نوع مقاله : پرونده ویژه

10.22081/mow.2023.74782

چکیده تصویری

خانواده‌های متدین نتوانستند حجاب را به نسل بعدی منتقل کنند

کلیدواژه‌ها

موضوعات

پرونده ویژه

 

گفت‌وگو با دکتر ریحانه کارپرور درباره لایه‌های مختلف مساله حجاب

 

خانواده‌های متدین نتوانستند حجاب را به نسل بعدی منتقل کنند

یکی از مقصران مهم، نهادهای حوزوی هستند

 

ریحانه کارپرور از سال 1383 در زمینه مطالعات زن و خانواده مطالعه، پژوهش و تدریس کرده است. دکترای دانش اجتماعی مسلمین را از دانشگاه باقرالعلوم علیه‌السلام گرفته، عضو گروه علمی مطالعات اسلام زنان جامعه‌الزهرا است و نگاه منطقی و به‌روزی به مساله حجاب دارد. بحرانی اخیر کشور را محصول فرهنگ مدرنیته و کوتاهی بخش‌های فرنگی و حوزه علمیه خواهران می‌داند. معتقد است در سال‌های گذشته اقدام جدی در زمینه ترویج حجاب و پوشش اسلامی صورت نگرفته و متخصصان دینی به این حوزه ورود نکردند.

 

  • پیش‌فرض ذهن‌ ما این است که الزام یا عدم‌الزام حجاب به‌عهده حکومت است. پیامدهای الزام یا عدم الزام به حجاب از سوی حاکمیت چیست؟ آیا حجاب دستوری، به سست شدن مفهوم حجاب نمی‌انجامد؟ منجر به نارضایتی یا ریاکاری نمی‌شود؟

کلیت مساله حجاب و پیش‌فرض سوال‌، این است که حجاب یک امر سیاسی است، نه یک امر صرفا دینی. اگر با نگاه اجتماعی و سیاسی، به‌عنوان یک مدیر شهری به مساله نگاه کنیم، از منظر کسی‌که می‌خواهد جامعه نسبتا مدرن را اداره کند، خب هر قانونی در جامعه، ممکن است منجر به نارضایتی عده‌ای شود. این، در تمام جوامع وجود دارد. هر قانونی تصویب شود؛ عده‌ای موافق‌اند و عده‌ای مخالف. اگر حکومت ورود درست و با اقتداری به مساله داشته باشد، با توافق جمعی وارد می‌شود و افراد از قبل را توجیه می‌کند که در این‌صورت، قانون بهتر اجرا می‌شود. یک مدیر، صرف‌نظر از رضایت یا عدم رضایت شهروندان، قانون را اجرا می‌کند و معمولا دولت‌ها به اهداف‌شان می‌رسند. اما اگر به‌عنوان حاکم جامعه اسلامی به قضیه نگاه کنیم، هر دو وجه مهم است. هم با اجرای قانون، عفت عمومی برقرار شود و در ادامه، مطلوب این است که افراد با اعتقاد به این قانون عمل کنند. در بررسی مساله حجاب، فارغ از نگاه سیاسی، ویژگی جامعه اسلامی این است که افراد قانون حجاب را بپذیرند و با اعتقاد قلبی آن را انجام دهند. اگر شهروندان با اعتقاد انجام ندادند، دلیل نمی‌شود قانون‌ را اجرا نکنیم!

 

  • منظورتان این است که قانون صرف‌نظر از پیامدهایش، اجرا شود؟ بازخورد اجرای قانون در جامعه هرچه باشد، اهمیتی ندارد؟

پیامدها قطعا اهمیت دارد، ولی باید ببینیم پیامد عدم الزام قانونی به این مساله چیست. یک‌وقت می‌گویید اگر همه الزامات را برداریم، چه اتفاقی می‌افتد و چقدر خسارت می‌بینیم؟ در مقابل، اگر این الزامات باشد، چقدر خسارت می‌بینیم؟ هر خسارتی، اقتصادی معنا نمی‌شود، گاهی خسارت‌ها کیفی هستند؛ یعنی خسارتی که به خانواده وارد می‌شود، مهم است. باید ببینیم کدام خسارت برای‌مان مهم است و کدام طیف در جامعه‌ بیشتر ضرر می‌کند. اول باید پیامدها را بررسی کنیم و بعد تصمیم بگیریم.

