نوع مقاله : اجتماعی
چکیده تصویری
کلیدواژهها
موضوعات
سرویس اجتماعی
چند نکته کاربردی درباره اهمیت کلانروایت
اگر جوان را تحقیر کردی، نمیتوانی بگویی چرا حجابت را رعایت نمیکنی؟
آیتالله سید محمدمهدی میرباقری
یکی از مسایل مهم روز این است که ما در تعارض بین تصویرها قرار گرفتیم. دستگاه هوشمند، تصویری از آینده نشان میدهد که میخواهد ما را به سمت آن هدایت کند. تصویر جذابی که از قدیم بهعنوان «آرمانشهر» برای ما ترسیم میکردند. مثلا در دورهای، تصویر این آرمانشهر، رویای آمریکایی بود. وقتی در اروپا زیرساختهای تمدن مدرن ازجمله فلسفه، دانش و فناوری فراهم شد، همه را بردند به محیط کاملا آمادهای مثل آمریکا. آمریکا شد یک الگو برای تمام جهان! این الگو را طراحی طوری کرده بودند که وارد هر تمدنی میشد، آن را ازبین میبرد. این، رویای آمریکا بود. مدتی است رویای آمریکا از کار افتاده و برای رویای فضای مجازی کار میکنند.
تصویری که انسان از آینده دارد، خیلی مهم است. آنها در انتظار ظهور مدرنیتهاند. میدانید که مدرنیته هم دوران بروز و ظهوری دارد که هنوز فرا نرسیده. از طرفی، ما هم در انتظار ظهوریم. این دو نوع نگاه به آینده خیلی با هم تفاوت دارند. اگر بتوانیم تصویری روشن، جذاب و شورانگیزی از آینده ارایه کنیم و از طرف دیگر، تصویر واقعی آیندهای را که دنیای مدرن به سمت آن حرکت میکند، نشان دهیم، کار بزرگی کردیم. آینده مدرنیته، تصویر زیبایی نیست! اگر این دو تصویر تبدیل شود به گفتمان قابلفهم برای نسل جوان، هویت دینی آنها را تقویت میکند. این نگاه، هویت دینی و هویت ملی نسل جوان را تشدید میکند.
امام خمینی و تربیت جوانان شهادتطلب
باید افق آینده جامعه ایمانی یا همان افق انقلاب اسلامی را بهصورت تصاویر روشن پیشِ روی جهان قرار دهیم. دقیقا همان کاری که امام بزرگوار انجام دادند. نسل قبل که در دوره انقلاب اسلامی حضور داشتند و آن سالها را درک کردند، متعلق به فضایی بودند که یک طرفش رویای دنیای مدرن بود و بهعنوان دروازه تمدن معرفی میشد. در همان دوران، امام تصویر روشنی به مردم نشان دادند. یک تصویر شورانگیز و ترسیمی از وضعیت موجود جهان ارایه کردند. بعد به یک نسل اعتمادبهنفس داد و علیه آن جریان، دعوت به قیام کردند. امام با همین برنامهریزی توانستند موازنه جهان را تغییر دهند.
تا حالا کلانروایتی از کار امام داشتهایم؟ به این فکر کردهاید امام چهطور موفق شدند؟ چگونه در آن فضای تربیتی، جوانها را از میکده آوردند تا مرز شهادت؟ چهطور از همین جوانها و نوجوانها، انسان طالب شهادت مثل شهید فهمیده تربیت کردند؟ تربیت نسل مهمی که قلهاش جناب قاسم سلیمانی است.
امام چه کار کردند؟ در مقابل آن تصویر شورانگیز، تصویر روشنی نشان دادند. تصویر واقعی آنطرف را هم نشان دادند. بعد امام، امت را بهسمت تصویر درست حرکت دادند. این کار، از ما ساخته است، ولی متاسفانه در سالهای بعد از امام، دست از این روایتها برداشتیم و روش امام به کار گرفته نشد. اگر آن کلانروایتها خوب تصویر شود، همین نسل، امیدوار و فعال میشوند و در این زمینه کار میکنند.
