سالمندان مرفه، یا جوانان پویا؛ کدام ترکیب جمعیتی را می‌پسندید؟

نوع مقاله : پرونده ویژه

10.22081/mow.2023.74686

چکیده تصویری

سالمندان مرفه، یا جوانان پویا؛ کدام ترکیب جمعیتی را می‌پسندید؟

کلیدواژه‌ها

موضوعات


پرونده ویژه

 

گفت‌وگو با حجت الاسلام و المسلمین عبدالحمید واسطی

معاون پژوهش و تحقیق موسسه مطالعات راهبردی معارف اسلامی

سالمندان مرفه، یا جوانان پویا؛ کدام ترکیب جمعیتی را می‌پسندید؟

حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالحمید واسطی، معاون پژوهش و تحقیق موسسه مطالعات راهبردی معارف اسلامی در مشهد مقدس است و در این موسسه، دروس خارج فقه و اصول نیز تدریس می‌کند و آثار تالیفی متعددی دارد. یکی از فعالیت‌های تحقیقی ایشان به‌عنوان پژوهشگر علوم اسلامی در موسسه، درباره جمعیت است. او با اشاره به روایاتی از پیامبر اکرم و ائمه معصومین به بیان دیدگاه دین مبین اسلام پیرامون افزایش جمعیت و تکاثر نسل پرداخت و با اشاره به آماری از جمعیت ایران، شبهات موافقان و مخالفان افزایش جمعیت را مطرح کرد. سپس با بیان پیش‌بینی خود از ترکیب جمعیتی در ایران، به تبیین اصطلاح گذار اول و دوم جمعیتی و چالش‌های هریک پرداخت.

 

  • بفرمایید جمعیت‌شناسی به چه معناست و دیدگاه اسلام نسبت به افزایش جمعیت چیست؟

جمعیت‌شناسی و دموگرافی به‌معنای مطالعه حجم، ترکیب، ساختار، توزیع، رشد، تحولات، فعالیت‌ها، حرکت‌های جمعیتی و بررسی رابطه آنها با عوامل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی است. از لحاظ حکم‌شناسی، روایات ما نگرشی را منتقل می‌کند که افزایش میزان افراد زنده در جهان، منجر به افزایش نیروی کل در هستی می‌شود.

پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «اگر طفلی متولد شود و فقط یک نفَس در این دنیا بکشد و از دنیا برود، بهتر از این است که متولد نشود».

همچنین می‌فرمایند: «تَناکحوا و تَناسلوا تکثروا إنّی اُباهی بِکُم الاُمَم یَوم القیامَه حَتّی بِالسِقط.[1] ازدواج کنید تا نسل شما فزونی گیرد که من به فزونی جمعیت شما حتی به فرزندان سقط‌شده در قیامت، به دیگر امت‌ها مباهات می‌کنم».

امام صادق علیه‌السلام نیز در حدیثی مشابه فرمایش پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم می‌فرمایند: «اکِثروا الوَلَد اکاثرُ بِکُم الاُمَم غَداً.[2] فرزند را زیاد کنید، در فردا (قیامت) من به شما بر دیگر امت‌ها به خود می‌بالم».

امام صادق علیه‌السلام در حدیث دیگری از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم نقل می‌کنند که فرمودند: «مَا یَمْنَعُ الْمُؤْمِنَ أَنْ یَتَّخِذَ أَهْلًا لَعَلَّ اللَّهَ یَرْزُقُهُ نَسَمَةً تُثْقِلُ‏ الْأَرْضَ‏ بِلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ».[3] با وجود اینکه می‌دانیم همه نفوس به حسب ظاهر «لا اله الا الله» نمی‌گویند، ولی تجلی اسماءالله در این عالم و ورود علم و قدرت و حیات با ورود یک نفس در شبکه عالم، تقویت و گسترش می‌یابد. همچنین یک فرصت جدید برای عالم به وجود می‌آید. لذا مردم باید حس کنند که نفَس‌های انسان‌ها مانند امتیازها و بالا رفتن قدرت و نیرو در این عالم است.

 

  • با در نظر گرفتن لزوم دید شبکه‌ای، مباحث جمعیتی برای چه کسانی قابل درک و تحلیل است؟

با در نظر گرفتن لزوم دید شبکه‏ای مباحث جمعیتی برای کسانی قابل تحلیل و درک است که:

  1. در مقیاس بین‌نسلی و در بستر تمدنی، جمعیت را مطالعه کنند.

