اجتماعی
بررسی عوامل کاهش تمایل خانوادههای ایرانی به فرزندآوری
نظام سلامت برای کنترل جمعیت، به مردم دروغ گفت
دکتر صابر جباری فاروجی
سرپرست مرکزجوانی جمعیت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
سقط جنین و مبانی رشد جمعیت
سال 1396 مرکز پژوهشهای مجلس، تحقیقی انجام داد و در آن دلایل عدم تمایل به فرزندآوری را در خانوادههای ایرانی، احصا کرد. نتیجه نظرسنجی را بهطور مختصر مطرح میکنم: 76 درصد از خانوادهها، نگران آینده شغلی فرزندشان هستند و اقدام به فرزندآوری نمیکنند. 71 درصد معتقدند با تولد فرزند جدید، مشکلات اقتصادی افزایش مییابد. سومین عامل بازدارنده که حدود 67 درصد از خانوادهها مطرح میکنند، درآمد ناکافی است.
عامل چهارم، 70 درصد فرزندان فعلی را کافی میدانند و دیدگاهشان ربطی به درآمد مسایل اقتصادی ندارد.
عامل پنجم که نداشتن مسکن مناسب را موثر میدانند، حدود 60 درصد هستند.
عامل ششم و هفتم؛ با سبک زندگی فعلی، 53 درصد آمادگی روحی برای تولد فرزند جدید ندارند و 25 درصد ترس از تعداد فرزندان بیشتر دارند. این عامل در نتیجه گزاره غلطی است که سالها قبل رواج دادند و گفتند: «فرزند کمتر، زندگی بهتر»! نگرانی از سلامت مادر در اثر افزایش فرزندان 27 درصد است. نگاه غلطی هم وجود دارد که بارداری زیر 18سال و بالای 35سال برای مادر خطرناک است، اما امروز میدانیم که این ادعا از نظر پزشکی درست نیست و آن را اصلاح کردیم. گزاره غلط دیگری وجود داشت مبنی بر اینکه هر مادری زودتر از 3 سال بارداری دیگری را تجربه کند، برای خودش و جنین خطرناک است و فرزند قبلی هم دچار آسیب روحی میشود. درست است که مادر برای بارداری پیاپی با فاصله سنی کم فرزندان، به مراقبت جسمی و حمایت روانی بیشتری نیاز دارد، ولی برایش خطرناک نیست و فرزندان قبلی و نوزادی که در راه است، دچار آسیب نمیشوند.
عامل نهم تداخل فرزندان در مسئولیتهای اجتماعی است که عدد 21 درصد را نشان میدهد. عوامل دیگری هم وجود دارد که چون درصدش پایین است، اهمیت چندانی ندارد. در دسته عواملی که مطرح شد، اقتصاد بسیار پررنگ است، اما از طرفی 70 درصد معتقدند تعداد فرزندان فعلی کفایت میکند که این نگاه، ربطی به اقتصاد ندارد؛ خانواده به این نتیجه رسیده که همین یک یا دو فرزند، بس است.
چالشهای نفسگیر فرزندآوری
پنج چالش اصلی در موضوع فرزندآوری داریم:
یک) کاهش میل به ازدواج. تعدادی از جوانان ایرانی دچار پدیده «بیازدواجی» هستند و میلی به تشکیل خانواده ندارند. بعضی جوانها دچار معضل «سختازدواجی» هستند و بهسختی و با وسواس ازدواج میکنند. عدهای «دیر ازدواج» هستند، یعنی همه شرایط برای ازدواج جوان فراهم است، ولی میگوید «حالا وقتش نیست؛ بگذار 30 سالم شود!» اینها تاخیر در ازدواج دارند.
دو) چالش بعدی که بسیار ناراحتکننده است، تحلیل بنیان خانواده است. ازدواج رخ میدهد، ولی به طلاق منجر میشود. آمار طلاق در ایران بالاست و این میزان از ثبت طلاق برای کشور ما زیبنده نیست.