ساختن کلانروایت از انقلاب اسلامی
ما نیاز به کلانروایت از انقلاب اسلامی داریم. باید بتوانیم تشریح کنیم که کجا میخواستیم برویم؟ توفیقات ما چه چیزهایی بوده؟ موانع چه بود؟ دچار چه آسیبهایی شدیم و نقطهضعفمان چه بوده؟ در چه فضایی کار را جلو بردیم و... اگر کلانروایت از انقلاب اسلامی را ارایه نکنیم، درباره مسایل خرد علیه ما متحد میشوند. گزارشهای خرد از انقلاب اسلامی، برای ایجاد انگیزش و امیدواری کافی نیست.
ما در یک جنگ جهانی پیش میرویم. خداوند در آیه 140 سوره آلعمران میفرماید: «إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ. اگر به شما آسیبى رسیده، آن قوم را نیز آسیبى نظیر آن رسید.» ما در اروپا سر بعضی دختران چادر کردیم، آنها هم از سر بعضی خانمها چادر برداشتند. بههرحال این خانمها، ایرانی هستند. کسی خدمت امام موسیبنجعفر علیهالسلام رسید و گفت: «بعضی شیعیان گناهانی میکنند، اجازه داریم به آنها بگوییم فاسق؟» امام فرمودند: «نگویید فاسق، بگویید فاسقالعمل است.» پرسید: «از او تبری بجوییم؟» امام فرمودند: «از خودش نه، از عملش بله، تبری بجویید.» اگر کلانروایت نباشد، با هر اتفاق کوچک و بزرگی دستپاچه میشویم. عدهای دو تا داد و فریاد میشنوند و میگویند: «همهچی به باد رفت!» نه، اینطور نیست. براساس آماری که در زمان پهلوی منتشر میشد، سال1355 در همین تهران دهها مرکز رقص عریان داشتیم، ماجراهای امروز که چیزی نیست. اتفاقی نیفتاده. اینهمه ضربه زدیم، یک ضربه هم میخوریم، دعواست دیگر!
اما اگر کلانروایت نداشته باشیم، به خطا میافتیم. چند روز قبل، جوان حزباللهی، در مسجد جلوی من را گرفت و گفت: «این چه وضعی است آقا؟ پراید شد 200 میلیون! من پیک موتوریام. رفتم از فلان رستوران غذا بگیرم و ببرم، دیدیم دو تا خانم غیرمحجبه با سر و وضع خیلی بد نشستند. نهی از منکر کردم، زنگ زدند، پلیس من را توبیخ کرد. آن از وضع اقتصادی، این هم وضع دینداری!»
چرا سرود «سلام فرمانده» پرطرفدار میشود؟
خردهروایت، آدمها را بیانگیزه میکند. اما در کلانروایت، درگیری حق و باطل؛ و جامعه آرمانی دنیای فانی و جامعه انبیا را داریم. چرا سرود «سلام فرمانده» پرطرفدار میشود؟ چون در میدان درگیری، افقی از آینده روشن نشان میدهد. نشان میدهد این جبهه که میرود، فرمانده و آینده روشنی دارد. سرودی ساده است و پیچیدگی ندارد. شما میتوانید با یک کلان روایت، برای نوجوانها، سرود فراهم کنید و روی انگیزه و احساس آنها کار کنید. کلانروایت از اصل درگیری و کلانروایت از انقلاب اسلامی و از وضعیت موجود در موازنه با غرب، خیلی مشکلات را حل میکند و به سوالها و شبههها پاسخ میدهد. این تصویرسازیها مهم است، که متاسفانه کم داریم. برای نوجوان و حتی برای کودک با ادبیات کودکانه، میشود مفاهیم عمیق را به تصویر کشید، طوریکه شور و احساس ایجاد کنیم.
