اجتماعی
از چاله حقارت جنسیتی تا چاه فمینیسم!
حوزه علمیه در مساله حجاب، کمکاری کرد
دکتر سارا طالبی
مدیر موسسه رفیعه المصطفیسلامالله علیه
مساله جنسیت، بحثی است که همیشه اهمیت دارد، چون حضرت آقا بارها تاکید کردند درباره اینکه دشمن، دنبال نقاط بحرانسازی در ایران است و یکی از این نقاط هم مساله جنسیت، بهویژه زن و زنانگی است. به همین دلیل ما باید سعی کنیم روشهای دشمن را بشناسیم و در غفلت نمانیم.
سال گذشته اغتشاشهای دامنهداری در ایران رخ داد؛ اتفاقی که در ظاهر اجتماع شاهد بودیم، کشفحجاب بود، اما امسال که اغتشاشها در بستر سیاسی یا ظهورات علنی اجتماعی کمرنگ شد، متاسفانه دیدیم چندان به مسایلی پرداخته نشد که مبنای اعتراضهایی با شعار «زن، زندگی، آزادی» مطرح میشد. اصل مطلب به سمت موضوع حجاب رفت. حجاب، یک مساله زیربنایی است و تحتتاثیر مولفههای مختلفی قرار میگیرد که مهمترین آنها، مقوله هویت جنسیتی است.
اغتشاشهای سال گذشته به «کشف حجاب» تقلیل داده شد و بعد از آن، یکسری مطالبات اجتماعی که بهحق بود و جریان لایحه حجاب و ماجراهای دیگر باعث شد اصل مساله که آتش زیر خاکستر بود، همچنان باقی بماند و به آن توجه نشود.
جامعه ما چه نگاهی به جنسیت دارد؟ زنان و دختران ما از زن بودن، حس عزتمندی دارند؟ اینها مسایلی است که جای کار دارد. البته بهطور کلی مساله جنسیت در فرآیندهای جهانی دستخورده میشود. وقتی فراجنسیتی بودن و روابط جنسی را در مدرسهها تبلیغ میکنند، درواقع ثبات جنسیتی انسان را زیر سوال میبرند. اینها یک جریان فراملی است، خاص کشور ما نیست. اما خوب است ما براساس فرهنگ و داشتههای خود و نگرشهای بومی و دینی این مساله را بررسی کنیم. بهخصوص بعد از اغتشاشهای سال گذشته میبینیم هنوز مباحث مطرح شده در اندیشه زنان جوان ما باقی مانده و حل نشده است.
بحران جنسیتی مخصوص نوجوانان نیست
بحرانهای جنسیتی در سنین مختلف میتواند انسان را درگیر کند. نهتنها در دوران نوجوانی که هیجان جنسیتی غلبه دارد و فضای روانی فرزندان بهخصوص دانشآموزان متلاطم است، بلکه در افراد بزرگتر هم بحران جنسیتی وجود دارد. گاهی در خانوادهها، تداخل نقشهای جنسیتی اتفاق میافتد. نهتنها در خانوادههایی که تقید دینی ندارند، بلکه در خانوادههایی که مقید هم هستند، میبینیم ویژگیها و نقشهای جنسیتی که بهعهده زن و مرد گذاشته شده با یکدیگر تداخل دارند و متاسفانه گاهی نتایج خوبی ندارد. مثلا در کنکور امسال بالای 60 درصد خانمها قبول شدهاند که یکسری مخالفتها و موافقتهایی به همراه داشت، اما مشخص بود که تحلیلها، صرفا یک کنش پرسرعت به اتفاق است و کارشناسان و اساتید کمتر به ریشههای مساله توجه میکنند. در این ماجرا، جنسیت مطرح نیست، زن و مرد هر دو ضربه میخورند. سعی میکنم درباره بحرانهای جنسیتی که برای زنها وجود دارد، صحبت کنم و به این سمت بروم که بحرانهای جنسیتی در لایههای مختلف چه آسیبهایی میزند؟
باتوجه به پیمایشی که در اغتشاشها انجام شد، دیدیم باوجود اینکه بعضی فکر میکردند کنشگران این اتفاق، جوانان و نوجوانان هستند، ولی اینطور نبود. خانمهایی بودند که سنی زیادی داشتند، اما چون به عزت نفس جنسیتی نرسیده بودند، با جریان اعتراضها همراه شدند. این خانمها دنبال ارایه جذابیت نبودند، بلکه چون حس عدم ارزشمندی یا حس عدم هویت جنسیتی را تجربه میکردند، همراهی از جنس کشفحجاب یا اعتراضهای اجتماعی را داشتند. مثلا میدیدیم خانمی با سن بالا در تظاهرات شرکت میکند!