سه) چالش بعدی، کاهش امکان فرزند بیشتر است. جوانها ازدواج میکنند، ولی بین ازدواج و تولد فرزند اول، بیش از 5 سال فاصله است. متاسفانه تصمیم غلط برای دیر بچهدار شدن، تشخیص ناباروریهای اولیه را سخت میکند و بهتبع آن، درمانش هم سختتر میشود. متوسط سن ازدواج در ایران بالاست، سالهای باروری خانمها هم محدود است، بنابراین امکان فرزندآوری کم و کمتر میشود. چالش ناباروریهای اولیه و ثانویه در مساله جمعیت، بسیار تاثیرگذار است.
مقوله «تنظیم خانواده عمومی» هم بسیار مهم است؛ سالها ابزار و داروهای آن رایگان و بیمحابا در اختیار مردم بوده، گاهی مردم بهدلیل عدم آگاهیهای ضروری، از روشهای غیرعلمی استفاده میکردند. متاسفانه در سالهایی که سیاست کنترل جمعیت، اعمال میشد؛ روشهای طولانیمدت جلوگیری از بارداری بدون توجه به مخاطراتش به مردم پیشنهاد شد و درباره عوارض آن و برگشتپذیری باروری دروغ گفتند. سالها مردم را در معرض گزارههای غلط بهداشتی قرار دادند؛ خانمهای زیادی تصور میکردند بهمحض اینکه آمپول پیشگیری از بارداری را تزریق نکنند، باردار میشوند؛ که در عمل این اتفاق نیفتاد. عدهای از خانمها فکر میکردند بهمحض اینکه آیودی را خارج کنند، باردار میشوند که تلقی کاملا نادرستی بود.
چهار) چالش بعدی از بین رفتن جنینهاست. آمار سقطهای خودبهخودی در کشور ما، با آمارهای جهانی قابل مقایسه نیست، چون فرآیند سقط در کشور ما غیرقانونی است، پس نمیتوانیم به آمار و ارقام اعتماد کنیم. درنتیجه تعداد زیادی از سقطهای عمدی به سبد سقطهای خودبهخودی اضافه میشود و آمار را مخدوش میکند. تعداد زیادی از سقطهای عمدی در سیستم آماری کشور بهعنوان سقط خودبهخودی ثبت میشود. البته عواملی مثل سبکزندگی، آب، هوا و محصولات تراریخته هم بر معضل سقط جنین، اثر میگذارد. به مطالعه و پژوهش دقیق نیاز داریم که بدانیم هریک از عوامل چقدر و چهطور بر سقط جنین اثر میگذارد. البته تعدادی هم سقط خودبهخودی داریم که اجتنابناپذیرند و کنترل آن، دست ما نیست.
آمار سقط عمدی یا اجباری در کشور ما بالاست و این رقم روی پدیدههای جمعیتی اثر میگذارد. فارغ از همه اینها در نگاه شرع مقدس اسلام، در نگاه مادری که پناهِ بیپناهی است، در نگاه فقهی و حقوقی و از هر زاویه که نگاه کنیم، سقط عمدی مردود، محکوم و مذموم است. تقریبا در تمام فرهنگهای جهانی غیر از لاییکها و بیدینها، در دین اسلام، در یهودیت و مسیحیت و هرکسی که به متافیزیک و ماورا اعتقاد دارد، سقط جنین را مذموم میداند.
متاسفانه مورد مهمی داریم که در سالهای قبل به آن توجه نشده؛ «غربالگری بیضابطه»! ما براساس گمان ضعیف و غربالگریهای بیضابطه و ترسی که برای سلامتی روانی مادر و خانواده داشتیم، جنین سالم را از بین میبردیم.
مقوله سقطهای قانونی هم اهمیت دارد، البته آمارش در کشور ما سالانه 10 ـ 12هزار است که عدد بزرگی نیست. البته قانون قبلیِ «سقطدرمانی» بیحساب و کتاب بود و جنینهای زیادی را با کمترین ناهنجاری اجازه سقط میدادند. البته قانون اصلاح شد.