یادم هست در سالهای قبل از انقلاب، مارکسیستها کتابی داشتند به نام «ماهی سیاه کوچولو»، فلسفه پیچیده هگل را در قالب بسیار ساده داستان و تصویر برای بچههای دبستانی نوشته بودند. میتوانیم ادبیات کلان خودمان را برای نسلهای مختلف ترجمه کنیم. باید بتوانیم به زبان ساده کلانروایتمان را بگوییم که کجا میرویم و در موازنه کجا هستیم. منظورم این نیست که از روایتهای خُرد غافل شویم، روایتهای خرد را ذیل تدابیر کلان، همراه کنیم. قبل از انقلاب، عدهای از امام میپرسیدند «فلان اقدام را انجام بدهیم؟ مثلا مشروبفروشیها را خراب کنیم؟» امام میگفتند: «شما شاه را برکنار کنید، همهچیز درست میشود.» این، یعنی نگاه کلان، یعنی داشتن کلانروایت! درمان هر مسالهای بهوسیله طرح کلان، انجام میشود.
نکتههایی که مطرح شد، درباره مسایلی کاربرد دارد که در دسترس ماست. اما به اقدامهای درستی در سیر تحولات آموزش رسمی هم نیاز داریم که باید با محاسبه و دقت، عمل کنیم. برای فضای مجازی، یک شبکه پالایش درست کنیم، منظورم فیلتر نیست. به یک شبکه پالایش و تنظیم خبر احتیاج داریم. البته گاهی ممکن است ناچار شویم فیلتر کنیم، یا عقبه فنی دشمن را نابود کنیم. با کارهای مثبت میتوانیم کلانروایت داشته باشیم از میدان درگیری حق و باطل و بعد انقلاب اسلامی و تمدن غرب. ذیل این کلانروایت، باید خردهروایتها را سامان دهیم تا مشکلات حلوفصل شود.
از دوران کودکی، احساسات بچهها را به اعتقادات دینی نزدیک کنیم. اگر در سبد اسباببازی دختربچه، چادر نگذاریم، وقتی بالغ شد، بهسختی چادر سر میکند. باید از دوره کودکی احساسات را با عقاید گره بزنیم. این کار، شدنی است. یکی از بهترین کانونها در وضعیت کنونی، هیات است. البته هیات هم باید ارتقا پیدا کند تا بتواند آگاهی شورانگیزی به این نسل بدهد. محتوایی داشته باشند متناسب با احوالی که نوجوان دارد. میدانهای درگیری را برایشان به تصویر بکشند. نوجوانها و جوانها باید با فضای هیات درگیر شوند. یکی از بهترین فضاهایی که برای اقدامات فرهنگی داریم، هیات است.
اگر استراتژی ما درگیری و جنگ باشد، میتوانیم آدمها را در فضای درگیری بسازیم. البته منظورم از درگیری، قتال نیست؛ درگیری در هر عرصهای. امام چهطور 200 ـ 300هزار شهید تربیت کردند؟ امام خمینی انسان وارستهای بودند که توانستند میدان درگیری با دشمن را فعال کنند. خب در این میدان درگیری، آدمها ساخته و تربیت شدند. در میدان درگیری، نفوسی شکل گرفتند که جزو اولیای خدا بودند. جوانها را نسبت به دشمن آگاه کنید. خوشبینی که نسبت به تمدن غرب در نوجوانها وجود دارد، بسیار خطرناک است. این نگاه مثبت، از آغاز هجوم غرب به دنیای اسلام در یکی دو قرن گذشته، تا امروز ادامه داشته است. اول ما را نسبت به خودمان تحقیر و سپس سوءاستفاده میکنند. چهره واقعی غرب را فراتر از چهره هالیوودی و توریستی، بشناسیم. واقعیت تمدن غرب را به تصویر بکشیم و برای نسل حاضر و آینده حکایت کنیم.
حدود ده سال قبل، برای مربیان آموزش و پرورش سخنرانی میکردم. گفتم چرا از صبح تا شب دانشآموزان را مقابل غرب تحقیر میکنید؟ هر معادله که میگویید، اسم یک آدم غربی بالاسرش هست. آخروقت میگویید حق نداری مدل او لباس بپوشی! اگر اینهمه عظمت آن طرف هست، پس این نوجوان مثل او لباس میپوشد و سبکزندگیاش را تغییر میدهد. این تحقیرشدگی را انقلاب اسلامی برگرداند و به انسانها شخصیت مستقل از غرب داد. دوباره غربگراها دارند تحقیر میکنند. جلوی این تحقیر را باید گرفت، همه ما مسئولیم.
