پرونده ویژه
روایتی کوتاه از زندگی و شهادت دو بانوی هنرمند فلسطینی در جنگ غزه
بکشید، اما نمیتوانید این انقلاب را متوقف کنید
مینا سالم
با حمله رژیم صهیونیستی به نوار غزه، تاکنون تعداد زیادی از مردم مظلوم غزه به شهادت رسیدهاند. میان قربانیان بیگناه این جنگ، تعداد زیادی کودک و زن به شهادت رسیدهاند. در این مدت کوتاه، علاوهبر مردم معمولی، غزه داغدار افراد زیادی بهخصوص خبرنگاران، عکاسان و هنرمندان شده است. در این میان دو بانوی هنرمند به نامهای«هبه زقوت» نقاش و «هبه ابونِدا» نویسنده، در فاصله کوتاهی به شهادت رسیدند که عشق به وطن، ویژگی اصلی آثار این دو بانوی هنرمند است. در گزارشی مختصر به زندگی این دو هنرمند میپردازیم.
فرزندان فلسطینی در قرنطینه
«هبه زقوت» هنرمند نقاش فلسطینی، همراه پسرش در بمبباران غزه توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسید. سال1984 در غزه به دنیا آمد. سال 2003 در کالج آموزشی غزه در رشته طراحی گرافیک تحصیل کرد و سپس از دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه الاقصی غزه فارغالتحصیل شد و معلم هنر وزارت آموزش و پرورش بود.
هبه زقوت در چند نمایشگاه داخلی و بینالمللی شرکت کرد که جدیدترین آنها نمایشگاهی با عنوان «ریشه درختان زیتون» در غزه بود. سال 2012 نمایشگاهی انفرادی با عنوان «فرزندان من در قرنطینه» برگزار کرد.
زقوت، دهها نقاشی از بیتالمقدس و مسجد الاقصی منتشر کرد و حضور عروسیها و آتشبازیها را در مجاورت الاقصی با اهتزاز پرچمهای فلسطین در حیاط مسجد به تصویر کشید.
هبه زقوت در مطلبی که حدود دو هفته پیش نوشت، زنی غمگین را نقاشی کرد که کبوتر آرامش را در دست دارد و نوشته: «ما همیشه در زندگی خود دنبال امنیت هستیم، ممکن است آن را در عشق پیدا کنیم، اما به جستوجوی آن ادامه خواهیم داد.»
هنرمندان و فعالان رسانهای در سوک این بانوی هنرمند فلسطینی در شبکههای اجتماعی واکنش نشان دادند. یک نویسنده در وبلاگ خود مقالهای درباره آثار این هنرمند شهید نوشته: «در نقاشیهای او سه عنصر وجود دارد. اولی وطن، فلسطین است. عنصر دوم، زن در جنبه انتزاعی خود بهعنوان یک زن یا از طریق نقش مادری است و عنصر سوم، طبیعت با اجزای مختلف آن است.»
صلح و امید در نقاشیهای هبه
زن در نقاشیهای «هبه زقوت» حضوری پررنگ دارد. او زن را به قهرمان اصلی نقاشیهایش تبدیل و داستان و رنجهایش را روایت میکرد تا دغدغههایش را با توجه به اشغال رژیم صهیونیستی، وجود فقر در غزه و واقعیتهای اجتماعی بیان کند.
زن، در نقاشیهای «هبه زقوت» در فلسطین سنتی ظاهر میشود. زنی که با وجود محدودیتها و محاصره، گاهی غمگین و پرتوقع، گاه خوشبین و گاهی قوی و پر تلاش است.
او همچنین در نقاشیهایش، مادری را با مهربانی و دلبستگی به فرزندانش و همچنین ترس بهدلیل بیماریهای همهگیر و با اشاره به وضعیت سختی که جهان پس از شیوع همهگیری کرونا میگذراند، به تصویر کشید و نماد آن در نقاشی، زنی است که نقاب بر سر و گیاه آلوئهورا در دست دارد و در بسیاری از نقاشیها از آن بهعنوان عنصر ضروری یاد میکند.
این نقاشی نشان میدهد بخشی از داستان غمانگیز با گلهای زیبا تزیین شده و در نگاهی خوشبینانه یک واقعیت روشنتر پس از سالهای سختی است که بر همه ما گذشت.
در یکی از نقاشیهایش حضور داشت و سرش را با بالهای فرشته میان گلهای فراوان تاج گذاشت تا این پیام را برساند که با وجود کاکتوس بالای سرمان، بهار؛ زمین و زندگی را پر خواهد کرد. حضور کبوتر صلح در نقاشیهای این بانوی هنرمند، به «امید برای زندگی» تاکید میکند.
آخرین نقاشی او نشان میدهد چگونه گلولههای مرگبار روزانه به چشمههای نورهای رنگی در روح هنرمند فلسطینی تبدیل میشوند.