پنج) چالش دیگر، مساله مهاجرت است. 25 درصد جمعیت، روستانشین هستند و 75 درصد شهرنشین. مهاجرتها امروز به این شکل است که از روستا به شهرهای کوچک و از شهرهای کوچک به کلانشهرها؛ کنارش هم پدیدهای به نام حاشیهنشینی داریم حدود 12میلیون نفر برآورد میشود. مطالعات مختلفی درباره آسیبهای اجتماعی انجام شده، نتایج نشان میدهد در حاشیهنشینی شهری درصد سقطهای عمدی بالاست. باید توجه کنیم اگر تدبیری اندیشیده نشود، جمعیت به کلانشهرها مهاجرت میکنند و از کلانشهرها بهسمت تهران و اگر مدیریت نکنیم، مهاجرت از تهران به خارج از کشور صورت میگیرد.
اینها مجموعه چالشهای حوزه جمعیتی کشور است که در 5 محور باید به آن توجه کنیم. در سقط عمدی جنین، یک سر طیف به سبکزندگی و فرهنگ غلط ما مربوط میشود و سر دیگر طیف، به حوزه سلامت ربط دارد. در سالهای گذشته روی حوزه سلامت تمرکز کردیم. مثلا گفتیم سقط عمدی، عوارض پزشکی و مسایل مختلفی دارد. اما مهمتر از گزارههای سلامت، مسایل فرهنگی است. تلقی عمومی جامعه ما نسبت به سقط عمدی جنین درست نیست، یعنی برای جنین، حقحیات قائل نیستیم و او در اختیار ماست. فکر میکنیم اگر بخواهیم حیات و مماتی قائل باشیم، قبل از دمیدن روح است.
قانون سقط جنین چه میگوید؟
قانون «حمایت از جوانی جمعیت» 73 ماده، 81 یک تبصره و بیش از 280 حکم دارد و سعی کرده مسایل فرزندآوری را هم در نظر بگیرد. مثلا قانونگذار نگرانی آینده شغلی فرزند را هم در نظر گرفته و در متن قانون آورده که به نوزادان، سهامی تعلق میگیرد که میتوانند در 24 سالگی سود آن را برداشت کنند. مشکلات اقتصادی را هم در نظر گرفته. از فرزند دوم به بعد خودرو میدهند، سوم به بعد مسکن میدهند. وام فرزندآوری، وام ازدواج و... قانونگذار سعی کرده با این تسهیلات، معضل سقط عمدی را حل کند. در کلیت، قانون خوبی است، این را با مطالعه مجموعه قوانین کشورهای اروپایی و آمریکایی عرض میکنم که جزو قانونهای مترقی دنیاست.
اگر قانونگذار، به دو نکته توجه میکرد، بحث کامل میشد.
یک) ما ظرفیت مشارکت مردمی را پررنگتر میدانیم، در ماده یک تا حدی لحاظ شده، ولی نسبت به سایر مواد کمرنگ است.
دو) مادران خانهدار، مورد کمتوجهی قرار گرفتند. مسئولیتهای اجتماعی لحاظ شده؛ مثلا مادری دانشجو باشد امکان تاخیر در تحصیل و دورکاری دارد و میتواند سنواتش را به تاخیر بیندازد، یا از مرخصی بارداری استفاده کند. ولی ما باید مادران خانهدار را بهطور ویژه در قانون میدیدیم، این توجه، به موضوع فرزندآوری کمک میکرد.
مدیران، بحران جمعیت را درک نمیکنند
مانع اصلی اجرای قانون «حمایت از جوانی جمعیت» این است که مدیران درک صحیحی از مساله بحران سالخوردگی جمعیت در ایران ندارند. به تعبیر جمعیتشناسها برای تامین نیروی کار، تا سال 1420 زمان داریم، اما در زاد و ولد 6 ـ 7 سال بیشتر وقت نداریم. بدون نگاه دقیق مدیران، این معضل، حل نمیشود. سال اول تصویب این قانون، کار سختتر بود، امسال خوشبختانه نگاهها دقیقتر شده و بهتر میتوانیم در این زمینه کار کنیم. امتیازات قانونی کمکم اجرایی میشود؛ مسکن، خودرو، سهام و... به واجدان شرایط تعلق میگیرد. بخشهای مختلف اجرایی برای فرهنگسازی اعلام آمادگی کردهاند؛ شهرداری، سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت بهداشت.