 

  • مواجهه با مساله حجاب باید از طرف حاکمیت باشد یا مردم برای اصلاح وضعیت ورود کنند؟

حاکمیت باید از مردم استفاده کند، چون اگر حجاب را صرفا حاکمیتی کنیم، می‌شود یک امر سیاسی که مردم علیه‌ آن واکنش نشان می‌دهند. یعنی ممکن است کسانی‌که حجاب را رعایت می‌کنند، جلوی الزام به حجاب را بگیرند، چون تبدیل به یک نزاع سیاسی شده، نه یک امر دینی! در بیشتر جوامع، مردم حاکمیت را مسئول اجرای قوانین سیاسی می‌دانند، نه قوانین دینی. پس برخورد ایجابی، مقدم است. منظورم این نیست که برخورد سلبی را حذف کنند، ولی برخورد ایجابی مقدم است و مردم باید به میدان بیایند. برخورد سلبی برای موارد خاصی است که ثابت شود غرض، مقابله با حاکمیت است، اینجاست که حاکمیت باید ورود کند. ولی به‌طور کلی وجه دینی مساله پوشش و عدم آن، قوی‌تر است. مردم و نهادهای دینی باید ورود کنند، حاکمیت هم پشتیبانی کند، ولی خط‌‌مقدم باید مردم باشند تا پوشش و حجاب، به یک مطالبه عمومی تبدیل شود.

 

  • مردم برای این کار، آموزش دیده‌اند؟ چون این شبهه مطرح می‌شود اگر مساله را به‌عهده مردم بگذاریم، باعث تقابل اقشار مختلف می‌شود. در چند ماه گذشته نمونه‌هایی را با درگیری فیزیکی یا لفظی دیدیم. این ظرفیت را در مردم می‌بینید؟

به‌عهده مردم بگذاریم، منظورم این نیست که مردم برای مقابله با بی‌حجابی در سطح خیابان به جان هم بیفتند. مدتی است فکر می‌کنم، حاکمیت باید خانواده‌های مذهبی و متمایل به مذهب را در زمینه حجاب، تقویت کند تا در این زمینه مطالبه‌گر شوند. یعنی گفتمان حجاب را در جامعه تقویت و مطالبه کنند.

 

  • منظورتان از «تقویت کنند» این است که آموزش دهند؟

یک بخش، آموزش است. باید این گروه نسبت به امر حجاب، یقین پیدا کند. الان داریم کار فرهنگی انجام می‌دهیم برای خانواده‌های مذهبی! مشکل عمده، خانواده‌های متدینی هستند که نتوانستند حجاب را به نسل بعدی منتقل کنند. اگر ما این طیف را از دست بدهیم، خسارت بیشتری می‌بینیم، تا کشف‌حجاب 4تا دختر با روسری‌های نصفه‌نیمه. اگر این طیف از دست بروند، از دل خانواده مذهبی، دختر بی‌حجاب بیرون می‌آید که بزرگ‌ترین خسارت است. این خانواده‌ها باید تقویت و پشتیبانی شوند، تا بعد خودشان در جامعه، مطالبه‌گر شوند.

حکومت اسلامی باید روی بینش، گرایش، رفتارها و حتی کسب سرمایه اجتماعی خانواده‌ها کار کند. باید محجبه‌های قوی داشته باشیم. آن‌وقت، مطالبه عمومی حجاب، جواب می‌دهد. کسانی‌که زندگی آرامی دارند، قشر مذهبی با زندگی خوب و دارای سرمایه اجتماعی، باید در مساله حجاب فعال شوند و این گروه در جامعه، طبقه ممتاز شناخته شوند. اگر به اینها شأن و منزلت اجتماعی ویژه بدهیم، می‌توانیم انتظار داشته باشیم مساله کشف‌حجاب، به سطح اجتماعی پایین جامعه تقلیل پیدا کند. مثل صدر اسلام که زنان آزاد، حجاب داشتند و کنیزها بی‌حجاب بودند.