نمیتوانید بگویید چرا حجابت را رعایت نمیکنی؟
اگر فرزند را مقابل غرب تحقیر کردید، دیگر نمیتوانید بگویید چرا مثل غربیها لباس میپوشی؟ چرا دوستت شبیه خارجیهاست؟ چرا حجابت را رعایت نمیکنی؟ نگذارید این تحقیرشدگی در خانواده رواج پیدا کند. غرب روایتهای دروغین زیادی از خودش در دنیا منتشر کرده و رویای آمریکایی را بهکمک هالیوود بست و گسترش داده. فیلمهایشان را ببینید نوع چرخش دوربین، نور و... وقتی از کشور خودشان میروند جای دیگری، همهچیز عوض میشود. همیشه خودشان را باشکوه، باعظمت، دولت را مقتدر و خودشان را منجی عالم نشان میدهند. چرا ما این کار را نمیکنیم؟ یکی از مهمترین زمینههای انحراف نسل ما، تحقیرشدگی مقابل تمدن غرب است که بیهویتی ایجاد میکند. شما به نوجوان هویت دهید، به او بگویید انسان مهمی است، در دنیا ماموریت ویژهای دارد و میتواند دنیا را تغییر دهد و... آنوقت ببینید چه کارها میکند. مارکسیستها در آن دوره سخت یک دوره ایدئولوژی مارکس را به جوانها یاد میدادند و آنها را گرفتار میکردند. البته ما بیشتر از آنها روی نوجوانها کار کردیم، اینهمه شهید، نتیجه آموزشهای دینی است. حالا هم دیر نشده، اگر به نوجوان روحیه و هویت دهید، حتما موفق میشوید. باید انسان مبارز تربیت کنیم. وظیفه معلمان، استادان، مربیان و ما این است در فرآیندی این نسل را به احساس استغنا و عظمت، مقابل دنیای غرب برسانیم. حضرت آقا میگویند ما از شاگردی کردن ابا نداریم، ولی همیشه نباید شاگرد باشیم.
به نوجوانان مهارت درگیری آموزش دهید
یک راهکار برای ورود نوجوانان به فضای مجازی ارایه کنم. جوانان و بهطور کلی هر کسی وارد دنیای مجازی میشود، باید مهارت جنگ و مبارزه داشته باشد. البته تعبیر جنگ غلط است، باید مهارت درگیری آموزش دهیم. شما میتوانید سایت فاسد را پایین بیاورید و هک کنید. کاربران نوجوان نباید برای پرسهزدن آنجا بروند، اگر آنجا رفتند، باید درگیر شوند. اگر برای درگیری رفتند، تربیت شدند و مهارت هم داشتند، مطمئن باشید رفتن آنها کمزیان یا بیزیان میشود و منافعی هم خواهد داشت.
در این جنگ شناختی، دشمن شکست میخورد. جنگ شناختی بسیار پیچیده است. ما امروز در انتهای راه جنگ شناختی نیستیم، ولی شواهد و قرائن نشان میدهد که نتوانستند عمق استراتژیک ایمان جوانها و نوجوانهای ما را تغییر دهند. البته لایههایی را زدهاند و در آن لایهها موفق بودند. ولی ما باید لایههای عمیقتر را فعال کنیم. لایههای عمیق وچجود انسان را انبیا تحریک میکنند. لایهای که شیطان دستکاری کرده، سطحی است و قابل توبه کردن است. معنی توبه، همین است. شیطان با لایههایی از وجود ما بازی کرده، تسخیر کرده؛ دچار نگاه حرام، حرف حرام، مال شبههناک و... شدیم. توبه، لایه عمیقتری از خدا در وجود ماست. دنیای مدرن هم نتوانست عمق استراتژیک ایمان نوجوانها و جوانهای ما را از بین ببرد، بههمین دلیل در ایام محرم همه جوانها با هر عقیدهای پای دستگاه امام حسین علیهالسلام هستند. عاشورا که میشود، همه برمیگردند. روی این لایه سرمایهگذاری و آن را فعال کنید. پیشبینی دشمن که شکست میخورد، مشخص میشود علوم شناختیاش دقیق نیست.