لازمه این نگاه توجه به تمدن به‌عنوان «شبکه پایدار ساختارها و سیستم‌های معرفتی، قانونی و فرهنگی در مقیاس جمعی برای پاسخگویی به نیازهای تک‏تک انسان‌ها» است. کسانی که می‌خواهند در مباحث جمعیتی اظهار نظر کنند باید به ارتباط جمعیت با سیستم‌های مختلف اجتماعی توجه داشته باشند.

  1. توان تحلیل‌های آینده‌پژوهانه را در تشخیص روندها و محیط‌ها داشته باشند.

بتوانند با شناخت سیر رویدادها و زمینه‏های آنها، آینده را شناخته و مدیریت کنند. توجه به سیر نزولی فرزندآوری در سال‌های اخیر یکی از مصادیق بارز توجه به روندهاست که هشدار کارشناسان را درباره رشد منفی جمعیت به دنبال داشته است.

  1. نسبت به سرنوشت آیندگان حساس باشند.
  2. در مقیاس «کل بشر» احساس و تفکر داشته باشند.

توجه به این نکته ضروری است که در مطالعات جمعیت‌شناسانه تاکید شده پیشرفت مطلوب در صورتی اتفاق می‌افتد که بهینه‌سازی رفاه برای یک نسل و در یک زمان، موجب گسترش آن برای نسل‌های آتی و زمان‌های آینده نیز باشد. اگر با کاهش جمعیت، نسل جوان امروز از امکانات بیشتری برخوردار شود، ولی در آینده باعواقب پیر شدن جامعه مواجه شود، بدون تردید به پیشرفت مطلوبی دست نیافته‌ایم. همچنین اگر امروز با کاهش جمعیت سهم بیشتری را به مردم اختصاص دهیم، ولی نسل‌های آینده با فقدان نیروی کار و تلاش روبه‌رو باشند باز هم پیشرفت را محقق نساخته‌ایم.

 

  • مخالفان توسعه جمعیت معتقدند بین میزان جمعیت و توسعه و پیشرفت کشور رابطه تنگاتنگی وجود دارد، یعنی افزایش جمعیت را نوعی تهدید و مانع بر سر راه توسعه و پیشرفت کشور می‌دانند. این مساله را چه‌طور توجیه می‌کنید؟

توسعه پایدار وقتی حاصل می‌شود که بهینه‌سازی رفاه برای یک نسل، موجب گسترش آن برای نسل‌های آتی باشد. در رویکرد «توسعه انسانی»، میزان توسعه با میزان نیروی انسانی مولد، نسبت به کل جمعیت مساوی است. لذا هرچه این صورت و مخرج بزرگ‌تر شوند، میزان توسعه نیز بزرگ‌تر خواهد شد.

در شاخص‌های تعیین جمعیت مناسب، دو معادله وجود دارد که باید حل شوند تا متوجه شویم جمعیت کم یا زیاد است. معادله اول این است که اولویت با امنیت جمعیتی است یا رفاه جمعیتی؟ یعنی اگر قرار باشد رفاه جمعیتی در یک مقطع گسترش پیدا کند، ولی ضریب امنیت آن کشور و جمعیت به‌واسطه کمبود نیرو پایین بیاید، کدام‌یک باید اصل قرار گیرند؟ این مساله باید برای مردم ما که در فضای امنی زندگی می‌کنند به خوبی تبیین شود. گاهی اهمیت نعمت امنیت برای مردم معلوم نیست، به‌همین دلیل بیشتر دنبال رفاه‌اند. 

معادله دوم این است که تناسب بین جمعیت و منابع موجود مهم است یا حداکثرسازی تولید. یعنی چون منابع ما محدودند، آن را اصل قرار دهیم و جمعیت را متناسب با این منابع تنظیم کنیم یا بگوییم سیاست توسعه‌ای ما حداکثرسازی تولید است که لازمه آن، وجود حداکثری نیروی انسانی است تا منابع موجود را به فعلیت برساند. این دو معادله باید کاملا تشریح شود تا شاخصه‌های افزایش یا کاهش جمعیت مشخص شود.