 

  • سطح‌بندی جامعه ما بیشتر براساس معیار اقتصادی است، تا فرهنگی. متمول‌ها کشف‌حجاب کردند، معمولا قشر متوسط و پایین جامعه مذهبی‌ترند و متاسفانه بازنمایی رسانه‌ها هم همین است. چیزی‌که شما می‌گویید چقدر عملیاتی است؟ باورپذیر نیست چیزی که شما می‌گویید. مردم به زنی که از لحاظ اقتصادی در سطح بالایی قرار دارد و در ماشین گران‌قیمت مکشفه می‌نشیند، اصلا نگاه کنیز ندارند!

درست می‌گویید، من از جهت مثال، عرض کردم. یک بخش سرمایه اجتماعی در جامعه ما، اقتصاد است، ولی نکته‌های دیگری هم وجود دارد. تعریف خانواده خوشبخت در رسانه‌های ما خیلی فرق دارد با چیزی که واقعا وجود دارد و چیزی که باید باشد. خانواده‌های نرمال را بیشتر در قشر متوسط جامعه می‌بینیم. اتفاقا در طبقه مرفه، خانواده‌های از‌هم‌پاشیده یا تک‌فرزندی بیشترند و مشکلاتی که وجود دارد، بزرگ‌تر است. باید ارزش‌ها و معیارهای درست خوشبختی بازنمایی شود و نشان بدهیم خانواده‌ متوسط چقدر از زندگی لذت می‌برند. همین، یک سرمایه اجتماعی است. افرادی هستند که سطح اقتصادی بالایی دارند، اما حسرت زندگی خانواده‌های مذهبی را می‌خورند. می‌گویند آرزو داریم همسرمان وفادار باشد و بچه‌هایی داشته باشیم که احسان‌به‌والدین را بفهمند.

منظورم، ایجاد تحول اساسی است که همان بازنمایی هم می‌تواند کمک‌ کند. قبول دارم خیلی ایده‌آل است و تا آن نقطه خیلی راه داریم، اما اگر بخواهیم کار فرهنگی انجام دهیم در کنار کارهای قانونی و الزامات دیگر، تنها راه همین است و باید در این مسیر، صبور باشیم. عده‌ای می‌گویند «کار فرهنگی کنیم»، طیف مقابل هم می‌گویند «کار فرهنگی زمان‌بر است و در این شرایط نمی‌توانیم با کار فرهنگی، روسری سر این خانم کنیم.» لازم نیست کار فرهنگی را برای آنها انجام دهیم. کار فرهنگی را برای همین افراد معتقد به حجاب یا تقریبا معتقد به حجاب، انجام دهیم که زودبازده است و با تقویت این گروه، جریان بی‌حجابی خود‌به‌خود سست می‌شود.

 

  • باید تلاش کنیم این قشر را از دست ندهیم، البته عده‌ای تصور می‌کنند تا حدی از دست رفته و اگر بخواهیم روی آنها سرمایه‌گذاری کنیم، از طیف هنجارشکن غافل می‌شویم. چه کار کنیم که از خانواده مذهبی، دختر بی‌حجاب بیرون نیاید؟ نباید هم‌زمان روی هر دو طیف کار کنیم؟

منظورم همین است. هیچ‌کس نمی‌گوید مساله کشف‌حجاب را رها کنیم. چون کشف حجاب، با مداخله‌های سیاسی صورت می‌گیرد، در این حد باقی نمی‌ماند و منجر به کشف خیلی از مسایل دیگر می‌شود و کار به برهنگی می‌رسد. ولی اولویت کار فرهنگی چیست؟ هم در کار سلبی، اولویت داریم و هم در کار ایجابی. در کار ایجابی، اولویت با همین دخترها و خانواده‌های معتقد به حجاب است. در وجه سلبی، باید طبقه‌بندی کنیم، ببینیم کدام طیف تاثیر می‌پذیرند و کدام طیف تاثیر نمی‌پذیرد؛ دسته دوم نیاز به اقدام سلبی دارند. اگر این کار را انجام دهیم، مردم بیشتر با ما همراه می‌شوند.