زقوت، باوجود شرایط سخت و رنجی که سالها ادامه داشت، در غزه ماند. سه روز قبل از شهادتش نوشت: «خدایا دلهای غمگین از فراق را به تو میسپاریم، خدایا شفابخش شکستهها از دلهای ماست و ما را بر قضا و قدر خود شکیبا گردان. پروردگارا با ما باش و ما را تقویت کن و صبرمان را زیاد کن و به ما پاداش صبر بده. خدایا دلهای ما را قوی کن که جز تو، نمیتواند قوی باشد و حمایت شود.»
هنرمند فلسطینی هبه زقوت، نقاشیهایی با هویت فلسطینی از خود به جا گذاشت. همیشه آرزو داشت صدا و تصویر دختران فلسطین باشد. هنرمندی که زندگی کرد و شهید شد و امید را گسترش داد و با وجود درد، شادی را به تصویر کشید.
امیدی برای فردا
«هبه ابونِدا» بانوی نویسنده فلسطینی، متولد سال1991 در عربستان سعودی، اهل روستای آواره «بیتجرجه» و ساکن نوار غزه بود. شاعر و داستاننویسی که استعداد عجیبی در نوشتن داشت. هبه ابونِدا نوشتههای خود را وقف سخنگویی آرمانهای فلسطین و درد و رنج آن کرد. تلاش کرد در مواجهه با مردم، امیدی برای فردا ایجاد کند.
این نویسنده جوان، فارغالتحصیل رشتههای بیوشیمی و توانبخشی بود و در آموزش و پرورش کار میکرد. جایزههای مختلفی به دست آورد که مهمترین آنها رتبه اول داستان کوتاه در فلسطین و رتبه دوم در جهان عرب با «جایزه خلاقیت شارجه» است. هبه ابو نِدا نوشتههای منظوم و منثور چاپی و الکترونیکی زیادی داشت.
نوشتههایی با بوی کشور
«چنگالهایتان را از گوشت ما بیرون بکشید، دست از گندمهای ما بکشید، گریبان و بالهای ما را رها کنید... نمیتوانید این انقلاب را متوقف کنید، در شهرهای حفاظتشده به شما دست مییابیم، شما را با بدنهایمان، چشمان، رویاها و انقلابمان محاکمه میکنیم.» این مقدمه کتاب «اکسیژن برای مردگان نیست» نوشته «هبه ابوندا» است.
موضوع این رمان، حوادث فلسطینی و انقلابهای عربی است. نویسنده آرزوی مشترک این مردم برای دستیابی به آزادی و عدالت را همچون آتشی سوزان در دل ملتها به تصویر میکشد.
هبه، سه سال متوالی با شخصیتهای رمان زندگی کرد، آنها بزرگ شدند و خانم نویسنده هم همراه با آنها رشد کرد. هرجایی مردم گریه کردند، او دردی را که روی گونههایشان افتاده بود، پاک کرد و کارش را ادامه داد.
«هبه» سه مجموعه شعر مشترک با نامهای «طوفان خوردن»، «شاعر غزه» و «الفبای آخرین ورودی» را تالیف کرد و در سال۲۰۱۷ در «جایزه خلاقیت شارجه» در بخش رمان برای اولین بار، توانست برای رمان «اکسیژن برای مردگان نیست»، مقام دوم را کسب کند. او همچنین در رقابتی به نام «ناهید الریس»، مقام اول را در بخش داستان کوتاه کسب کرد.
بعد از امروز، شعر نمیسرایی!
وزارت فرهنگ فلسطین بعد از شنیدن خبر شهادت این نویسنده جوان، با انتشار بیانیهای در صفحه رسمی فیسبوک خود به سوک این بانوی نویسنده پرداخت و نوشت: «هبه ابوندا» نویسنده و شاعر، بر اثر تجاوزهای مداوم رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه به شهادت رسید.
این وزارتخانه در بیانیه خود تایید کرد: «هبه، نویسنده خلاقی بود که داستان، رمان و شعر مینوشت. او بیوشیمی و توانبخشی آموزشی خوانده بود و در آموزش و پرورش کار میکرد و جوایز متعددی را به دست آورد که مهمترین آنها مقام اول بهترین داستان کوتاه در فلسطین است. نوشتههای منظوم و منثور زیادی داشت که بهصورت چاپی و الکترونیکی منتشر شده است.» وزارت فرهنگ فلسطین در پایان این بیانیه، رحمت واسعه و بهشت را برای این نویسنده از خداوند متعال تمنا کرده است.
تعدادی از روشنفکران در شبکههای اجتماعی با انتشار این خبر غمانگیز، ابراز همدری کردند. «خداحافظ هبه ابوندا، بعد از امروز شعر نمینویسی. همهچیز مُرد وقتی که کشتن عادی شد. رمان و تو برای همیشه از ما دور شدید، اینگونه هبه، بدون خداحافظی و بدون قرار رفت!»
«حاتم الاطیر» شاعر فلسطینی نیز با انتشار عکسی از محل شهادت ابوندا نوشت: «خواهر شاعر و شهید ما ابوندا از اینجا پر کشید... از منطقه الزهره در غزه، که خاکستر شد… زیر این آوارها یا زیر آواری دیگر، پیامش را مییابید که در تکهای آهن اسیر شده یا زیر تکهای سنگ خون میبارد...»