یکی از مدافعان کاهش جمعیت که به نظریه‌های او توجه خاصی می‌شود، «مالتوس»‌ اقتصاددان‌ انگلیسی‌ است. کتابی درباره‌ اصول‌ جمعیت‌ دارد که در آن‌ افزایش‌ جمعیت‌ را خطری‌ برای‌ بقای‌ جهان‌ عرضه‌ می‌داند. براساس مطالعاتی که درباره رشد جمعیت در آمریکای شمالی انجام داد، به این نتیجه رسید که جمعیت این قاره هر 25سال، دو برابر می‌شود. مالتوس این آمار را به تمام کشورهای دنیا تعمیم داد. به عقیده مالتوس افزایش عرضه مواد غذایی به‌دلیل محدودیت زمین حاصل‌خیز و عدم پیشرفت سریع تکنولوژی نسبت به جمعیت، غیرممکن است. بنابراین رشد مواد غذایی نمی‌تواند همگام با رشد جمعیت افزایش یابد. پس راهی جز این وجود ندارد که افزایش نسل با افزایش تولید مواد غذایی متناسب شود. در غیر این‌صورت، قحطی گریبان‌گیر جوامع خواهد شد.

وی در انتهای قرن17 که جمعیت جهان حدود 300میلیون بود ادعا کرد تا قرن بیستم جمعیت جهان به یک میلیارد می‌رسد و نسل بشر به‌واسطه نزاع‌ بر سر غذا و آب از بین می‌رود!

مایکل تودارو نظریه‌پرداز توسعه، مخالف نظریه مالتوس است و اعتقاد دارد افزایش جمعیت، مساوی است با گسترش بازار، افزایش تحرک نیروی کار، سرمایه‌گذاری بیشتر در منابع جدید، همراه تغییر روش کار و زندگی و فعال‌سازی حرکت به سوی توسعه.

به اعتقاد دومیرابو تئوری‌پرداز توسعه، جمعیت و مواد غذایی متقابلا موجب افزایش یکدیگر می‌شوند و این افزایش سبب حرکت به سمت کشف منابع دست‌ نخورده می‌شود.

از نظر برخی دانشمندان اقتصادی، جمعیت در یک کشور، محرک اصلی کار و تولید به‌شمار می‌رود و کاهش جمعیت باعث رکود فعالیت‌ها می‌شود. طبق این نظریه، فقر اقتصادی نه‌تنها معلول افزایش جمعیت نیست، بلکه برعکس، معلول کنترل جمعیت به‌حساب می‌آید، زیرا افراد به وضعیت موجود رضایت می‌دهند و مخارج آنها به‌راحتی تامین می‌شود. درنتیجه، رقابت اقتصادی و تلاش برای توسعه از بین می‌رود.

از دید راهبردی و برنامه‌های توسعه، توسعه تابعی از گسترش جمعیت است و جمعیت از پیشران‌های توسعه است.

از دید اقتصادی، توسعه مساوی با گسترش کمّی منابع نیست، بلکه مساوی با بهره‌برداری بهینه از منابع و نیروی انسانی است.

از دید اجتماعی نیز توسعه مساوی با خانواده هسته‌ای (زوج + یک فرزند) نیست، بلکه مساوی است با خانواده پایدار نیازمند روابط بین‌نسلی و میان‌فامیلی.

 

  • با توجه به آمارهای مربوط به ثبت موالید و تحولات جمعیتی خانوارها، ترکیب جمعیتی در ایران چه سیری را طی خواهد کرد؟

جمعیت‌شناسان برای تحلیل و تبیین تحولات جمعیتی جوامع، از نظریه «گذار جمعیتی» استفاده می‌کنند. روایت‌های کلاسیک از نظریه گذار جمعیتی ناظر بر تغییر از حالت تعادل طبیعی به حالت تعادل ارادی جمعیتی است. در تعادل طبیعی، میزان‌ باروری و مرگ‌ومیر در اثر عوامل زمینه‌ای غیر‌قابل کنترل، بالا و در نتیجه، رشد جمعیت بسیار پایین است. در مسیر توسعه و نوسازی، میزان‌ باروری و مرگ‌و‌میر و رشد جمعیت به سطح حداقل می‌‌رسد، پس جوامع وارد مرحله تعادل ارادی می‌شوند. گذار از تعادل طبیعی به تعادل ارادی که همراه با رشد بالای جمعیتی است، بیش از 100سال طول می‌کشد.