 

  • مواجهه درست به چه شکل است؟ ورود مستقیم به مساله، اثرگذار است؟

جوامع و افراد، پیچیده شدند؛ بی‌مزه‌ترین و ناشیانه‌ترین روش برای اصلاح رفتار یک نوجوان باهوش با ذهن پیچیده این است که مستقیم و با روش‌های 40 سال قبل مواجه شویم، یا گفت‌وگو کنیم، بدون این‌که دلایل قابل‌فهم بیاوریم. دنیای امروز با هنر، مفاهیم را القا می‌کند. نظریه‌پردازان فمینیسم با نوشتن رمان، کارشان را شروع کردند. اول فضای ذهنی مناسبی برای مخاطب می‌سازند و بعد مفاهیم خودشان را القا می‌کنند. یا در فضای انیمیشن، مفاهیم فلسفی عمیق، یا مفهومی را که بچه قرار است در دوره طولانی یاد بگیرد، در قالب انیمیشن و داستان به او آموزش می‌دهند. متاسفانه در مساله حجاب که مفهومی مطابق با فطرت است، یک کار هنری نداریم؛ باید ابتکار عمل داشته باشیم.

 

  • فکر می‌کنید در مساله حجاب و بحران اخیر کشور، مقصر کیست؟

یکی از مقصران مهم، نهادهای حوزوی هستند که ورودشان در مساله حجاب، با ابتکار عمل نبوده. طلبه هم‌زمان با یادگیری مباحث فقهی و اخلاقی درباره حجاب، باید تکنیک انیمیشن را هم بشناسد و زبان کودک را بداند تا بتواند چیزی را که یاد می‌گیرد، القا کند. خانم طلبه هم‌زمان با یادگیری احکام پوشش، باید طراحی دوخت هم بلد باشد، تا بداند چیزی که یاد گرفته در اجتماع امروز پیاده کند. حجاب شرعی، با چه مدل و پارچه‌ای محقق می‌شود. این اتفاق نیفتاده، پس ما پل ارتباطی بین مفاهیم فقهی و نیازهای اجتماعی روز نداریم. این پیشنهاد را 10 سال پیش به‌صورت کتبی به یکی از مسئولان فرهنگی دادم که به طلبه‌ها ساخت انیمیشن و طراحی دوخت یاد دهید. آن‌زمان این حرف‌ها، روشنفکرانه به نظر می‌رسید. متاسفانه حالا به اضطرار رسیده و فهمیدیم روش‌هایی که مادربزرگ‌های ما حجاب یاد دادند، موثر نیست.

 

  • مواجهه درست چیست؛ محرومیت اجتماعی و جریمه برای متخلفان قانون حجاب، یا پاداش برای کسانی که به این قانون احترام می‌گذارند؟

تعیین روش، کار سختی است، چون امروز به اضطرار رسیدیم و فرصت زیادی نداریم. نخبگان جامعه ما باید روی یک روش کم‌آسیب توافق کنند، حتی اگر بهترین راه نباشد. تشتت داریم و نخبگانی که معتقد به حجاب هستند، حرف‌های متفاوتی می‌زنند. این اختلاف آرا، بیشتر به جامعه ضربه می‌زند. مثل خانواده‌ای که روش تربیتی پدر و مادر متفاوت است؛ مثلا هر دو تربیت دینی را می‌پسندند، ولی با دو روش متضاد. در علوم تربیتی و روان‌شناسی می‌گویند «پدر خانواده حتی اگر اشتباه می‌کند، مادر نباید در تضاد با او قرار بگیرد، این دودستگی بیشتر آسیب می‌زند.» توافق نخبگان، مهم است. مثلا برخورد هوشمند، روشی است که آسیب کمتری داشت و توافق روی آن بود. اما چند شب پیش در خبرها دیدم، می‌گویند عکسی که گرفته می‌شود و بعد پیامک و توقیف خودرو، خلاف فلان قانون است! همین‌جور پیش برویم، شکست می‌خوریم. روش هوشمند معایبی هم دارد، ولی همه باید توافق کنیم و از نظر خودمان کوتاه بیاییم. اوایل انقلاب روشی که عده‌ای به کار گرفتند، بهترین راه نبود، ولی چون توافق داشتند، به نتیجه رسید.

 

  • سوال من درباره مصداق نیست. اگر بخواهید مدلی پیشنهاد دهید، چه می‌گویید؟ سطح مواجهه درست، کجاست؟ سال‌هاست از شُل‌حجابی عبور کردیم و با این معضل کاری نداریم.