عدهای از دختران ما احساس هویت جنسی را درک نمیکنند. دلایل مختلفی دارد، ولی یکی از آنها نظام آموزش و پرورش ماست که نمیتواند به نیاز «هویت جنسیتی» پاسخ مناسب بدهد. البته خانواده و رسانه هم نقش دارند. این تصور غلط است که فکر میکنیم «فرهنگ حاکم بر رسانهها و فرهنگ حاکم بر جهان، مردسالاری را تقویت میکند.» ما این بحث را شفاف نمیکنیم؛ دختران و زنان ما درگیر این ابهامها هستند و وقتی میخواهند از چاله خودکمبینی جنسیتی یا احساس حقارت جنسیتی دربیایند، در چاه اندیشههای فمینیستی میافتند و پشت صحنه همچنان شفاف نمیشود.
سطحینگری در مساله جنسیت
تقریبا تمام فعالان مطالعات زنان، در این زمینه اتفاق نظر دارند که نظریه «زن الگوی سوم» ابهام دارد. ممکن است بسیاری همان نگاهی را که داشتند تکرار کنند و بگویند این، همان الگوی سوم است. گاهی جنسیت و ویژگیهای جنسیتی و نقشآفرینی را کمرنگ کردیم. مخاطبان را به بیانات رهبر انقلاب درباره خانم دباغ و مباحثی که مطرح شد، ارجاع میدهم. به نظرم خانم دباغ، یک زن مطابق الکوی سوم است.
بحث حجاب، هنوز روی میز است؛ هم بهدلیل پیچیدگی موضوع و هم پرداخت ناقص. روی هر مساله انسانی باید پژوهشهای وسیع شکل بگیرد. بهعنوان یک طلبه میگویم؛ حوزههای علمیه در این زمینه کمکاری جدی داشتهاند و نقشی که حوزه علمیه باید بهعهده بگیرد، شاید هیچ جای دیگر نتواند. ما باید برای حل این مشکل صبر کنیم، ولی از بحثهایی که درباره خانم دباغ مطرح شد، متوجه شدم دچار سطحینگری جدی نسبت به مساله جنسیت هستیم.
راهکار بحران چیست؟
همه دلسوزان کشور، باید چند سوال از خود بپرسند و به راهحلهای آن فکر کنند. با توجه به اتفاقهایی که در چهل سال بعد از انقلاب و سالهای قبل از انقلاب افتاده و ادبیات حاکم بر فضای جهانی در بحثهای روانشناسی، رسانهای و بهخصوص علوم انسانی، برای اینکه مساله جنسیت به بحران تبدیل نشود، چه اقداماتی باید انجام دهیم؟ در مدرسههای دخترانه یکی از چالشهای جدی این است که تمایل به بروز جنسیتی مردانه دارند، یا در مدرسههای پسرانه هم ممکن است این اتفاق افتاده باشد. چه چارهای بیندیشیم تا بتوانیم آنها را از بحران فاصله بدهیم؟
در پایان بر این نکته تاکید میکنم که روایت و نظریهپردازی، بدون همت کنشگران بهویژه بانوان طلبه انجام نمیشود. امیدوارم عزم و شجاعت محتوایی و همدلی بین تمام کارشناسان رقم بخورد.