روایت
عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ: کُنتُ جَالِساً فِی بَیْتِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَنَظَرْتُ إِلَى حَمَامٍ رَاعِبِی یُقَرْفَرُ طَوِیلًا فَنَظَرَ إِلَیَّ أَبو عَبْدِ اللهِ علیه السلام فَقَالَ یَا دَاوُدُ تَدْرِی مَا یَقُولُ هَذَا الطَّیْرُ قُلْتُ لَا وَاللهِ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ یَدْعُو عَلَى قَتَلَه الحسَین علیهالسلام فَاتخذو فِی منازلِکُم.
داوود در خانه امام صادق علیهالسلام نشسته بود که دید کبوتری صدا میکند و دور خودش میچرخد. امام که دیدند سروصدای کبوتر، توجه داوود را جلب کرده، پرسیدند: «میدانی این پرنده چه میگوید؟» داوود گفت: «نمیدانم فدایتان شوم.» حضرت آهی کشیدند و فرمودند: «این پرنده در حال نفرین بر قاتلان حسین علیهالسلام است.» سپس آقا گفتند: «از این پرنده بگیرید و در خانههایتان نگهدارید.»
الکافی، جلد 6ص547.