانطور که آیات قرآن به شکلهای مختلف بر مساله فرزندآوری تکیه میکند، روایات متعددی وجود دارد که به اصل فرزندآوری و ثمرات آن اشاره میکند. در ادامه به پنج دسته اصلی از روایات و بیان چند نمونه از آنها میپردازیم:
- فرزند، عطیه الهی است.
- فرزند، موجب خوشبختی است.
- فرزند، برای خود و والدین از حیث معنوی مفید است.
- تنگدستی، نباید مانع فرزندآوری شود.
- کثرت جمعیت مسلمانان، مایه مباهات پیامبر است.
دسته اول روایاتی است که فرزند را عطیهای از جانب خداوند متعال میداند: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه الْوَلَدُ الصَّالِحُ رَیْحَانَةٌ مِنَ اللَّهِ قَسَمَهَا بَیْنَ عِبَادِهِ وَ إِنَّ رَیْحَانَتَیَّ مِنَ الدُّنْیَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سَمَّیْتُهُمَا بِاسْمِ سِبْطَیْنِ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ شَبَّراً وَ شَبِیراً» .
در این حدیث، پیامبر فرزند صالح را ریحانه و گلی از ناحیه خدا میداند که بین بندگانش تقسیم کرده و ایشان امام حسن و امام حسین علیهاسلام را دو ریحانه خود میدانند. البته تاکید پیامبر بر صالح بودن فرزند، حکایت بر اهتمام جدی به امر تربیت صحیح فرزندان دارد.
دسته دوم بیانگر این مطلب است که از عوامل خوشبختی انسان، فرزند است؛ یعنی در شرایطی که ممکن است برخی عوامل مادی و دنیایی صرف، بهعنوان عناصر خوشبختی مطرح باشد و فرزند در معارضه با این خوشبختی قرار گیرد، روایات به مقابله با این فکر غلط میپردازد:
- عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مِنْ سَعَادَةِ الرَّجُلِ الْوَلَدُ الصَّالِحُ.
- قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(ع) مِنْ سَعَادَةِ الرَّجُلِ أَنْ یَکُونَ لَهُ وُلْدٌ یَسْتَعِینُ بِهِمْ.
در این دو حدیث، فرزند صالح و فرزندی که موجب کمک و اعانه پدر باشد بهعنوان سعادت برای او بهحساب آمده است.
دسته سوم، بیان اثری است که فرزند میتواند با معنویت خود، همراه داشته باشد که این اثر هم برای خود او و هم برای والدین مفید خواهد بود و بهطور غیرمستقیم بیان میکند که باید به امر تربیت فرزند اهتمام داشت:
- «عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: لَمَّا لَقِیَ یُوسُفُ أَخَاهُ قَالَ لَهُ یَا أَخِی کَیْفَ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَتَزَوَّجَ النِّسَاءَ بَعْدِی؟ قَالَ إِنَّ أَبِی أَمَرَنِی وَ قَالَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکُونَ لَکَ ذُرِّیَّةٌ تُثْقِلُ الْأَرْضَ بِالتَّسْبِیحِ فَافْعَلْ».
جناب بنیامین در جواب سوال برادرش یوسف که پرسید چگونه بعد از من ازدواج کردی؟ پاسخ میدهد: پدرم یعقوب به من فرمود: اگر میتوانی ذریهای از خود بهجای بگذاری که تسبیح خدا را گویند، این کار را انجام بده.
عبادت خدا توسط فرزند آنقدر مهم و نافع احوال والدین است که حتی فراغ برادری مانند یوسف نیز نباید مانع ازدواج و فرزندآوری شود.
- در احادیث آمده؛ جناب عیسی از کنار قبری عبور کرد که صاحب آن در عذاب بود. سال بعد که از آنجا عبور میکرد، متوجه شد عذاب از صاحب آن قبر برداشته شده. از خداوند متعال دلیل را پرسید. خداوند فرمود: «فرزند صالحی از وی بهجا مانده که راه خیر را دنبال کرد و از یتیمی سرپرستی کرد، بهخاطر این عمل خیر، عذاب پدر برداشته شد.»
دسته چهارم به مانع نبودن تنگدستی برای بچهدار شدن اشاره میکند:
مشکلات اقتصادی، یک مانع غیرواقعی برای فرزندآوری است. یعنی والدین واقف به اهمیت تربیت صحیح فرزندان هستند و چون به خیال خود امکانات مادی برای این مساله وجود ندارد، فرزندآوری را به تاخیر می اندازند.
امام کاظم علیهالسلام با یقین کامل به وعده الهی در روزی رساندن برای فرزند، دستور به فرزنددار شدن میدهد و روزی را بر عهده خداوند میداند.
دسته پنجم که مستقیم به کثرت فرزند اشاره میکند، ناظر به مساله جمعیت مسلمانان در برابر جمعیت متدینان به دیگر ادیان است:
«عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَکْثِرُوا الْوَلَدَ أُکَاثِرْ بِکُمُ الْأُمَمَ غَداً».
اشارات روایات بر اصل فرزندآوری است. در این حدیث غیر از این اصل، نکته دیگری مورد توجه پیامبر قرار گرفته و آن کثرت فرزندان است. میفرمایند زیاد فرزند داشته باشید تا در قیامت مایه مباهات من در برابر سایر امم شود.