درباره ایران باید گفت با فرض خوش‌بینانه، ثبات روند کنونی زاد و ولد و بُعد خانوار، جمعیت در سال1420 حداکثر به حدود 88 تا 90 میلیون نفر خواهد رسید و سپس روند رشد آن معکوس خواهد شد. همچنین سهم سالمندان بالای 65 سال در جمعیت کشور به حدود 18 الی 20 درصد خواهد رسید.

اگر برنامه‌های جمعیتی به ایجاد یک جامعه پیر منجر شود، با خطر جدی مواجه می‌شویم. جمعیت رو به سالمندی، جمعیتی است که بین 7 تا 14 درصد آن جمعیت را گرو‌ه‌های سنی 65 ساله و بیشتر تشکیل دهند. این اتفاق برای کشور ما در صورت ادامه یافتن وضعیت فعلی در 30 سال آینده تحقق پیدا خواهد کرد.

 

  • گذار اول جمعیتی و چالش‌ها و مسایل ناشی از آن را توضیح دهید.

در مرحله نخست گذار اول جمعیتی، میزان‌ موالید و مرگ‌ومیر در سطح بالایی قرار دارند و به تبع آن، میزان رشد طبیعی جمعیت اندک است. در این مرحله، میانه سنی بین حدودا 15- 22 سال است و امید زندگی به‌سختی به بالای 40سال می‌رسد. در مرحله نخست گذار اول جمعیتی، سرمایه‌گذاری درباره تنظیم ‌خانواده‌، ‌کاهش مرگ‌ومیر اطفال‌، مهار بیماری عفونی و انگلی، ارتقای بهداشت کودکان و مادران، آموزش و تربیت در دوره ابتدایی از اهم نیازهای اجتماعی، جمعیتی است. به‌دلیل بالا بودن میزان وابستگی کودکان، فشار اقتصادی زیادی به جمعیت فعال جامعه وارد خواهد شد. در این مرحله، ساختار سنی جمعیت‌ها بسیار جوان و قابلیت تولید و پس‌انداز اقتصادی بسیار پایین است.

مرحله دوم گذار اول جمعیتی با کاهش اساسی در میزان‌های مرگ‌و‌میر آغاز می‌شود. در این مرحله میزان مرگ‌ومیر به‌ویژه مرگ‌و‌میر اطفال و نوزادان کاهش می‌یابد، اما میزان‌ باروری همچنان در سطح بالایی قرار دارد، لذا رشد طبیعی جمعیت افزایش می‌یابد. بنابراین شاهد افزایش‌ اساسی در حجم جمعیت‌های ملی در جوامع در حال گذار خواهیم بود. این مرحله را می‌توان مرحله «انفجار‌ی جمعیت» جوامع نام نهاد. در کنار این تغییرات حجمی و ترکیبی جمعیت، شاهد تغییرات فضایی و مکانی جمعیتی خواهیم بود. آغاز و شدت گرفتن مهاجرت‌های دسته‌‌جمعی از مناطق روستایی به مناطق شهری از عمده‌ترین چالش‌های جمعیتی جوامع در این مرحله از گذار جمعیتی است.

بنابراین، ادامه گذار اول جمعیتی، همراه با تغییر تدریجی ساختمان سنی است. نتیجه بالا بودن سطح باروری و افت اساسی آن در دوره نسبتا بلند مدت، افزایش جمعیت در سن کار است؛ یعنی زمانی که برآمدگی به وجود آمده در اثر باروری بالا در هرم سنی، به طرف سنین میانی هرم سنی میل می‌کند. جمعیت‌شناسان از این مرحله با عنوان «فرصت جمعیتی» یاد می‌کنند و مهم‌ترین مشخصه این دوران، افزایش جمعیت در سن کار است.

 

  • به گفته جمعیت‌شناسان و براساس داده‌های جمعیتی موجود، ایران در سال 1389 مراحل پایانی گذار اول جمعیتی را تجربه کرده و در آستانه ورود به گذار دوم جمعیتی است، چالش‌ها و مساله‌های جمعیتی گذار دوم جمعیتی، چیست؟

چالش‌ها و مباحث جمعیتی گذار جمعیتی دوم شامل: کاهش حجم و رشد جمعیت ملی؛ کاهش باروری و قدرت تجدید نسل؛ افزایش میانه سنی و سالمندی جمعیت و کاهش جمعیت در سن کار و افزایش مهاجران خارجی است.