سطح مواجهه با حجاب به شرایط بستگی دارد؛ در اوضاع فعلی جامعه یا مدل مطلوب؟ برای مواجهه فعلی، در زمان‌بندی یکی دو ساله جامعه‌شناسان و متفکران دینی باید به توافق برسند. اگر منظور، نمایان شدن موی سر است که هنوز در جامعه قبح دارد، ولی از حد مطلوب نباید کوتاه بیاییم. اینجا مبنای ما، حد اسلام است چون قرار بود جامعه، اسلامی باشد. مردم توقع دارند، شهید دادیم و باید قوانین اسلام پیاده شود. یک حد را مطلوب قرار می‌دهیم، ولی از یاد نمی‌بریم که ایده‌آل چیست. در شرایط فعلی باید به‌تدریج به مسیر درست برگردیم و از همان اشتباهی که اتفاق افتاده، یعنی برداشتن روسری شروع شود.

 

  • از چند سال قبل، با معضل شُل‌حجابی مدارا کردیم، اما مساله امروز، برهنگی است که خط قرمز است. نقطه اختلاف بین کارشناسان این است که آیا منظور از کشف‌حجاب، فقط موی سر است؟ یعنی با خانمی که پوشش قابل‌قبولی دارد و فقط روسری‌اش را برداشته، برخورد کنیم یا نه مدارا کنیم؟ اول برویم سراغ اصلاح کسانی‌که برهنه می‌شوند؟

با خانمی که روسری برداشته، باید برخورد شود، الزام قانونی نباید در این حد پایین بیاید. اگر در همین نقطه، او را متوقف نکنیم، چند ماه بعد برهنگی‌ فراگیر می‌شود.

 

  • عده‌ای پیشنهاد می‌کنند به جای این‌که روی مساله حجاب تمرکز کنیم، بر عفاف تاکید کنیم، این تغییر نگرش و رویکرد فایده‌ای دارد؟

تفکیک بین واژه عفاف و حجاب، از اساس اشتباه است. چرا؟ چون عفت یک مساله تشکیکی است. «عفت» واژه مقدسی است که آن را تقلیل می‌دهیم به نازل‌ترین مرتبه، که عفاف جنسی است. بخشی از معنای عفت به‌عنوان یک امر مقدس، این است که زن، بخشی از زیبایی و بدنش را بپوشاند. حجاب، با عفت ملازم است و اگر کسی حجاب نداشته باشد، بخشی از عفت را ندارد. معنا و مفهوم مقدسی که دنبالش هستیم دچار اختلال شده. در همه ادیان زنی که راهبه است یا می‌خواهد خود را عفیف نشان دهد، پوشش حداکثری دارد. پس قاعده پوشیدگی، مختص اسلام نیست. بی‌حجابی، یعنی بخشی از عفت خدشه‌دار شده است.

 

  • هستند خانم‌هایی که حجاب دارند، ولی رفتارشان عفیفانه نیست. بحث حجاب‌استایل‌ها را حتما شنیده‌اید. اینها چه‌طور؟

تناقض دارند، چون مقوله «عفت» یک بحث تشکیکی است که هم شامل پوشش می‌شود و هم رفتار؛ حتی شامل لحن صحبت هم می‌شود. به‌همین دلیل اصرار داریم واژه عفت را دست‌کاری نکنیم و تقلیل ندهیم به مصداق‌ها.

 

  • شما به‌عنوان پژوهشگر، به راه‌حلی رسیدید که برای مواجهه با بی‌حجابی پیشنهاد بدهید؟ و بگویید این راه‌حل، در آینده چه آثار و ثمراتی دارد؟