بلوای حجاب، میوه لیبرالیسم اقتصادی
چیزی که در ماجرای حجاب میبینید، محصول لیبرالیسم اقتصادی و لیبرالیسم فرهنگی است. خدا رحمت کند شهید سلیمانی میگفت: بهعنوان سرباز اگر به من بگویند برو این پل را بگیر، وقتی دشمن قلههای اطراف این پل را گرفته، من میگویم این پل سقوط کرده، دیگر نمیروم روی این پل بایستم. قلههای اطراف خانوادههای اسلامی و عفاف اسلامی را در الگوهای سرمایهداری بهتدریج از دست دادیم. وقتی «مال»های بزرگ ساختند، شهر مدرن ساختند، دیگر نمیتوانند بگویند چرا پوشش اینطور است. دعوای حجاب و بیحجابی، دعوای پیشرفت و توسعه است. اخلاق پیشرفت، عفت متناسب با پیشرفت، خانواده متناسب با پیشرفت، پوشش متناسب آن، با مدل توسعه فرق دارد. اگر شما بیمحابا الگوهای توسعه غربی را آوردید و اینجا اجرا کردید، در ادامه باید شاهد این اتفاقها باشید. این نزاع، همان دعوای توحید و شرک، یا دعوای انبیا و فراعنه است. غربیها ایدئولوژی خودشان را به دانش، فلسفه، تکنولوژی، فناوری و سبکزندگی تبدیل کردند.
خط تمدن را باید تغییر دهید. رهبر انقلاب بحث توسعه و پیشرفت را مطرح کردند و در توضیح تفاوتهای این دو مفهوم جدیاند. سال1390 در یکی از شهرهای خراسان گفتند، بعد از این نمیگویم توسعه، میگویم پیشرفت. ما دنبال توسعه نیستیم دنبال پیشرفتیم، اینها دو تا خط است. مقابل توسعه، بیعملی نیست، بد عمل کردن است. اگر الگوی توسعه غربی را پیاده کردند، «مال» بزرگ در تهران ساختند، میوه اخلاقیاش را هم میچینند، نمیتوانند با آن مبارزه کنند. الگوی اقتصادی، الگوی فرهنگی متناسب خودش را هم میآورد. شهری که جمعیت انبوه میخواهد در فضای کوچک، باید منتظر چنین چیزهایی باشد. مناسبات شهر مدرن همین است، وقتی به جای شهر مسطح، یک شهر عمودی درست میکنند، اقتضای فرهنگیاش را هم باید قبول کنند. غفلت از بههمپیوستگی فرهنگ، سیاست و اقتصاد موجب نمیشود اقتصاد، روی فرهنگ و سیاست تاثیر نگذارد. چرا بعد از دوره سازندگی، جریان اصلاحات میگفت قانون اساسی را تغییر دهیم؟ چون معتقد بودند این مدل اقتصادی، مدل سیاسیاش ولایتفقیه نیست، درست هم میگفتند. اهانتی که به جایگاه مقامات بالای کشور در برجهای تهران میشود، حاصل این الگوهای اقتصادی است. لیبرالیسم اقتصادی، لیبرالیسم فرهنگی هم میخواهد. ذهن، قلب و دست انسان هماهنگ است. ذهنش را عوض کردید، دستش هم عوض میشود. تغذیهاش تغییر کرد، فکرش هم عوض میشود. نمیشود حرام بخورند، مومنانه فکر کنند. اگر بخواهید مومنانه فکر کنید، «کلوا من الطیبات واعملوا صالحا»، مَثَل چالش ایمان و کفر امروز، چالش پیشرفت و توسعه است.