مانع دیگر برای اجرای قانون، عدم تخصیص منابع مالی است. سال گذشته سازمان برنامه و بودجه، نگاه راهبردی به این مساله نداشت و مبلغ کمی مثل 10هزار میلیارد تومان را تخصیص نداد. در حالیکه این رقم در مقایسه با بودجه کل کشور، ناچیز است. امسال در برنامه هفتم هستیم و باید بهطور ویژه توجه کنند، متاسفانه هنوز نگاه راهبردی وجود ندارد. در بسیاری از کشورها، موضوع جمعیت را در میز امنیت ملی بررسی میکنند، اینقدر برایشان اهمیت دارد. برخی مسئولان خیلی گذرا به این مساله نگاه میکنند. البته مدیران دلسوزی در مجلس، دولت و قوه قضاییه داریم. قانون خوبی تصویب شده، ای کاش در فرصت کمی که داریم، خوب اجرا کنیم.
سقط جنین، جرم سنگینی است
درباره سقط جنین، قانونگذاری خوبی انجام شده، قانونگذار سعی کرده ابعاد مختلف مساله را ببیند، ولی مشکل اصلی، اعتبار مالی و عدم ادارک مساله است. دوستان در قوه قضاییه سقط جنین را کنار صدها جرم دیگر میگذارند. میگویند طبق قانون، سقط جنین جرم است، ما هم قبول هم داریم، کسیکه بزه اجتماعی انجام میدهد، او هم مجرم است. با این نگاه، قانون حمایت از جوانی جمعیت، اجرا نمیشود. اگر ما برای جنین، حق حیات قایل نباشیم و این نفس را به تعبیر قرآن محترم نشماریم و نگاهمان به این کار، قتل نباشد، معضل از بین نمیرود. وقتی از منظر جنایی به سقط جنین بهمثابه قتل نگاه نمیکنیم. اگر قتلی در میان باشد، دادگاه یک مدل حکم میدهد، قاضی و دادستان جدی پیگیری میکنند و همه حساس میشوند، ولی وقتی سقط جنین را قتل نمیدانیم، این حساسیتها وجود ندارد. خداوند با صراحت میفرماید: «لاتَقتُلوا اولادَکم» در احکام شرعی و فقهی ما این نگرش وجود دارد. قانون در مساله سقط جنین و جوانی جمعیت، خوب و جامع نوشته شده، اما در اجرا نیاز به پیگیری جدی دارد. رهبر معظم انقلاب در پیامی روی فرهنگسازی تاکید کردند. یعنی قانون خوبی تصویب شده، مجریان هم میخواهند به آن عمل کنند، ولی اگر به فرهنگسازی توجه نکنیم، در اجرای قانون، موفق نمیشویم.
متاسفانه سقط جنین را به شیءانگاری تنزل دادند، لخته خونی است که از بین میرود و اتفاقی هم نمیافتد. فکر میکنند زیر 4 ماه چون روح دمیده نشده، سقط اشکالی ندارد. این گزاره غلط، در ذهن جامعه نهادینه شده، حتی در قشر مذهبی که سقط زیر 4 ماه اشکالی ندارد. درنهایت میگویند دیه میدهیم. ولی کسی درباره قتل به این سادگی فکر نمیکند. اگر رضایت گرفتی و توبه کردی، بعد دیه دادی، خدا میبخشد. این انگاره ذهنی باید اصلاح شود. باید جلوی کشتن جنینهای بیگناه را بگیریم که حتما روزی یقه ما را بهعنوان مسئولان و یقه پدر و مادرشان را خواهند گرفت.