باید تمرکز کنیم روی افرادی که به حجاب معتقدند و اینها را توانمند و قوی کنیم. ما یک تجربه تاریخی هم داریم، در زمان ناصرالدین که مدرنیته وارد ایران شد، نخبگان ایرانی به کشورهای اروپایی مسافرت کردند، دیدند آن کشورها پیشرفت کردند و زنان‌شان حجاب ندارند. گفتند یکی از دلایل عقب‌ماندگی ایران، حجاب زنان ماست. حتی قضیه کشف‌حجاب، رضاخانی هم نبود. مدرن شدن شهرهای سنتی، این فکر را به‌وجود آورد. همان زمان، علما کتاب‌ها و رساله‌هایی درباره حجاب نوشتند که مجموعه آنها شد؛ «رسائل حجابیه» که آقای دکتر رسول جعفریان گردآوری کرده است. سیل عظیمی راه افتاد از کار فکری که این علما بعضا مرجع‌تقلید نبودند، منبری بودند یا مراجع محلی. همین رسائل، پشتوانه کار فرهنگی جامعه شد که در زمان پهلوی اول، هم‌زمان با «کشف حجاب» اوج گرفت و در زمان پهلوی دوم میل برگشت به حجاب بود.

حالا پیش‌فرض‌ ما در کار فرهنگی این است که همه می‌دانند «حجاب خوب است»، همه می‌دانند «چرا باید حجاب داشته باشیم»، «فواید داشتن و مضرات نداشتن حجاب، را همه می‌دانند. در‌حالی‌که وقتی با جوانان صحبت می‌کنیم می‌بینیم واقعا نمی‌دانند. «جهاد تبیین» که مقام معظم رهبری فرمودند، مغفول مانده. وقتی می‌خواهیم روی این قشر کار کنیم، نباید فقط درباره حجاب آگاهی بدهیم، باید سبک‌زندگی را اصلاح کنیم. سبک‌زندگی دین‌مدارانه می‌تواند به تقویت حجاب منجر شود. چون یکی از معظل‌های اساسی این است که بچه را با سبک غیردینی بار می‌آورید و رسانه مدام تبلیغ می‌کند، در مدرسه فضای آموزشی معلم‌ها در سبک‌زندگی مدرن تعریف می‌شود. بعد توقع داریم بچه ما حجاب را به‌عنوان نماد یک زندگی دین‌دار بپذیرد و به دستوراتش عمل کند.

 

  • فکر می‌کنید آینده تحولات حجاب به کجا منجر خواهد شد؟ جامعه ایران ظرفیت این را دارد که مثل غرب منجر به انقلاب جنسی شود، یا نارضایتی حکومت و مردم عمیق‌تر می‌شود؟

بعضی از بزرگواران اعتقاد دارند انقلاب جنسی در ایران اتفاق افتاده است. ایران، تنها کشوری در دنیاست که قانون حجاب دارد، البته امروز تمام دنیا به سمت برهنگی و انحرافات جنسی پیش رفته. میل به برهنگی، یک ویروس جهانی مثل کروناست که بالاخره دیر یا زود وارد ایران می‌شد. ما که نمی‌توانیم دروازه‌ها را ببندیم. ولی باید روند موجود را به تاخیر بیندازیم. با حجاب و خط قرمزهای دیگر، خودبه‌خود به تاخیر می‌افتد. البته تحول جنسی در ایران اتفاق افتاده و عمیق‌تر هم می‌شود، ولی نه به معنای انقلابی که با آن سرعت در دهه1960 در غرب اتفاق افتاد. سیل ویرانگری است که بالاخره می‌آید، مقاومت ما مهم است که چه‌طور بتوانیم آسیب‌ها را کمتر کنیم.

 

  • یکی از سوال‌هایی که ذهن مخالفان و موافقان قانون حجاب را به خود مشغول کرده این است که اگر بی‌حجابی رسمی شد، اصل نظام به خطر می‌افتد؟

وقتی تاریخ انقلاب را می‌خوانیم می‌بینیم اول انقلاب شد، بعد حجاب قانونی شد. این‌جور نبود که فقط باحجاب‌ها به میدان بیایند و انقلاب کنند. انقلاب فقط به‌خاطر حجاب، پیروز نشد. حجاب، کنار بقیه عوامل منجر به تقویت پایه‌های نظام اسلامی شد. اشتباه محاسباتی دشمنان دقیقا همین‌جاست، فکر می‌کنند حجاب عامل پیروزی انقلاب است که اگر علت برود، معلول هم می‌رود. مطمئنم حتی اگر حجاب هم نباشد، اصل نظام اسلامی به خطر نمی‌افتد.

