نوع مقاله : پرونده ویژه

10.22081/mow.2023.74956

چکیده تصویری

«پدر» و «مادر»بودن مهم‌تر است، یا پول و رفاه؟

کلیدواژه‌ها

موضوعات

اجتماعی 

 

جایگاه والدین را تنزل دادیم

«پدر» و «مادر»بودن مهم‌تر است، یا پول و رفاه؟

مریم قاضی سعیدی 

مسئول گروه جهادی تخصصی حسنا

ویژگی کنش‌گران گروه جهادی «حسنا» این است که مسایل اجتماعی را در میدان واقعی مساله می‌بینند. موانع افزایش جمعیت و دلایل کاهش رشد جمعیت از نظر کارشناسان و متخصصان علم جمعیت، دقیقا همان دلایلی است که زنان مطرح می‌کنند. همان مادرانی که دنبال سقط جنین هستند. مشاوران گروه جهادی حسنا وارد صحبت می‌شوند و همان چیزهایی را می‌شنوند که جمعیت‌شناسان می‌گویند.

 

مادرهای زیادی بچه نمی‌خواهند و می‌روند سراغ سقط، چون از مشکلات اقتصادی می‌ترسند. متاسفانه خانواده‌های ایرانی در فضای رعب و وحشت مشکلات اقتصادی به‌سر می‌برند. این، یکی از دلایل اصلی سقط است. هرچه جلو می‌رویم، بیشتر هماهنگی و همراهی دلایل فرهنگی و اقتصادی را در معضل سقط جنین می‌بینیم.

به 400 پدر و مادر کمک کردیم که آنها را از سقط جنین منصرف کنیم، 60 درصدشان فرزند سوم یا چهارم بودند. مشکل خانواده‌ها اغلب این بود که می‌گفتند: «دو تا بچه کافیه!»، یا می‌گفتند: «من جنسم جوره! هم دختر دارم، هم پسر» مشکل عده‌ای اصلا اقتصادی نبود، بیشتر فرهنگی بود.

مانع یا علت دیگر سقط، مساله ازدواج است. مادران زیادی داریم که در دوران عقد باردار شدند و حالا می‌خواهند فرزندشان را سقط کنند، چرا؟ چون فرهنگ عمومی جامعه، بارداری پیش از مراسم عروسی را نمی‌پسندد. 25 درصد از مادرانی که برای سقط جنین، تلاش می‌کنند در این گروه هستند. پدیده‌ها و باورهای غلط فرهنگی باعث می‌شود جمعیت به‌طور کلی کاهش پیدا کند. اگر بتوانیم ریشه‌های این مساله را بیابیم و معضل را حل کنیم، ناخودآگاه روی کاهش سقط جنین، اثر می‌گذاریم.

 

اصلاح روند سقط جنین به کمک قانون

کلیت قانون «حمایت از جوانی جمعیت» بسیار جامع است. قانون‌گذار سعی کرده زوایای مختلف مساله جمعیت را ببیند، به‌خصوص درباره معضل سقط جنین. نسبت به بقیه بخش‌ها، جامعیت بیشتری دارد و ابعاد مختلف را بررسی کرده؛ هم جنایی دیده و هم پزشکی. اما واقعیت این است که با اجرا، خیلی فاصله داریم. چیزی که در صحنه می‌بینیم و مواجهه ما با مادرها، پزشک‌ها و کادر درمان فاصله جدی دارد. یعنی ما سقط جنین را جرم می‌دانیم، ولی پزشک این‌طور فکر نمی‌کند. یا وقتی با خانواده‌ها صحبت می‌کنیم و ابعاد ماجرا و حتی مواد قانونی را برای‌شان تشریح می‌کنیم، اصلا باور نمی‌کنند و حتی مطلع نیستند از این‌که چنین قانونی تصویب شده.

در اجرا، خیلی عقبیم. گام اول فرهنگ‌سازی این است که مواد قانونی را به جامعه پزشکی، کادر درمان و مردم اطلاع‌رسانی کنیم. درک جرم از طرف مادر، خودش یک ترمز است که باعث می‌شود سقط انجام نشود. وقتی پدر بداند این کار جنایت است و پیگیری قضایی دارد، انجام نمی‌دهد. وقتی پزشک احساس کند اگر سقط جنین انجام دهد، در این زمینه کمک کند یا حتی مشورت بدهد، قانون یقه‌اش را می‌گیرد، این کار را نمی‌کند. این، همان فرهنگ‌سازی است. ولی در اجرای قانون، دغدغه اطلاع‌رسانی را نمی‌بینیم. حتی در ارایه گزارش به قوه قضاییه، درباره شناسایی مکان‌هایی که سقط جنین انجام می‌دهند، حساسیتی که ما انتظار داریم، نمی‌بینیم. وقتی به ضابط قضایی یا نهاد قانونی اطلاع می‌دهیم که به‌صورت مجازی و خیلی ساده و در دسترس، با یک تماس تلفنی یا دو پیام به‌راحتی می‌توانند فرزند خداخواسته‌ را از بین ببرند و قاتل فرزند خودشان شوند. برای جلوگیری از سقط جنین، تلاش جدی در سطوح پایین دیده نمی‌شود. اگر این قوانین با سرعت بیشتری از بالا به پایین ابلاغ شود و نظارت صورت بگیرد، سقط جنین کنترل می‌شود.