آخرین پیام
ابوندا ۲۰ اکتبر 2023، همان روزی که به شهادت رسید، در صفحه فیسبوک خود نوشت: «به خدا قسم، ما در غزه یا شهیدیم، یا شاهد آزادی خود و همگی صبر میکنیم تا ببینیم کجا خواهیم بود. خداوندا! همه ما وعده حق تو را انتظار میکشیم.»
او در یکی دیگر از توییتهایش در ۸ اکتبر که به زبان عربی منتشر کرد، نوشت: «شب شهر تاریک است، جز درخشش موشک، سکوت جز صدای بمبباران، ترسناک است جز اطمینان التماس دعا. سیاه جز نور سیدالشهدا». شب بهخیر غزه».
فلسطین؛ مادر معنوی
«هبه ابوندا» هرچه مینوشت؛ از زندگی، عشق و بوی کشور با مخاطبانش به اشتراک میگذاشت، چه در محافل ادبی و چه از طریق صفحههای شخصی در شبکههای اجتماعی. از فیسبوک هبه، متوجه میشوید موضوع فلسطین بر سایر مطالب، برتری دارد. روزی نیست که «هبه» وقایع کشور را منتشر نکند. هرگاه گلولهای شلیک میشود یا روحی از آزادی محروم میشود یا زنان ما در اورشلیم فریاد میزنند. «هبه» میگوید: «مساله فلسطین، مادر معنوی من است. هروقت میخواستم قلمم را زمین بگذارم، نتوانستم و دوباره به سمت آن برگشتم. راستش را بخواهید، اگر این موضوع نیازی به نوشتن نداشت، چند وقت پیش نوشتن را رها میکردم.»
با عشق و امید از آزادی بنویسید
زمانیکه «هبه ابوندا» در سال 2017، بهخاطر رمان «اکسیژن برای مردگان نیست» برنده جایزه شد با او گفتوگویی انجام و منتشر شده که بخشی از آن را میخوانید:
- «اکسیژن برای مردگان نیست» نام رمانی است که برای آن جایزه گرفتید. درباره این تجربه جزییات بیشتری برای ما بگویید؟
من سه سال بین نوشتن، خواندن و تغییر عنوان و متن اصلی، با قهرمانان آن زندگی کردم. این داستان، انعکاسی است از زندگی شخصی عرب در پرتو انقلابهای عربی. امیدوارم هر خوانندهای زاویه دید خاص خود را در سطرهای رمان پیدا کند.
بهعنوان اولین رمان، از این کتاب راضیام، هرچند ممکن است مجبور شوم بعضی بخشهای آن را اصلاح کنم. میدانید که اصلاح و ویراستاری چندباره یک اثر، اتفاقی بسیار طبیعی است، اما خوشحالم چون یک اثر خوب، قوی و شفاف در معرض دید عموم قرار گرفت.
- در زندگی بیشتر به چه چیزهایی علاقه دارید؟
علایق من بهطور کلی بر ادبیات اعم از شعر، نثر، اندیشه و ترانه متمرکز است. علاوهبر علوم قرآنی، خواندن را در همه زمینهها دوست دارم. دوست دارم تمام چیزهای جدید دنیا را یاد بگیرم که مهمترین آنها آشپزی، صنایع دستی و مهارتهای زندگی است. راستی در اوقات فراغت دوست دارم انیمیشن ببینم.
- استعداد ادبی شما چه تاثیری بر شخصیت شما گذاشت؟
آدم بسیار حساسی هستم و بهسرعت تحتتاثیر قرار میگیرم. احساسات، مداری است که ادبیات بر آن میچرخد و با گذشت زمان و تجربههای متوالی زندگی، دیدگاههای مختلفی را پذیرفتهام و دائم میخواهم خودم را توسعه بدهم و از همه بهره ببرم. این اعتقاد که «در تمام مراحل زندگی، رقیبی برایم وجود دارد و حتی کسانی هستند که از من بهترند» در ذهنم تثبیت شده و این اعتقاد، محرک اصلی میل همیشگی من برای پیشرفت و تحقیق مداوم در همه زمینههای زندگی است.
- چهطور تلاش میکنید در استعداد خود برتر باشید و یک شاخصه متمایز داشته باشید؟
هیچچیز در زندگی رایگان نیست و موفقیت واقعی، مستلزم کار سخت و تلاش است. زیاد میخوانم و آهسته مینویسم. خوانش من از شعر بهطور کلی متفاوت است و روی شاعران معاصر تمرکز میکنم. علاوه بر این، سعی میکنم جملهها و ایدههای متمایز پیدا کنم و شخصیت خودم را داشته باشم که قلمم در آن شکوفا شود.
- برای خوانندهها و کسانیکه استعدادهای ادبی در حال ظهور دارند، چه توصیهای دارید؟
توصیه من و هر نویسندهای این است که به خواندن و جستوجوی روح خود ادامه دهید. با عشق و امید بنویسید و بگذارید متنهای شما از نظر احساسی خودجوش و در ترکیب منطقی باشند. زیرا این، همان چیزی است که شما را به موفقیت میرساند و اشتباهها را به شما نشان میدهد؛ این آرزوی من برای شماست!