 

  • البته منظورم این بود که نحوه مواجهه با بی‌حجابی، منجر به ایجاد نارضایتی شود. یعنی نوع مواجهه به سمتی پیش برود که مردم در تقابل با نظام قرار بگیرند.

متوجه شدم. ما نمی‌گوییم حجاب، مساله اول نظام‌ است. مسایل مهم‌تری داریم، اما نمی‌خواهیم نارضایتی ایجاد شود. می‌خواهیم مطالبه از بطن جامعه بیرون بیاید و حکومت، مردم را جلو بیندازد. مردمی که قوی شدند و مورد حمایت قانون هستند. بخش زیادی از جامعه ایرانی تمایلی به بی‌حجابی به معنای برهنگی ندارند، حرف‌شان این است که «بگذارید زندگی مسالمت‌آمیز داشته باشیم»! اما اگر این داستان، به برهنگی‌ برسد، آن‌وقت تقابل اصلی ایجاد می‌شود و دعواهای خیابان اتفاق می‌افتد. کسانی‌که می‌خواهند کشف حجاب را رسمی کنند، تدریجی کار می‌کنند. اول روسری را برمی‌دارند و بعد پوشش بدن. طوری‌که مردم حس کنند طبیعی است. برهنگی ناگهانی، مقابله و تضاد اجتماعی به‌وجود می‌آورد.

 

  • بعضی‌ می‌گویند چون پوشش را محدود کردیم، کار به اینجا رسید. اگر تنوع پوشش وجود داشت، یا اقوام ایرانی با پوشش رنگارنگ در جامعه حضور پیدا می‌کردند، بحران حجاب به‌وجود نمی‌آمد. این تحلیل را قبول دارید؟ آیا حکومت مواجهه سختگیرانه‌ای در مساله حجاب داشته؟

«تنوع حجاب»، یک بحث عرفی است که استناد به دین ندارد. اگر مستند به دین کنیم، خطا کردیم. ممکن است پوشش محلی، حد شرعی را دربربگیرد، اما یک جاهایی عرف کارایی ندارد، چون تابع جامعه است، همین جامعه مدرنی که ادعا می‌کند حجاب لازم نیست. اتفاقا همین جامعه مدرن گاهی لباس فرم توصیه می‌کند. همین جامعه مدرن می‌گوید همه دختر‌ها با لباس واحد مدرسه بروند، اینجا بحث دینی و اسلامی نیست. در همه دنیا دختر و پسر با لباس فرم وارد کلاس می‌شوند. پس این اشکال به جامعه مدرن وارد است. اگر مکتب‌خانه‌های ایرانی دایر بود، هر شاگردی با لباس قومی و بومی خود می‌رفت. سوال شما را جامعه مدرن باید پاسخ دهد که چرا لباس‌های متنوع را متحدالشکل کرد؟ اتفاقا اینجا ما از جامعه مدرن طلبکاریم! البته در بعضی قشرها، لباس فرم لازم است، مثل نظامی‌ها. ولی این‌که همه زن‌های جامعه، یک‌دست در اجتماع دیده شوند نه فرهنگ ایرانی می‌پسندد و نه اسلام چنین چیزی را تحمیل می‌کند. عدم تنوع در پوشش، سوغات جامعه مدرن است.

 

  • در طول این 40 سال گذشته، چه اتفاقی در کشور رخ داده که به اینجا رسیدیم؟

این‌که مقصر چه کسی است؛ جواب‌های مختلفی دارد. بعضی معتقدند جمهوری اسلامی مقصر است. ولی بخش زیادی از اتفاق‌هایی که رخ داد، خارج از جامعه ما بوده. آن حجم از مداخله‌های سیاسی، الان خودش را نشان می‌دهد. هم مداخله سیاسی داشتیم هم تبعات مدرن شدن جامعه را داریم. آسیب مدرن شدن جامعه ایرانی، فقط در مساله حجاب نیست. مثلا درباره جمعیت، قرار بود تا سال 1390، جمعیت را کنترل کنیم تا به عدد مطلوب برسیم، ما در سال1372 به آن عدد رسیدیم؛ حدود 20سال زودتر! چرا؟ دلیل اصلی، شهری و مدرن شدن جامعه زنان ایران است که ما را به این سمت برد. مداخله‌های سیاسی و بیرونی هم بوده، اما نوع مواجهه فرهنگ ایرنی با مدرنیته مهم است. مواجهه فرهنگ ایرانی با مدرنیته، نسبت به کشورهای آسیایی، خیلی فرق می‌کند. ایرانی‌ها در مواجهه، سریع از آن استفاده کنند و ارزش افزوده می‌دهند. طوری می‌شود که غرب هم هاج و واج می‌ماند.