 

تفاوت نگاه فعالان میدان و سیاست‌گذاران

ما در میدان کار می‌کنیم، خیلی‌وقت‌ها مستقیم و دردناک با بازتاب مصوبات و قوانین مواجه می‌شویم، ولی باید نگاه از بالا داشته باشیم به‌خصوص به قانون. قانون جوانی جمعیت، اشکال‌هایی دارد، این قانون می‌توانست کامل‌تر از این باشد. مثلا زنان خانه‌دار که موثرترین افراد در مساله افزایش جمعیت هستند، نادیده گرفته شدند. البته قانون تلاش کرده ابعاد مختلف را ببیند، که این نگاه، ارزشمند است. قانون تصویب کرده که مادر می‌تواند خودرو بگیرد، اما چون فرزند چهارمش هست، هنوز نوبتش نشده. من با این اتفاق هر روز مواجهم و برایم دردناک است. یا پدری که باید وام فرزندآوری بگیرد و حالا مصوبه آمده اگر سربازی هم نرفته، می‌تواند وام بگیرد، ولی بانک نمی‌دهد. خیلی بد است. ولی این مشکل قانون نیست، اشکال در اجرای قانون است. تغییر نگرش در مدیران وجود ندارد. موضوع فرزندآوری برای مدیران اهمیتی ندارد.

باید راهکارهایی وجود داشته باشد و علیه کسی‌که ترک فعل کرده، گزارش برود، اما به این سادگی نیست. به‌طور کلی در کشور ما رصد، ارزیابی، نظارت و در نهایت مجازات، روند سختی دارد. ربطی به قانون جوان جمعیت ندارد، همه‌جا همین طور است. زنگ می‌زنم به قوه قضاییه و می‌گویم شناسایی کردم خانم فلانی رفته به این آدرس و فرزندش را کشته! می‌گویند گزارش شما به‌درد نمی‌خورد، گزارش تخلف باید اینجوری باشد. در مجموع اصل نگاه قانون خوب است و می‌تواند بهتر هم باشد، ولی با اجرا، خیلی فاصله داریم و ما هم درد می‌کشیم.

 

جایگاه پدر و مادر کجاست؟

فکر می‌کنم تمام کسانی‌که در حوزه جمعیت کار می‌کنند، ویژگی ممتازی دارند؛ علاوه بر این‌که خلاف جریان غالب کشور حرکت می‌کنند، یک نیروی خارق‌العاده الهی به آنها کمک می‌کند. نقطه‌های امید باید تلاش کنند و همدیگر را پیدا کنند. هرچه یارگیری قوی‌تر باشد، با سرعت بهتری جلو می‌رویم و این، جز با تبیین چهره به چهره اتفاق نمی‌افتد.

درنهایت به این نتیجه رسیدیم که اگر جایگاه مادر و خانواده سر جای خودش برگردد، هیچ‌کس فرزندش را نمی‌کُشد. با یک حرف ساده می‌توانیم آدم‌ها را از سقط جنین منصرف کنیم و مساله فرزندآوری خیلی راحت پیش می‌رود. به‌قدری جایگاه مادر و پدر را در جامعه تنزل دادیم که این بلا سرمان آمد. خودمان به کار ارزش دادیم، برای پول و رفاه ارزش قائل شدیم. برای همین حتی مادر متمول می‌گوید: «اگر بچه بعدی را بیاورم، کار و پول تو‌جیبی‌ام چه می‌شود؟» این زن‌ها با پول تو‌جیبی‌ چه کار می‌کنند؟ استفاده خاص و ضروری ندارند، فقط برای رفاه ابتدایی است. وقتی جایگاه نقش پدری و مادری تا این حد تنزل پیدا کرده، بخواهید برعکس آن عمل کنید، زمان می‌برد، انرژی می‌برد، هزینه می‌خواهد و شکست در این مسیر زیاد است. با مادری 2 ساعت صحبت می‌کنم؛ می‌گویم: «باور کن کارت لطمه نمی‌خورد. کمک می‌کنم و تدبیرهای مادرانه می‌گویم، همراهی می‌کنم، ولی باز از ترس فرهنگ و نگرشی که وجود دارد، نمی‌تواند تصمیم بگیرد. می‌گوید: «مردم می‌گن کارتو رها کردی برای این‌که بچه نگه داری؟ اشتباه کردی!» این حرف را بارها شنیدم. تغییر چنین نگرشی، زمان‌بر است. باید انرژی فوق‌العاده‌ای برای رسانه، سیاست‌گذاری و مجری قانون صرف کنیم تا جایگاه مادری، پدری و جایگاه خانواده سرجای خود برگردد. تلاش می‌کنیم بابای خانواده سر جایش باشد، چون ستون خانواده است و باید محل رجوع باشد.