اصلاح انگاره ذهنی در سقط جنین
قانون حمایت از جوانی جمعیت، بهویژه در ماده 28 و 35 دستگاههای مختلفی را متولی فرهنگسازی معرفی کرده در که در رأس آنها صداوسیماست. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت بهداشت و آموزش و پرورش، حوزه علمیه و سایر نهادها و دستگاههایی که تریبونی دارند، در این زمینه مسئولیت دارند. براساس تجربه و پیگیریهایم، بخشی از جامعه روحانی هراس دارند که با صراحت اعلام کنند، سقط جنین گناه کبیره است و حکم قتل نفس دارد. بهقدری فضای اجتماعی سنگین است که ما از بیان صریح حکم دین، ترس و واهمه داریم و میخواهیم آن را تلطیف کنیم. ولی در حقیقت اصلا لطیف نیست. نمیگویم از زبان هنر برای انتقال این مفاهیم استفاده نکنیم، این کار را انجام بدهیم، ولی قتل جنین را نمیشود تلطیف کرد!
قانون خوبی تصویب شده، اگر...
از انصاف، دور است اگر از قانون «حمایت از جوانی جمعیت» ایراد اساسی بگیریم. در مطالعه قانون کشورهای دیگر و مقایسه با آنها، مطمئن شدم که قانون خوبی است. اما در اجرا خوب عمل نکردیم. برخی دستگاهها درست عمل نکردند و برخی اشکالهایی دارند، یا برای اجرا موانعی دارند، ولی مانع اصلی، نگاه مدیران ارشد کشور است.
متاسفانه سقط جنین در ایران، آمار بالایی دارد. چون این مساله در حوزه رفتار خصوصی خانوادههاست، آمار دقیقی نداریم. اگر دادهها دقیق و سامانههای الکترونیکی راهاندازی شود، شاید بتوانیم قضاوت صحیحی انجام دهیم. میگویند 250 هزار سقط جنین داریم، اصلا من میگویم 20 هزار، باز هم زیاد است. این آمار قابلتأمل است و حل این معضل، عزم جدی میطلبد. قطعا فرهنگسازی، مقدم بر مجازات است. قانونگذار مادر یا خانواده را مجازات نمیکند. میگوید کسیکه در سقط جنین شبکهای عمل میکند، باید مجازات شود. کسیکه محل رجوع و مانع باشد؛ مثل پزشک و داروفروش باید با اینها برخورد جدی صورت بگیرد. منطق تقنین، بسیار درست است.
در مساله سقط جنین، پدران نقش مهمی دارند، ولی تمدنسازی در دنیا، کار خانمهاست. زن میتواند نظرش را بر شوهر غلبه دهد. طبیعی است که باید بیشتر روی طرز تفکر خانمها کار کنیم.
امروز جلوگیری از بارداری ممنوع نشده، از دسترس هم خارج نشده، اما اینکه دولت برای این موضوع، یارانهای در نظر بگیرد، مثل دولتهای قبل، چنین چیزی وجود ندارد. فلسفه تنظیم خانواده در دنیا، برای کنترل جمعیت بوده. در کشور ما و در جهان برخی میگویند: تنظیم خانواده هم میتواند جمعیت را زیاد کند و هم کاهش دهد. اگر راست میگویید کشوری را مثال بزنید که تنظیم خانواده را اجرا کرده و جمعیت را افزایش داد، حتی یک مورد هم در جهان نداریم.
در تمام کشورهای پیشرفته و غیرپیشرفته، وسایل پیشگیری از بارداری بهصورت رایگان در اختیار مردم نیست و غیر از پزشک، کسی به آن دسترسی ندارد. مثلا در آلمان که قوانین سختگیرانه است، فقط متخصص زنان اجازه دارد قرص ضدبارداری را بدهد. در کشور ما این وسایل و داروها، در اختیار کمسوادترین فرد یعنی بهورز بود، کشو را باز میکرد و قرص و آمپول میداد! هیچ جای دنیا رایج نیست. جلوگیری از بارداری با بهانههایی مثل سلامت مادر و کاهش سقط جنین، پوششی بود برای اینکه جمعیت را کم کنند.
مطالعهای در ژاپن انجام شده و یک مطالعه در انگلستان در دو مقطع زمانی، وسایل جلوگیری از بارداری در اختیار مردم قرار دادند و بعد، ممنوعیتی برای ستفاده از آن قائل شدند، در آمار سقط جنین هیچ تغییری ایجاد نشد. ما باید انگاره ذهنی مادر را تغییر دهیم و او را حمایت کنیم که جنین را نگه دارد.