ایرانی، فرهنگ غرب را می‌گیرد، بازتولید می‌کند و ارزش افزوده به آن می‌دهد. در مساله حجاب هم همین اتفاق افتاد. غربی‌ها وقتی می‌آیند ایران هاج واج می‌مانند چرا زن‌های ایرانی این مدلی شدند، با این حجم از آرایش و... حتی ما هم این مدلی نمی‌پسندیم. یک ویژگی دیگر ایرانی این است که به‌مرور قسمت مطلوب فرهنگ جدید را می‌گیرد و دفع می‌کند. سعی می‌کند مواجهه‌اش، فرهنگی و عالمانه باشد. مثلا وقتی انگلیسی‌ها آمدند، فرهنگ ایرانی از فرهنگ انگلیس تاثیر گرفت، ولی بعد از مدتی انگلیسی را بیرون کرد خودش تبدیل شد به آدمی که مدرن شده و دیگر نیازی به حضور آن فرد نیست. ایرانی‌ها فرهنگ غربی را دیدند و شیفته شدند و دارند خودشان را شبیه آنها می‌کنند، شبیه‌تر از چیزی‌که غرب انتظار داشته و رسانه، عامل تشدید و تقویت‌ بوده است.

ولی ما یک‌سری عوامل درونی داریم که غافل شدیم، به‌خصوص نهادهای دینی که باید خانواده‌ها را تقویت می‌کردند و با روش‌های ابتکاری به مساله حجاب توجه ویژه می‌کردند. ورود حوزه علمیه خواهران حداقلی بوده. وقتی که ما این همه سال هیچ برنامه‌ای برای ترویج حجاب نداریم، توقع بهترین از این نباید داشته باشیم! البته جاهای دیگر کارهایی شده، مثلا در ترویج فرهنگ شهادت.

 

  • مساله حجاب در ایران، آن‌قدر که رسانه‌ها در گزارش‌ها پوشش می‌دهند، بغرنج است؟

نه، بازنمایی بی‌حجابی رسانه‌ها در ایران، خیلی بیشتر از واقعیت موجود کف میدان است. اخیرا به شهرهای مختلف سفر کردم، دیدم آن‌قدر که در رسانه‌ها بازنمایی می‌شود، در خیابان‌ها بی‌حجاب نداریم. رسانه‌ها نسبت به حجاب، احساس بحران ایجاد کردند و باعث دستپاچگی نخبه‌های فرهنگی‌ شدند. برای این‌که اعتماد به نفس را از مردم بگیرند و آنها را ناامید کنند.

این احساس بحران، افراد را دچار تشتت آرا و ندانم‌کاری‌هایی کرده که نمی‌توانند تصویر روشنی از آینده ترسیم کنند. در مساله حجاب، تجربه‌های تاریخی داریم که باید از آن داشته‌ها و سرمایه‌ها استفاده کنیم. از زمان ورود مدرنیته که اواسط دوران قاجار بود، این زمزمه وجود داشت که اگر حجاب داشته باشید، نمی‌توانید پیشرفت کنید. علما وارد شدند، کتاب نوشتند و بر منبرها حرف زدند و نگذاشتند این فکر در جامعه نهادینه شود. سیر کتاب «رسائل حجابیه» در آخر می‌رسد به کتاب «مساله حجاب» شهید مطهری. در تفکر انقلاب مردم به این بلوغ رسیدند که اگر حکومت دینی داشته باشیم، زن‌ها  با حجاب می‌توانند پیشرفت کنند. این، نتیجه تلاش‌های علمی و تبلیغی علمای ما بود. امروز هم باید آن تلاش‌ها اتفاق بیفتد، ولی با ابتکار عمل بیشتر و روش‌های نوین.