  1. کاهش حجم و رشد جمعیت ملی

از ویژگی‌های الگوی مابعد انتقال جمعیتی، کاهش حجم و رشد جمعیتی است که بلاکر در سال 1947 از آن تحت عنوان سقوط جمعیتی یاد می‌کند. در حال حاضر بسیاری از کشورهای توسعه‌‌یافته در مرحله سقوط جمعیتی هستند.

  1. کاهش باروری و قدرت تجدید نسل

یکی از مسایل جوامع دارای الگوی ما بعد انتقال جمعیتی، بحران باروری و تجدید نسل است که مشکل کاهش حجم جمعیت‌های ملی در کشورهای توسعه‌یافته، متاثر از آن است. به زعم بسیاری از جمعیت‌شناسان، کاهش باروری بعد از چند دهه متوالی، غرب را با یک بحران جمعیتی مواجه کرده است.

الگوی گذار باروری در ایران نشان‌دهنده تغییر از باروری خیلی بالا به باروری خیلی پایین است. میزان باروری کل از حدود 7/7 فرزند برای هر زن در سال 1345 به 3/6 فرزند در سال 1355 کاهش یافته است. بعد از این کاهش اولیه، موقتا وقفه‌ای در گذار جمعیتی ایران پدید می‌آید و در تاثیر شرایط خاص پس از انقلاب اسلامی، باروری در بین سال‌های 1358 ـ 1356 اندکی افزایش یافته و سپس تا حوالی سال 1363 روند نسبتا ثابتی دارد. از سال 1363 به بعد به‌تدریج روند کاهش باروری آغاز می‌شود و از 9/6 فرزند برای هر زن در این سال، به 5/5 فرزند در سال 1367 می‌رسد که زمان شروع مجدد برنامه‌های تنظیم خانواده است. از این زمان به بعد، به‌سرعت روند انتقالی را طی کرده و میزان باروری کل به 17/2 فرزند در سال 1379 می‌رسد و روند کنونی آن نیز از ادامه همان روند قبلی تبعیت می‌کند. در سال 1385، میزان باروری کل برابر 8/1 بچه برای هر مادر بوده است.

  1. افزایش میانه سنی و سالمندی جمعیت

از دیگر ویژگی‌های دومین انتقال جمعیتی (کاهش مداوم باروری و افزایش امید زندگی) افزایش میانگین سنی جمعیت جامعه است. میانه سنی در ایران در سال 1385 حدود 23 سال بوده که این شاخص در سال1400 به حدود 31 سال و در سال 1430 به بیش از 40 می‌رسد.

براساس پیش‌بینی سازمان ملل، تا سال 2025 11 درصد از جمعیت ایران در سنین بالای 60 سال قرار خواهد گرفت و این نسبت تا سال 2050 به نزدیک 26 درصد خواهد رسید، یعنی بیش از یک چهارم کل جمعیت ایران سالخورده خواهند بود.

  1. کاهش جمعیت در سن کار

یکی از مسایل اساسی جمعیتی کشورهایی که در مرحله مابعد انتقال جمعیتی قرار دارند، کاهش جمعیت در سن کار و افزایش تدریجی جمعیت مهاجران خارجی است. بعد از دوران انتقال از برهه انفجار موالید، نسل‌های بعدی به‌تدریج کوچک‌ و کوچک‌تر خواهند شد و در نتیجه، حجم جمعیت وارد شده به سن کار، کم و کمبود نیروی کار به‌وجود می‌آید.

 

  • گذار دوم جمعیتی، به چالش‌های جمعیتی محدود نمی‌شود و چالش‌های اجتماعی و فرهنگی را نیز به دنبال دارد، توضیح دهید که با ورود جوامع به دومین انتقال جمعیتی و ایجاد تغییرات اساسی در نظام ارزشی و نگرشی آنها به‌ویژه در زمینه ازدواج، تشکیل خانواده و ارزش فرزندان، ساختار خانواده با چه بحران‌هایی مواجه می‌‌شود؟

 در این مرحله، شکل سنتی تشکیل خانواده، تعریف سنتی نقش زنان و مردان در خانه و تعهدات و قیود خانوادگی تغییر می‌کند و این، به‌دلیل حضور بیشتر زنان در آموزش و اشتغال و شیوع ارزش‌های اجتماعی طبقه متوسط غرب در جوامع در حال توسعه است. افزایش سن ازدواج و تمایل کمتر به تشکیل خانواده، افزایش ناسازگاری‌های زوجین، افزایش طلاق، کاهش نرخ شیوع ازدواج، افزایش نرخ تجرد قطعی، تمایل کمتر برای داشتن فرزند و برعکس، تمایل بیشتر به خودشکوفایی فردگرایانه، حتی افزایش گرایش مردستیزی بین زنان از بحران‌های این دوره است. تمام این تغییرها، پتانسیل فرزندزایی را کم خواهد کرد و در نتیجه، حتی سیاست‌های تشویق موالید دولت‌ها در زمینه راغب‌تر کردن نسل جدید به داشتن فرزند، اثری نخواهد داشت. تحولات خزنده و تدریجی شاخص‌های تجرد، ازدواج و طلاق گویای این واقعیت است که زمینه‌های ساختاری فرزندزایی در ایران رو به تضعیف است.

 

  • یکی دیگر از چالش‌های اجتماعی ـ فرهنگی پیش‌رو برای کشورهایی که با موضوع سالمندی جمعیت مواجه می‌شوند، کاهش حمایت‌های بین‌نسلی و تاثیر سالمندی جامعه بر اتحاد و پیوستگی بین نسل‌های مختلف جامعه و ایجاد شکاف‌های نسلی در اثر به هم خوردن توازن جمعیت نسل‌هاست‌. این پیامدها اتفاق می‌افتد؟ راه‌ جلوگیری از آن چیست؟

 جمعیت‌ها در مراحل پایانی گذار جمعیتی با افزایش تعداد جمعیت سالمند مواجه خواهند شد. اگر افت اساسی و مستمر در باروری رخ دهد، جمعیت سالمند، بدون پشتوانه حمایت نسلی می‌ماند، اما اگر سطح باروری مطلوب باشد، نه‌تنها حمایت‌های بین‌نسلی خانوادگی تقویت خواهد شد، بلکه فشار اقتصادی کمتری بر بخش‌های تامین اجتماعی و صندوق‌های بازنشستگی وارد می‌شود.

درجامعه‌ای که حدود یک سوم جمعیت آن را سالمند بالای 65 سال تشکیل می‌دهند، تعامل بین نسل جوان و گروه سالمندان، دشوار و شکاف نسلی بیشتر می‌شود. باید دولت‌ها با مشارکت سازمان‌های مردم‌نهاد و رسانه‌ها برای نزدیک کردن دو نسل و کم کردن شکاف نسلی تلاش کنند.

کاهش تدریجی سرمایه اجتماعی

مشکل دیگر، کاهش تدریجی سرمایه اجتماعی است. در گذار دوم جمعیتی، فاصله گرفتن تدریجی افراد از شبکه‌های اجتماع‌محور، ماهیت سرمایه اجتماعی را تغییر خواهد داد و ترویج روابط عاطفی فردگرایانه، انسجام اجتماعی و سرمایه شبکه‌های اجتماعی را به‌شدت کاهش می‌دهد.

جمع شدن چترهای حمایتی خانواده از سالمندان

مشکل بعدی، جمع شدن چترهای حمایتی خانواده از سالمندان است. برای بسیاری از سالمندان در کشورهای توسعه‌یافته، خانواده، دومین، یا سومین منبع مهم حمایت محسوب می‌شود که این وضعیت یک الگوی جدید است. قبل از قرن بیستم دوره وابستگی کهنسالی خیلی کوتاه‌تر بود‌، میزان هزینه دولت برای سالمندان خیلی کم بود و هم‌خانه بودن سالمندان با فرزندان، هنجار محسوب می‌شد‌.

سالمندی جمعیت، چالش‌هایی را برای دولت‌ها پیرامون مراقبت‌های بهداشتی مورد نیاز، پرداخت حق بیمه درمانی و مستمری بازنشستگی جمعیت رو‌به‌تزاید سالمندان فراهم خواهد کرد. به‌دلیل طولانی شدن امید زندگی‌، سالمندان مدت طولانی‌تری از خدمات بیمه و بازنشستگی استفاده می‌کنند، درحالی‌که مشارکت کمتری در فعالیت‌های در‌آمد‌زا دارند.

 

 

  .[1] کافی، جلد 5، صفحه 333 و 334.

[2] . کافی، جلد 6 صفحه 2.

[3] . وسائل الشیعه، ج 20، ص 14، ح 24900.